بایگانی خرداد ۱۳۹۲ :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

سیر و سلوک قرآنی | شب قدر شب توبه نیست

جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۱۲ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر

 

 متن و صوت جلسه ی سیر و سلوک قرآنی مورخ 30 خرداد 1392 با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین نخاولی بر روی وبلاگ قرار گرفت.

محورهای اصلی بحث :

    • شب قدر شب توبه نیست، شب اعطای هدایاست.
    • شرط بهره مندی از شبهای قدر و ورود به مهمانی، طهارت است.
    • توجه قلبی به خدا
    • بررسی علل ناپایداری توجه به خدا
    • چگونه بفهمیم عملمان برای خدا بوده است یا نه؟
    • نحوه ی محاسبه ی صحیح
    • چند سؤال برای خودارزیابی
    • رسالت جلسات مذهبی
    • بعد از پایان جلسه چه کنیم که حالمان حفظ شود؟
    • فهرست بحث محاسبه

متن کامل و فایل صوتی جلسه از ادامه ی مطلب قابل دریافت می باشد.


معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

پنجشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۱۷ ق.ظ

           

           


100 منزل تا معشوق...

    1

  انسان شناسی عرفانی

در نگاه عرفانی، انسان 10 لایه باطنی دارد، که این 10 لایه منطبق می شود بر 10 مرتبه از سلوک . یعنی سیر الی الله.100 منزل یا 1000 منزل یا سه هزار منزل، از خود، تا رها شدن از خود و رسیدن و وصول به خدا. چه کم و چه زیاد اینها منطبق می شود بر مراحل باطنی حرکت انسان و مراحل باطنی وجود انسان. 10 مرحله سیر الی الله،که هر مرحله 10 منزل دارد، و مجموعاً می شود 100 منزل.          

 گفتیم اینها یک امر اجمالی است، یعنی ممکن است یک نفر تا آخر عمر در یکی از این مراحل بماند، بستگی به استعدادش، همت و تلاشش دارد. یک نفر هم ممکن است چند مرحله را با هم طی کند. بستگی دارد که انسان چگونه وارد شود. بعضی ها با یک توبه مردانه چندین مرحله را با هم طی کردند. استاد ما ظاهراً این طور که در ذهنم است از آقای قاضی نقل می کردند که می فرمودند: اگر کسی توبه مردانه بکند تا آخر کارش درست حرکت می کند. علت شکستن ها، رفتن ها، بازیچه شدن های حرکت ها، این است که از همان اول گام درستی بر نداشتیم. و کسی که همت مردانه ای نکرده در رجوع به سمت خدا، اصلاً سالک نشده است. کسی که توبه درستی بکند سالک می شود. و گرنه می شود بازیچه. بعد هم خسارتهایی می بیند که غیر قابل جبران است، گاهی وقتها بعضی ها حالشان این طور است، می روند، می آیند. بعد فکر می کنند با این رفت و آمدها می شود به یک جایی رسید. یک روز گناه، یک روز توبه. کسی که حرکت می خواهد بکند بایددرست حرکت کند. و اگر درست حرکت کند ان شاءالله خداوند توفیق اش را هم می رساند.

 چون گاهی وقت ها آدم اول حرکتش، خصوصاً کسانی که متحول می شوند، اولش آتشی، تند و داغ هستند. خیلی حال خوبی دارند بعد کم کم می بینی آن حال رفت. این ها خیلی باید به فکر خودشان باشند. و شایع هم هست آنهایی که حالشان را حفظ می کنند یک درصد شاید باشند و اگر حفظ کنند می رسند.

 آمدند خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) گفتند: آقا ما دو شخصیتی شده ایم. یک زمانی که در محضر شما هستیم حال خوشی داریم دلمان از دنیا کنده شده اگر کسی به ما بد و بیراه بگوید تو این وادی ها نییستیم که چنگ بزنیم به صورتش و با زن مان دعوا کنیم و او یکی چیزی بگوید. انگار کرامت نفس پیدا می کنیم، افق دیدمان از دنیا بالاتر می آید، علو طبع پیدا می کنیم باز می رویم این طرف و آن طرف و با زن و بچه، کوچه و بازار و مسائل مالی و این زیاد گرفت و دیگری کم گرفت و این یکی پول ما را نداد و باز همان می شویم که هستیم. آقا فرمودند: نفاق نیست (اما بی ثباتی است) اگر بر آن حال ثبات داشته باشید (آن هایی که متحول می شوند اگر بر حالشان ثبات داشته باشند) حضرت فرمودند: به عالم ملکوت راه پیدا می کند. برای همه ممکن است. اگر آدم حرکتی بکند و آن حالش را حفظ کند، مهم حفظش است. آن کسی که حرکتی می کند بعد حالش را از دست می دهد از همه بیشتر حسرت می خورد که آمدم و پا توی این رکاب گذاشتم و سوارش نشدم. می توانست این مرکب من را اوج دهد.

 مرحله اول یا قسم اول از مراحل ده گانه طبق این تقسیم، این تقسیم وحی منزل نیست یک تقسیم عمومی رایج است، اسمش را گذاشتند بدایت (درب ورودی).  ده قسمت دارد یعنی انسان تا یکی توفیق حاصل می شود می خواهد در را بکوبد و از آن چرت و خواب و غفلت بیدار شود اولی آن می شود یقظه یا بیداری که در مراحل قبلی توضیح دادیم که این اولین مرتبه ورود به کار است. یعد وقتی بیدار شد فهمید تا حالا تحت سلطه نفسش بوده تا حالا اسیر نفس بوده نه امیر نفس، اسیر شیطان بوده نه حاکم. بنابراین اعمال مخلوطی انجام داده، خوب و بد انجام داده، این جا توبه می کند.

 دومین منزل توبه. وقتی توبه کرد می بیند که با اینکه توبه کرده هنوز مخلوط دارد. بنابراین شروع می کند به محاسبه برای اینکه پاکسازی کند این منزل سوم. بعد از اینکه محاسبه کرد و حسنات بر سیئات چربید و موانع کم شد این جا انابه صورت می گیرد. انابه که کرد مرحله بعد تفکر است. تفکر که انجام داد به مقام تذکر و منزل تذکر می رسد. منزل تذکر را که طی کرد به مقام اعتصام می رسید. اعتصام به خدا. اعتصام که در خودش پدید آورد و در او ملکه شد به مرحله فرار به سمت خدا می رسد، از کیدشیطان و نفس و اینها. این منزل هم که ملکه شد مرحله ریاضت است و بعد از ریاضت سماع. سماع نه به آن معنای رقصی، بلکه سماع به معنای حرف شنوی. تازه از این به بعد می بیند چقدر حرف خداوند به جانش می نشیند. تا حالا قرآن می خواند تاثیری نمی گذاشت. حالا قرآن می خواند دل تکان می خورد. دوست ندارد قرآن را ببندد. این قسم بدایت یا آغاز کار.

 اگر این طی کرد و این ده مرحله را گذراند وارد قسم ابواب میشود. تازه این جا درهای سلوک می خواهد به رویش باز شود. چون مانع ها تا اکنون، این ده تا در مرحله نفس اماره بوده است. مانع زدایی، فرار کنیم از این موانع.

 حال میخواهد ده مرحله بعدی پیدا شود. ده منزل بعدی که منطبق بر آن مرحله مرحله دوم نفس است. چه می کند این جا، می خواهد حالا از علایق ببرد، میخواهد قوای نفس را اصلاح کند. گام اول حزن. همه این ها معنا دارد. منظور از حزن ممکن است آن چیزی که در ذهن شماست نباشد. بعد خوف، سوم اشتقاق یعنی آن حالت دلهره که دل می لرزد. چهارم خشوع، پنجم اخبات یعنی آن حالت نهایت تواضع در برابر خداوند. مثلاً الان اینجا یک فرش داریم و یک موکت داریم. فرش مستقیماً روی زمین نیست. وقتی جایی را می خواهند فرش کنند و آن جا مثلا خاک است اول یک چیز کم ارزش و کم قیمت و پستی می اندازد مثلاً یک حصیر می اندازند.که اگر خاکی و کثیف شود به آن خبیت گویند. اینحالت را در مقابل خداوند پیدا می کند. ششم زهد. هفتم ورع. هشتم تبتل؛ یعنی انقطاع (تبتل الیه تبتیلاً) از همه چیز منقطع شو فقط جهتت من باشم. نهم رجا. دهم رغبت. اینها درهای حرکت است. اینها را وقتی باز کرد از در ورودی داخل شده است.

 بعد وارد قسم معاملات می شود. معامله یعنی تعامل با خداوند. چگونه باید با خداوند رفتار کنیم.که به این ترتیب است. اول رعایت، اعمالش را رعایت کند تا به آن حالت اطمینان نفس برسد. این ها در مرحله نفس مطمئنه است. دوم مراقبه یعنی هم بداند خداوند مراقبش است و هم او مراقب خدا باشد. سوم حرمت، حق خداوند را ادا کند. چهارم اخلاص. پنجم تهذیب. ششم استقامت. هفتم توکل. هشتم تفویض ؛ واگذار کردن کامل. نهم ثقه واطمینان به خداوند است. دهم تسلیم که در تسلیم دیگر از اوباقی نمانده است. این سی مرحله که هنوز از مرحله نفس خارج نشده است.

 قسم اخلاق که اگر از این ده منزل بگذرد از نفس گذشته و به مرحله بعد می رود و این کم کم به سرحد عصمت می رسد. اول صبر. دوم رضا. سوم شکر. چهارم حیای از خداوند. پنجم صدق. ششم ایثار. هفتم رعایت خلق با خداوند و یا با خلق خدا. هشتم تواضع. نهم فتوت و جوانمردی. دهم انبساط.

 اگر این مراحل را گذراند از نفسش جدا می شود و تازه می رسیم به قسم اصول. اصل سلوک از این جا شروع می شود. تا حالا یک نفس بود و تا زمانی که انسان درگیر نفسش است انگار سلوک نکرده است. به همین خاطر این قسم را سلوک گویند. اصل سلوک از این جاست. بعضی عرفا، تا فردی به این مرحله نرسیده به اوسالک نمی گویند. بعضی می گویند سالک است چون در این راه گام برداشته است. این جا منازل نفس تمام می شود. برویم به مقام قلب که آن مرحله باطنی تر و عالی تر است. اول قصد؛ از این جا قصد و عزم سالک قصد جدی می شود تازه می فهمد عزم سلوک یعنی چه؟ این که بعضی اهل معرفت به بعضی مرحله های از سلوک که می رسیدند تازه اشک در آن ها پیدا می شد. مثل ابر بهار گریه می کردند. ده سال است که سالک هستند تازه انگار  فهمید قصد خدا داشتن یعنی چه؟ دوم عزم. سوم اراده؛ دست به کار شدن جدی. چهارم تأدب؛ با خدا ادب داشتن. پنجم یقین. ششم انس به خدا. هفتم ذکر قلبی. هشتم فقر؛ این فقر یک حال است یعنی به یک جایی سالک می رسد، چنان احساس نیاز به خدا می کند که گویی تمام وجود بدون خداوند نمی تواند نفس بکشد و این را حس می کند. ما این حس را الان نداریم. کدام یک از ما الان حس نیاز به خداوند را داریم. در ذهن مان می گوییم که همه مان به خداوند نیازمندیم. باید حس کند، ما الان اگر خداوند نباشد هیچ کدام نیستیم. باید حس کند مانند حس یک تصویر. اگر تصویر در آینه درک و شعور می داشت تمام وجودش چه بود؟ یک حس بیشتر نبود؛ اینکه چقدر من به صاحب تصویر محتاج هستم. چون من هیچ نیستم. ما الان احساس نیاز به خداوند نمی کنیم. مگر یک زمانی گرفتاری پیش بیاید و تازه گرفتاری اش هم لاینحل بشود و بگویند دکترها جواب کردند بعد می گویند خدایا مشکل راحل کن. آن جا احساس نیاز پیدا می شود. البته آن احساس نیاز به اندازه همان مشکل است نه اینکه تمام سراپای وجودش حس کند که یک نیاز بیشتر نیست؛ همه وجودش نیاز است. نهم غنا. دهم مراد.

 این پنجاه منزل. اگر کسی اینها را به سلامت طی کرد وارد قسم وادی ها می شود. این اصول بود. ریشه های سلوک. اگر این ها را کسی انجام داد و موفق شد وارد وادی های حرکت به سمت خداوند می شود که انوار خداوند از این جا می تابد. اول احسان؛ انسان خدا را می بیند و اگر خدا را ندید این حسی که خدا هر  لحظه او را می بیند با اوست برای چه پدید می آید؟ برای شدت قرب. شما وقتی به کسی نزدیک می شوید می بینید او را و اگر شما نبینید می فهمید که ا و شما را می بیند. دوم علم. سوم حکمت. چهارم بصیرت. پنجم فراست ؛ تیزبینی. ششم تعظیم و بزرگداشت حکم خدا. هفتم الهام. هشتم سکینه. نهم طمانینه. دهم همت که او را به سیر سریع تر می خواند. از این جا سیر سریع تر می شود.

 

قسم احوال: از اینجا حالاتی در درونش موج می زند و به جوشش می آید. مثلاً آدم یک کوتاهی کرده یک حال در درونش می جوشد. یا خطایی کرده و دلشوره دارد. از این به بعد این حال ها در درون سالک می جوشد نه اینکه بخواهد در خودش پیدا کند. اول محبت. دوم غیرت. سوم شوق. چهارم قلق؛ یعنی بیقراری. پنجم عطش. ششم وجد. هفتم دهشت؛ حالت کسی که صحنه ای دیده و از هیبت آن صحنه عقل از سرش پریده است. هشتم هیمان؛ شدت شوق. نهم برق. دهم ذوق و چشیدن. از این به بعد به مقام روح می رسیم و آن ولایت های دیگر. از اینجا ولی خدا می شود.

 قسم ولایات. اول لحظ. دوم وقت. سوم صفا. چهارم سرور. پنجم سر. ششم نفس؛ حالت غم و برطرف شدن آن ستر ها و حجاب ها. هفتم غربت؛ در هر دو دنیا سالک غریب می شود: محب الله فی الدنیا غریب. عاشق خدا در دنیا و آخرت غریب است. حالش طوری می شود که با خلق هست اما غریب است. هشتم غرق. نهم غیبت. دهم تمکن.

 از این جا که گذشت بر قسم حقایق می رسیم. یعنی از این به بعد شهود حقایق می کند. هستی، خدا، افعال خدا، اسماء و صفات خدا را شهود می کند. به حقیقت رسیده است. اول مکاشفه. دوم مشاهده. سوم معاینه. چهارم حیات؛ از اینجا تازه زنده می شود، حیات پیدا می کند به حیات حق. پنجم قبض؛ خدا او را قبض می کند. می گیرد به سمت خودش. ششم بسط. هفتم سکر، همان حالت مستی. هشتم صحو؛ هوشیاری. نهم اتصال به حقیقت و دهم انفصال از دوعالم.

 قسم نهایت. اول معرفت؛ این معرفت با معرفت ابتدایی فرق می کند. دوم فنا در ذات. سوم بقا به بقای الهی. چهارم تحقق به حق کردن. حق او را حق می کند؛ این جا سالک می شود حق. خودش حق می شود. در عین این که عبد است می شود حق. پنجم تلبیس. ششم وجود. هفتم تجرید. هشتم تفرید. نهم جمع. دهم توحید.


   2

لازمه ی حرکت صحیح در هر مسیر، شناخت صحیح اجزای حرکت است، شناخت مسیر، شناخت راکب و مَرکَب و... حرکت در مسیر الی الله نیز بدون شناخت صحیح از مسیر پیش رو، بدون شناخت صحیح از ویژگی ها و آفات و تهدیدها و فرصت ها و ... غیر ممکن است، چه بسیار نفوسی که در راه تهذیب نفس، از سر شوق و ذوق فطری و بدون شناخت دقیق و براساس تجربیات شخصی و یا توصیه ی نا اهلان دست به انجام کارهایی زده اند که موجبات هلاکت آنها را فراهم آورده. ریاضت های فوق حد توان و بعضا غیر شرعی، اذکار توحیدی سنگین و ... ازجمله رفتارهایی است که غالبا افراد بخاطر عدم شناخت مسیر و همچنین تصورات غلط دچار آن میشوند.

همچنین طی این مسیر بدون راهنمایی و حمایت استاد قابلی که خود طی مسیر کرده باشد و مشکلات و خطرات پیش پای سالک را لمس کرده و بتواند دست او را گرفته و پله پله او را رشد دهد، غیر ممکن است.

ذیل توجهات و عنایات ولی نعمتمان حضرت علی ابن موسی الرضا علیه آلاف تحیه والثناء و از برکت وجود اولیاء خدا، سالهاست که سلسله جلساتی با عنوان سیر و سلوک قرآنی با موضوع بررسی صد منزل سیر و سلوک با تدریس حضرت حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی نخاولی در شهر مشهد برگزار می­شود.

مدتی است که دور جدید این جلسات، که با استقبال فوق العاده طلاب و دانشجویان مشهدی و همچنین اصحاب حق و حقیقت و رهروان مسیر الهی و تشنگان معارف ناب توحیدی مواجه شده است، پنج شنبه ها پس از نماز مغرب و عشاء در مسجد المنتظر واقع در خیابان شهید صادقی (سازمان آب)، بین شهید صادقی 21 و 23، برگزار می گردد.

بعد از مبحث یغظه (اولین منزل) و مبحث توبه (دومین منزل) که حدودا از سال 86 شروع شده و در انتهای سال 91 به پایان رسیده بود، در ابتدای سال شمسی جدید، مبحث محاسبه (سومین منزل) شروع و تا به امروز 2 جلسه راجع به آن بحث شده است.

إن شاءالله ازین پس فایل صوتی جلسات همراه با نکات محوری بحث بر روی وبلاگ قرار خواهد گرفت.

هم اکنون میتوانید فایل صوتی 2 جلسه ی گذشته را از لینک های زیر دریافت نمایید.

جلسه اول با موضوع

 "تعریف محاسبه"

در تاریخ 9 خرداد 1392

دریافت فایل صوتی با حجم 8.5 مگابایت

*****

جلسه دوم با موضوع

 " تبیین معنای لغوی محاسبه و تعریف قوای ادراکی"

در تاریخ 23 خرداد 1392

دریافت فایل صوتی با حجم 11 مگابایت


پ . ن 1: اعزه ی گرامی میتوانند با ارسال نام و نام خانوادگی خود به شماره  30006900696969 از زمان و مکان جلسات مطلع شوند

پ . ن 2: برای تهیه سی دی جلسات گذشته با شماره 09159102063 آقای جباری تماس بگیرید.


کمربندهاتان را ببندید که هیچ چیز تغییر نکرده است...

چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۴۹ ب.ظ

  


     بدانید که پیروزى از آن شماست...

    ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا اللّه را بر قلل رفیع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم. پس اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسیجى ام، و اى نیروهاى مردمى ، هرگز از دست دادن موضعى را با تاثر و گرفتن مکانى را با غرور و شادى بیان نکنید که اینها در برابر هدف شما به قدرى ناچیزند که تمامى دنیا در مقایسه با آخرت.

امروز روز هدایت نسلهاى آینده است. کمربندهاتان را ببندید که هیچ چیز تغییر نکرده است. امروز روزى است که خدا اینگونه خواسته است. و دیروز خدا آنگونه خواسته بود. و فردا انشاءاللّه روز پیروزى جنود حق خواهد بود. ولى خواست خدا هر چه هست ما در مقابل آن خاضعیم. و ما تابع امر خداییم، و به همین دلیل طالب شهادتیم. و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگى غیرخدا نمى رویم. البته براى اداى تکلیف همه ما موظفیم که کارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترین وجه و با درایت و دقت انجام دهیم.

خداوندا، تو مى دانى که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا، تو مى دانى که استکبار و امریکاى جهانخوار گلهاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویى، و ما تنهاى تنهاییم و غیر از تو کسى را نمى شناسیم و غیر از تو نخواسته ایم که کسى را بشناسیم. ما را یارى کن، که تو بهترین یارى کنندگانى. خداوندا، تلخى این روزها را به شیرینى فرج حضرت بقیةاللّه ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و رسیدن به خودت جبران فرما.

 

فرزندان انقلابى ام، اى کسانى که لحظه اى حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى گذرد. مى دانم که به شما سخت مى گذرد، ولى مگر به پدر پیر شما سخت نمى گذرد؟ مى دانم که شهادت شیرینتر از عسل در پیش شماست، مگر براى این خادمتان اینگونه نیست؟ ولى تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابى تان را در سینه ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزى از آن شماست...

من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و ذخیره هاى عظیم الهى و به این گلهاى معطر و نوشکفته جهان اسلام، سفارش مى کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگى خود را بدانید و خودتان را براى یک مبارزه علمى و عملى بزرگ تا رسیدن به اهداف عالى انقلاب اسلامى آماده کنید...1


1.فرازهایی از پیام حضرت روح الله به مناسبت قبول قطعنامه 598

معرفی حجت الاسلام و المسلمین دکتر نخاولی

چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۴۶ ق.ظ

   وبسایت گفتمان برتر


   فَسْئَلُوا اهْلَ الذِّکْرِ...
    1    

    یکی از کلیدی ترین و مهم ترین ملزومات سلوک درمسیر کسب علم و معرفت، طبق تعالیم بزرگان این طریق، وجود  استاد برای هدایت و راهنمایی و دستگیری است. در منقولات و مکتوبات کُمّلین از اولیاء خدا تأکیدات فراوانی بر وجوب وجود استاد و لزوم تربیت تحت نظر ایشان شده است، مرحوم آیت الحق و العرفان حاج سید علی آقای قاضی افاض الله من برکات تربته به فرزندشان سید مهدی توصیه نموده بود که : « کسی که می خواهد در راه حق طیّ طریق کند، اگر نیمی از عمرش را برای یافتن استاد سپری کند، ارزش دارد و کسی که به استاد رسید، نصف راه را طی کرده است؛ البته استادِ بصیری که از هوای نفسانی بیرون آمده و به معرفت الهی رسیده باشد.»

مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی در شرح کتاب شریف "رساله ی سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم" در پاورقی شماره 97، صفحه ی 123 می­فرمایند :« لزوم‌ رجوع‌ جاهل‌ به‌ عالم‌ در تمام‌ موارد نیازمندیها در سه‌ مرحلۀ از احکام‌ « فطری‌ عقلی‌ و شرعی‌» ثابت‌ و مقرّر است‌. عقلای‌ عالم‌ بر آن‌ اتفاق‌ دارند و آیۀ مبارکۀ قرآن‌ کریم‌: فَأسْئَلُوا أهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنتُم‌ لَا تَعْلمونَ (سورۀ نحل‌ آیۀ 43 و سورۀ انبیاء آیۀ 7) بر آن‌ دلالت‌ دارد و صریح‌تر از این‌ در مورد تربیت‌ و هدایت‌ در صراط‌ مستقیم‌ قول‌ حضرت‌ ابراهیم‌ علیه‌ السّلام‌ به‌ آزر است‌: یَا أَبَتِ قَدْ جَاءَنی‌ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنِی‌ أهْدِکَ صِراطًا سَوِیًّا (سورۀ 19 مریم‌ آیۀ 43) چون‌ صریحاً می‌فرماید: ای‌ پدر چون‌ علمی‌ برای‌ من‌ حاصل‌ شده‌ است‌ که‌ به‌ تو نرسیده‌ است‌ پس‌ باید از من‌ پیروی‌ کنی‌ تا تو را بر راه‌ هموار رهبری‌ کنم‌.»

     2 

    یکی از شخصیت هایی که در سال های اخیر بواسطه ی تسلط بی نظیرش بر قرآن و همچنین برداشت های ناب و عمیق عرفانی و سلوکی از آیات و روایات و نیز نظریات اجتهادی در تفسیر قرآن کریم، در حوزه ی علمیه ی مشهد و همچنین جامعه ی دانشگاهی و مجامع فرهنگی اجتماعی مورد توجه بسیاری از نخبگان و فضلا و اساتید قرار گرفته است، روحانی جوان، مؤدب، گشاده رو و فوق العاده آرام و متواضعی است که عمده ی فعالیت های خود را در سال­های اخیر متمرکز بر امر تحقیق و پژوهش و همچنین تربیت و راهنمایی نفوس کرده است.

دانشمند فرزانه جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی نخاولی، مدیر مؤسسه راه حق، مفسر، محقق و پژوهشگر علوم قرآنی است که علیرغم دارا بودن سن کم، نظریات اجتهادی و نوع نگاه خاص به مفاهیم قرآنی، ایشان را در بین مدعیان این فن برجسته کرده است.

حجت الاسلام و المسلمین نخاولی

«حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی نخاولی»

ولایت پذیری واقعی و فهم سیاسی عمیق و حضور بموقع و ایفای نقش مؤثر در عرصه های مختلف سیاسی اجتماعی بخصوص بزنگاه هایی نظیر فتنه ی 88 ، اهانت به قرآن کریم و ... وی را تبدیل به مرجعی مورد اعتماد برای طلاب و دانشجویان مشهدی کرده است.

طلاب و دانشجویان حزب اللهی مشهد از درس اخلاق 5 شنبه شب های ایشان و همچنین سمینارها و همایشها و جلسات مختلف سطح شهر که با موضوعات متنوعی از جمله سیر و سلوک قرآنی، طب قرآنی، ازدواج و خانواده قرآنی و ... برگزار میشود، بهره مند میشوند.

در ادامه بخشی از زندگینامه ی این دانشمند انقلابی که توسط سایت رسمی مؤسسه راه حق منتشر شده است را باهم مرور میکنیم:

 

 مختصری بر زندگی حجت الاسلام والمسلمین آقای دکتر مهدی نخاولی

ایشان در تاریخ دهم شهریور سال 1353 هجری شمسی مصادف با 14 شعبان المعظم در شهر مشهد و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشودند. تحصیلات خود را در مقاطع تحصیلی ابتدایی و راهنمایی به انجام رسانیدند و با توجه به عشق و علاقه ی وافر به فراگیری قرآن و معارف الهی و علوم اسلامی به طور جدی و از شروع دوره تحصیلی راهنمایی با شرکت در جلسات مختلف قرآن به فراگیری علوم تجوید، قرائت و حفظ قرآن پرداختند و همزمان جلسه ای را با دیگر هم دوره ای های خود تاسیس کردند، در سال سوم راهنمایی، والدین خود را از دست دادند و نزد دو برادر خود به زندگی ادامه دادند. با شروع مقطع متوسطه و ادامه تحصیل در رشته ریاضی از محضر اساتید مختلف خصوص علوم قرآن و معارف بهره جستند و خود نیز به مطالعات مستمر در این مسیر ادامه دادند. در سال 1372 در رشته پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی مازندران و در شهر ساری مشغول به تحصیلات عالیه شدند. مدتی بود که برای فراگیری علوم معرفتی و رسیدن به کمالات عالیه توحیدی به دنبال استاد بودند تا اینکه بالاخره در ماه مبارک رمضان سال 1374 در شهر ساری، لطف الهی شامل حالشان گشت و  با مرحوم استاد ایه الله مهدوی رحمة الله علیه آشنا شدند و چون ایشان در آن زمان به جهت مسافرت از قم به ساری آمده بودند، تمام ماه مبارک را در خدمت ایشان بودند و همین اتفاق تبدیل به نقطه ی عطفی در زندگی ایشان گردید.

پس از عزیمت مرحوم ایه الله مهدوی رحمة الله علیه به قم، هرگاه که فراغتی از تحصیلات علوم طب حاصل می شد فرصت را مغتنم شمرده و به قم مسافرت می کردند (حتی برای 1 یا 2 روز)

مدتی در محضر استاد تلمذ نموده و با اخلاق و عرفان عملی به معنی واقعی کلمه آشنا شدند و همزمان با ادامه تحصیل در رشته ی پزشکی، از علوم حوزوی بهره جستند و از درس معارف اساتید قم من جمله حضرت آیت الله ممدوحی حفظه الله به حد امکان بهره مند شدند. (و بیش تر از محضر اساتیدی که عرفان و معارف اسلامی را تدریس می کردند)

در سال 81 در رشته پزشکی از شهر ساری فارغ التحصیل و در سال 82 مشغول خدمت سربازی شدند و در درمانگاه پادگان 04 بیرجند به طبابت مشغول شدند و همزمان بعد ازظهرها دردو مدرسه علمیه بیرجند (مدارس معصومیه و رضویه) به تدریس منطق و فلسفه و فقه و اصول فقه و نیز نهج البلاغه پرداختند.

پس از اتمام خدمت سربازی و عزیمت به مشهد، رسماً به عنوان طلبه ی علوم دینی وارد حوزه شده و همزمان با تدریس، از درس خارج اساتیدی چون حضرات آیات اشرفی شاهرودی و مرتضوی حفظهما الله بهره مند شدند.

ایشان علاوه بر مطالعات تخصصی مستمر در حوزه ی علوم اسلامی و موضوعات علوم قرآنی، فلسفه وکلام، عرفان نظری و عرفان عملی، طب سنتی، فرق و ادیان و ... و عضویت در هیئت علمی موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، به تدریس در دانشگاه رضوی و حوزه علمیه مشهد مشغول بوده و همچنین برگزاری دوره های مختلف کارگاهی برای اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه ها، مسئولین ارشد قوای مجریه و مقننه و همچنین مسئولین دستگاه های امنیتی را در کارنامه ی علمی خود به ثبت رسانده اند.

     3

مقدمه ی نسبتا طولانی بالا، شرح مختصری بود از زندگی شخصیتی عظیم و استادی دلسوز و مهربان، کسی که نقش بسیار مؤثری در تحول نفوس و پیدا کردن مسیر حق و حرکت در طریق الی الله جمع کثیری از طلاب و دانشجویان مشهدی ایفا کرده است، نگارنده توفیق آشنایی و شاگردی ایشان را از حدود سال 86 دارد، اگرچه متأسفانه خود، به سبب غفلت های مداوم و غلبه ی نفس بهره ی چندانی نبرده ام، اما به کرّات شاهد تحولات عظیم انفسی و باز شدن گره های ذهنی و قلبی بسیاری از دوستان و آشنایان و اطرافیان بوده است. بارها و بارها در خلال مباحث عرفانی مطروحه توسط حضرت استاد در جلسات شب های جمعه مشاهده نموده ایم که مستمعین به جهت تأثر شدید، بدون توجه به اطراف با صدای بلند گریه میکردند! چیزی که نظیر آنرا فقط در لابلای خاطرات تلامذه بزرگان اهل سلوک و عرفان دیده ایم و در جلسات رایج این روزها کمتر دیده ایم که مستمعین از سر معرفت (و نه تحریک عواطف) متأثر شده و اشک بریزند. مکرر پاسخ مشکلات خویش را در راهنمایی های دقیق ایشان یافته ایم، بسیار پیش آمده که فردی را برای حل مشکلش به محضر استاد ارجاع داده ایم و پس از گرفتن پاسخ ارتباط خود را حفظ کرده و اکنون به نیرویی فعال در مجموعه تبدیل شده است.

صحبت، پیرامون استاد عزیزمان فراوان است که اگر شائبه ی عدم رضایت ایشان نبود بی درنگ بیان میشد.

از مهم ترین برنامه هایی که إن شاءالله در این وبلاگ پیگیری خواهد شد، بازنشر بیانات و اطلاع رسانی جلسات این استاد فرزانه و اندیشمند جوان است، امید است که اعزه ی گرامی با پیگیری مباحث کلید حل مشکلات خود و همچنین سرنخ گمشده های خود در این عالم را بیابند، إن شاءالله.

لازم به ذکر است برنامه ی ثابت سخنرانی استاد ارجمندمان بدین ترتیب است:

سخنرانی با موضوع سیر و سلوک قرآنی، روزهای 5 شنبه بعد از اذان مغرب، مسجد المنتظر واقع در خیابان شهید صادقی (بلوار سازمان آب) روبروی روزنامه خراسان

هم اکنون سیر بحث پیرامون منزل سوم سیر و سلوک یعنی منزل محاسبه است که تاکنون 2 جلسه پیرامون آن گفتگو شده است. صوت  جلسات پیشین به زودی بر روی وبلاگ قرار خواهد گرفت.


برای کسب اطلاعات بیشتر پیرامون جلسات و برنامه های حضرت استاد میتوانید با شماره ی 09157029356 تماس بگیرید.

رب أدخلنی مدخل صدق....

سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۴۳ ق.ظ

    وب سایت گفتمان برتر


       رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ....

   رویدادهای اجتماعی کلان، فراگیر و دارای بار هیجانی واهمیت بالا، بدلیل اهتمام عمومی جامعه به آن، بستری یرای آزادشدن ظرفیت های فردی و اجتماعی است. انتخابات در کشور ما از آنگونه مسائلی است که در دل خود اتفاقات ریز و درشت فراوانی را در بر دارد و همچنین بدلیل رویکرد سیاسی عمومی ملت (چیزی که در انتخابات اخیر هم به خوبی به اثبات رسید) فرصتی است مغتنم برای فعالسازی ظرفیت های مختلف فردی و اجتماعی. تأکید بر لفظ "حماسه" از سوی راه بر معظم انقلاب درنامگذاری امسال، شاید به این دلیل بوده که آزادسازی پتانسیل های عظیم ملت در بستر هیجانی انتخابات بسیار محتمل تر و آسان تر است.

چند روزی از انتخاب هفتمین رئیس جمهور ایران اسلامی می گذرد، فارغ از تمام اتفاقات ریز و درشت گذشته و نتیجه حیرت آور حاصله (!) و ایضا تحلیل های قبل و بعد انتخابات و بیم و امیدهای موجود، و بانگاهی شخصی و رو به آینده، آسیب شناسی رویکرد متفاوت حقیر در انتخابات گذشته خروجی های مختلفی را در بر دارد. اتفاق مبارکی که شاید برای اولین بار بعد از گذشت 34 سال از انقلاب اسلامی، توسط جمعی از دوستان فعال جبهه ی فرهنگی انقلاب در مشهدالرضا علیه السلام رقم خورد، برای حقیر تجربیات گرانبهایی را به ارمغان آورد. در طول مدت تبلیغات انتخاباتی، آنچه بیش از همه نگاه حقیر را به خود معطوف کرده و حتی تأسف مداوم اینجانب را در پی داشت، عدم وجود رسانه ای فراگیر و مؤثر، برای انتقال احساسات و به اشتراک گذاری محصولات و تجربیات با همرزمان جبهه ی فرهنگی انقلاب بود. ابزاری تعیین کننده که نبود آن موجب هدر رفت بسیاری از فرصت ها شد، فرصت هایی که هرکدام با صرف هزینه های هنگفت بدست آمده و میتوانست خود منشأ حرکتی عظیم گردد. این خلاء راهبردی حقیر را برآن داشت تا با ایجاد یک فضای حداقلی، هم از فرصت های  پیش رو استفاده کنم و هم با نگاهی بلند مدت زمینه تولد رسانه ای فراگیر و مؤثر را فراهم آورم.

آب دریا را اگر نتوان کشید      هم به قدر تشنگی باید چشید

"گفتمان برتر" بستری است برای طرح دغدغه ها و محصولات و... یک طلبه ی انقلابی، آرمانگرا و دغدغه مند که میکوشد در ایجاد تمدن نوین اسلامی نقش مؤثری ایفا کند.

"گفتمان برتر" فضایی است برای تبادل دیدگاه ها و به اشتراک گذاری واردات ذهنیه و قلبیه ی نخبگان حوزوی و دانشگاهی و فعالان و دغدغه مندان و همرزمان جبهه ی فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی.

امید است که با همکاری و همفکری اعّزه ی گرامی بتوانیم در حرکت کلی نظام جمهوری اسلامی به سمت ایجاد تمدن نوین اسلامی و همچنین زمینه سازی تشکیل حکومت جهانی حضرت ولی عصر روحی و ارواحنا لتراب مقدمه الفداء  نقش مؤثری ایفا کنیم، إن شاءالله.

و من الله توفیق


لینک های مرتبط:

+ معرفی " گفتمان برتر" توسط خبرگزاری بین المللی ایکنا

- گفتمان برتر؛ برگزیده جشنواره بین المللی مقاومت و بیداری