نور مجرد | انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه آیت الله حسینی طهرانی
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی زمانی دامت برکاته سومین سخنران همایش بزرگداشت مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی بودند که با موضوع "انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه طهرانی" ایراد سخن فرمودند.
ایشان از اساتید برجسته ی فلسفه و کلام و تفسیر در حوزه ی علمیه خراسان می باشند که سال ها در محضر بزرگانی همچون آیات عظام مرحوم حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی، حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی، حسن زاده آملی، جوادی آملی و... تلمّذ کرده اند.
خلاصه ای از سخنرانی ایشان در همایش نورمجرد تقدیم میگردد:
بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدا باید مقصود از دو کلمه انقلاب و فرهنگ عرض شود: انقلاب یعنی تحول اساسی و عمیق؛ مقصود از فرهنگ، مجموعه معلومات و آگاهی های انسان است که منجر به احساس و رفتار میشود؛ آگاهی ها و معلومات ما به دو بخش تقسیم می شود. معارف بینش های ما را تشکیل می دهد و علوم نگرش های ما را و مجموع این دو فرهنگ را پدید میآورند. انقلاب فرهنگی یعنی تحول در علوم و معارف، تحول در بینش ها و نگرش ها؛ زیرساخت ها و روبناهای فکری عوض بشود و نگاه ما به عالم متحول بشود.
در ضرورت انقلاب فرهنگی، حضرت علامه به جد معتقد بودند که تا انقلاب فرهنگی صورت نگیرد انقلاب سیاسی ما پایدار نمی شود. خودم شنیدم از ایشان که می فرمودند بعد از اینکه انقلاب سیاسی شکوهمند اسلامی در ایران شکل گرفت، فضای بازی به طرف اسلام گشوده شد. جوانان مشتاق شدند به شناخت اسلام و اینکه ببینند اسلام چه حرفی برای آنها دارد، در داخل و خارج. حال که سیاست شیطانی رژیم سلطنتی رفته و نظام جمهوری اسلامی آمده و پرچم اسلام بلند شده اولین سوال این است که اسلام برای ما چه دارد؟
ایشان تمام وقت خود را صرف کردند برای تألیف دوره علوم و معارف اسلام. نگاه صحیح به خدا، نگاه صحیح به معاد، نگاه صحیح به امامت. اصلاً هدف پیامبران بزرگ الهی انقلاب فرهنگی است، حکومت را انبیاء می خواستند برای فرهنگ، سیاست در خدمت فرهنگ باید باشد.
ایشان معتقد بودند برای اینکه ما این انقلاب فرهنگی را به سامان و نتیجه برسانیم یک نقشه راهی لازم داریم و آن نقشه راه این است که اول اولویت های انقلاب فرهنگی و نقطه شروع را بدانیم و سپس راهکارها یعنی راه رسیدن به آن اهداف را تبیین کنیم. در بخش اولویت ها دو نظر اساسی داشتند: اول اینکه متولیان امور فرهنگی خودشان باید درست تربیت بشوند. طلاب و روحانیون خود باید درست اصلاح بشوند. فقط حوزه است که بار فرهنگ دین روی دوشش است. طلاب علوم دینی و حوزه ها که متولیان امور فرهنگی در نظام تفکر دینی هستند باید متحول بشوند. مرحوم علامه اهتمام بسیار شدید به تربیت طلاب داشتند.
اولویت دوم در انقلاب فرهنگی که مدنظر این بزرگوار بود این بود که ما در دو بخش علوم و معارف ابتدا باید معارف را مستحکم بکنیم، پایه ها باید درست بشود. مشکلات جامعه اسلامی به خاطر اعتقادات است. الله شناسی، معادشناسی و امام شناسی، خدا می داند که چه رنج هایی برای نوشتن این دوره معارف کشیدند.
در بعد معارف دو علم هستند که در فرهنگ
دینی ما متکفل بحث معارف اند، علم فلسفه و علم عرفان. ایشان نسبت به عرفان خیلی
اهمیت قائل بودند و عرفان را برتر از فلسفه می دانستند. می فرمودند در قم که خدمت
علامه طباطبائی فلسفه می خواندم سوالاتی در ذهنم بود که حل نشده بودند، هفت سال در
نجف درس خواندم و در سال آخر دستم در دست ولی خدا مرحوم حاج سیدهاشم حداد قرار
گرفت و آنجا جواب سوالاتم را از ایشان گرفتم. عرفان سوالات اعتقادی را حل می کند،
شهود تمام افق های قلب و فکر را روشن می کند و راه دیگری نیست. ایشان معتقد بودند
در انقلاب فرهنگی عرفان باید عمومی بشود، و این کار را کردند. رساله لب اللباب
خیلی ها را جذب کرد، برادرانی می گفتند ما در جبهه بوسیله رساله لب اللباب با
عرفان آشنا شدیم. ایشان مصرّ بودند که عرفان باید توسعه پیدا کند تا زیرساخت های
فکری در انقلاب فرهنگی ساخته شود، عرفان است که انسان را متحول می کند.
اولین راهکار برای انقلاب فرهنگی که ایشان داشتند سلوک عملی بود. همانطور که در قرآن و روایات هم داریم عالم عامل؛ صرفاً با تألیفات و رسانه ها مردم درست نمی شوند، جان و روح می خواهد. طلبه هایی که می خواهند تحول ایجاد کنند باید صاحب درد باشند.
راهکار دوم بهره گیری از مسائل تبلیغی است، اولین شیوه تبلیغ دینی بیان چهره به چهره است، مسجد سنگر اسلام است مسجد مرکز نبوت است، مسجد و منبر باید در صدر برنامه های تبلیغی باشد. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از همین مسجد سلمان و ابوذر و عمار درست کردند. با تأسّی به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله مرحوم علامه روی مسأله مسجد خیلی تأکید داشتند و خودشان 23سال کامل بعد از مراجعت از نجف در مسجد قائم تهران اقامه نماز و درس تفسیر قرآن و سلسله جلسات داشتند. ما هم همانجا توفیق داشتیم خدمتشان برسیم، از سنین کودکی در محضرشان بودیم. استاد مطهری هم مسجد قائم می آمدند اما ایشان فرمودند شما مخفیانه بیایید، استاد مطهری شش سال آخر عمرشان دست ارادت به علامه طهرانی دادند، در کتاب سیری در زندگانی استاد شهید مطهری که توسط خانواده خود ایشان نوشته شده، آنجا نوشته شده که در شش سال آخر عمر شهید مطهری ایشان شاگرد مرحوم علامه بودند، شاگرد سلوکی علامه بودند.
یکی دیگر از راهکارهای ایشان برای انقلاب فرهنگی تألیف کتاب بود. عالی ترین و ماندگارترین عنصر تبلیغی تألیف کتاب است. مرحوم علامه این اواخر تمام اهتمامشان تألیف بود. چهارسال قبل از ارتحالشان که کسالت قلبی شدید پیدا کردند، وقتی از بیمارستان به خانه آمدند، یکی از آقازاده هایشان نقل می کردند که ایشان فرمودند: به من گفتند سیدمحمدحسین عمر تو را تمدید کردیم فقط برای اینکه بنویسی. کارهای دیگر را به حداقل رساندند و تا لحظه آخر عمر مشغول تألیف بودند. یکبار در محفلی نامه ای را آوردند و فرمودند ببینید این نامه از استکهلم پایتخت سوئد آمده است کتاب بنده را خوانده و شیفته عرفان و معارف دین شده. بین طلبه ها باید یک نهضت علمی و معرفتی راه بیفتد.
سخنران سوم
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی زمانی
" انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه طهرانی "
دریافت فایل صوتی با حجم 15 مگابایت
در این زمینه بخوانید:
نور مجرد | گزارش همایش بزرگداشت علامه حسینی طهرانی + بیانات دبیر علمی همایش
نور مجرد | پیام آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی
نور مجرد | از قطره به دریا؛ توصیفی از علامه آیت الله حسینی طهرانی
نور مجرد | نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی
نور مجرد | مکتب سلوکی علامه آیت الله حسینی طهرانی
نور مجرد | نظام فکری علامه آیت الله حسینی طهرانی
نور مجرد | بخش پایانی؛ پرسش و پاسخ