کارگاه طراحی سرنوشت :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

۱۳ مطلب با موضوع «دگرنویس :: حجت الاسلام و المسلمین نخاولی :: 1393 :: کارگاه طراحی سرنوشت» ثبت شده است

کارگاه طراحی سرنوشت | جلسه ی 36

شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۱۷ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر



سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت

مورخ 15 بهمن 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 13 مگابایت

حاشیه اسلیمی

توجه:

با توجه به برگزاری کارگاه انتخاب آگاهانه در قالب کارگاه های طراحی سرنوشت، تعداد جلسات کارگاه ازدواج به کارگاه طراحی سرنوشت اضافه شده است.

کارگاه طراحی سرنوشت | جلسه ی بیست و ششم

جمعه, ۲ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۳۲ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر



سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت

مورخ 29 مهر 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 15 مگابایت

حاشیه اسلیمی
پ.ن:

کارگاه آموزشی طراحی سرنوشت هرهفته سه شنبه ها بلافاصله پس از نماز ظهر و عصر در مسجد حضرت زهرا سلام الله علیها دانشگاه فردوسی برگزار می شود.
شرکت در این جلسات برای دانشجویان دیگر دانشگاه ها و عموم رهپویان حقیقت آزاد است.
البته کارگاه بعلت فرارسیدن ماه محرم و تکثر برنامه های استاد حجت الاسلام نخاولی حداقل بمدت 3هفته تعطیل می باشد.
برای آگاهی از زمان برگزاری این جلسات شماره تلفن همراه خود را در قسمت نظرات این پست درج نمایید.

کارگاه طراحی سرنوشت | جلسه ی بیست و پنجم

جمعه, ۲۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۲ ب.ظ

کارگاه طراحی سرنوشت | جلسه ی بیست و چهارم

چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۴ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر



سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت

مورخ 15مهر 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 18 مگابایت



پ.ن:

استاد مکرم حجت الاسلام نخاولی فرمودند سروران برای جلسه آینده طراحی سرنوشت، آیات 3 و 67 سوره مبارکه مائده (آیات مربوط به واقعه غدیر) را از تفسیر نمونه (تألیف آیت الله مکارم شیرازی) مطالعه فرمایند.

لینک تفسیر آیه 3 سوره مبارکه مائده تفسیر نمونه
لینک تفسیر آیه 67 سوره مبارکه مائده
تفسیر نمونه

کارگاه طراحی سرنوشت | جلسه ی بیست و سوم

چهارشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۵۷ ب.ظ

کارگاه طراحی سرنوشت | آمادگی ماه رمضان

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۶ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام و المسلمین نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت مورخ 4 تیرماه 1393

خداوند یک فرصت استثنایی در شبهای قدر ماه مبارک رمضان قرار داده که هر چه شما می خواهید از او درخواست کنید .این در خواست ها را باید با قلم راستین نوشت . قلم راستین یعنی صادقانه .

یکی از دلایلی که دعاهای ما مستجاب نمی شود اینست که دعاهای ما راستین و صادقانه نیست .

لسان قال لسان کاذب است . مثلا می گوید من که از خدا چیز مادی نخواستم ، من از خدا معنویت و ایمان خواستم پس چرا خدا حاجتم را نمی دهد در حالیکه خدا آن چیزی را که ما واقعا می خواهیم به ما می دهد .

لسان حال لسان صادق است .وقتی بچه گریه می کند یعنی من گرسنه هستم و ما زود پاسخش را می دهیم یا یک گیاه وقتی پژمرده می شود می گوید آب می خواهم،  گیاهی هم که پژمرده نشده نمی گوید آب می خواهم، ما هم به او آب نمی دهیم .

خداوند جواد مطلق است و به هر کسی که از او چیزی بخواهد می دهد. اگر ما به زبان حال از خداوند کفر هم طلب کنیم خدا به ما می دهد ، فسق طلب کنیم فسق می دهد. « وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ »

محال است  خواستی در ما باشد و از آن طرف اعطایی نباشد .

ما3 تا  زبان داریم :                                                         

1-      زبان حال = صادق ترین

2-      زبان استعداد

3-      زبان قال = کاذب ترین

 شاهد روشنش که ما صادق نخواستیم ، حالِ خودمان است .من اگر صادقانه ایمان می خواهم باید چه کار کنم ؟ باید زمینه هایش را فراهم بکنم . مثلا من شما را دعوت می کنم و می گویم حتما بیایید اما غذا درُست نمی کنم .حالات ، حرف ها و کارهای ما و وضعیت کنونی ما خودش بهترین شاهد است که آنچه به زبان می گوییم خواسته واقعی ما نیست .

ما باید در شب قدر خواسته ای واقعی داشته باشیم که اجابت شود .

مثال : چه کسی دوست ندارد سالم باشد ؟

        چه کسی پفک و نوشابه می خورد ؟

اگر می خورید یعنی خواسته تان صادق نیست .خواسته های ایمانی هم همینطور است .

اولین مقدمه ورود در ماه مبارک رمضان، صدق در خواسته ها است .آدم باید خودش را دوباره بازخانی کند . آیا آن چیزهایی که الآن برای من مهم است واقعا مهم است .اگر دید صدق نیست سعی کند آن را در خودش ایجاد کند . با :

1-      تشرف به حضور پیامبر ( ص) = ولواأنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوک

2-       استغفار = فااستغفروا لهم===» لوجدواالله توابا رحیما

3-       توسل = واستغفر لهم الرسول

نداشتن صدق خودش بزرگترین گناه است .صدق فراتر از راستگویی است .

مثال :منافقین نزد پیامبر آمدند و گفتند : «إذاجاءک المنافقون قالوا نشهد إنک لرسول الله» این جمله شان جمله و حرف صادقی است ولی خداوند می فرماید که خودشان کاذب هستند .

گاهی ما در لاإله الا الله گفتن کاذب هستیم .کذب فراتر از دروغگویی است .

در قیامت این صدق است که به درد انسان می خورد .« هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم »

نتیجه عدم صدق، گناه کردن است. اگر ما صادقانه بدانیم که هر کاری که می کنیم خدا می بیند آیا باز هم گناه می کنیم؟ یا فرض کنید اگر امام زمان(ع) نشسته باشند در حضورشان به دوست یا فامیل مان حرف زشت می زنیم ؟

باید ضریب راستی را در عقایدمان بسنجیم .

الآن هیچ فرقی برای ما با کسانی که دیوار به دیوار خانه حضرت زهرا (س) بودن، ندارد. زیرا برای ائمه (ع) زمان و مکان حجاب نیست و همان احاطه ای که در زمان خودشان داشتند الآن هم دارند .علم، مهربانی و قدرت پیامبر (ص) در همین زمان ما هم جاری است و هیچ فرقی ندارد. ما باید تصورمان را در مورد پیامبر (ص) درُست کنیم. چون این آیه فقط برای دوران پیامبر نازل نشده که با مرگ پیامبرهم منسوخ شود .این آیه همین الان هم با ما حرف می زند که اگر کسی به خودش ظلم کرده می تواند نزد پیامبر برود . پیامبر (ص ) یک جسد نبودند که در یک سالی به دنیا آمده باشند و در یک سالی هم از دنیا رفته باشند .آدم وعالَم از مجرای رسول خدا (ص ) خلق شده اند.یعنی چه در ادوار گذشته که موجودانی بودند و چه در آینده و بعد از دوران کنونی موجوداتی خلق شوند ، باز هم پیامبر (ص) واسطه فیض خواهند بود .یک دریای بی کران تصور کنید . این دریا یک سطح نامحدود دارد که بی نهایت موج های محدود شکل می گیرد . این موج ها هر کدام از ما انسان ها و زمین و آسمان و... هستیم سطح دریا وجه خداست که وجه خدا حقیقت محمدیه است .یک دسته از این امواج هم همین دوره انسانی است که ما در آن قرار داریم .لذا خداوند در این آیه می فرمایند اول نزد پیامبر بروید و بعد من .(واین همان جوابی است که باید به وهابی ها داد که همان حرف شیطان را می زنند که می گفت من به همه سجده می کنم جز آدم .) واگر رسول اکرم برایشان طلب بخشش کرد  بعد می فرماید «لوجدواالله توابا رحیما»  اگر کسی در درون خودش توبه واقعی کند تواب بودن  و رحیم بودن خدا را می یابد.

اثر توبه صحیح اینست که در درون انسان یک نورانیتی ایجاد می شود .چون یک حالِ اعتدالی به فرد دست می دهد .

اینها کارهایی است که قبل از ورود به ماه رمضان باید انجام دهیم. و طهارت شرط ورود به این ماه است .

در کتاب المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی مراقبت های این ماه آمده است .

در این کتاب اعمال آخرین جمعه ماه شعبان آمده است که از عبدالسلام بن هروی در کتاب عیون نقل شده است :در آخرین جمعه ماه شعبان به خدمت امام رضا (ع) رسیدم . امام فرمود : اباصلت !بیشترین روزهای شعبان گذشت و این آخرین جمعه است ، با دعا و استغفار ، قرائت زیاد قرآن و توبه کردن از گناهان ، کوتاهی خود را نسبت به روزهای گذشته جبران کن تا با شروع ماه رمضان اخلاص در وجودت جوانه زده باشئ.تمام امانت ها را ادا کن ، هر نوع کینه ای را نسبت به مومن از دلت پاک کن و مرتکب گناه مشو .

(کلید ورود به بهشت از بین بردن کینه هاست . اگر کسی حرف زشتی زده یا بی احترامی ای کرده ویا ... انسان عادی و منصف عین همان جواب را به او می دهد اما انسانی که می خواهد حرکت و رشد کند ریا، گذشت می کند و کسی که می خواهد بیشتر رشد کند علاوه بر گذشت در درونش هم هیچ کینه ای ندارد .و در نهایت خودش سود می برد چون آسایش و راحتی را برای خودش فراهم کرده .لذا ما اگر بخواهیم زندگی دنیایی خوبی هم داشته باشیم باید به دستورات خدا عمل کنیم .

تغییرات رفتاری مثل مثلا چادری شدن برای خانم ها خیلی ساده است اما تغییرات درونی خیلی سخت است . چون اینها جزء خلقیات ماست که نیاز به تمرکز و تمرین دارد .

خیلی از مشکلات ما از ظاهر بینی ما ناشی می شود .فرض کنید سرِ سفره نشسته اید و سالادهای مختلف و مقوی هم در سفره است . ما از این سالاد می خوریم چون نفعش به بدن خودمان می رسد اما اگر کسی غذاهای جلوی ما را بردارد و بخورد موضع می گیریم چون نفعش را او برده. حالا در مورد نماز خواندن هم همینطور است .نماز و دعا و ذکری که می گوییم به حساب خودمان واریز می شود اما چون محسوس نیست از سر و ته نمازمان می زنیم . اینها تمرین های ذهنی می خواهد .)

تقوا پیشه کن و در همه حال چه در پنهان و چه آشکار به او توکل کن .و در ادامه این ماه این دعا را زیاد تکرار کن « اللهم ان لم تکن غفرت لنا فی ما مضی من شعبان فاغفرلنا فی ما بقی منه »

فرصت های طلایی ای در زندگی ما برای ارتقاء فکر ، نیات و حالاتمان وجود دارد .

برخی می پرسند چطور می توانیم میزبان امام زمان باشیم .این دغدغه متعالی داشتن خیلی خوب است و ناشی از روح متعالی است ، با همین مراقبتها حاصل می شود . نفس تان را ارتقاء دهید و خداوند این زمینه ارتقاء را فراهم کرده .خداوند در بحث روزه می فرماید که روزه بر شما واجب شده همان گونه که بر پیشینیان واجب شده تا مطهر شوید. در روایات ودر تاریخ آمده که آنان مثل ما روزه نداشتند و منظور خداوند انبیاء امم سابق است . این یعنی خداوند برای ما خیلی حساب باز کرده و به ما ارزش داده . در امتهای قبل این قابلیت را ندیده که از آنان روزه بخواهد و لذا ما باید در سطح انبیاء حرکت کنیم . حداقل در این ماه تمرین کنیم .بیشترین و مهمترین عمل در این ماه خواندن قرآن است .و دو چیز در این ماه خیلی رشد می دهد : قرآن خواندن و دعا کردن

والحمدلله رب العالمین

حاشیه اسلیمی

سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت

مورخ 4 تیرماه 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 14 مگابایت


کارگاه طراحی سرنوشت | جلسه ی بیست و دوم

پنجشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۶ ب.ظ

کارگاه طراحی سرنوشت | جلسه ی بیست و یکم

پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۰۸ ب.ظ

کارگاه طراحی سرنوشت | جلسه ی بیستم

پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۱۴ ب.ظ

کارگاه طراحی سرنوشت | جلسه ی نوزدهم

پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۴۳ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام و المسلمین نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت مورخ 10 اردیبهشت 1393

تفاوت شما با شیطان در چیست؟

شیطان که بد شد، گفت من تنها بد نمی‌شوم بقیه را هم با خودم پایین می‌کشم. «قالَ فَبِعِزَّتِکَ‏ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ»؛[1] هیچ‌کس را نمی‌گذارم از زیر دستم بیرون برود.

ولی شما که خوب شُدید، چند بار قسم خوردید هیچ‌کس را [حداقل از اطرافیانم] نمی‌گذارم بد بشود؟ شما که خوب هستید، [آیا] همه را خوب کردید؟

حق نیاز به هیچ‌یک از ما ندارد. حقیقت، حقیقت است و حق، حق است. اگر ما در جریان به‌سمت حق حرکت کردیم و حرکت دادیم بهره‌مان از حقیقت بیشتر می‌شود و الّا نه.   

مثال: ما بر پیامبر صلوات می‌فرستیم. این صلوات ما پیامبر را بالا می‌برد؟ اگر صلوات نفرستیم، پایین می‌آیند؟ مثل اینکه بگوییم خورشید صبح طلوع می‌کند و شب هم غروب می‌کند، بعد بگوییم خدایا، خورشید فردا غروب نکند. این تأثیری ندارد چون خورشید کار خودش را انجام می‌دهد.

آیا این صلوات ما تأثیری در مقام پیامبر دارد که اگر نفرستیم مقام ایشان بالا نمی‌رود؟

فرض کنید همۀ مسلمانان کافر شوند، آن وقت دیگر هیچ‌کس «و ارفع درجته» نمی‌گوید؛ آیا پیامبر متوقف می‌شود؟ رشد ایشان متوقف بر ماست؟

آیا این کار ما در نفس پیامبر تأثیرگذار است یا نه؟ محال است که تأثیرگذار باشد؛ چون مادون نمی‌تواند واسطۀ ارتقاء مافوق خودش بشود.

این از سؤالاتی است که درک خودِ سؤال نیاز به تصور صحیحی از آن دارد. چون در ذهن ما واسطه‌های دنیایی ایجاد می‌شود، مثل اینه من به  شما بگویم برو پیش استاد و از ا بخواه که نمرۀ مرا که 10 شده، 12 بدهد که نیفتم؛ اصلاً واسطه اینجا به‌معنای دیگری است.

این سؤال برای این مطرح شد که بگوییم ما نباید از تک‌تک حرف‌ها، کارها و سایر موارد به‌راحتی رد شویم. باید رویش دقت کنیم. تفاوت افراد عمیق با افراد سطحی در این است که از کنار حوادث و گزاره‌ها و علوم همین‌طوری رَد می‌شوند. از کنار حوادث [عبور می‌کنند و] فقط در حافظه‌شان می‌سپارند و می‌بینند؛ از کنار علوم هم [عبور می‌کنند و] فقط الفاظ را حفظ می‌کنند؛ اما از واقعیت آن که چیست بازمی‌ماند. به همین دلیل این‌ها بهترین سوژه برای شیطان هستند. بر روی حفره‌های ذهنی ضربه می‌زند؛ این دقیقاً یعنی شبهه.

حق مستقل از افراد است؛ اما اگر کسی در راه حق حرکت کرد و حرکت داد، به میزان آن کاری که کرده، خودش ارتقاء پیدا می‌کند و خودش به حقیقت واصل می‌شود.

فرض کنید من توی سرِ یک نفر می‌زنم، دستِ من فقط منقبض و منبسط شد و سرِ طرف مقابل هم درد گرفت؛ آیا اتفاق خاص دیگری هم افتاد؟ اما یک وقت هم دزدی را می‌بینم و به سرِ او می‌زنم؛ در اینجا هم دستم منقبض و منبسط شد. اما چرا یکی خوب بود و دیگری بد بود؟ به‌دلیل نیت‌ها و کارها و حسن فعل.

در یک جا قطع کردن دست، جنایت محسوب می‌شود و در جای دیگر عدالت است. پس منقبض و منبسط شدن دستِ من به حساب نفسِ من نوشته می‌شود. چون دستِ من از خودش اراده‌ای ندارد و این‌ها فقط اعضا و جوارح من هستند و همه جنود و شهود حق هستند. لذا می‌بینیم در قیامت، علیه ما شهادت می‌دهند.

شهادت فرعِ بر چیست؟

1. صحنه را ببیند؛

2. فرق جرم و جنایت و خوبی را بفهمد؛

3. از جرم و جنایت و خوبی و عدالت خوش‌حال یا ناراحت می‌شود.

پس این ظهور نفس من است. نفس من در شقاوت می‌خواست یک نفر را اذیت کند و بر سرِ یک نفر زد.همۀ کارهایی که ما انجام می‌دهیم تجلیات فعل پیامبر است؛ گویی نماز ما دو تا نماز است، دوتا عمل است. مثل اینکه می‌توانیم بگوییم دستم نوشت؛ قلم نوشت یا اینکه من نوشتم. می‌توانیم بگوییم ما نماز خواندیم و می‌توانیم بگوییم پیامبر نماز خواند. صحنۀ خلایقی که مسلمان شدند، الی الأبد تجلیات فعلِ خودِ پیامبر است؛ و الاّ محال است مادون، واسطۀ مافوق خودش بشود. آن درواقع آثار ماتأخر فعلِ خودِ پیامبر است. هر کس هر کاری کرد، خودش را به حقیقت نزدیک کرده و نفس خودش را توسعه داده است.
به میزانی که ما در انسانیت قوی می‌شویم، انسان‌های دیگر تکالیف ما می‌شوند.

سؤال:
اگر خدا و ائمه این‌قدر مهربان هستند و برای بخشش دنبال بهانه هستند، پس چرا رفتار ائمه با دوستان نزدیکشان سخت‌گیرانه بود؟ و ما با این‌همه گناهان ریز و دُرُشت چطور دلگرم باشیم که با توبه و انجام کار نیک، آنان با ما دوستانه برخورد خواهند کرد؟ باتوجه‌به اینکه ما به برخی از گناهان مبتلا هستیم که خود نیز بی‌خبریم.
فرض کنید من بچه کلاس اول هستم؛ وقتی به من می‌گویید «آ» بنویس، من آن را نامرتب می‌نویسم و بااین‌حال شما به من می‌گویید: «آفرین». حالا فرض کنید که من کنکور دارم و شما هم انتظار داشتید که من پزشکی قبول شوم؛ اما من زیست قبول شدم، شما به من می‌گویید که چرا زیست قبول شدم؟

سخت‌گیری به
معنای این نیست که امام از او بدش می‌آمده؛ هر کسی انتظار متناسب از خودش را دارد. به همین دلیل انسان حکیم برخورد متناسب با خودش را می‌کند.
خیلی اوقات افرادی که در سطوح نازل هستند، نیاز به مراقبت دارند، در فضای روح و نفس هم همین‌طور است. اینکه می‌بینیم فردی از شام خدمت حضرت آمد و به ایشان فحش داد؛ اما حضرت می‌فرمایند تو از شهر غریبی آمدی، منم از شام آمدم؛ چون شامی‌ها با ما رابطۀ خوبی ندارند؛ لذا تو هم از ما خوشَت نمی‌آید. اگر گرسنه‌ای بیا به خانۀ من تا به تو غذا دهم. این یک نوع برخورد است و حالا اگر مالک اشتر بیاید و به حضرت فحش بدهد، با او دیگر این برخورد را نمی‌کنند.

بنابراین اگر با کسی هم سخت‌گیری می‌کنند، به این دلیل است که او در همین سطح، رشد می‌کند.

یا مثلاً من امروز وارد باشگاه کشتی شدم؛ در همان مرحلۀ اول که یک فرد بسیار قوی را با من به تمرین نمی‌فرستند تا اینکه من به‌راحتی شکست بخورم. بلکه ابتدا تمرینات بدن‌سازی می‌دهند و بعد کمی ‌فنون را آموزش می‌دهند و در اینجا فردی هم‌سطح خودم را برای تمرین می‌فرستند. اگر المپیکی شدم، یک فرد قدرتمند را برای تمرین با من می‌فرستند و اگر در این سطحی که من هستم، این فرد قدرتمند را با من نفرستند، درواقع به من ظلم کرده‌اند؛ چون من هیچ‌گاه قوی نخواهم شد.

پس سخت‌گیری نداریم؛ بلکه متناسب‌گیری داریم.

هیچ‌گاه امتحان فوقِ توان افراد گرفته نمی‌شود. اگر ما احساس می‌کنیم امتحان فوق حدّ ما بود، به خاطر این است که ما طاقت و توان خودمان را فعال نکردیم.

خدا در قرآن می‌فرماید: «لا یُکَلِّفُ‏ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»، «رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا»، «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ»؛[2] «وسع» با «طاقة» متفاوت است؛ طاقة یعنی کاری که تمام توان انسان را بگیرد؛ اما اگر بگویند صندلی 30 کیلویی را بلند کن [و] من به‌راحتی بلند می‌کنم؛ به این وسع می‌گویند چون به‌راحتی انجام می‌دهم. به همین دلیل ما در روزه، سه حالت داریم:

1. موسع: کسی‌که می‌تواند روزه بگیرد و مشکلی هم ندارد و این روزه بر او واجب است؛

2. کسی‌که اگر روزه بگیرد، برایش ضرر دارد؛ یعنی فوق حدّ طاقتش است. بر این فرد روزه حرام است.   

3. مطیق: در اینجا پیرزن و پیرمرد‌هایی را شامل می‌شود که روزه در تابستان است و تمام توان آنان گرفته می‌شود؛ لذا روزه بر آنان مخیر است که بگیرند یا فدیه دهند.           

خداوند می‌گوید تکالیفِ من در حدّ طاقت شما هم نیست؛ بلکه در حدّ وسع شماست؛ چون می‌توانست بگوید 3 ماه یا 6 ماه در سال روزه بگیرید یا ماه در میان؛ و به‌جای 17 رکعت می‌گفت 100 رکعت نماز بخوانید.

جایی که خداوند می‌فرماید: «رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا»؛ در اینجا بحث مجازات است و خدا در همان ابتدا کسی را به مشقت نمی‌اندازد. اما اگر مریض شدیم، درمان می‌کنند؛ درمان، حدّ کارش یک مقداری بیشتر است.

نسیان اصلاً عقوبت ندارد؛ چون من یادم نبوده و عقوبت فرعِ بر علم و عمد است.

در اینجا نسیان و خطایی است که ناشی از عمل آگاهانه است؛ لذا مؤاخذه دارد. مثلاً شما برای نماز صبح، خواب می‌مانید. می‌دانید اگر شام زیاد و دیرهنگام بخورید و بعد هم چند ساعت پشت کامپیوتر بنشینید؛ برای نماز خواب می‌مانید. اما [این کارها را] انجام دادید و صبح خواب ماندید، خودِ خواب ماندن گناه ندارد؛ چون دستِ خودش نیست؛ اما مقدماتی که باعث نسیان و خطا می‌شود، برای من گناه محسوب می‌شود.

مثلاً حضرت یونس 40-50 سال در میان قومش رفته و تا آخرین درجه هم تلاش کرده [است]، بعد نشانه‌های عذاب آمده، وقتی نشانه‌های عذاب آمد باید شهر را ترک کند و او هم شهر را ترک کرده [است]. حالا کار بدی انجام داده که به او بگویند داخل شکم ماهی شو؟ این‌ها حساب و کتاب‌های خاص خودش را دارد. به عبارت دیگر هر مرتبه از وجود اقتضا خاصی از بندگی دارد و هر اقتضاء بندگی، لوازم عبودیتی خاص خودش دارد؛ مراعات هر کدام از آن لوازم بندگی در همان سطح می‌شود و عدم مراعات آن سطح، ذنب آن سطح می‌شود.

مثلاً فرض کنید پدری به فرزند کوچکش پول می‌دهد و می‌گوید با آن چیزهای بی‌خود نخری. او هم با آن برای خودش و دوستش بستنی می‌گیرد و می‌خورد. پدر وقتی می‌بیند می‌گوید آفرین خوب چیزی گرفتی. همین کودک دبیرستانی می‌شود و با دوستش در خیابان بستنی می‌خورد؛ اما دیگر کسی تشویقشان نمی‌کند و ممکن است مذمت هم نکنند. حالا فرض کنید دو تا دانشجو این کار را بکنند، ممکن است بگویند جالب نیست؛ اما اگر دو تا طلبه در خیابان بستنی در دست بگیرند و بخورند، آنان را سرزنش می‌کنند. حالا اگر دو تا مرجع تقلید این کار را بکنند چه می شود؟! کار کار واحدی بود؛ اما برای یکی آفرین داشت و برای یکی مذمت شدید داشت.

هر مرتبه از سطوح ارتقایی بندگی، اقتضائات و لوازم خاص خودش را دارد که مراعات آن اقتضائات، بندگی در آن سطح می‌شود و عدم مراعات آن، گناه در آن سطح می‌شود و عقوبت هر سطح با سطح دیگر متفاوت است. استغفار هم در همان سطح خودش معنا پیدا می‌کند. مغفرتش هم در همان سطح معنا پیدا می‌کند.

و الحمد لله رب العالمین



[1]. ص، 82.

[2]. بقره، 286.

حاشیه اسلیمی

سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت

مورخ 10 اردیبهشت 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 10 مگابایت