بایگانی آذر ۱۳۹۲ :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

۱۴ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

وب سایت گفتمان برتر


هنر دین؛ جمعِ بین همه قوا با مرکزیّت عاقله

خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام دکتر نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ 14 آذرماه 1392

قبل از ورود دوباره به مباحث محاسبه درباره دو سؤال گفتگو می کنیم:

سؤال اول: اگر تا این مقدار ورودی های ناخودآگاهِ تأثیرگذار بر نفس داریم، آیا ما در عملکرد هایمان مجبور نیستیم؟

می توان به این سؤال 2 پاسخ داد:

پاسخ اول؛ مبدأ ناخودآگاه ها خودآگاه است و می توان آنرا با محاسبه دقیق خودآگاه کرد.

 ناخودآگاه های ورودی، به میزان کنترل نفس، نسبی اند و نه مطلق. در توضیح باید گفت درست است که در خلال گزاره های خودآگاه پذیرفته شده از جانب نفس مقادیر زیادی ناخودآگاه وارد نفس می شود، مثلا با دیدن یک فیلم حداقل به تعداد جملات آن گزاره وارد نفس می شود، اما این مقدار با توجه به میزان غفلت و هوشیاری ما متفاوت است. هر چقدر به نفس خود بیشتر بپردازیم توانایی کنترل مقادیر بیشتری از ناخودآگاه ها را داریم. پس اینگونه نیست که نفس اسیرِ دست و پا بسته ورودی های خود باشد.

مثلا درباره دیدن، مسئله این است که ما باید دیدنی ها را ببینیم و نادیدنی ها را نبینیم و فراموش نکنیم که چشم چرانی اراده و حافظه را ضعیف می کند. چشم چرانی فقط نگاه به نامحرم نیست بلکه چشم چرانی یعنی نگاه بی هدف.  همین عملکرد بی اراده و بدون تمرکز نفس باعث تضعیف اراده می شود.

از طرفی این سیل ورودی ها را می توان با محاسبه دقیق در حد خودمان به خودآگاه تبدیل کرد. مثلا در اثاث کشی ها متوجه می شوید چقدر وسائل کوچک و غیر لازم خریده اید که در حال خریدن و آوردن انها به خانه هیچ به انباشته شدن آنها در خانه توجه نمی کردید. بیشک قبول دارید که اگر اثاث خانه بی هدف خریداری شود و بعد از خرید در جای خود طبقه بندی نشود چه هرج و مرجی در خانه پیش می آید. همین مسئله درباره اطلاعات ورودی نفس ما عینا صادق است. آن کسی که قبل از فیلم دیدن مزایا و معایب آن را می سنجد( که عموما فیلم ها مصیبت زده اند) و صرفا برای تفریح فیلم نمی بیند از کسانی است که بر سردرِ ورودی های نفس خود نشسته و اجازه نمی دهد هر داده بی ارزشی وارد نفس نفیس انسانی شود.

پاسخ دوم؛ این ناخودآگاه ها در نهایت، تمایلی نسبت به اعمالی در ما ایجا د می کنند ولی تصمیم گیرنده هنوز خود ماییم. تصمیم نهایی ما کاملا خودآگاه است و با وجود تمایلات ایجاد شده همچنان آخرین حلقه انجام امور اراده ماست. اگر بخاطر توهّمات ساخته شده در ذهن به عنوان مثال حال خواندن سوره یس در حرم امام رضا علیه السلام را نداریم باز هم تصمیم گیرنده نهایی خود مائیم.

مباحث مطرح شده نباید باعث شود از وهم و خیال غولی بسازیم که دربرابر آن مثل مرده در ید غسّالیم بلکه هر کس باید در حد خود به کنترل نفس بپردازد و به تدریج راه را بر آنها بوسیله عاقله ببندد.

سؤال دوم؛ چگونه می توان بین وهم و عقل و خیال هماهنگی در حد کمال ایجاد کرد؟

اولا باید همواره در نظر داشت همینکه این قوا جایگاهی در نفس دارند یعنی اینکه کاملا به جا آفریده شده اند و کمالی را دنبال می کنند. کمال هر قوه این است که هر یک نصیب خود را از نفس بگیرند و در نهایت همه در خدمت به کمال رسیدن قوه عاقله یعنی قلب و عقل شوند.

به خاطر دارم که روزی در محضر حضرت استاد علامه حسن زاده دو جوان پاک برای طلب دستگیریِ معنوی آمده بودند ولی از شدت ضعف رنگ بر رخسارشان نمانده بود. ایشان هم مقدار پولی از جیبشان درآوردند و فرمودند: اول بروید چند سیخ کباب بگیرید و بخورید. چون شما آنقدر نا ندارید که به حرف های من گوش دهید.

این عمل استاد به این معنی بود که حتی نصیب نفس را در خوردن، آن قدری که رفع ضعف بدن کند نباید فراموش کرد. در دین ما هیچ جا توصیه نشده که از حد و مرز ها تجاوز کنیم. درست است که امیر المؤمنین یک بار هم از نان جو سیر نخوردند اما خود ایشان می فرمایند که ایمان به منزله نردبان است و مراتبی دارد و هر کسی که در مرتبه بالاتر است نباید چیزی را فراتر از حد توان ساکنانِ مرتبه پایین تر بر آنها بار کند. چراکه نفس می شکند و هر که نفسی را بشکند باید آن را جبران کند که جبرانش بسیار سخت است.

استاد ما به برخی شاگردان ذکری را 100 بار وبه برخی 200، 400، و تا چند هزار بار به افراد مشخصی به تناسب توانشان تجویز می فرمودند.

 آنچه برای همه می توان تجویز کرد عمل به واجبات و ترک محرمات است.

 واجبات و محرمات را خداوند رحمان به اندازه ضعیف ترین مردم وضع کرده است. بعد این مرحله است که باید دید به مقدار کشش نفس تا چه میزان از مستحبات بهره می توان برد. نه هیچ استاد زبده ای بر نفس سالک چیزی فراتر از توانش بار می کند و نه خودمان باید بر نفسمان بار کنیم. میزان و مکیال مستحبّات همان نشاط نفس است زیرا مستحبات در حال غیر نشاط اثر بخش نیستند و تقرب ایجاد نمی کنند.

امام سجاد علیه السلام که تجلی عبادت بودند روزی به عبادت مشغول بودند که امام باقر علیه السلام به ایشان گفتند شما در عبادت بسیار به زحمت افتاده اید. در پاسخ فرمودند برو و کتاب علی علیه السلام را بیاور و از روی کتاب کیفیت عبادت مولای متقیان را خواندند و فرمودند و کیست که بتواند به اندازه او عبادت کند. می بینیم که حتی ایشان نیزمراقبه در حد امیر المؤمنین را نداشتند. البته مراقبه حضرات معصومین در افعال  ومثلا تعداد رکعات نبوده بلکه در مراقبات باطنی قوی تر بوده است و گرنه روزی در همین مشهد علامه امینی رحمه الله علیه برای اثبات اینکه روزی هزار رکعت نماز خواندن ممکن است پیش روی مردم هزار رکعت نماز خواندند.

در انجام تکالیف، فوق وسع نداریم چه رسد به فوق طاقت.

هیچ جای دین نفرموده اند لباس زشت بخرید و بپوشید. خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. مسئله اینجاست که نباید با دیدن زیبایی آنقدر دلمان برود که از جنس و کارکرد آن غافل شویم که ملاک اصلی اینهاست. از دستورات عبادی این است که همسران خود را برای شوهران بیارایند. اتفاقا اگر ظاهر، هدفی الهی را دنبال کند بسیار هم خوب است.

هنر دین جمعِ بین ظاهر و باطن با تاکید بر اصل بودن باطن است.

 هر قوه ای به اقتضای خود کمالش را در نهایت بهره جویی ممکن در آن قوه می بیند. کمال شهویه ظاهرا در لذت حداکثری است اما کمال نفس در تعادل حداکثری بوسیله قوه عاقله است. در صورت این تعادل حق همه داده می شود چراکه خداوند حق کسی را ضایع نمی کند. مثلا در ازدواج سهم شهوت نیز داده می شود اما برای سکون عاقله. مشاهده می کنیم که قبل ازدواج نفس همواره در غلیان است و همیشه درگیر حرام یا حلال( ازدواج موقت) است. در هر دو صورت آن آرامش مطلوب برای رشد عاقله را ندارد. شهوت مال و مقام و ... هم همینطورند. فردی که درگیر آنهاست حتی آرامش این دنیایی را هم ندارد.

هر چه نفس قوی تر شود بیشتر بر جسد، بار حمل می کند.

 همین است که مرتاض هندی با ریاضت کشی تا 40 روز با یک بادام سر میکند. و در مثال عالی غیر قابل قیاسِ آن می بینیم که حضرت موسی علیه السلام وقتی به میقات 40 روزه رفت نه آبی نوشید و نه خوراکی خورد و نه لحظه ای خوابید. و در روایت است که چون با خود هیچ نبرد بنی اسرائیل را فریفتند که بدون شک او مرده است و گوساله پرست شدند. امیر مؤمنان نیز طبق فرموده خودشان درِ قلعه خیبر را که چهل نفر باز و بسته اش می کردند با نیروی روحانی و ارداه از جا کندند نه نیروی جسمانی. حالا می توانیم بگوییم ما هم چنین عمل کنیم؟ این مخصوص نفس قوی پیامبر و امام الهی است. فردی که در 100 مرحله قبل واجب و حرام را پشت سر گذاشته است.

مشورت در اموری که نمی دانیم از واجبات است نه از مستحبّات.

 مشورت نشانه عقل است. کسی که مشورت نمی کند علاوه بر این که عقلش نمی کشد که چه بکند، عقلش آنقدر یاری اش نمی کند تا مشورت کند. این مسئله را با این شدت مطرح می کنیم زیرا قریب به 70 درصد انسان ها بخاطر مشورت نکردن زمین می خورند. به همان میزان که مشورت نکردن، نشان کم خردی است، مشورت با فرد غیر متخصص نیز از کم خردی است. یک منبری خوش صحبت یا استاد دانشگاه با سواد و ... که مشاور خوب نمی شوند. هر کدام از ما باید فهرستی از خصوصیات یک مشاور خوب تهیه کنیم تا بهنگام نیاز به بیراهه نرویم.

الحمد لله ربّ العالمین


حاشیه اسلیمی

جلسه سیر و سلوک قرآنی با موضوع

"هنر دین؛ جمعِ بین همه قوا با مرکزیّت عاقله"

دریافت فایل صوتی با حجم 5 مگابایت


در این زمینه بخوانید:
- بازنشر این مطلب در سایت عمارنامه
- سیر و سلوک قرآنی | جملات طلایی شیطان
- سیر و سلوک قرآنی | بررسی عملکرد قوه ی وهم

سیر و سلوک قرآنی | جملات طلایی شیطان

پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۲۰ ب.ظ

وب سایت گفتمان برتر


جملات طلایی شیطان

جلسه ی سیر و سلوک قرآنی مورخ 5 شنبه 7 آذر 1392 با سخنرانی استاد حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی نخاولی و با حضور جمعی از نخبگان حوزوی و دانشگاهی و همچنین فعالان فرهنگی اجتماعی و آحاد مردم همچون هفته های گذشته در مسجد المنتظر (عج) برگزار شد.

در این جلسه استاد معظم به جهت اهمیت فوق العاده ی مبحث شیطان شناسی، همانند هفته ی گذشته یکی دیگر از مصادیق نفوذ شیطان در زندگی را بیان فرمودند. ایشان ضمن تأکید بر مطالب جلسات گذشته، فرهنگ گفتاری را یکی دیگر از منافذ نفوذ شیطان برشمردند.

به تعبیر ایشان برخی جملاتی که مردم بصورت عادت و بعنوان تکه کلام در تعاملاتشان با یکدیگر رد و بدل میکنند جملات طلایی شیطان هستند. این جملات که عمدتا از طریق سریال های طنز در جامعه پمپاژ می شوند یکی از بهترین وسایل شیطان برای انحران نفوس است.

متن خلاصه ی جلسه و فایل صوتی این جلسه در ادامه ی مطلب قابل دسترس است.

در این زمینه بخوانید:

- جلسه ی سیر و سلوک قرآنی | بررسی عملکرد قوه وهم

- شیطان دشمن پنهان | ویژه برنامه ی دهه ی اول محرم الحرام 1435

وب سایت گفتمان برتر


بر طبق آنچه سابقا به اطلاع اعزه ی گرامی رسیده بود مراسم سخنرانی دهه ی دوم حجت الاسلام و المسلمین نخاولی در محل مسجد حجت واقع در خیابان امام رضا(ع) روبروی دفتر امام جمعه محترم  مشهد و با موضوع مقام، ارزش و استعداد انسان آغاز گردید.

گفتمان برتر بر اساس وعده ای که داده بود فایل صوتی این مراسم را روزانه و از طریق همین پست در اختیار سروران مکرم قرار خواهد داد.

 

سخنرانی شب اول با موضوع

"الزامات قرائت صحیح قرآن"

دریافت فایل صوتی با حجم 5 مگابایت



حاشیه اسلیمی


سخنرانی شب دوم

دریافت فایل صوتی با حجم 4.5 مگابایت

(پیشاپیش بابت کیفیت پایین فایل صوتی عذرخواهیم)


حاشیه اسلیمی


سخنرانی شب سوم با موضوع

"بررسی اهمیت ارائه تعریف صحیح از انسان "

دریافت فایل صوتی با حجم 5 مگابایت


حاشیه اسلیمی


سخنرانی شب چهارم با موضوع

"بررسی آثار و نتایج رویکردهای مختلف به انسان"

دریافت فایل صوتی با حجم 6 مگابایت



حاشیه اسلیمی


سخنرانی شب پنجم با موضوع

"بررسی رابطه ی قابلیت اشیاء و فعل خداوند"

دریافت فایل صوتی با حجم 7 مگابایت


حاشیه اسلیمی


سخنرانی شب ششم با موضوع

"بررسی چیستی و چگونگی برخورد با متشابهات قرآن"

دریافت فایل صوتی با حجم 7 مگابایت


حاشیه اسلیمی


سخنرانی شب هفتم با موضوع

"داروینیسم، مبنای تمام مکاتب علوم انسانی غربی"

دریافت فایل صوتی با حجم 7 مگابایت


حاشیه اسلیمی


سخنرانی شب هشتم با موضوع

"تأثیر بنیادهای فکری در زندگی روزمره"

(نقد سبک زندگی رایج)

دریافت فایل صوتی با حجم 4 مگابایت


حاشیه اسلیمی

سخنرانی شب نهم با موضوع

"تأثیر نگاه های مختلف به انسان بر فضای کلان جهانی"

(ریشه ی دخالت های آمریکا در انقلاب های جهان در چیست؟)

دریافت فایل صوتی با حجم 5 مگابایت


حاشیه اسلیمی

سخنرانی شب دهم با موضوع

"حقیقت انسان، حقیقتی منحصر به فرد در جهان هستی"

(بررسی تعریف قرآن از انسان)

دریافت فایل صوتی با حجم 8 مگابایت

در این زمینه بخوانید:

- مراسم سخنرانی دهه ی دوم محرم 1435 حجت الاسلام نخاولی
- مراسم سخنرانی دهه ی اول محرم 1435 حجت الاسلام نخاولی

سیر و سلوک قرآنی | بررسی عملکرد قوه وهم

جمعه, ۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۲۰ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


بعد از وقفه ای که مراسم دهه ی اول محرم در جلسات سیر و سلوک قرآنی ایجاد کرده بود، 5 شنبه ی این هفته شاهد شروع دوباره ی این جلسات در مسجد المنتظر (عج) بودیم.

در اولین جلسه ی بعد از مراسم دهه ی اول، استاد حجت الاسلام نخاولی در پاسخ به یکی از سؤالات مخاطبین پیرامون قوه ی وهم و ارتباط آن با شیطان، بطور مفصل عملکرد قوه ی وهم و تآثیر آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها را توضیح دادند.

خلاصه ی متن این جلسه بدین صورت میباشد:

تناقضات میان عقل و وهم
خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام دکتر نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ 30 آبان ماه 1392

کار عمده قوه وهم

وَهم، کارش ادراک امور غیر مادیِ مرتبط با امور مادی است.  این معنا با یک مثال، اندکی  روشن می شود. در ک حسّی ما از کباب شامل رنگ، طعم و مزه و بوی آن است. حسی را که سازگار با درونمان است، خوشمزه و عکس آن را بد مزه می دانیم. یا مثلا تصوری که از گرگ داریم، در مرتبه حسّ رنگ و شکل و صدا و امور مادی و محسوس دیگر است. اما ما درک دیگری به نام ترسناک بودن گرگ را هم داریم. این ادراک از جنس مادیات نیست بلکه از جنس مفاهیم است. اما از مفاهیمی است که با واسطه امور محسوس و مادی مثل دندان های تیز و خونین او به ما دست می دهد. یا می گوییم فلانی مورد اعتماد است و صداقت دارد صرفا از طریق لبخند او.

کار عمده قوه عاقله

اتاقی را فرض کنیم که همه وسایل آن گوشه ای جمع شده باشد و بخواهیم آنها را سر جایشان بچینیم. اگر یک ربات بدون برنامه متکفّل این کار شود ممکن است فرش را به دیوار آویزان کند و یا قاب عکس را به سقف بزند. اما شما با شناختن جایگاه هر وسیله، آن را سر جایش می چینید. کار عقل چینش درست ذهنیات ما برای رسیدن به معلومات جدید است.

باید دانست که ذهن ما پراز معلومات مختلف است. البته هیچکدام در مغز نیست بلکه مغز فقط آلت و ابزار این کار است. گروهی از معلومات، مفاهیم و تصورات صرف هستند، بدون اینکه حکمی در پی داشته باشند مثل مفهوم ترس یا کتاب ؛ که به اینها اصطلاحا معلومات تصوری می گویند. دسته ای از معلومات هم جمله هایی هستند که درباره یک موضوع، نظر ما را بیان می کنند. مثل اینکه محبت حقیقی امام حسین علیه السلام راه نجات است. به این گروه، معلومات تصدیقی می گویند.

چیدمان اطلاعات در ذهن

اگر این چیدمان را به عقل بسپاریم، او این کار را با نظم استدلالی انجام می دهد و اگر وهم متکفل چیدمان این معلومات و تصمیم گیری بر اساس آنها شود این کار را  تابعیت حس تنظیم می کند. تجزیه و ترکیب اطلاعات با عقل را تفکّرمی گویند و اگر با وهم انجام شود به آن توهّم، اطلاق می کند. نمیتوان این آرایش وهمی را بی نظمی تامّ نامید. در این فضا انتقال ذهن از داده ای به داده ای دیگر با کوچکترین شباهت، صورت می گیرد، مثل تخیلات ذهنی در وقت نماز. به همین دلیل انتقالات وهمی و خیالی بسیار سریع اند. بسیار پیش آمده که فردی به محض دیدن حرکتی از کسی می گوید از او بدم می آید. اما عقل دنبال دلیل و استدلال است. خوبی ها و بدی ها را در کنار هم می بیند، کمیت و کیفیت آنها را می سنجد ودر نهایت تصمیم می گیرد. همین است که فرایند تصمیم گیری عقل همراه با درنگ و تَرَوّی است.

جایگاهِ وهم و عقل

اینچنین نیست که وهم، سرتاسر، شرّ و غیر نافع باشد. علوم جزئی و امور روز مرّه زندگی با قوه وهم حلّ و فصل می شود. حیوانات نیز تمام امورشان را نهایتا با وهم رتق و فتق می کنند. نتیجتا هر چه در علوم جزئی پیشرفت کنیم قوه وهم قوی تر می شود. علوم جزئی شامل فقه و ادبیات و اصول هم می شود. همین است که فرموده اند: اکبرُ حاکمٍ علی النفوسِ الوهمُ. این پیشرفت اگر همپای رشد عقل آدمی بود، می تواند مطلوب باشد وگرنه تنها انتقال از ظلمت به ظلمت است. این را باید بدانیم که عقل، گوهر یکدانه ای است که به هر کسی عطا نمی شود. وهمی که زیرچتر عاقله باشد پسندیده است وگرنه با آن به تناقض می رسد.

چرا تناقض ؟

برای تناقض میان عقل و وهم دلایلی را بر شمرده اند از جمله:

1-      وهم تابع حسّ است. چه بسا افرادی با دیدن چهره یا لباس و امور محسوسی از این دست با قوه وهم به سرعت قضاوت می کند. به دلیل همین تبعیت، وهم بسیاری از امور غیر محسوس را رد می کند( مثلا خیلی ها که وجود خدا را به خاطر دیده نشدن او رد می کنند از این دسته اند.) از طرف دیگر، آنجا که وهم می خواهد امور غیر محسوس را بفهمد آنها را در هیئتی محسوس در می آورد و از این راه، اموری کاذب  رادر امور نامحسوس بوجود می آورد. باید توجه داشت که خود حس، قضاوت نمی کند و تنها اطلاعات را می گیرد و این وهم است که از این داده ها مفهوم و معنایی را انتزاع یا برداشت می کند. از این دست می توان به درک تصویری و محسوس ما از ملائکه و عوالم ملکوتی اشاره کرد که همه اینها از مغالطات وهم است. به طور کلّی تصور ما از امور ماوراء عالم ماده عموما از جانب وهم ساخته می شود.

2-      وَهم، اموری را که اصلا وجود ندارد، ایجاد می کند؛ اموری مثل بخت و اقبال که  هیچ ریشه ای در واقعیت ندارند. مثلا کارمندی حقوقش را 10 روز زودتر می دهند می گوید: عجب شانسی آوردم. شانس در عالم هیچ موجودیتی ندارد ولی وهمِ بدون عقل، حکم به بودن آن می دهد.

3-      وَهم سریع حکم می دهد. اما عقل به هنگام مواجهه با امور احتمال پردازی های فراوان می کند. مثلا وقتی کسی سلا م نمی کند، عقل احتمال می دهد که او ذهنش مشغول است یا شاید مریض باشد و احتمالات دیگر. اما وهم به سرعت سراغ آن احتمالی می رود که تمایل یا نفرت ایجاد می کند.

وهم عامل تمایل و نفرت

تصور کنید که همسر یک فرد به او بگوید: «تو چه آدم احمقی هستی. چرا مسواک نمی زنی؟» از آنجا که به همراه انتقاد یک موج منفی شدید به او حمله می کند، به سرعت یک دیوار دفاعی از نفرت در وجود شخصِ مورد خطاب شکل می گیرد. این ایجاد نفرت با این سرعت، کار قوه واهمه است. در حالیکه اگر با عقلِ از کمند وَهم رهیده  با این حرف روبرو شویم می گوییم: «ببین عزیزم! این نحوه انتقاد درست نیست، اما حرف شما درست است و من سعی می کنم عیبم را اصلاح کنم.»

جملاتی از قبیل: دلم شور می زند، این مکان برایم بدآمد دارد و ... همگی زاییده وهم است. کافی است چنین جملات و حرکات را در یک شبانه روز لیست کنیم، آنگاه خواهیم دید که آن ولیِّ خدا چه حکیمانه می فرمود که وَهم و خیال است که بر زندگی مردم حکومت می کند. وهم همه قوا را به سرعت تحت استخدام خود در می آورد و تصمیم می گیرد و طبق آن عمل می کند. همین است که بعد ازاین اعمال، آدمی زود پشیمان می شود.

بعنوان نکته آخر باید گفت که مباحث عقل و وهم دامنه بسیار گسترده تری دارد. مثلا عقل عملی 5 مرحله دارد و عقل نظری 7 مرحله. وَهم نیز مراتبی دارد که شرحش از این حوصله و مقال خارج است.

الحمد لله ربّ العالمین


***

جلسه ی سیر و سلوک قرآنی با موضوع

"بررسی عملکرد قوه ی وهم"

دریافت فایل صوتی با حجم 6 مگابایت


در این رابطه بخوانید:

- بررسی مفهوم و حقیقت تفسیر قرآن
- ولایت، حقیقت نبوت و امامت