معارف :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

۲۹ مطلب با موضوع «خودنویس :: معارف» ثبت شده است

وبسایت گفتمان برتر


دستورالعمل مرحوم حاج میرزا علی قاضی طباطبائی درباره ماه‌های رجب، شعبان و رمضان

اصل این دستور را حضرت علامه آیة الله سید محمدحسین حسینی طهرانی (ره)، در سال آخر عمر شریف و با برکت خود در یکی از جلسات برای خواصّ أصحاب خودشان از روی نسخۀ خطّی آیة الحقّ مرحوم آیة الله حاج میزا علی قاضی طباطبائی بیان فرموده، به عمل و مداومت آن تأکید نمودند و مخصوصاً به طلّابی که با حضرتش مأنوس بودند، أمر کردند آنرا در دفتر خود ثبت نمایند:

« هان ای برادران عزیز و گرامیم که خدای شما را در طاعت خود موفّق بدارد آگاه باشید! متوجه و هشیار باشید که ما در قرقگاه داخل شده‌ایم و همانگونه که در زمین‌های حرم باید از محرّمات اجتناب نمود و ارتکاب یک سلسله اعمالی که در حرم جرم نیست در آنجا جرم محسوب می‌شود، در این ماه‌ها هم که قرقگاه زمانی محسوب می‌شود چنین است و باید با هشیاری و مواظبت در آن وارد شد، و به همان نحو که در قرقگاه مکانی که حرم است، انسان به کعبه نزدیک می‌شود، در این ماه‌ها هم که قرقگاه زمانی است، انسان به مقام قرب خداوند می‌رسد. پس چقدر نعمت‌های پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟! و او هرگونه نعمتی را بر ما تمام نموده است؟

پس حال که چنین است، قبل از هر چیز آنچه که بر ما واجب و لازم است، توبه ایست که دارای شرایط لازمه و نمازهای معلومه است. مقصود همان دستور توبه ایست که رسول خدا (ص) در ماه ذوالقعدة الحرام داده اند و در کتب ادعیه مثل «مفاتیح الجنان» آمده و چهار رکعت نماز دارد، و پس از توبه، واجب ترین چیز بر ما پرهیز از گناهان صغیره و کبیره است تا جائیکه توان و قدرت و استطاعت داریم!»

پس (ای برادران عزیز) دستور توبه را در شب جمعۀ اول ماه (رجب) یا روز جمعه؛ و یا روز یکشنبۀ آن، انجام داده نماز توبه را بخوانید؛ سپس آنها را در روز یکشنبۀ دوّم همان ماه تکرار و اعاده نمائید.

سپس ملتزم شوید به مراقبه، چه مراقبۀ صغری (باز داشتن نفس از آنچه که خداوند بدان راضی نیست) و چه مراقبۀ کبری (نگاه داشتن دل از آنچه محبوب نمی‌پسندد). و نیز خود را وادار به محاسبه (حساب کشیدن از نفس) و معاتبه (سرزنش نمودن در صورت لغزش) و معاقبه (تنبیه نمودن نفس در صورت ارتکاب خلاف) به آن چیزی که شایسته و سزاوار است نمائید.

پس براستی هر کسی که در صدد متذکر شدن به ذکر حقّ و در مقام خشیت از ذات اقدس حضرت حقّ متعال بوده باشد می تواند از راه مراقبه و محاسبه و معاتبه و معاقبه متذکر گردد!

پس از این مرحله، با دلهای خود بخداوند رو آورده، بیماری‌های گناهانتان را معالجه و مداوا نمائید و بوسیلۀ استغفار، بزرگی و سنگینی عیوب خود را کاهش دهید. و بپرهیزید از اینکه حریم الهی را بشکنید و پرده های حجاب را بالا زده حرمت حرم را هتک نمائید! زیرا براستی چنین شخصی در نظام تکوین بی آبرو و مهتوک است گرچه خداوند کریم از روی کرمش، بحسب ظاهر آبروی او را حفظ نماید؛ و همین جزای اوست و نیازی به مجازات پروردگار ندارد!

و اما دستورالعمل این سه ماه:

1.       بر شما باد به اینکه نمازهای فریضۀ خود را با نوافل آن که مجموعاً پنجاه و یک رکعت است، در بهترین اوقاتشان انجام دهید؛ و اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت آنرا بجا بیاورید. چنانچه باز هم شواغل دنیا شما را بازداشت، حتماً نافلۀ ظهر را که به او «صلوة أوّابین» می گویند، انجام بدهید. و نماز ظهر را هم در وقت فضیلت انجام دهید که در قرآن بدان تأکید شده و مراد از « صلوة وُسطی» همان نماز ظهر است.

2.       امّا در مورد نافلۀ شب بخصوص باید بدانید که: انجام دادن آن در نظر مؤمنین و سالکان حضرت معبود از واجبات است و هیچ چاره ای جز أتیان آن نیست! و تعجّب است از کسانی که قصد رسیدن به مرتبه‌ای از مراتب کمال را داشته ولی به قیام شب و انجام نوافل آن بی‌توجّه هستند! و ما هیچگاه ندیده و نشنیده‌ایم که احدی به یک مرحله و مرتبه ای از کمال راه یافته باشد مگر بواسطۀ برپاداری نماز شب!»

3.       بر شما باد به قرائت قرآن کریم در نافله‌های شب که انسان را حرکت داده، سیر او را سریع می‌نماید و برای او بسیار مفید است. تغنّی به قرآن، انسان را بخدا نزدیک می‌کند! بخلاف غنای محرم که آدمی را به لهو می‌کشاند. پس تا می توانید در شبها قرائت قرآن کنید، چرا که قرائت قرآن شراب مؤمنین است.

4.       بر شما باد اینکه: به انجام دادن اوراد و أذکاری که هر یک از شما بعنوان دستور در دست دارید، ملتزم و متعهد باشید! و بر شما باد به مداومت سجدۀ یونسیّه و گفتن ذکر یونسیّه: «لا إلهَ إلا أنتَ سُبحانکَ إنی کُنْتُ مِن الظالمین7» در سجده از پانصد تا هزار مرتبه»

5.        بر شما باد به زیارت مشهد اعظم، که مراد همان حرم مطهر امیرالمؤمنین و قبر نورانی آن بزرگوار است، و نیز سایر مشاهد مشرفۀ اهل البیت (ع) و مساجد معظمه مانند: مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه، مسجد سهله و بطور کلی هر مسجدی از مساجد! زیرا مؤمن در مسجد، همانند ماهی است در آب دریا!

6.       هیچگاه پس از نمازهای واجب خود، تسبیحات حضرت صدیقه صلَوات الله علیها را ترک ننمائید، زیرا این تسبیحات، یکی از انواع «ذکر کبیر» شمرده شده است».

7.       یکی از وظائف مهم و لازم برای سالک إلی الله، دعا برای فرج حضرت حجّت صلوات الله علیه در قنوت "وتر" است. بلکه باید در هر روز و در همۀ اوقات و همۀ دعاها، برای فرج آن بزرگوار دعا نمود.

8.       و یکی دیگر از وظائف لازم و مهم، قرائت زیارت جامعه، معروف به «جامعۀ کبیره» در روز جمعه است.

9.       لازم است که قرائت قرآن حتماً کمتر از یک جزء نباشد

10.   تا می توانید بسیار به دیدار و زیارت برادران نیکوکار خود بشتابید، چرا که براستی آنها برادرانی هستند واقعی که در تمام مسیر، همراه انسانند و با رفاقت خویش، آدمی را از کریوه های نفس و تنگناها و عقبات آن عبور میدهند.

11.   به زیارت اهل قبور ملتزم باشید ولی نه بصورت مداوم و همه روزه (مثلاً در هفته، یک روز انجام بگیرد) و نباید زیارت قبور در شب واقع گردد.

12.   « مارا با دنیا چه کار؟! براستی دنیا ما را فریب داده، به پستی و ذلّت کشانید! ما را از مقام عزت و رفعت پائین آورد! و دنیا پست تر از آنست که برای ما هدف قرار گیرد! پس آن را برای اهل دنیا واگذارید! پس به به! خوشا بحال آن مردانی که بدنهای آنان در این عالم خاکی است ولی قلوبشان در عالم لاهوت، یعنی در عالم احدیت و واحدیّت و عزّ پروردگار در پرواز می‌باشد! و این افراد، اگر چه از نظر تعداد بسیار کم هستند ولیکن از نظر قوّت و مدد و از جهت واقعیت و اصالت و حقیقت دارای اکثریت می‌باشند. من می‌گویم آنچه را که شما می شنوید و از ذات اقدس حضرت حق طلب مغفرت می نماییم» (1357ه.ق)

این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است ، و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام می‌دهند؛ البته این اعمال را در حد امکان ، هر کسی که نمی تواند هر روز را روزه بگیرد حتی الامکان 5 روز از رجب و 10 روز از شعبان را بگیرد، خلاصه بحسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگیرد.

و قرائت القرآن در شب علی حد قدرة. اگر می‌توانی نخواب و اگر کسی نمی‌تواند همه شب را نخوابد؟ صب باشد، صب یعنی جگر سوخته، بیدار خوابی کند، شب زود بخوابد و سعی کند بیدار خواب کند طوری که بدن استراحت خود را بگیرد.

مرحوم قاضی اول شب می‌خوابیدند بعد نماز می‌خواندند و بعد می‌خوابیدند و باز نماز می‌خواندند، همینطور تا دو ساعت به اذان که دیگر نمی‌خوابیدند، مرحوم آخوند 3 ساعت به اذان صبح بیدار بودند، اگر نافله شب را بجا نیاورید فائده ندارد و عرفان معنی ندارد.

«عرفان به عمل است نه به گفتن!»

وبسایت گفتمان برتر



کتاب تندیس اخلاص

زندگینامه مرحوم شیخ رجبعلی خیاط

نوشته آیت الله ری شهری

دریافت فایل Pdf با حجم 6 مگابایت

گزارش همایش عقائد قرآنی، عقائد زندگی ساز

سه شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۸ ق.ظ

وبسایت گفتمان برتر


در حاشیه نشست تخصصی «عقائد قرآنی؛ عقائد زندگی ساز» صورت گرفت؛

رونمایی از کتاب خداوند در آیینه عقل و عشق

کتاب «خداوند در آیینه عقل و عشق» که به تبیین و اثبات عقاید به دو روش قلبی و عقلانی می پردازد، در مشهد رونمایی شد.

همایش عقاید قرآنی همایش زندگی ساز

به گزارش گفتمان برتر به نقل از ستاد خبری این همایش، حجت‌الاسلام محمد محسن دعائی، مدیر عامل مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام  در آیین رونمایی از کتاب «خداوند آیینه عقل و عشق» که شب گذشته(31تیرماه) در تالار همایش نمایشگاه بین‌المللی مشهد برگزار شد، گفت: بر اساس آموزه‌های بلندی که در فرهنگ اسلام به ما آموزش داده‌اند، باید این منظومه معارف قرآنی توجه ویژه داشته باشیم.

وی با بیان این که بهترین، ناب‌ترین و سالم‌ترین طعام روحی بشریت در قرآن شریف تعبیه‌شده است، اضافه کرد: مسیر را اشتباه نرویم؛ همان‌طور که پیامبر فرمودند: «به شرق و غرب بروید، نمی‌توانید به یک طعام روحی سالم و صحیح و بدون اشتباه دسترسی پیدا کنید مگر در مدار ما».

جایگاه قرآن باید بر اساس خود قرآن و مفسرین تبدیل به باور شود

مدیرعامل مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام بابیان این‌که جایگاه قرآن باید بر اساس خود قرآن و مفسرین تبدیل به باور شود، تصریح کرد: ما برای بهداشت و بهره‌مندی از نیازهای جسمی برنامه‌ریزی و مراقبت داریم، برای طعام روحی خودمان هم باید برنامه‌ریزی صحیح داشته باشیم که در سر این سفره الهی از پذیرایی خدای متعال با شاخصه «یهدی للّتی هی اقوم» و بر اساس تبیینی که ائمه بر اساس شأنی که خداوند به پیامبر و اوصیای خود داده، قرآن از مسیر قلب پیامبر برای ما نازل‌شده است.


همایش عقاید قرآنی همایش زندگی ساز

عدم توجه به تغذیه روح، حیات انسان را دچار بحران می کند

حجت الاسلام دعائی ادامه داد: امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرماید: «قرآن عهد الله است»، این پیمان الهی است و لذا خدای متعال از ما عهد گرفته که هرروز سراغ این میثاق با او برویم و از این طعام آسمانی و سالم بهره‌مند شویم. اگر از این برنامه فارغ شویم، همان‌گونه که آسیب‌های جسمی بدن ما را دچار بحران می‌کند، اگر در تغذیه روحی خود دقت نکنیم، حیات اصلی و جاودانه ما نیز دچار بحران می‌شود.

این پژوهشگر حوزوی با اشاره به این‌که هر جا با مشکل مواجه شدیم به دلیل فاصله گرفتن ما از قرآن است، خاطرنشان کرد: اساساً ما نیازمند یک بازنگری در سازه‌های آموزشی و تعلیم و تربیتی جامعه خود هستیم، نمی‌ترسیم از این گله پیامبر در روز قیامت که امت من قرآن را مهجور قرار دادند؟ قرآن چقدر با قرائت پیامبر از آن در زندگی خصوصی و سیاستی ما وارد شده است؟.

وی با یادآوری این‌که قرآن در همه موارد برای انسان راه مشخص کرده، اظهار کرد: نگاه ما به روابط اجتماعی، کار، تعلیم و تربیت و روابط اقتصادی بر اساس چه اصولی پیش می‌رود درحالی‌که صراحتاً معصوم می‌فرماید هیچ عنصر معرفتی وجود ندارد مگر این‌که در کتاب خدا اصلی برای آن تعبیه‌شده است.

همایش عقاید قرآنی همایش زندگی ساز

قرآن مهجور مانده است

مدیر عامل مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام اضافه کرد: وقتی حافظان قرآن، قرآن را مهجور گرفته‌اند، در جامعه اسلامی هم این‌گونه است. این مسابقات و نمایشگاه به‌جای خود درست اما سخن ما در خصوص این نشست نیست، سؤال این است که چقدر قرآن ما را مدیریت می‌کند.

حجت‌الاسلام دعائی در خصوص کتاب نگاشته شده توسط حجت‌الاسلام نخاولی، ابراز کرد: این نویسنده را باید به‌عنوان یک نخبه در عرصه خروج قرآن از مهجوریت به شمار آورد که تمام  تلاش خود را برای استخراج علم ناب از آیات و روایات صرف می‌کنند.

وی ادامه داد: این کتاب، اولین تألیف در سلسله تألیفات اصول عقائد قرآنی است که رونمایی می‌شود، ایشان تلاش کرده‌اند که مبحث بنیادی اعتقادی یک مسلمان را بر پایه قرآن استوار کنند، این حرکت علمی بسیار مبارک و خلاقانه است و سلسله مباحث ایشان تا ده جلد به چاپ خواهد رسید.

در پایان، ضمن رونمایی کتاب «خداوند در آیینه عقل و عشق»، حجت‌الاسلام نخاولی در بیان دلیل نگاشتن این کتاب، گفت: به اقتضای گمانی که داشتم مبنی بر این که در آینده بنیان‌های اساسی‌تری از اسلام مورد شبهه قرار می‌گیرد، به این نتیجه رسیدم که تا چند سال دیگر مسائل اساسی‌تری مانند عقائد و در ادامه حتی خود خداوند مورد سؤال و شبهه قرار بگیرد.

همایش عقاید قرآنی همایش زندگی ساز

وی ادامه داد: تألیف این کتاب به 10 سال پیش بازمی‌گردد که در همان زمان مباحث آن پیاده شده بود اما به جهاتی چاپ این کتاب به تأخیر افتاد تا حدی که پس از چاپ کتاب این سؤال برای من به وجود آمد که با این هزینه‌ها و زمان‌ها، آیا این کتاب دردی از دردهای جامعه مسلمان و شیعه باز می‌کند یا نه.

نویسنده کتاب «خداوند در آیینه عقل و عشق» اضافه کرد: قرآن کریم احکام، عمل و باور را اهم پیوند داده که متحول کننده است، در این کتاب سعی شده است این کار انجام شود، یعنی عقایدی که زمینه رشد اخلاق را فراهم کند و اخلاقی که بر پایه عقاید استوار باشد، به گونه ای از قرآن الهام گرفته شود که عقاید به‌صورت منظومه شناخته شده و قابل کاربرد در زندگی باشد./


انعکاس خبر این مراسم در سایت رجانیوز

مراقبات ماه رمضان

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۰ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


فضیلت ماه رمضان

درباره فضیلت این ماه و گستردگى رحمت خدا در آن مطالب بسیار زیاد و فواید فراوانى در روایات آمده است :

1. خداوند در ماه رمضان موقع افطار هفتاد میلیون نفر را که همگى سزاوار آتش شده اند، از آتش آزاد مى کند. و به اندازۀ تمام افرادى که در ماه رمضان آزاد نموده، در شب آخر آن آزاد مى کند.

2. در شب اول ماه رمضان خداوند هر کدام از مخلوقات خود را که بخواهد مى بخشد. در شب بعد این عده را دو برابر مى نماید. و در شب بعد دو برابر تعداد تمام افراد شبهاى قبل را از آتش آزاد مى کند. (و به همین ترتیب) تا شب آخر ماه رمضان که در این شب تعداد تمام کسانى را که در این ماه آزاد نموده است دو برابر مى نماید.

3. سید بن طاووس قدس سره در کتاب «اقبال الاعمال» روایتی از امام رضا علیه السلام از پدرانش، از امیرالمؤمنین -درود و سلام بر آنان- روایت نموده که حضرت فرمودند: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روزى براى ما سخنرانى نمود و فرمود:

«مردم ! ماه خدا با برکت و رحمت و بخشش گناهان نزدیک است؛ ماهى که نزد خدا برترین ماه ها، روزهایش برترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعتهاى آن بهترین ساعتهاست؛ ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شده اید و شما را در این ماه از کسانى قرار داده اند که شایسته کرامت خدا هستند. نفس کشیدن شما در آن تسبیح و خوابیدنتان در آن عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعاى شما در آن مستجاب است. پس ‍ با نیت هایى راست، و دلهایى پاک از خدا بخواهید شما را موفق به روزۀ آن، و خواندن کتابش نماید. بدبخت کسى است که از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم شود.

با تشنگى و گرسنگى خود در آن، گرسنگى و تشنگى روز قیامت را بیاد آورید. به فقیران خود صدقه بدهید؛ بزرگان خود را در آن احترام کنید؛ کوچکترها را مورد رحمت خود قرار دهید و صله رحم بجا آورید. زبانهاى خود را حفظ کرده، دیدگان خود را از آنچه نگاه به آن حلال نیست و گوشهاى خود را از آنچه گوش دادن به آن حلال نیست، نگهدارید. با یتیمان مردم مهربانى کنید تا با یتیمان شما مهربانى شود. به درگاه خداوند از گناهان خود توبه کنید. هنگام نماز دست‌هایتان را با دعا بطرف بالا بلند کنید؛ زیرا این وقت بهترین اوقات است و خداوند در آن هنگام با نظر رحمت به بندگانش نگاه کرده و هنگامى که از او بخواهند و با او مناجات نمایند، جواب آنان را مى دهد. و اگر او را صدا بزنند، به آنان لبیک مى گوید. و اگر دعا کنند، دعایشان را مستجاب مى کند.

مردم ! شما زندانى اعمال خود مى باشید، با استغفار خود را آزاد کنید. پشتهایتان از گناه سنگین است با طولانى نمودن سجده هاى خود آن را سبک نمایید. بدانید خداوند به عزت خود سوگند خورده است که سجده کنندگان و نمازگزاران را عذاب نکند و در روزى که مردم براى پروردگار جهانیان بر مى خیزند، آنان را با آتش نترساند.

مردم ! کسى که به مؤمن روزه دارى افطار بدهد، ثواب آزاد کردن یک بنده و آمرزش گناهان گذشته خود را دارد. عرض کردند: رسول خدا! همه ما نمى توانیم این کار را انجام دهیم. حضرت (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمودند: از آتش بپرهیزید، گر چه با نیم دانه خرما، از آتش بپرهیزید گر چه با جرعه ای آب.

مردم ! هر کدام از شما که اخلاق خود را در این ماه اصلاح کند، روزى که در صراط پاها مى لغزد، جوازى بر صراط خواهد داشت. و هر کدام از شما که بر بنده و کنیز خود آسان بگیرد، خداوند در حساب بر او آسان خواهد گرفت ؛ و کسى که شر خود را در آن باز دارد، خداوند در روزى که او را ببیند غضب خود را از او باز مى دارد. کسى که یتیمى را بزرگ بدارد، خداوند در روزى که او را ببیند او را بزرگ خواهد داشت؛ و کسى که در این ماه صله رحم کند، خداوند روزى که او را ببیند او را به رحمت خود وصل مى کند. کسى که در آن قطع رحم کند، خداوند روزى که او را مى بیند رحمت خود را از او قطع خواهد نمود. و کسى که یک نماز مستحبى بخواند خداوند براى او خلاصی از آتش مى نویسد. و کسى که عمل واجبى انجام دهد ثواب کسى که هفتاد واجب را در ماهى غیر از این ماه انجام دهد، خواهد داشت. و کسى که در این ماه زیاد بر من صلوات بفرستد، روزى که ترازوها سبک است، خداوند ترازوى او را سنگین مى نماید. و کسى که یک آیه از قرآن بخواند، مانند پاداش کسى که قرآن را در ماهى غیر از این ماه ختم کند، خواهد داشت.

مردم ! درهاى بهشت در این ماه باز است، از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما نبندد؛ درهاى جهنم نیز بسته است از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما باز نکند؛ شیاطین در زنجیرند، از پروردگار خود بخواهید آنان را بر شما مسلط نکند.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: برخاستم و عرض کردم یا رسول خدا! برترین اعمال در این ماه چیست؟ فرمودند: اباالحسن! برترین اعمال در این ماه دورى گزیدن از حرامهاى خداى عزیز و بزرگ است...»

4. از رساترین بشارتهایى که درباره ماه رمضان وارد شده، نفرین پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بر کسى که در آن آمرزیده نشود، مى باشد، آنجا که فرمود: «کسى که ماه رمضان را بگذراند و آمرزیده نشود، خدا او را نیامرزد.» زیرا این نفرین با توجه به این که او به پیامبرى برانگیخته شد تا رحمتى براى جهانیان باشد، مژده بزرگى براى گستردگى رحمت و عمومى بودن آمرزش در این ماه مى باشد. و اگر غیر از این بود -با توجه به این که رحمتى براى جهانیان است- مسلمانى را، گر چه گناهکار باشد، نفرین نمى کرد.

5. از مهمترین روایاتى که در این مورد وارد شده روایات زیادى است که درباره زنجیر شدن شیاطین متمرد، باز شدن درهاى بهشت، گشودن درهاى رحمت، بسته شدن درهاى آتش، ایستادن خداوند در مقابل دشمنان جنّى و صداى منادى خدا از اول ماه تا آخر آن وارد شده است؛ چیزى که مانند آن در هیچ ماهى نیامده است. زیرا در مورد سایر ماه ها وارد شده که فقط در ثلث آخر شب چنین منادیى ندا مى کند مگر در شب جمعه که از اول شب تا صبح این منادى ندا مى کند و همینطور در ماه رجب؛ ولى در ماه رمضان این ندا از اول ماه تا آخر آن و تمام شبها و روزهایش ‍ وارد شده است.

6. در روایات آمده است که ماه رمضان مخصوص اجابت دعا و آیه «ادعونى استجب لکم ؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را» مى باشد.

هر کدام از این فضایل ارج فراوانى نزد اهلش داشته، با آن منت خدا را بر خود درک نموده، با تشکر و سرور زیادى به استقبال آن رفته و از آن استفاده مى کنند ولى غافل و منکر بخاطر از بین بردن امکانات و فرصتها و سهل انگارى، از آن کم بهره یا بى بهره است.

فواید گرسنگى

گرسنگى فواید بیشمارى در جهت تکمیل نفس و شناخت خداوند براى سالک دارد. روایات زیادى در فضایل گرسنگى وارد شده است که بد نیست در اینجا اشاره اى به آنها و سپس به فلسفه و حکمت گرسنگى داشته باشیم.

از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) روایت شده است : «با تشنگى و گرسنگى با نفسهایتان مبارزه کنید همانا پاداش این کار همانند پاداش مبارزه در راه خداست. و عملى دوست داشتنى تر از گرسنگى و تشنگى در نزد خدا نیست.» و همچنین فرمود: برترین شما روز قیامت در نزد خدا کسى است که گرسنگى بیشترى کشیده باشد و در خداوند متعال تفکر بیشترى نموده باشد.»

و به اسامه فرمودند: «اگر مى توانى در حال گرسنگى و تشنگى ملک الموت را ملاقات کن تا به بالاترین مقامها و جاها رسیده و با پیامبران هم منزل شوى و ملائکه از دیدن روحت شادمان شوند و خداوند بر تو درود فرستد.» نیز فرمودند: گرسنگى بکشید و بر بدنهایتان سخت بگیرد شاید دلهایتان خداوند متعال را ببیند.

در حدیث معراج خداوند متعال پرسید: اى احمد! آیا آثار روزه را مى دانى؟ پاسخ داد: خیر. خداوند فرمودند: نتیجه روزه کم خورى و کم گویى است؛ و آن حکمت را به ارمغان مى آورد و حکمت معرفت را در پى دارد و معرفت یقین را؛ و وقتى که بنده اى به یقین رسید باکى ندارد که چگونه روزگار را سپرى کند، در سختى یا آسانى و این مقام خوشنودهاست. و هر کس طبق خوشنودى من رفتار کند، سه خصلت را به او مى دهم : شکرى که نادانى همراه آن نباشد، یادى که فراموشى نداشته باشد و دوستی ای که دوستى من را بر دوستى آفریدگانم ترجیح ندهد. هنگامى که او من را دوست داشت، من هم او را دوست خواهم داشت؛ دوستى او را در دل بندگانم انداخته و چشم قلب او را به عظمت جلالم مى گشایم و علم آفریدگانم را از او پنهان نمى دارم؛ در تاریکى شب و روشنایى روز با او مناجات مى کنم تا آنجا که سخن گفتن و همنشینى او با بندگانم قطع شود و کلام خود و فرشتگانم را به گوش او مى رسانم و اسرارى را که از بندگانم پنهان کرده ام براى او آشکار مى کنم ...؛ عقل او را غرق در شناخت خود کرده و درک او را بالا مى برم؛ مرگ را بر او آسان مى کنم تا وارد بهشت شود و وقتى که ملک الموت او را ملاقات کند، به او مى گوید: آفرین بر تو و خوشا به حالت! خوشا به حالت! خداوند مشتاق تو است ... خداوند مى گوید: این بهشت من است، در آن بخرام و خوش باش و در همسایگی ام ساکن شو. روح انسان مى گوید: خدا یا خود را به من شناساندى و با این شناخت از جمیع آفریدگانت بى نیاز شدم. قسم به عزت و جلالت اگر خوشنودى تو در این است که قطعه قطعه شده یا هفتاد بار به بدترین شکل کشته شوم خوشنودى تو براى من دوست داشتنى تر است ... آنگاه خداى متعال مى فرماید: به عزت و جلالم سوگند، هیچگاه مانعى بین خود و تو قرار نمى دهم؛ تا هر وقت خواسته باشى بر من وارد شوى؛ که با دوستان خود چنین کنم.

در این روایت به فلسفه و فضیلت گرسنگى اشاره شده است . براى توضیح بیشتر مى توان به سخنان علماى اخلاق که برگرفته از روایات مى باشد، مراجعه نمود. آنان براى گرسنگى فواید زیادى گفته اند از قبیل :

الف) صفاى قلب : زیرا سیرى باعث ازدیاد بخار در مغز شده و مغز حالتى شبیه مستى پیدا مى کند و نمى تواند خوب فکر کند؛ سرعت انتقال او کم شده و قلب او کور مى شود. برخلاف گرسنگى که باعث رقت و صفاى قلب مى شود. و قلب را آماده تفکرى که باعث شناخت مى شود، مى کند. و نورى آشکار پیدا مى کند. از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) روایت شده است : «کسى که شکم خود را گرسنه نگه دارد اندیشه اش تربیت مى شود.»

ب) تواضع و از بین رفتن سرمستى و ناسپاسى که منشأ سرکشى است؛ وقتى نفس خوار شد، در مقابل پروردگارش خاضع شده و از سرکشى دست بر مى دارد.

ج) شکستن شدت شهوات و نیروهایى که باعث انجام گناهان کبیره شده و سبب هلاکت انسان مى شوند. چون بیشتر گناهان کبیره از شهوت سخن گفتن و شهوت جنسى به وجود مى آید و کم کردن این دو شهوت باعث مصون ماندن از خطرها مى شود.

د) آمادگى براى انجام تمام عبادتها از چند جهت؛ که کمترین آنها کم احتیاجى به تخلى و بدست آوردن غذا و کمتر بیمار شدن به بیماریهاى گوناگون است -زیرا معده خانه بیمارى، و پرهیز سرِ هر دارویى است. و نیز مانع بوجود آمدن مشکلاتى که از غذا خوردن بوجود آمده و انسان را محتاج مال و مقام دنیا مى کند مى گردد؛ مال و مقامى که عده بسیارى را هلاک کرده است.

ه‍) توانایى براى دادن مال، میهمانى دادن، هدیه دادن، احسان و نیکى، رفتن به حج و زیارت و بالأخره انجام تمام عبادتهاى مالى.

با این مقدمات مى توانیم به نتایج بزرگى برسیم که بعضى از آنها عبارتند از:

الف) مى فهمیم که چرا خداوند براى میهمانش گرسنگى را انتخاب کرده است. نعمتى بالاتر و بهتر از نعمت شناخت، نزدیکى و دیدار خداوند نیست و گرسنگى از راههاى نزدیک رسیدن به آن است. پس ‍ مى بینى که روزه تکلیف نیست بلکه خداوند به وسیله آن تو را بزرگ داشته و به خاطر واجب نمودن آن بر ما منت دارد. و بهمین جهت شکر آن واجب است. و ارزش دعوت خداوند به روزه را در کتابش، در آیۀ روزه، مى فهمى و اگر بدانى که این خطاب، دعوت تو به سراى پیوستن به خداست، از آن لذت برده؛ و مى فهمى که علت واجب کردن آن کم خوردن و ضعیف کردن نیروهاست. به همین جهت حیف مى آید که حتى در شب نیز غذا بخورى. و ممکن است علت هاى دیگر تشریع روزه را نیز درک کنى.

ب) وقتى ارزش کارى را که از تو خواسته شده، فهمیدى، براى رسیدن به نتیجۀ خوب، در جهت انجام درست و اخلاص در آن، تلاش ‍ مى کنى.

ج) هنگامى که هدف از واجب شدن روزه را دانستى، مى فهمى که چه چیزى باعث صفا و روشنى یا تیرگى آن مى شود؛ و معنى این حدیث را مى فهمى که «روزه فقط خوددارى از خوردنى و آشامیدنى نیست؛ و هنگامى که روزه گرفتى، گوش، چشم و زبانت نیز باید روزه بگیرد.» حتى در بعضى روایات پوست و مو نیز گفته شده.

د) مى فهمى که شایسته نیست نیت و هدف روزه، فقط مجازات نشدن یا بدست آوردن پاداش و بهشت و ناز و نعمت باشد؛ گرچه با روزه این دو نیز بدست مى آید بلکه سزاوار است هدف و نیت روزه نزدیکى انسان به خداوند و همسایگى و خوشنودى او باشد. و حتى از این حد نیز بالاتر آمده و خود این عمل را بخاطر این که انسان را از صفات حیوانى خارج و به صفات روحانى نزدیک مى گرداند، نزدیک شدن به خدا بداند، نه وسیله اى براى نزدیک شدن به او.

بعد از درک این مطالب با کمى تأمل مى توانى بفهمى که هر کار یا حال یا سخنى که تو را از مقامهاى بلند حضور در درگاه خدا دور سازد، مخالف مراد مولایت از مشرف نمودن تو به این دعوت و میهمانى است. و راضى نمى شوى در خانه میهمانى این پادشاه بزرگ -که تو را با این نزدیکى و مشرف نمودن نزدیک گردانده است و عالم به نهانى هاى تو و آنچه در قلب تو مى گذرد، مى باشد- در حالى که به تو توجه دارد، از او غافل باشى. و راضى نمى شوى که از او روى بگردانى در حالى که به تو روى کرده است. عقل انسان این را از کارهاى بسیار زشت مى داند که حتى دوست حاضر نیست با دوستش چنین عملى انجام دهد؛ ولى خداوند به خاطر مداراى با بندگان آسان گرفته و تکلیف آنان را کمتر از توانائیشان قرار داده است.

بندگان خوب از این هم بالاتر رفته و با آقاى خود در مورد واجب و حرام آن گونه عمل مى کنند که شایسته حق آقایى و بندگى است؛ و کسى را که در این مورد کوتاهى کند، پست و حقیر مى دانند.

و خلاصه این که در روزۀ خود به سفارشات امام صادق (علیه السلام) عمل مى کنند: «یکى از آنها این است که موقعى که روزه مى گیرى خود را نزدیک به آخرت ببین؛ و با خضوع و خشوع و شکستگى و خوارى باش؛ و مانند بنده اى که از مولاى خود ترسان است، بوده؛ دلت از عیوب، و باطنت از حیله ها و مکرها پاک باشد؛ و خدا از هر چه غیر اوست بیزارى جوى و در روزه خود تنها خدا را سرپرست خود بدان و آنگونه که شایسته است از خداوندى که بر همه غالب است بترس؛ و در روزهایى که روزه مى گیرى روح و بدنت را براى عمل به دستورات او و چیزهایى که از تو خواسته، فارغ کن.» حضرت (علیه السلام) سفارشات دیگرى نیز نمودند مثل حفظ اعضاى بدن از کارهایى که خداوند ممنوع کرده و مخالف خواسته اوست، بخصوص زبان، حتى از مجادله و سوگند راست. سپس در آخر روایت فرمود: «اگر به تمام آنچه گفتم عمل کردى، به تمام آنچه شایسته روزه دار است، عمل کرده اى؛ و هر اندازه از چیزهایى که گفتم کم کنى، همان مقدار فضیلت و ثواب روزه ات کمتر مى شود.»

این سفارشها را در مورد وظایف روزه دار ببین، و درباره اثرات آن تأمل نما. کسى که خود را نزدیک به آخرت ببیند، قلب او از دنیا خارج شده و براى او چیزى جز تهیه توشه براى آخرت مهم نخواهد بود. همینطور اگر قلب او شکسته و خاضع و خوار باشد میلى به غیر خدا نداشته و مایه دلخوشى او کسى جز خدا نیست. و کسى که روح و بدن او غرق در یاد، محبت و عبادت خدا شده و روزۀ او روزۀ مقرّبین مى گردد. خداوند به حق دوستانش چنین روزه اى را نصیب ما بفرماید؛ گرچه یک روز در عمرمان باشد.

درجات روزه

1. روزۀ عوام : این روزه با خوددارى از مبطلات روزه که فقهاء در رساله هاى خود نوشته اند، تحقّق مى یابد.

2. روزۀ خواص : با انجام امورى که در روزۀ عوام گفتیم و جلوگیرى اعضاى بدن از مخالفت با خداوند، روزۀ خواص تحقق پیدا مى کند.

3. روزۀ خواص خواص : این روزه با خوددارى از امور حلال یا حرامى که انسان را از یاد خدا باز مى دارد تحقق مى یابد.

هر کدام از دو درجۀ دوم و سوم نیز انواع زیادى دارد. بویژه درجۀ دوم که انواع بیشمار آن به تعداد مؤمنین اصحاب یمین است. و حتى هر کدام از خواص، روزه اش به گونه اى است که با روزۀ دیگرى فرق مى کند و ممکن است عمل بعضى از افرادِ درجاتى که گفتیم، به عمل درجۀ بالاتر از خود نزدیک باشد.

اقسام روزه داران

تقسیم بالا از حیث چیزهایى بود که از انجام آن خوددارى مى شود. ولى از حیث نیت روزه نیز، روزه داران به چند نوع تقسیم مى شوند:

1. عده اى براى غیر خدا روزه مى گیرند؛ مثلا به خاطر ترس از مردم، یا براى رسیدن به نفع آنان، یا فقط به خاطر این که عادت مسلمین است.

2. بعضى نیز در نیت خود موارد فوق را با ترس کمى از مجازات خدا و امید به پاداش آمیخته اند.

3. عده اى فقط به خاطر ترس از مجازات یا رسیدن به پاداش روزه مى گیرند.

4. گروهى علاوه بر نیت رهایى از مجازات و رسیدن به پاداش با روزه خود قصد رسیدن به نزدیکى و رضایت الهى را دارند.

5. دسته ای فقط براى رسیدن به رضایت و نزدیکى به خداوند روزه مى گیرند.

انواع تغذیه روزه داران

روزه داران به لحاظ تغذیه نیز به چند دسته تقسیم مى شوند:

الف) عده اى تغذیه آنان از راه حرام است . این گروه مانند باربرهایى هستند که بار مردم را به منزلشان مى رسانند. بهمین جهت پاداش مال صاحب غذا بوده و روزه دار فقط از گناه ظلم و غصب خود بهره مند مى گردد. و به عبارت دیگر کار این دسته مانند کار کسى است که سوار بر چهار پاى غصبى شده و خانه خدا را با آن طواف کند.

ب) عده اى تغذیه آنان شبهه ناک است ؛ که این دسته به دو گروه تقسیم مى شوند: دسته اول کسانى هستند که این مشتبه به حرام واقعى ، در ظاهر براى آنان حلال است و دسته دوم حتى در ظاهر نیز براى آنان حلال نیست . دسته اول حکم کسى را دارد که تغذیه او حلال است گرچه یک درجه از او پایینتر است . و دسته دوم حکم کسى را دارد که غذاى حرام مى خورد، گرچه یک درجه از او بالاتر است.

ج) دسته اى تغذیه آنان حلال است ولى سفره آنان رنگین بوده ، از چند نوع غذا استفاده کرده و پرخورى مى کنند. این دسته مانند انسانهاى پستى هستند که در حضور دوست خود به کارهایى مى پردازند که اول خوشش نمى آید، و دوست انتظار دارد که آنان از چیزى جز یاد و نزدیک شدن به او لذت نبرند. چنین بنده اى لیاقت مجلس دوستان را نداشته و باید او را با چیزى که دوست دارد تنها گذاشت . و شایسته است او را بنده شکمش بدانیم نه بنده پروردگارش.

د) عده اى نیز از دسته فوق تجاوز کرده و کارشان به اسراف و ریخت و پاش و تلف کردن رسیده ، حکم این دسته مانند کسانى است که غذایشان حرام است ؛ و بهتر است او را گناهکار بدانیم تا مطیع.

ه)‍ عده اى هم کسب و کار و هم تغذیه آنها حلال بوده و از خوشگذرانى و اسراف دور هستند؛ براى خدا تواضع کرده و در مقدار خوردنى و آشامیدنى بمقدار حلال و غیر مکروه بسنده مى کنند؛ غذاى خوشمزه نخورده و به یک خورش اکتفا نموده ؛ یا بعضى از چیزهاى زیادى و لذتها را ترک مى کنند. درجات آنان پیش پروردگارى که مراقب تلاشها و مراقبتهاى آنان است ، محفوظ مى باشد؛ شکرگزار آن بوده و پاداش آن را مى دهد. در هنگام گرفتن پاداش باندازه سر سوزنى به آنان ظلم نشده و خداوند پاداشى بهتر از عمل آنها به آنان داده و بى حساب و با فضل خود به آنان مى بخشد. و کسى نمى داند چه نعمتهاى گرانقدرى براى آنان ذخیره شده که به ذهن کسى خطور نکرده است.


از کتاب المراقبات، تألیف آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی

اقبال و ادبار قلب

پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۳۸ ق.ظ

وبسایت گفتمان برتر


إنّ لِلقُلوبِ إقبالاً و إدباراً

چرا گاهی انسان دچار انقباض است و حال عبادت کردن ندارد؟ چرا گاهی این حالت در او شدیدتر میشود، طوری که حوصلهی کارهای روزمره مثل برخورد با دوستانش را ندارد؟ ریشه‎ی این عدم آهسته و پیوسته رفتن، این عدم ثبات و این بی‎حوصلگی، بهخصوص در اعمال عبادی، چیست؟ درمان آن چیست؟ پاسخ دادن به این سؤالات در زندگی ما اهمیت فراوانی دارد.

امام علی(ع) می‏فرمایند: إنّ لِلقُلوبِ إقبالاً و إدباراً؛ اقبال و ادبار، پشت کردن و روی آوردن، قبض و بسط روحی، بیحوصلگی و نشاط، تعابیر مختلفی هستند که از این حالت روحی انسان صورت گرفته است.

این مطلب را باید مد نظر داشت که روح به طور طبیعی حالات متفاوتی دارد؛ قلب از انقلاب و دگرگونی میآید! حال چه کنیم که این ادبار قلبی کمتر شود؟

آفات تکرار ادبار قلبی

این بحث بسیار حیاتی است؛ چرا که زیاد شدن این حالات در هر کسی و با هر هدفی که می‎خواهد باشد (ثروتمند شدن، نوازندهی موسیقی شدن و ...)، کمکاری، ایجاد مانع در رسیدن به هدف و افزایش هزینه‏های مالی و زمانی را در پی دارد! اگر انسان به این موضوع توجّه نداشته باشد و در پی درمان آن نباشد، آفاتی را به وجود می‌آورد:

1ـ عادت به تنبلی و اهمال کاری؛ چون در حالت انقباض کار نمی‏کند.

2ـ گذر عمر و به خصوص دوران جوانی که مهمترین سرمایهی ماست (قالَ رَسُولُ اللّهِ(ص): إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ لَمْ تَزُلْ قَدَمَا عَبْدٍ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ عَنْ عُمُرِهِ فِیمَ أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِیمَ أَبْلَاهُ وَ عَمَّا اکْتَسَبَهُ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فِیمَ أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْت‏؛ چون روز رستاخیز شود، هیچ بنده‏اى قدم از قدم برندارد تا این‏که از چهار چیز بازجویى شود؛ از عمرش که در چه سپرى نموده، از جوانیش که در چه آزموده، از آنچه به دست آورده که از کجا آورده و در چه موردی صرف کرده است و از دوستی ما اهل بیت. این روایت پیام‎های فراوانی دارد، به آن فکر کنید!).

همین نفسهایی که می‎کشیم سرمایهی ما هستند (قَالَ علی(ع): نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِه‏؛ انسان با نفسی که می‌کشد، قدمی به سوی مرگ برمی‎دارد. نفس کشیدن در خواب هم متوقف نمی‎شود، ما مسافران به سمت مرگ هستیم).

3ـ ایجاد یأس و ناامیدی؛ اگر یأس بیاید، هر گناه و خطای دیگری هم می‏آید. یأس که می‏آید، قدمهای بعدی برداشته نمی‎شوند و در مقابل خطاها ترمزی وجود نخواهد داشت.

جای ناامیدی نیست!

ممکن است در وجود ما نیز درجاتی از موارد مذکور وجود داشته باشد که اگر هست قابل اصلاح است و جای ناامیدی نیست! همین که انسان از وجود هر یک از این‌ها ناراحت می‎شود یعنی هنوز مشکل حاد نشده است، هر چند کمیت آن‎ها زیاد باشد. (همیشه باید میان کمیت و کیفیت فرق بگذاریم. کمیتها نباید ما را گول بزنند؛ نه کمیت اعمال عبادی، نه کمیت چیزهای ناامیدکننده. البتّه اگر کمیت ناامیدکننده‎ها زیاد شود، انسان را خراب خواهد کرد. امّا مهمتر از کمیت، کیفیت است.) یکی از شاخصهای حیاتی همین است که آیا انسان بی‎خیال شده و دیگر چیزی ناراحتش نمی‏کند یا اینکه نه، هنوز به این درجه نرسیده است. اگر از بدی‎ها و گناههای خود احساس ناراحتی میکند، یعنی هنوز شاخص معنوی در او زنده است.

علل بی‎خیالی انسان

حال که ضرورت بحث روشن شد، سؤال اینجاست که چرا این حالت رخ میدهد؟ علل این واقعه چیست؟

1- عدم درک دقیق از هدف (سود)                                       

14- فراموشی و عدم تذکر خوبیها (عدم محاسبه)

2- کارهای ناشایست

15- اولویت داشتن دنیا

3- تأثیر همنشین و محیط

16- از دست دادن فرصتها و غافل شدن‎ها

4- مشکلات اجتماعی ـ اقتصادی

17- کوچک شمردن گناه

5- سستی در امور خیر

18- یأس و ناامیدی

6- سرخوردگی ناشی از شکست

19- عدم کنترل افکار

7- عدم دستیابی به نتیجه و عدم رسیدن به توقعات

20- فقدان اعتقادات عمیق

8- تردید در درستی و اولویت کار

21- لقمهی ناپاک

9- عدم برنامهریزی و عدم عمل به برنامه

22- عدم انجام صحیح عبادات (واجبات)

10- بیماری و عدم تندرستی

23- عدم تفریح

11- عدم ارتباط مطلوب

24- عدم شکر (اول عملی بعد زبانی)

12- عدم اراده قوی

25- عدم شرکت مستمر در جلسات

13- عدم توجه به وسع ==» تکلیف فوق وسع==» شکست

26- عدم ارتباط مستمر با قرآن

چرا رهایم کرده‎ای؟

در دعای "ابوحمزه ثمالی" فهرستی از عواملی که انسان را از خدا دور می‌کنند ارائه شده است؛ خدایا! هر وقت برای امور خیر (نماز شب و دعای کمیل و ...) بلند شدم، هر وقت که خواستم با تو مناجات کنم و با تو خلوت داشته باشم، بیحوصلگی و کسالت را بر من مسلّط کردی و حال مناجات را از من گرفتی! چه سرّی در کار است که هر وقت می‎گویم باطنم را اصلاح کردم، توبه کردم و نزدیک آدمهای توبهکننده شدم، مشکلی ایجاد می‎شود و بین من و حرکت به سمت تو مانع می‎شود؟ نکند که این حالات به همین دلیل است؟ نکند که من را از خودت طرد کرده‎ای؟

شاید به این خاطر است که من حق تو را سبک شمرده‎ام؟ (قالَ الصادقُ(ع): إِنَّهُ لَایَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاة؛ شفاعت ما شامل حال کسی که نماز را سبک بشمارد نمی‎شود؛ یعنی آخر وقت نماز بخواند، نمازش زیاد قضا شود و کارهایش را بر اساس نماز تنظیم نکند.)

شاید به این خاطر است که من از تو روی گردان شدم؛ روی آوردن به خداوند در حیطهی عمل یعنی به آنچه دستور داده است عمل کنم و در حیطهی موضوعات روانی یعنی حسن ظن داشتن به خداوند. امّا روی گرداندن از خداوند یعنی او میگوید فلان کار را بکن، من ضامنم، امّا من انجام نمیدهم. (وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدراً [سورهی طلاق/ آیه 2و3]؛ خداوند راه خروج از بحران را برای ما فراهم میکند، ما را کفایت می‎کند و مانعی بر سر راه ما وجود نخواهد داشت.)

وای بر مسلمانی که ...

شاید به این خاطر رهایم کرده‎ای که مرا در جایگاه دروغگویان یافته‎ای (دروغ زبانی و عملی).

شاید هم به این خاطر بوده است که مرا شکرگزار نیافته‎ای.

یا اینکه مرا در مجلس علم، فقاهت و دینیابی نیافتی، پس مرا خوار کردی. یکی از عواملی که موجب استقامت و درستی در مسیر میشود، شرکت مستمر در جلسات است. (قالَ رَسُولُ اللّهِ(ص): أفٍّ لِکُلِّ مُسْلِمٍ لا یَجْعَلُ فی کُلِّ جُمُعَةٍ یَوْماً یَتَفَقَّهُ فیهِ أمْرَ دینِهِ وَیَسْألُ عَنْ دینِهِ؛ وای بر مسلمانی که در هر جمعه، زمانی را برای یادگیری و پرسش از امور دینی خویش اختصاص ندهد.)

شاید هم به دلیل بیحیایی رهایم کرده‎ای؛ یعنی مرتکب گناه میشوم در حالی که می‎دانم گناه انسان را به سختی زمین میزند. (قالَ علیٌ(ع): أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُه؛‏ بزرگترین گناه آن است که گناه را کوچک بشماریم.)

دعای امام زمانت را نمی‎خواهی؟!

یکی از امامان ما از صحابهی خود پرسیدند: آیا شما جلساتی برای گفت و شنود سخنان ما دارید؟ در جواب به حضرت گفتند: بله، داریم. حضرت فرمودند: آفرین؛ ما این جلسات را دوست داریم!

حضرت میفرمایند «ما چنین جلساتی را دوست داریم»؛ یعنی خداوند دوست دارد، یعنی رشد ما در این جلسات است و حضرت هم دعاگوی ما هستند.آیا دوست ندارید امام زمان (عج) شما را دعا کنند؟ آیا این دعا موجب سعادت شما نمیشود؟

کسانی که در این گونه جلسات شرکت دارند و با سرعت متوسط و ضعیف حرکت میکنند، اگر در این جلسات شرکت نکنند، با سرعت نور سقوط خواهند کرد! این مسأله خیلی مهم است.

می‎خواهم حالم خوب شود؛ چه کنم؟

ای خدای من! تنها چیزی که حال و وضع مرا خوب میکند این است که من حرکت کنم و تو دست مرا بگیری! چه بسیار پیش از این گره از کار دیگران باز کرده‎ای؛ این گره نیز فقط به دست تو باز میشود.

باید توبه کنم، دائم المراقبه و دائم المحاسبه باشم. انسان اگر در هر هفته یک بار محاسبه نداشته باشد، به قهقرا خواهد رفت. (قالَ الکاظمُ(ع):لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ؛ از ما نیست کسی که هر روز به حساب خود نرسد.)

نباید از رحمت الهی مأیوس شوم. شخصی به دستور هارون الرشید در یک شب 60 نفر سیّد را کشت. او را در ماه رمضان در حال روزهخواری دیدند. به او گفتند: چرا این کار را میکنی؟ گفت: من به مرحلهای رسیدهام که دیگر فرقی نمیکند روزه بگیرم یا نگیرم. خبر به امام رضا(ع) رسید؛ ایشان فرمودند: گناه مأیوس شدن از رحمت خدا، از تمام گناهان دیگری که او مرتکب شده بزرگتر است.

نکند از رحمت خدا ناامید باشید. قرآن یأس را معادل کفر گرفته است. (وَ لاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ؛ از رحمت الهی مأیوس نشوید. فقط و فقط کفّار از رحمت الهی مأیوس میشوند.[یوسف/آیه 87])

خداوند "حرّ بن یزید ریاحی" را تبدیل به یکی از اولیای خود کرد. وقتی همهی انبیاء و اولیاء به زیارت امام حسین(ع) میآیند، حر را نیز زیارت میکنند. در صورتی که او یک عمر نان یزید را خورده بود و تنها کسی بود که راه را بر امام حسین(ع) بسته بود.

تو هم فرصت تغییر داری

هر کسی در هر موقعیتی و در هر سنی، برای تغییر فرصت دارد. جناب سکّاکی یکی از نوابغ تاریخ علمی بشر است. ایشان 40 یا 60 ساله بود که به دنبال علم رفت. نزد استاد رفت تا علم بیاموزد. استاد به او گفت: یک حکم فقهی به تو میآموزم، تا جلسهی بعد یاد بگیر تا ببینم چه کاری میتوانی بکنی.

قالَ الشَّیخُ: جلدُ الکَلبِ یُطهَرُ بِالدبّاغَةِ؛ شیخ گفت: پوست سگ به وسیلهی دباغی پاک میشود.

جناب سکّاکی جلسهی بعد آمد و آن حکم را این گونه به استاد تحویل داد:

قالَ الکَلبُ: جلدُ الشَّیخِ یُطهَرُ بِالدبّاغَةِ؛ سگ گفت: پوست شیخ به وسیلهی دباغی پاک میشود!

همه خندیدند و او را مسخره کردند. او بسیار ناراحت شد و از شهر بیرون رفت. بیرون از شهر، دید جریان آبی که قطره قطره روی یک سنگ میریزد، به تدریج آن را سوراخ کرده است. با خودش گفت: علم از قطرهی آب نرمتر نیست و ذهن من هم از سنگ سختتر نیست؛ پس من باید علم بیاموزم. رفت و شد جناب سکّاکی، صاحب کتاب مفتاح العلوم!

حکمت، موعظه، جدال

ادْعُ إِلى‏ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ (نحل/ آیه 125)

اگر مطلبی با توجه به این سه نکته بیان شود، هیچ وقت از بین نخواهد رفت:

1ـ طوری بیان شود که منطقی بودن بحث احساس شود

2ـ منفعت و سودمند بودن موضوع احساس شود (موعظه بیانکننده‎ی مصادیق نفع و ضرر است)

3ـ در فضای رقابتی، برتری بیان مطلب احساس شود (از الگوهای دیگر برتر باشد)

ساعات مؤمن بر چند بخش؟

اگر انسان هدف اصلی خود را نشناسد، به طور طبیعی دچار فراز و نشیب، اوج و حضیض، تندی و کندی خواهد شد.

او اگر برنامه نداشته باشد، عمرش زودتر از آنچه فکر میکند گذر خواهد کرد.

قَالَ علیٌ(ع): لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ؛ فَسَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذَّتِهَا فِیمَا یَحِلُّ وَ یَجْمُلُ.

براساس این روایت، ساعات مؤمن به سه قسمت تقسیم میشود:

سَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ؛ ساعاتی را به ارتباط خاص عبادی ـ معنوی بپردازد

سَاعَةٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ؛ ساعاتی را به معاش و امور زندگی بپردازد

سَاعَةٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذَّتِهَا فِیمَا یَحِلُّ وَ یَجْمُلُ؛ ساعاتی را به خودش اختصاص دهد تا لذّت ببرد، البتّه لذّت‎هایی با دو قید: حلال و جمیل.

قسمت اول اصل است. برای رسیدن به قسمت اول، باید نیازهای اولیه برطرف شده باشند؛ یعنی قسمت دوم. قسمت سوم نیز به قسمتهای اول و دوم خدمترسانی میکند؛ چرا که این دو قسمت بهطور طبیعی انرژی میبرند و خستگی و فرسودگی را به دنبال دارند. برای رفع همین خستگی و بازگشت نشاط جسمی و روحی، لذّتهای حلال و جمیل ضروری هستند.

در همین راستا مقام معظّم رهبری در توصیه‎ای به جوانان فرمودند: «تحصیل، تهذیب، ورزش».

شاخصهی جمیل بودن یک لذّت چیست؟

احساس سنگینی و ناراحتی بعد از یک لذّت، نشان از مخرّب بودن یا در حدّ حرام بودن آن لذّت است؛ یعنی آن لذّت، جمیل نبوده است.

نکات پراکنده، امّا خواندنی:

1ـ نباید در حالت کسالت روی خودتان فشار بیاورید. اگر حالت اقبال وجود ندارد، نباید به کارهای زیاد مشغول شوید، مستحبات را انجام ندهید و به فرایض اکتفا کنید، امّا مستحبّات را رها نکنید؛ چون این حالت ادامه پیدا میکند.

2ـ عوامل زمینهساز ادبار را برطرف کنید؛ به خصوص همنشین!

قَالَ علیٌ(ع): إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکْمَة.

حکمت‎هایی را که زندهکنندهی دل هستند بشنویم؛ چرا که قلب ما مانند بدن ما ملول میشود.

4ـ به افراد اهل سیر و سلوک سر بزنید و اگر به چنین افرادی دسترسی نداشتید، شرح احوال، داستانها، نامهها و شعرهای اولیای خدا را بخوانید. بزرگانی مثل علّامه طباطبایی، آقای انصاری همدانی، سیّد علی آقای قاضی، آقای حدّاد، آقای رجبعلی خیّاط و ... را نباید از دست داد. اشعار حافظ، باباطاهر، فیض کاشانی، مولوی و بزرگان دیگر را نباید فراموش کرد. حافظ یک عارف کمنظیر در طول تاریخ عرفان است.

والحمدلله رب العالمین

وبسایت گفتمان برتر


جدیدترین اثر علمیِ مکتوبِ دانشمند فرزانه جناب حجت الاسلام و المسلمین شیخ محمد حسن وکیلی حفظه الله منتشر شد. پس از انتشار کتاب «صراط مستقیم» و انتشار چند کتاب در پاسخ به نقدهای نوشته شده بر صراط مستقیم و همچنین نقد برخی تحریفات و اشتباهات تفکیکیان، اکنون کتاب بسیار ارزشمند «عشق مجازی در آینۀ شریعت، حکمت و معرفت» توسط فاضل ارجمند حجت الاسلام فکری منتشر گردید.

عشق مجازی در آیینه شریعت حکمت و معرفت

گفتمان برتر بنابر رسالت ذاتی خود یعنی نشر معارف توحیدی قرآن و اهل بیت علیهم السلام و همچنین برداشتن نقاب از چهره ی جریانات و مکاتب انحرافی که در مسیر رشد و سلوک الی الله هزاران نفس نفیس را زائل و فرصت ها و ظرفیت های ارزشمندی را به پای عقائد خرافی و باطل خویش هدر دادند، معرفی این کتاب را بر خود فرض دانسته و آنرا تقدیم نگاه همراهان خویش می نماید:

بخشی از مقدمه ناشر :

کتابی که پیش رو دارید از سلسله مکتوبات و مُنشآت استاد اندیشمند و محقق وارستۀ حوزۀ علمیّۀ مشهد مقدس جناب حجة الإسلام والمسلمین حاج شیخ محمّدحسن وکیلی دام عزّه است که توسط فاضل ارجمند جناب حجة الإسلام شیخ حمزه فکری تحریر، تدوین و تکمیل گردیده است و به موضوع «عشق»، اقسام و انواع آن به ویژه «عشق مجازی» به صورت یک پروژۀ تحقیقی گسترده و عمیق می پردازد، تا همۀ ابعاد فقهی، حِکمی و معرفتی آن برای اهل دقت و نظر تبیین شده و چراغی فراسوی دلسوختگان وادی عشق و کمال باشد.

«موسسۀ مطالعات راهبردی علوم ومعارف اسلام» با تقدیم این اثر تحقیقی به ارباب علم و عشق اعلام می دارد آمادۀ برگزاری نشست های نظریه پردازی و مناظره پیرامون مسائل اساسی معرفت اسلامی است، و در این راه، راهبرد «اتّباع أحسن» را از یک سو و «پدافند معرفتی» را از سوی دیگر و احترام و تواضع به همۀ علاقه مندان نشر معارف اهل بیت علیهم السلام را سرلوحۀ همۀ اقدامات علمی و عملی خود قرار داده است.

انتشارات موسسه مطالعات راهبردی علوم ومعارف اسلام

صفر الخیر 1435

آذر 1392

عشق مجازی در آیینه شریعت حکمت و معرفت

مقدّمۀ مؤلف

بسم اللـه الرحمن الرحیم

الحمدللـه ربّ العالمین و الصلوة و السلام على سیّدنا و مولانا محمّد و آله الطاهرین

و لعنة اللـه على أعدائهم أجمعین و لا حول و لا قوّة إلّا باللـه العلیّ العظیم

«إلهی! مَن ذا الذی ذاقَ حلاوةَ مَحبّتک فرامَ منک بدلاً، و من ذا الذی أنِسَ بقُربک فابتَغَى عَنکَ حِوَلاً؛ إلهی! فاجعلنا مِمّن اصطَفَیتَه لقُربک و وِلایتک و أخلَصتَه لِوُدّک و مَحَبّتک!»

کتابی که پیش روست دفتر سوم از مجموعة «تحریفهای علمی مخالفین حکمت و عرفان» است که به تحلیل مسألة «عشق مجازی» از منظر عقل و وحی پرداخته و به یکی از شبهات و اتّهامات دیرینة منتقدین پاسخ میگوید؛ اتّهامی که گاه از آن به نظربازی و شهوت رانی با زیبارویان تعبیر شده، و گاه ـ بدون رعایت تقوی و انصاف ـ با عنوان «تجویز و ترغیب لواط» مطرح شده است.

چند سال پیش یکی از مشاهیر منتسب به جریان تفکیک در یکی از مدارس معروف تفکیکی در مجلس درس عقائد خود، در خلال دهها مطلب خلاف واقع، از جمله همین مطلب را مطرح کرده بودند که جمعی از عرفا ـ حتّی عرفاء شیعه ـ قائل به جواز لواط بوده و خود نیز به این عمل شنیع مبادرت می ورزند و مرحوم صدرالمتألّهین نیز در زمرة قائلین به جواز این امر میباشد!

مدّتی بعد کتابی به نام «یافته های وحیانی درتضاد با بافته های یونانی» توسط یکی از ارادتمندان رکن مکتب «تفکیک» در خراسان، استاد سید جعفر سیّدان زیدت توفیقاته انتشار یافت. کتاب مزبور در ضمن قریب به دویست مورد مطالب کذب و تحریف شده و ادبیاتی مشحون از جسارت، ناسزا و تکفیرـ که به خوبی پرده از چهرة حقیقی جریان افراطی تفکیک در عصر حاضر بر میدارد ـ از جمله در حدود سی صفحه به مبحث عشق مجازی با زیبارویان پرداخته و اتهامات سخیفی را در این زمینه به مرحوم صدرالمتألهین و جناب محیی الدین عربی وارد کرده بود. در اطلاعیه هایی که برای تبلیغ کتاب بر در و دیوار مدارس مشهد نصب شده بود، اولین موضوع با خطّی درشت اینگونه عنوان شده بود: أمردپرستی عرفا! و بدین وسیله این افتراء شنیع در بین طلاب حوزه رواج داده شد.

منشأ اصلی این اتّهامات ـ چنانکه خواهد آمد ـ فصلی مختصر در کتاب شریف أسفار با عنوان «عشق الظرفاء و الفتیان للأوجه الحسان» و نیز برخی حکایات و عبارات موجود در آثار اهل عرفان میباشد که طبق معمول بی اطلاعی از اصطلاحات اهل فن و بی دقّتی در فهم عبارات، موجب سوء برداشت و چنین نسبت های خلاف واقع و قبیحی شده است.

این امور سبب شد تا عالم مجاهد استاد معظّم حضرت حجةالإسلام والمسلمین حاج شیخ محمّدحسن وکیلی دام ظلّه العالی که بحق چند سالی است در حوزة علمیّة مشهد جهادی علمی را آغاز نموده و یک تنه در قبال هجمه های پیاپی مخالفین معارف إلهیّه به حکمت و عرفان ایستادگی کرده اند در سلسله دروس «پاسخ به شبهات مربوط به عرفان و حکمت» جلسه ای را بدین مسأله اختصاص داده و در آن علاوه بر تبیین دیدگاه مرحوم صدرالمتألّهین در باب عشق مجازی به مناسبت به اختصار به احکام فقهی نظر و عشق به أجنبیّه و أمردان و بررسی روایات مربوط به این موضوع بپردازند. و از آنجا که این شبهه از گذشته های دور هماره از سوی مخالفین و منتقدین مطرح میشده و اذهان افراد بیشماری را به عرفا و حکمای عالیقدر اسلام بدبین نموده جناب استاد مصلحت دیدند که مباحث این جلسه توسط حقیر تحریر و تدوین شده تا به صورت رساله ای مختصر در معرض مطالعه و استفادة عموم قرار گیرد.

محتوای جلسة مذکور برای پاسخ به شبهات مخالفین کافی بود، لیکن به مقتضای حدیث شریف نبوی: «... ولکنّ اللـه یُحبُّ عَبداً إذا عَمِلَ عَمَلاً أحکَمَه»، نیز از آنرو که بحث «عشق» و توابع آن مورد تحقیق چندانی قرار نگرفته بود بر آن شدیم تا در این موضوع با هدفی فراتر از پاسخ به مخالفین به تحقیق و موشکافی بپردازیم. اکنون کتابی که ملاحظه می کنید همان رسالة گفته شده است که پس از گذشت بیش از دوسال تحقیق و تتبّع و مراجعات و مباحثات مستمر در خدمت استاد به محضر اهل فضل تقدیم میگردد. از تلاشی که در نزد استاد در به ثمر رسیدن این اثر انجام گرفته احدی جز خداوند متعال آگاه نیست و اگر به لطف إلهی مقبول نظر ارباب فضل و دوستداران دانش و معرفت افتد باید گفت:

یَرَی الناسُ دُهناً فی القواریر صافیاً     و لَم یَدرِ ما یَجری علی رأس سِمسِمِ

در اینجا لازم است مراتب امتنان خود را از مسئولین محترم مؤسسۀ مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام بالأخص مدیر معزّز حجةالإسلام والمسلمین دعائی دامّ مجده و معاون محترم تحقیق اندیشمند فرهیخته استاد ارجمند حجةالإسلام و المسلمین واسطی دام ظلّه نیز ابراز نمایم.

امید است که این خدمت ناچیز مقبول درگاه حضرت أحدیّت جلّ شأنه العزیز و مورد عنایت ولیّ نعمت حضرت ثامن الحجج علیه السلام و امام عصر حضرت بقیّة اللـه الأعظم أرواحنا لتراب مَقدمِه الفداء واقع شود.

نکاتی در مورد این کتاب

در اینجا مناسب است نکاتی را به عرض خوانندگان محترم برسانم:

1. در این کتاب بالغ بر یکصد روایت از أهل بیت طاهرین صلوات اللـه علیهم أجمعین طرح و بررسی گردیده و مشکلات و ابهامات بسیاری از کلمات ایشان برطرف گردیده و جلوه هایی از اعجاز آن ذوات مقدّسه در بیان معارف تکوینی و تشریعی نشان داده شده است.

نیز در پاره ای موارد تحقیقات و تدقیقات فقهی بر پایة مبانی فلسفی حکمت متعالیه ارائه شده که به نظر میرسد افق های جدیدی را در احکام روابط مرد و زن فرا روی فقهاء عظام ایجاد نماید.

2. به گفتة برخی از محقّقین، در حال حاضر در مجامع علمی غرب صدها مورد مقاله و کتاب و تحقیق در موضوع «فلسفة عشق» نوشته شده است؛ حال آنکه در میان مسلمین علیرغم طرح این بحث در برخی متون اوّلیه، در متأخرین جز مرحوم صدرالمتألّهین و برخی از کسانی که متأثّر از وی بوده اند شخص دیگری تحقیق چندانی ارائه نکرده است.

در کتاب حاضر علاوه بر شرح و تبیین فرمایش صدرالمتألهین در أسفار، به مناسبت در تنقیح و تکمیل برخی مواضع، تحقیقات جدیدی ارائه شده به طوری که میتوان گفت این کتاب بیش از آنکه مورد استفادة منتقدین قرار گیرد برای اهل فضل و دوستداران حکمت مفید خواهد بود.

درعین حال چون این نوشتار جزء فعالیت های اوّلیه در باب عشق مجازی محسوب میشود پروندة نقد و تکمیل آن باز است.

3. آنچه در کتاب حاضر از بیانات استاد تقریر و تحریر شده، و اندکی که حقیر افزوده است، تماماً به ملاحظۀ دقیق ایشان رسیده و جنابشان در تصحیح و تکمیل آن ها نکات بسیار و فصولی چند به قلم شریف خود اضافه فرموده اند، به طوری که باید گفت این کتاب تألیف شخص ایشان است. با این حال از سر لطفی که سالیانی است بر این ناچیز داشته و از باب شاگردپروری، سنّت دیرینۀ حوزه های علمیّه این کتاب به اسم حقیر به طبع می رسد.

به هر روی لازم میدانم از جملۀ آنچه به قلم استاد مکتوب شده به فصل «تحقیقی دربارۀ عشق نفسانی و شهوانی» و رسالۀ فقهیّۀ الحاقی در پایان کتاب اشاره نمایم.

4. و نکتة آخر خطاب به منتقدین حکمت و عرفان:

این کتاب به خوبی روشن میکند که مباحث فلسفی مسائلی نیستند که با مطالعه و تورّق کتب حکمت و به سادگی به دست آیند، بلکه محتاج دقّت، تعمّق، تخصّص و زانوزدن در محضر اهل فن می باشند. مطالعة این کتاب نشان خواهد داد که برداشت های مخالفین از عبارات عرفا و فلاسفه به خصوص حکیم بزرگ عالم اسلام فیلسوف إلهی و عالم ربّانی مرحوم آخوند صدرالمتألهین شیرازی قدّس اللـه نفسه الزکیّه چقدر با مقصود و مراد آن بزرگمرد فاصله داشته و نقدهایی که به مطالب او وارد ساخته اند جفایی بزرگ در حقّ او و ظلمی عظیم به عالم علم و حکمت است.

در اینجا از باب حسن ختام و تذکّر نکته ای که همواره در مجموعة «صراط مستقیم» بر آن تأکید شده، لیک از زبان مبارک یکی از حجج إلهی روایتی را که مرحوم ابن شهرآشوب رحمةاللـه علیه از أبی القاسم کوفی در کتاب التبدیل نقل نموده ذکر مینمائیم، باشد که سرگشتگان وادی طلب را راهگشا بوده و سودمند افتد.

وی میگوید: اسحق کندی فیلسوف عراق در عصر خویش که به زعم خود قرآن کریم را مشتمل بر مطالب متعارض یافته بود، شروع به نوشتن کتابی در تناقضات قرآن نمود. امام حسن عسکری علیه السلام که به واسطة یکی از شاگردان او از این جریان اطلاع یافتند توسط آن شاگرد برای وی پیغام فرستادند که:

«إن أتاک هذا المُتکلّمُ بِهذَا القرآنِ هَل یَجوزُ أن یکونَ مرادُه بما تکلَّمَ بِه مِنه غَیرَ المَعانِی التی قَد ظَننتَها أنّک ذَهَبتَ إلیها؟» (اگر گویندة این قرآن نزد تو آید و تو را از مراد خویش آگاه سازد آیا ممکن است که مقصود او از آنچه بدان تکلّم کرده غیر از معانی باشد که تو گمان کرده ای و بدان سمت رفته ای؟)

وقتی شاگرد گفتار حضرت را بر او عرضه کرد تأمّلی نموده و چنین احتمالی را از جهت عقلی و ادبی ممکن دانست. در این هنگام هیزم طلبیده آتشی فراهم آورد و جمیع آنچه نوشته بود را سوزاند.

بدیهی است که غرض از نقل این حدیث شریف استفاده از ملاک مذکور در کلام نورانی حضرت است که هر کلام برخاسته از حکمتی را در بر میگیرد، نه ادّعای همسنگی کلمات عرفا و حکما با ثقل اکبر إلهی؛ چه اینکه به گفتة بزرگ شارح حکمت متعالیة صدرائی حکیم متألّه آخوند ملّاعلی نوری قدّس سرّه:

«فلیُعلم أنّی لست اُرید أنّ کلّ ما قال به هؤلاء الحکماء و اُولئک العرفاء یجب أن یکون له وجه وجیه و محمل صحیح، و لایمکن أن یخطؤوه أو یأتوه بقول قبیح؛ و من أین و أنّی یتیسّر هذا؟! إنّما هذا منصب مَن عصمه اللـه تعالی من المعصومین عن السهو و الخطاء.

و لست أقول بأنّ ما بین دفّتی الأسفار و اُثولوجیا کالوحی النازل من السماء و مطابق لما جاء به الأنبیاء و کشف عنه الأولیاء علیهمالسلام، و لمیأتوا بباطل أو لاطائل أصلاً؛ بل نرید أنّ جُلّ کلماتهم و أکثر عباراتهم المرموزة لیس المراد منها ما یتراءی من ظواهر ألفاظها المستنکرة المکروهة بالبدیهة؛ و لااُرید غیر هذا.»

(باید دانست که غرض من این نیست که هر آنچه فیلسوفان و عارفان گفته اند دارای توجیهی بجا و محملی صحیح است و امکان ندارد که در مطالبشان به خطا رفته یا از الفاظی نابجا استفاده کرده باشند. و چگونه چنین چیزی ممکن باشد؟! و حال آنکه عصمت از خطای در گفتار منصبی است مختصّ به کسانی که خداوند آنها را از فراموشی و لغزش بازداشته است.

و نیز منظور من این نیست که همة آنچه در أسفار و اُثولوجیا مطرح شده مانند وحی نازل از آسمان و مطابق با گفتار أنبیا و شهود أولیاء إلهی است و نویسندگان آنها هیچ مطلب باطل یا بی فائده ای طرح نکرده اند. بلکه منظور ما این است که مراد از اغلب کلمات و عبارات مبهم و رمزگونة آنها مطالب ناپسند و بدیهیّ البطلانی که از ظاهرشان به ذهن میرسد نمیباشد؛ همین!)

به امید روزی که همة موالیان أهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بر سر سفرة پرنعمت معارف إلهی ایشان که شمّه ای از آن در حکمت بحثی و عرفان نظری متجلّی شده گرد آییم و در صراط مستقیم ایشان به سمت معشوق حقیقی حرکت نمائیم.

«اللـهم ربّنا أنزل علینا مائدةً من السماء تکون لنا عیداً لأوّلنا و آخرنا و آیةً منک؛ بجاه محمّد و آله الطاهرین صلّی اللـه علیه وعلیهم أجمعین.»

هشتم ربیع الثانی 1434

عید میلاد امام حسن عسکری علیه السّلام

مشهد مقدّس رضوی

علی شاهدها آلاف التّحیّةوالسلام

حوزة علمیّه ـ شیخ حمزه فکری شمیرانی

نگاهی گذرا به کتاب حاضر

کتاب حاضر در چهار بخش اصلی تنظیم شده است:

بخش اوّل در تقریر و توضیح فرمایش صدرالمتألّهین رضوان اللـه علیه است که به اعتباری مهمترین بخش کتاب میباشد.

در این بخش تفاوت های عشق نفسانی و شهوانی و شاخصه های هر یک به تفصیل توضیح داده شده است و ثابت شده که این طور نیست که محبّت به زیبارویان الزاماً شهوانی باشد. در این قسمت توضیحی دقیق از قاعدة «الظاهر عنوان الباطن» و قاعدة «المجاز قنطرة الحقیقة» ارائه شده و منافع و مضرّات عشق مجازی از منظر عقل بررسی گشته است. نکتة مهمّ این بحث آنست که عشق شهوانی از منظر مرحوم صدرالمتألّهین قدّس سرّه امری مذموم است و کلام وی تماماً ناظر به عشق نفسانی و فوائد عقلی آن است و در کتاب أسفار بحث متمرکز بر هست ونیست ها است و بایدها و نبایدها از حیطة بحث وی خارج است.

بخش دوّم کتاب به بررسی حکم عشق و محبّت و همچنین نظر به زیبارویان از منظر روایات و کلام فقها میپردازد. در این بخش در ابتدا فهرستی از روایاتی که مضامین موجود در کلام صدرالمتألّهین قدّس سرّه را تأیید میکند، ارائه شده و اثبات شده که از منظر شرع مقدّس نیز محبّت به دو قسم شهوانی و نفسانی تقسیم میشود. و سپس در فصل دوّم ابتدا به بررسی حکم فقهی نظر به چهرة زیبارویان پرداخته و فتاوای برخی از معاصران که معتقدند تماشا نمودن زن أجنبیّة زیبارو به قصد تلذّذ غیرشهوانی جائز میباشد، نقل و بررسی شده و پس از آن حکم فقهی عشق نفسانی و اقسام آن بررسی گردیده است.

بخش سوم کتاب به بررسی دو اثر از آثار تفکیکیان در نقد بحث عشق مجازی میپردازد. اثر اوّل کتاب «عارف و صوفی چه میگویند؟» تألیف مرحوم آیةاللـه حاج میرزا جوادآقا تهرانی رحمةاللـه علیه است که دربرگیرندة بحثی مختصر ولی مؤدّبانه و نسبةً علمی میباشد و در طی یازده نکته اشتباهات آن بررسی گردیده است. اثر دوّم همان کتاب یافته های وحیانی است که باعث اصلی بر تدوین این کتاب بود. کتاب یافته های وحیانی گرچه فاقد هویّت علمی است و محتوای آن ارزش نقد عالمانه ندارد، علاوه بر آنکه مشتمل بر تعابیری زشت و سخیف است که نقل آن نیز مناسب نیست؛ ولی با این حال به دو جهت عبارات آن به تفصیل نقل گشته و در طی حدود بیست و سه نکته اشتباهات آن تذکّر داده شده است:

جهت اوّل اینکه محتوای غیرعلمی این کتاب جزء افکار رائج در میان فضای عمومی تفکیکیان میباشد و بررسی تفصیلی آن مورد نیاز برادران تفکیکی است.

دوّم آنکه عبارات و ادبیات این کتاب نشانگر گوشه ای از حقائق پسِ پردة جامعة تفکیکی معاصر میباشد، حقائقی که تفکیکیان تلاشی دامنه دار برای پنهان نمودن آن کرده و سعی میکنند که جریان تفکیک را جریانی دارای ادب و حسن خلق و تقوا معرّفی کنند. نقل عبارات این کتاب برای نشان دادن این حقائق تاریخی ضروری می نماید.

بخش چهارم کتاب دربارۀ عشق و معشوق در اشعار عارفان است. در فصل اول این قسمت شواهدی از اشعار عاشقانة فقیهان عارف ارائه گشته و سپس به عوامل استفاده از اصطلاحات عشق مجازی در اشعار عرفانی پرداخته شده و در ادامه طی سه فصل با عناوین «عشق و معشوق در اشعار خواجه حافظ رحمه اللـه» و «شیخ شبستری و عشق مجازی» و «محیی الدین و عشق مجازی» اثبات شده که الفاظی که در اشعار عرفانی به کار میرود دارای معانی بلندی است که از محدودة عشق به زیبارویان عالم طبع به مراتب فراتر میباشد و غالب این کلمات به حسب اصطلاحات و زبان خاص اهل عرفان به کار میرود. و سپس ضمن بحث هایی تاریخی، ثابت شده که نسبت عشق شهوانی به مرحوم خواجه حافظ، جناب محیی الدین و شیخ شبستری کذب است. و در ضمن آن تحقیقی تاریخی دربارة کتاب مجالس العشّاق و داستان های جعلی آن دربارة عشقبازی بزرگان اهل عرفان ارائه شده است.

در پایان کتاب نیز طی یک جمع بندی کوتاه به آثار بحث عشق مجازی و دو دیدگاه مزبور در فهم روایات، مباحث فقهی، مباحث اخلاقی و در نهایت رفتارهای اجتماعی و بنیان خانواده اشاره شده است.

پس از پایان کتاب مجموعه مباحثی که مرتبط با کتاب بوده ولی درج آن در متن یا حاشیه موجب آشفتگی نظم کتاب میگشته است در طی یازده ضمیمه آورده شده که بحمداللـه مشتمل بر نکاتی عقلی، فقهی، تاریخی و مباحثی مفید و ارزشمند است. در انتها نیز رساله ای فقهی در حکم «نظر به أجنبیّه» آمده که نکات فقهی نو و تازه ای را در بر گرفته است.

برای تهیه این کتاب ارزشمند می توان با شماره ی 05112285800 (انتشارات مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام) تماس گرفت.


پ.ن:

باتشکر از دوست عزیزم، سرور ارجمند حجت الاسلام قادری که زحمت تهیه این متن را کشیده بودند.


وبسایت گفتمان برتر


مناظره ی حجج الاسلام موسوی دریاباری و شیخ محمد حسن وکیلی برگزار شد.

مناظره با موضوع معاد جسمانی

در این جلسه که ظهر امروز سه شنبه 29 بهمن ماه 1392 در محل آمفی تئاتر دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد و با حضور جمع کثیری از اساتید و فضلای حوزوی و دانشگاهی برگزار شد، حجت الاسلام شیخ محمد حسن وکیلی ضمن تقریر نظریه مرحوم صدرالمتألهین در باب معاد جسمانی و ارائه ادله قرآنی و روایی آن، برخی آراء متکلمین را در این زمینه نقد کردند.

حجت الاسلام موسوی دریاباری نیز ضمن رد هرگونه نمایندگی از جانب برخی مکاتب و اشخاص مخالف فلسفه و عرفان مشهدی، و همچنین اعلام برائت از جریاناتی که با توهین و تکفیر علماء سلف بدنبال تفرقه در فضای حوزوی هستند، به بیان نظرات خویش در باب موضوع جلسه پرداختند.

فایل صوتی این مناظره ی جذاب و چالشی و جنجالی، که در آن بسیاری از ادعاهای غیر علمی جریانات مخالف فلسفه و عرفان توسط هر دو نفر نقد گردید، هم اکنون قابل دریافت می باشد.

مناظره ی علمی با موضوع

بررسی تطبیقی معاد جسمانی قرآنی و معاد جسمانی صدرایی

حجت الاسلام سید علی موسوی دریاباری

حجت الاسلام شیخ محمد حسن وکیلی

دریافت فایل صوتی با حجم 30 مگابایت

نماهنگ عرفانی | نور حسین است و بس...

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۴۹ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


نور خدا آینه حق نما

نورهدی نور حسین است و بس

سر ولا لؤلؤ لالای حق

مظهر دادار حسین است و بس

سر هویت که تجلی نمود

پرتو پر نور حسین است و بس

روح مشیت که از او شد پدید

کون و مکان جمله حسین است و بس

جلوه ذات احدی بی نقاب

نور تجلای حسین است و بس

سجده که بر آدم خاکی نمود

خیل ملک بهر حسین است و بس

سلسلة منتظم انبیاء

مقدّم الجیش حسین است و بس

میوة خلقت ز ازل تا ابد

مقصد ایجاد حسین است و بس

محفل انس است دو عالم ولی

شمع دل افروز حسین است و بس

نفخه جان بخش نسیم بهشت

شمه ای از بوی حسین است و بس

آتش نمرود به جان خلیل

بَرد شد از خوی حسین است و بس

سفینه نوح به طوفان یم

زورقی از جوی حسین است و بس

موسی عمران که به میعاد رفت

از بر میقات حسین است و بس

روشنی وادی ایمن همی

شعشعة روی حسین است و بس

آتش افروخته در کوه طور

پرتوی از نور حسین است و بس

آن دم عیسی که به تن جان دمد

از دم و از بوی حسین است و بس

گردش این گنبد افراشته

بر خَم ابروی حسین است و بس

من چه بگویم به جهان هر چه هست

سر به تکاپوی حسین است و بس

آنکه فروزان کند امشب چو شمس

رایت توحید حسین است و بس

آنکه ببوسید گلویش ز مهر

رسول و بگریست حسین است و بس

محفلی بزمِ حریم لقا

رأس پر از نور حسین است و بس

سوخته پروانه جان را به شوق

در حرم عشق حسین است و بس

کشته جان باخته در کوه طور

پیکر صد پاره حسین است و بس

آنکه بزد خرگه خود را برون

از دو جهان جمله حسین است و بس

آنکه به قربانگه کوی حبیب

گفت رضیً ربِّ حسین است و بس

آنچه به خون گلو آغشته شد

طرّه گیسوی حسین است و بس

باب نجات از غم و بحر بلا

کشتی منجی حسین است و بس

دست شفاعت همه را روز حشر

از کرم و جود حسین است و بس

گر تو بخواهی که شوی رستگار

راهْ  تولای حسین است و بس

آنکه سرود این دُرَرِ پاک را

خاک رهِ کوی حسین است و بس

 ***

علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی (ره)

سوم شعبان المعظم 1378 هجری قمری

حاشیه اسلیمی

نماهنگ این شعر باصدای برادر شکری

دریافت فال صوتی با حجم 2.5 مگابایت


پ.ن:
این نماهنگ بعنوان میان برنامه در همایش نور مجرد و همچنین جلسات سیر و سلوک قرآنی پخش شده است.


وب سایت گفتمان برتر


بررسی اهمیت محاسبه ی نفس

خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام دکتر نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ 19 دی ماه 1392

امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند: انّ وصول الی الله سفرٌ لا یُدرک الّا بامتطاء اللیل.

مطیّه یعنی مَرکب. رسیدن به خدا قطعا چنان سفریست که فقط با مَرکب قرار دادن شب طی می شود.

هر کس سَحَر ندارد، از خود خبر ندارد. این درست است که بیداری سحر واجب نیست اما عدم درک شب باعث می شود حتی به آستانه حقیقت نیز نرسیم. بهترین وقت خلوت با خدا سحر است.

در آیات اولیه نازله بر پیامبر در انتهای سوره مزمّل پس از آیاتی که مخاطب آن وجود نازنین پیامبر بود، آمده است: پروردگارت آگاه است که تو و گروهى از کسانى که همراه تواند، نزدیک به دو سوم شب و گاهى نیمى از آن و زمانى یک سومش را [براى عبادت و خواندن قرآن‏] برمی ‏خیزد.

خداوند این شب خیزی را که مثل این شب ها به 8 ساعت قبل اذان صبح می رسید به پیامبر و برخی همراهان او نسبت می دهد و آن را صرفا مخصوص پیامبر نمی داند. این همراهی در روز قیامت به آرزو و حسرت ظالمان تبدیل می شود: یا لیت اتّخذتُ مع الرسول سبیلا، ای کاش همراه رسول راهی بر می گرفتم.

بر همه سالکان راه حق است که هر شب حداقل یک ربع قبل اذان صبح شب خیزی و تهجّد داشته باشند. بدون تهجد، تفکر و قرآن باکیفیت و کمیت آدمی خواب رشد را هم نمی ببیند.

علامه طباطبایی از طلوع آفتاب که شروع به تفکر در قرآن می کردند، گاهی تا اذان ظهر سرشان در میان دستانشان بود و به تفکر می پرداختند و غرق در آیات بودند.

استاد جوادی آملی میفرمودند: علامه طباطبایی در دو ماه آخر زندگی شان فراموشی گرفته بودند و حتی نام نزدیکانشان را به خاطر نمی آوردند. در این میان تنها اذکار استادشان سید علی قاضی را به یاد داشتند و به آن مترنّم بودند.

در شب اول قبر نیز تمام حفظیات و علوم ظاهری از ما گرفته می شود، چه دکتر باشیم چه آیت الله. همه ذهنیات می رود و هر چه به جان و نفس ما نشسته باشد می ماند. همین است که عموما مردم از شب، تنهایی و سکوت فراری اند، چونن از مشغولیات بیرونی فارغ می شوند و می بینند در درون چیزی ندارند.

حداقل این است که برنامه قابل تحملی برای سحر داشته باشیم تا لذت آنرا بچشیم. اگر لحظه ای لذت آنرا تجربه کردیم با تمام لذات عوضش نمی کنیم.

استاد ما میفرمودند که ما در بچگی برای نماز شب ساعت کوک می کردیم. روزی پدرمان فرمود: آدم عاشق که به ساعت نیازی ندارد.

پاسخی به یک سوال

نوشته اند: آیا رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم و اذکار آنرا توصیه می کنید؟

جواب به سوالات اینچنینی را در دوره ای قریب به صد جلسه در مبانی عرفان عملی گفتگو کردیم.

محدوده حرکت ما در دامنه توصیه های روایی و قرآنی است و در جایی که اینها موجود نباشند باید به استاد کامل یا کسی که از طرف کاملی مأذون است مراجعه کنیم. دلیل آن هم اینست که دستور العمل هل ها باید بر اساس ظرفیت ها باشند و شناخت ظرفیت هر کس نیاز به اشراف باطنی دارد که از عهده استاد کامل و یا مأذون از طرف او بر می آید. حتی ممکن است کسی کامل باشد اما در دستگیری مأذون نباشد و شاگرد را بسوزاند. آقا سید جمال گلپایگانی اذکاری به میرزا مهدی اصفهانی توصیه کردند که منجر به بستری شدن او به مدت یک سال در بیمارستان بستری شد و بعد از نجات یافتن این شاگرد بنای مخالفت با فلسفه و عرفان را گذاشت و مرحوم سید جمال نیز دیگر شاگردی نپذیرفتند.

علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه میفرمودند: ذکر بدون استاد مثل بمب توی دست است.

حرکت ما باید در سطح متقیّن ها باشد؛ یعنی واجب و حرام و مستحب و مکروه. آنهم به اندازه وسع و به شرط عدم آسیب به دیگران.

وقتی که فرد در واجب و حرام مستقر نشده، بهترین ذکر همان ذکر خدا از کلام خود اوست، یعنی قرائت قرآن کریم و اذکار عمومی که در روایات وارد شده است. هرچند اذکار لسانی را وِرد می گویند ولی ذکر یعنی حالت به یاد حق بودن.

اهمیت محسبه

از واژه محاسبه که به معنای رسیدگی بود، سه جزء بر می آید. اول جمع همه موارد، بدون فوت، دوم سنجش آنها و سوم نتیجه گیری.

اهمیت محاسبه به چند دلیل است که در این جلسه به دو تای آن می پردازیم:

اول: اهمیت محاسبه، تابع شیء مورد محاسبه یعنی نفس ماست. نفس یعنی وجود ملکوتی ما که متمایل به ملکوت است و توان آن را هم دارد. این وجود آنقدر شریف است که برای ورود به این دنیا از آن اجازه گرفته اند و تک تک نفوس گفته اند: بلی.

کسی نخواسته پا به این دنیا نگذاشته است. نوعِ بله گفتن های ما سازنده ی زندگی کنونی ماست. وگرنه ویروس ها و میکروب ها که تصمیم گیرنده نیستند. این همان اعتقاد یهود است که گفتند: ید الله مغلوله. گاهی از لوازم اعتقادات ما همین می شود. از لوازم اعتقاد توحیدی اینست که عالم قوانینی دارد ولی این قوانین، ذره ای دست خدا را نمی بندد. در عین همه اسباب و علل اوست که زنده می کند و شفا می دهد و می میراند. باید حقیقت توحید جا بیفتد. به میزان درک معارف، رشد حاصل می شود و در روز قیامت حقایق را می بینیم. حقیقت سبحان الله چیست: آیا همین ترجمه لغوی است؟ همین می تواند راه گشا باشد؟ تسبیحات اربعه چهار رکن هستی اند. حتی معانی ذهنی اینها هم چاره ساز نیستند. باید در درون اتفاقی بیفتد و درک شوند.

در نامه مرحوم بید آبادی به عالم ربانی میرزای قمی خواندیم که: علوم رسمی را به قدر کفایت بخوان و مابقی عمر را به جستجوی حقیقت بپرداز.

شاید عده ای بگویند ما که یادمان نمی آید، اما به خاطر دارم استاد ما میفرمودند: از کسی پرسیدند( و به نظر خود ایشان بودند) که آیا سوال و جواب روز الست یادت هست؟ و او گفت بله خوب یادم هست.

هستند کسانی که ندای باطن را می شنوند، هر چند در شهر کورها که اجدادشان هم کور بوده اند می گویند: مگر دیدن ممکن است؟

به ما گفته اند: دع نفسک تعال. "دلم میخواهد ها" را کنار بگذار و بالا بیا. مرحوم ملا محسن فیض کاشانی میفرماید بعد از شنیدن حدیث اخلاص 40 روزه برای خدا و جوشیدن حکمت، بر آن شدم چهل روز عملم را خالص کنم. این کار را کردم ولی اتفاقی نیفتاد. چند بار چنین کردم تا دست آخر فهمیدم من تا حالا عملم را برای بدست آوردن حکمت خالص می کردم نه برای خدا.

آری حساب و کتاب از لبه شمشیر تیز تر و از مو باریک تر و دقیق تر است. آنچه در حساب نمی گنجد نفس نفیس انسانی است که تمام ملکوت مامورند تا ما غفت نکنیم و بر ما رقیب و عتید هستند.

کدام مهربان ترند؟

اگر پدرو مادری فرزندش را به خاطر خطایش از اتاق بیرون کنند و او بگوید: پشیمان شدم، یقینا او را از روی تعطُّف به اتاق راه می دهند و از خطایش می گذرند. اما در قرآن در جواب خطاکارانی که پس از مرگ اظهار پشیمانی می کنند و طلب بازگشت به دنیا برای جبران ما فات می کنند گفته می شود: کلّا؛ یعنی ابداً. این در حالی است که او به جای مفرد گفتن برای مخاطبش که خدا باشد می گوید ارجعونِ و از جمع استفاده می کند. این به خاطر این است که خود را در معرض هلاکت می بیند و سلول سلولش می گویند مرا برگردانید.

دلیل عدم پذیرش این خواسته، اصلاح ناپذیری اوست وگرنه این عین بخل بود که ذات احدی از آن مبرّاست. او جواداً لایبخل است. مرگ وقتی در می رسد که آدمی امکان اصلاح را باقی نگذاشته باشد. در ادامه آیه می آید: ولو ردّوا لعلدوا لما ینهوا عنه. اگر برگردانده شوند یقینا به آنچه از آن نهی شده بودند بر می گردند.

هم ظرف که نفس ماست ظرفیتش بدست خود ماست و هم مظروف. این ظرف که پر شد دعوت حق را لبیک می گوییم.

اهمیت دوم در آثار رها کردن و نکردنِ نفس و محاسبه کردن ونکردن آنست. قابلیت نفس، مثبت و منفی بینهایت است. اگر همه گرگ ها که ممکن است در نظر ما نهایت درّندگی باشند، آزادشان بگذاریم ذره ای طبیعت از جای خود تکان نمی خورد. اما همین که یک انسان را آزاد می گذاری می بینی که از قعر زمین تا لایه اُزُن را خراب می کند. بیچاره گرگ، شهرت بدی پیدا کرده وگرنه او دارد کار طبیعی خود را انجام می دهد.

به دو ضرورت دیگر محاسبه انشا الله در جلسات بعد اشاره می کنیم.  

الحمد لله رب العالمین

حاشیه اسلیمی

جلسه ی سیر و سلوک قرآنی با موضوع

  بررسی اهمیت محاسبه ی نفس

دریافت فایل صوتی با حجم 10 مگابایت



در این زمینه بخوانید:

- سیر و سلوک قرآنی | تنها یکبار زندگی میکنیم

- سیر و سلوک قرآنی | هنر دین، جمع بین همه ی قوا با محوریت عاقله

وب سایت گفتمان برتر


حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی رضایی طهرانی دامت برکاته، ازاساتید برجسته حوزه ی علمیه خراسان و قم که جزء شاگردان قدیمی و باسابقه ی مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی افاض الله علینا من برکاته تربته و مؤلف کتاب "سیر و سلوک" و " صد نکته از هزاران درباره نهضت سالار شهیدان" می باشند، دومین سخنران همایش نور مجرد بودند.

ایشان همچنین در کارنامه ی علمی خود افتخار شاگردی اساتید بزرگی همچون حضرات آیات عظام بهجت، جوادی آملی، حسن زاده آملی و... را دارند.

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی رضایی طهرانی

خلاصه ای از سخنرانی ایشان با موضوع " نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی" بدین صورت می باشد:


بسم الله الرحمن الرحیم

 سخن گفتن از اهل معرفتی که به کمال رسیده‌اند بسیار دشوار است، شخصیتی که در پیام مقام معظم رهبری 12 فضیلت برای ایشان ذکر شده است. در میان دانشمندان اسلامی وقتی می خواهند از کسی تعریف کنند می گویند جامع المعقول و المنقول؛ اما امثال مرحوم علامه طهرانی جامع المعقول و المنقول و المشهود بوده اند و طبیعی است که اینگونه افراد واکاوی شخصیت شان بسیار لازم اما بسیار مشکل است. مرحوم علامه از شخصیت هایی بودند که اگر به علم ایشان نگاه می شد تصور می شد که گویا تخصص اعلی در علم دارد، وقتی به عمل ایشان نگاه می شد باز تصور می شد که گویا تخصص اعلی در عمل دارد. در دستوراتی که مرحوم آقای حداد اعلی‌الله‌مقامه به ایشان داده بودند، نوشته بودند: «هر شب سه ساعت خلوت با خداوند بدون هرگونه توجه به خود و با نفی خواطرِ مطلق»، فهمش برای ما مشکل است چه برسد به تصور و عمل اش.
همایش نور مجرد

ابداعات حضرت علامه طهرانی را عرض می کنم، و ابداع را به معنای گسترده آن در نظر می گیرم.

1. در معادشناسی جلد 5 صفحه ی 105 یشان به این بحث پرداخته اند که با یک نگاه دقیق، عالم یکپارچه فعلیت است. کأن اصلاً تقسیم موجود به مابالقوه و مابالفعل تقسیم درستی نیست؛ اگر هرچیزی در ظرف خود موجود است و هرآنچه که موجود است معدوم نمی شود، الشیء لاینقلب عما هو علیه، پس باید به گونه‌ای فعلیت را در سراسر عالم گسترده ببینیم. این مطلب می‌تواند بحث قوه و فعل حکمت صدرا را با تحولی روبرو کند.

2. مطلب دیگری که ایشان در معادشناسی دارند که می تواند کلیدی برای نوآوری در حکمت باشد، بحثی است که در ارتباط با حقیقت زمان دارند، ادعای ایشان این است که حقیقت زمان تابع ظرف ادراک ماست. اگر ما نبودیم و ادراک ضعیف ما نبود زمان وجود خارجی نداشت. در جلد 8 معادشناسی صفحه ی 255 قریب به 10 شاهد بر این مطلب اقامه می کنند و می فرمایند اگر انسانی فرازمان شد، زمان برای او بی معناست. اگر ما زمان می فهمیم به خاطر ضعف و خطای ادراک ماست.

3. مطلب سوم احتمالی است که ایشان مطرح می کنند و آن را تقویت می کنند در بحث حوادث عرصه روز قیامت؛ ایشان با طرح بحث وجه الخلقی و وجه الربی می فرمایند مسأله‌ی مطرح در آیات و روایات برچیده شدن نظام تکوین نیست، شهود جدید از نظام تکوین است. معادشناسی جلد 5 صفحه ی 78

4. درباره تفسیر صفات الهی ایشان می فرمایند صفات سلبی به صفات جلالی ارجاع داده نمی شود و صفات ثبوتی به صفات جمالی ارجاع داده نمی شود. نسبت بین اینها ترادف نیست، عموم من وجه است مصداقاً. فلذاست که ایشان یک تفسیر جدیدی از صفات جلال و جمال ارائه می دهند و آن این است که جلال الهی شدت جمال است. مثال می زدند خورشید را که الآن گرما و نورش برای ما بسیار مطبوع است، اما اگر عمود به سمت خورشید بالا برویم، در عمود این جمال حرکت کنیم می شود جلال، آب می کند ما را و می سوزاند.
همایش نور مجرد

5. تقریر نوینی که ایشان از معاد جسمانی دارند، در جلد6 معادشناسی صفحه180 تا صفحه212 حدود سی و دو صفحه با هفت مقدمه می خواهند اثبات کنند معادجسمانی عنصری را. این ابداع پنجم ایشان گره خورده به دو نظر اول که ذکر شد درباره حقیقت زمان و قوه و فعل.

در ابداعات عرفانی حضرت علامه طهرانی مواردی را فقط فهرست وار ذکر می کنم:

  •  نظریه احراق را گرچه مرحوم قاضی اشاره کردند و مرحوم علامه طباطبائی تقریر کردند، برای اولین بار مرحوم علامه طهرانی طرح نموده و تفسیر فرمودند، که در بحث نیت وقتی سالک می خواهد از قصد و نیت هم بگذرد، این مرحله رد شدنی نیست مگر با احراق. لب اللباب صفحه129
  •  نظریه عدم بقاء اعیان ثابته در فناء تام و هویت جدید یافتن انسان فانی در عالم بقاء برای اولین بار توسط ایشان مطرح شد.
  •  نظریه استضعاف بعضی از اولیاء مثل محی الدین و نظریه شیعه شدن برخی از عرفا از باطن مثل عطارنیشابوری.
  •  نظریه بهتر بودن اتحاد استاد سلوک و مرجع تقلید.
  •  نظریه عدم جواز بقاء بر تقلید میت چه در فقه اصغر و چه در فقه اکبر.
  •  تبیین نظریه وصی ظاهر و باطن.
  • تبیین نسبتاً دقیق حالات یک انسان کاملی که اسفار اربعه اش تکمیل شده، از آخرین مراحل سفر اول تا سفر چهارم که در کتاب روح مجرد در ضمن احوال استادشان حضرت آقای حاج‌سیدهاشم حداد رضوان‌الله‌علیه بیان کرده‌اند.

 مقام معظم رهبری فرموده بودند آقاسیدمحمدحسین به عنوان یک تحفه روح مجرد را برای ما باقی گذاشتند. آقای لولاچیان هم فرمودند من کتاب روح مجرد را دست مقام معظم رهبری چندبار مکرر دیدم، پرسیدم آقا شما این کتاب را چندبار می خوانید؟ فرمودند هفت بار تاحالا خوانده ام.

حاشیه اسلیمی

سخنران دوم

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی رضایی طهرانی

" نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی"

دریافت فایل صوتی با حجم 13 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

نور مجرد | گزارش همایش بزرگداشت علامه حسینی طهرانی + بیانات دبیر علمی همایش

نور مجرد | پیام آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

نور مجرد | از قطره به دریا؛ توصیفی از علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | مکتب سلوکی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نظام فکری علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | بخش پایانی؛ پرسش و پاسخ