باغ فدک :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باغ فدک» ثبت شده است

سیر و سلوک قرآنی | رسول الله، آیینه تمام نمای خدا

جمعه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۵۲ ق.ظ

وبسایت گفتمان برتر


خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام دکتر نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ 11 اردیبهشت1393

لزوم پیگیری سوالها

ابتدا به دوستان تذکر داده می شود که اگر سوالی برایشان پیش آمد، چه سوالات اعتقادی چه اخلاقی و ... حتما به دنبال پاسخ آن بروند. سوالی که با پیگیری به پاسخ آن می رسیم، موجب تقویت فکر و روح می شود ودر صورت سهل انگاری به تضعیف آنها می انجامد.

یک سوال

این سوال پرسیده شده که اگر فدک مِلک حضرت زهرا سلام الله علیها و صغار بنی هاشم بوده، چگونه وقتی امیر المومنین به حکومت رسیدند آن را پس نگرفتند؟

یک پیش زمینه

سه نوع مال در اسلام داریم. یکی اموال شخصی، دیگر مالی که متولّی آن حاکم اسلامی است و سوم مال رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم که از فتوحاتی که بدون زحمت بدست آمده عاید می شود. فدک از این دسته سوم بود که داستان آن در کتب تاریخی معتبر مفصلا آمده است.

پیش زمینه ای در باب شخصیت پیامبر

وضعیت اقتصادی زندگی پیامبر کاملا در تاریخ روشن است. ایشان در طول حیات شریفشان حتی یک وعده سیر از نان جو نخوردند و نان گندم ابدا نخوردند. پس در جایی که مصلحت بداند این اموال را صرف می کند و مصلحت ایشان عین مصلحت الهی است چراکه لاینطق عن الهوی است و تنها بر اساس وحی عمل می کند. برخی از اینها  بر طبق وحی مستقیم قرآنی و مابقی با وحی غیر قرآنی.

برما واجب است که ایشان را بهتر بشناسیم. اینگونه نیست که بگوییم فرشته ای در گوش او وحیی گفت و رفت. او آینه تمام نمای بلاواسطه خداست. اولین جایی که خداوند ظهور و بروز می کند، حقیقت محمدیه است. ایشان که صرف یک شخص نیستند. این جنبه جسمانی است که زمان مند است وگرنه روح ایشان با تمام انبیا همراه بوده است. از طرفی ما که تنها دوره انسانی در این جهان نیستیم و ادوار دیگری قبل و بعد و چه بسا همزمان با وجود دارند و رسول الله حجت همه آنهاست.

هر چند تشبیه نارسایی ست ولی برای تقریب ذهن بد نیست؛ ایشان مثل دریای بیکرانی است که سطوح بینهایتی دارد و ما و همه مخلوقات مثل امواجی در سطح اول این دریا ظاهر شده ایم.

ایشان فیض اعلای الهی اند. او وجه الله است و وجه خدا از او جدا نیست. پس هر کاری از او سر می زند عین فعل خداوند است.

برخی این روایت را علم می کنند که هر که از غیر طریق ما برود گمراه است. و غافل از اینند که طریق آنها که فقط در بیاناتی که از ایشان به ما رسیده نیست.ایشان معلم مستقیم حضرت آدم علیه السلام بودند و او معلم ملائکه.

کار پاکان را قیاس از خود مگیر

مسئله اینجاست که برخی سطح انسانی را با خودشان می سنجند. می بیند که که خودش چهل سالش شده و هنوز نتوانسته یک رذیله اخلاقی را از خود رفع کند، پس با خودش فکر می کند که چگونه ممکن است فردی عملش عمل خدا باشد. چون خودش پست است، همه را پست می بیند. به همین دلیل آن را رد می کند و می گوید اینها غلوّ است. ما از سطح باطن بیخبریم اما قرآن در سطح ظاهر دیگر حجت را بر ما تمام کرده و فرموده که هر کار او خداییست. این نطق هم معنایی فراتر از گفتار دارد و به قیاس اولویت شامل همه بروزات ایشان از افکار و نیّات و رفتار می شود. گاهی بارزترین مصداق را بر کا مطلب اطلاق می کنند. مثلا وقتی قرآن می فرماید که مال یتیم را نخورید نمی شود گفت که اگر کسی فرش یتیم را از او به زور گرفت، چون آن را نخورده پس شامل خطاب آیه نمی شود.

اهل بیت علیهم السلام، عادلترینِ خَلق

حضرت امیر علیه السلام که خیلی وقت نمی دادند، خودشان به کمیل وقتی خصوصی می دهند  و مناجات خضر نبی را به او می آموزند که از اسرار بود. آنها به قابلیت فرد نگاه می کنند. اگر ما هم درخواستی معنوی داشتیم و به ما ندادند نمی توانیم صرف معنوی بودن خواسته بگوییم که چرا ندادند؟ چه بسا ادعاهایی که کاذب باشند. چه اللهم عجل لولیک الفرج ها که کاذب است، چون در عمل خود را برای ظهور مهیّا نکرده است.  فرد به زبان قال ایمان دارد و به زبان حال کفر ورزیده است. در این صورت او به باطن می نگرد و کفر می دهد. او بخیل نیست و اگر قابلیت باشد دریغی ندارد. این مثالفردی است که در زیر باران ظرفش را واژگون گرفته و می گوید چرا باران در ظرفم نمی ریزد.

حضرت علی علیه السلام که عین عدل بودند در ابتدا کمیل را به فرمانداری منطقه ای گمارده بودند ولی بر اثر سوء مدیریت از آن ناحیه چند حمله از معاویه صورت گرفت. حضرت او را بر کنار کردند ولی عدم توفیق در مسائل اجتماعی ایشان را بر آن نداشت که او را به کلی طرد کنند بلکه دیدند که این فرد قابلیت رشد فردی بسیار بالایی دارد. در حالی که اگر ما می بودیم می گفتیم چه فرد بی قابلیتی!

اولویت استحکام حکومت اسلامی

در دوره خلیفه دوم بدعت هایی گذاشته شد که از جمله آنها اجازه مسح کشیدن از روی کفش بود. عامل پشت پرده این بود که خلیفه دوم مسلمانان را درگیر جنگ های بسیاری کرده بود و برای تسهیل و دست و پا گیر نبودن وضو این حکم را صادر کرد. از طرفی یکی از علل این جنگ هایی نفس گیر، سرگرم کردن اذهان عمومی به جنگ و فراموشی آنها از پرسش در باب خلافت امیر المومنین علیه السلام بود.

بهر حال حضرت امیر در همان موقع از این حکم نهی کردند و با آن برخورد نمودند، اما وقتی به درخواست مردم بر زمام امور نشستند برای مصلحت و حفظ حکومت نوپای حق از دامن زدن به آن پرهیز کردند.

فدک و ماجرای آن هم از همین دسته امور بود که پرداختن به آن ایشان را از رسالت مهم تر که حفظ جامعه اسلامی و اصل دین بود، باز می داشت. در جایی فرمودند: تنها فدک از آن ما بود که عده ای به آن حسادت کردند... مرا با فدک و غیر فدک چه کار؟

یک تذکر درباره شبهای ماه های رجب و شعبان و رمضان

در جلسه گذشته به تفصیل از این ایام و لیالی گفتگو شدو لی باز هم باید گفت که برای شب قدر باید از الآن آمادگی را حاصل کرد. بدون آمادگی از شب قدر بهره کم می بریم. آمادگی آن همان اصلاح نفس است. حضرت امیر در خطبه 200 نهج البلاغه می فرمایند: بار ببندید که ندای کوچ کردن در میان شما زده شده است( نه خواهند زد) این یعنی راهی نمانده و باید آماده بود.

چرا این همه تکرار؟

چرا پنکه دائما کار می کند و به یک دور چرخیدن آن اکتفا نمی کنیم؟ چون گرمای هوا مداوم است. وسوسه شیطان و خطورات ذهنی نیز دائمی است، پس  ما هر لحظه به موعظه نیاز داریم. موعظه بحث علمی نیست که به یک بار اکتفا کنیم. موعظه تکراری نمی شود. اتفاقا برای نفوس آماده شیرین و بی ملال است. از ویژگی های موفق این است که موعظه گری درونی دارد؛ واعظ من نفسه. شیطان دست بردار ما نیست. ماچرا دست برداریم؟ او در خواب و بیداری و در عبادت و غفلت و ... به سراغمان می آید. از طرفی ما در آستانه بزرگترین کار عالم هستیم. این عالم به معاد می رسد و این یعنی برچیده شدن کل نظام در یک آن:یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ : روزى که زمین به غیر این زمین، و آسمان‏ها [به غیر این آسمان‏ها] تبدیل شود( ابراهیم 48) وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَب‏:  و کار برپا کردن قیامت براى او جز مانند یک چشم بر هم زدن یا نزدیک‏تر از آن نیست (نحل 77)

از طرفی این امر عظیم هم بسیار نزدیک است وما همچنان سرگرم زندگی هستیم و توبه را به تاخیر می اندازیم. مرحوم علامه طباطبایی می فرمودند: هرکه به بهانه استغفار آینده خود گناه می کند دو گناه مرتکب شده؛ یکی همان گناه و دومی استهزاء استغفار. توبه گناه سوز است، نه مَرکب گناه.

روزیِ تضمین شده دنیا

خداوند روزی دنیوی همه مار را تضمین کرده است. حضرت امیر می فرمایند: امری تضمین شده و آن روزی دنیاست،  و امریی تضمین نشده که روزی اخروی است. مردم تضمین شده را نشده می پندارند و تضمین نشده را شده.

پیامبر در معراج می دیدند که برخی ملائک گاهی به ساختن قصر های بهشتی مشغولند و گاه بیکار. از آنجا که دلیل توقف فرشتگان نمی تواند خستگی باشد، علت را پرسیدند. گفتند که به ما مصالح که اعمال خیر باشد گاهی از ناحیه فرد می رسد و گاه نمی رسد.

از قول استاد جوادی آملی نقل است که مرحوم الهی قمشه ای، مترجم قرآن و مدرس فلسفه و عرفان در زمان قحطی سال 1310 در تهران بودند: یکی از شاگردان ایشان پس از مدتی که مسئول انبار غلّه شهر شده بود ایشان را می بیند. برای ادای دین می گوید: اگر ایرادی ندارد در عوض دریافت هزینه آن، کیسه ای گندم در خانه تان بفرستم. ایشان می گویند: شما که آدرس ما را نداری. گفت: بفرمایید تا بگویم بفرستند. گفتند: منزل ما وصل به انبار حق است و آن هم تمامی ندارد.

غنی کسی است که احساس بی نیازی می کند. او همه وسایل را ابزار در بد خدا می بیند. در اوصاف متقین آمده که اعتمادشان بر آنچه در دست خداست بیشتر از آن است که در دست خودشان است.

همه ما به انبار حق متصلیم ولی خودمان نمی بینیم. کسی می بیند که حقّانی زندگی کرده باشد.

در این روزها منظور از درک آنها این نیست که کار و زندگی را تعطیل کنیم بلکه این است که برای خودمان وقت بیشتری بگذاریم.

نعمت اسلام

رسول خدا روزی به آسمان نگاه می کردند و منتظر وقت نماز ظهر بودند که فرمودند: تا دیروز ما شتربان بودیم و امروز خورشید بان شدیم.

آری؛ دین ما را از زمینی بودن به آسمانی شدن کشاند. ما را از خاک به افلاک برد و باید قدر این برکت های رایگان را بدانیم تا رایگان از دست ندهیم.

الحمد لله ربّ العالمین
حاشیه اسلیمی

سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی

مورخ 11 اردیبهشت 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 12 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

- معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

- سیر و سلوک قرآنی | رچب، شعبان و رمضان؛ قرقگاه های خداوند

- سیر و سلوک قرآنی | ولایت امیرالمؤمنین و اهل بیت، باب ورود به دین

- سیر و سلوک قرآنی | جاده توفیق باز است

- سیر و سلوک قرآنی | در قیامت از چه می پرسند؟

انتشار این مطلب در سایت ندای انقلاب