سیر و سلوک قرآنی | جلسه مورخ 21 اسفند
مورخ 21 اسفندماه 1393
مورخ 21 اسفندماه 1393
سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی
مورخ 14 اسفندماه 1393
سخنرانی شب اول
سخنرانی شب دوم
سخنرانی شب سوم
مورخ 30 بهمن ماه 1393
دریافت فایل صوتی با حجم 14 مگابایتمورخ 7 اسفند ماه 1393
دریافت فایل صوتی با حجم 10 مگابایت
سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی
مورخ 23 بهمن ماه 1393
محبت و گذشت راه دیگر مقابله با شیطان
خلاصه ای ازنکات
مطرح شده توسط حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ 16 بهمن ماه 1393
چه کسی دوست دارد این موارد را داشته باشد؟
بهشت را طلب کردم دیدم در عزلت یافتم (عزلت به معنای کناره گیری از جاهای نامناسب) و میزان سنگین را در شهادت بر خدا و رسولش و شتاب در بهشتی شدن را در عمل کردن برای خدا( عاری از هر انگیزه دنیایی دیگری) و حب مرگ را در برای خدا از مال خود گذشتن و حلاوت عبادت و ترک معصیت را در روزه و نور قلب را در تفکر و گریه و جواز عبور از صراط را در صدقه و نور چهره را در نماز شب و فضل جهاد را در کاروکاسبی صحیح برای خانواده و عشق خدا را در بغض اهل معاصی و ریاست را در نصیحت( دلسوزی) و فراق قلب را در قلت نام و عزم امور ( انجام کارهای سنگین) را در صبر و شرف را در علم و راحت را زهد( دل نبستن به دنیا) و رفعت را دراینکه در چشم ها بزرگ باشد اما تواضع کند و عزت را در صدق و ذلت لله را در روزه و غنا را در قناعت و انس وبرخورد با مردم را در قرائت قرآن و رضای خدا را بر و نیکی به پدر و مادر.
ادامۀ راههای مقابله با شیطان
تا اینجا مکانیزم شکر بیان شد. این مکانیزم یک تکمله هم دارد و آن دعاست.
دعا راه دیگر مقابله با شیطان
دعا به معنای درخواست این و آن از خدا نیست. ذکر یعنی به یاد خدا بودن، دعا یعنی با خدا صحبت کردن و سؤال یعنی چیزی خواستن. مثلا دعای کمیل یک صفحه حرف است اما فقط یک درخواست دارد. طوری باید دعا کنید که بیان کننده این باشد که شما فقط همین یک نفر را دارید. دعا یعنی یک جمله:
« الهی و ربی من لی غیرک»
ما کی واقعا احساس می کنیم که فقط خدا را داریم؟ مخصوصا اگر اطرافیان به ما گرایش و محبت داشته باشند. اما این جمله را امیرالمومنین وقتی می گفتند که وجود مقدس پیامبر صل الله و حضرت زهرا سلام الله در کنار ایشان بودند. در عین وجود این افراد حضرت می فرمودند: خدایا من جز تو کسی ندارم.
اگر کسی واقعا احساس کند که فقط یک نفر را دارد و کس دیگری ندارد یک چیز بیشتر از او نمی خواهد و آن هم انس و گفتگو و هم صحبتی با اوست.
کسی که توحید داشته باشد محال است عشق خدا را نداشت باشد.ئما اگر همه چیز را هم داشته باشیم باز مثل این است که همه چیز در تصویر یک آینه باشد. همه چیز هم که داشته باشی باز غیر واقعی است. برای همین عارف دل به هیچ چیز نمی بندد چون می داند فقط وجود خدا حقیقت است و اینها همه نابود شدنی است.
کی این مشخص می شود وقتی تمایلات و خواسته ها ما در دو نقطه مقابل قرار می گیرد. اگر الان راحتیم چون تمایلات نقطه مشترک دارد. من لی غیرک را باید ما بمیریم تا بفهمیم… . پس دعا یکی از راه های مقابله با شیطان است. آن هم به معنی حرف زدن با خدا به هر زبانی است.دعا را هم رو خوانی نکنید به معانی دقت کنید، عرض حال به خدا بکنید.
محبت و گذشت راه دیگر مقابله با شیطان
شیطان در یک حد متوقف نمی شود و تا دنیا و آخرت را به لجن نکشد ول نمی کند.
کَمَثلِ الشَّیطانِ اِذ قالَ لِلانسانِ اکفُر فَلّما کَفَرَ قالَ انّی بَری مِنکَ( حشر/ 16)
همانند شیطان که به آدمی گفت : کافر شو چون کافر شد ، گفت : من از تو بیزارم!
بین شما را خراب می کند روابط را خراب می کند.اینکه باید با احترام حرف بزنید، بدون نیش و کنایه حرف بزنید چون در غیر اینصورت شیطان شما را وسوسه می کند که بد صحبت کنید و طرف مقابل را وسوسه می کند که تلافی کند.هر کاری که بتواند می کند برای نابودی شما.
یا وَیْلَتى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلاً (فرقان28) لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً (فرقان29)
یک کسی بعد از این که اهل مسجد و کتاب و خدا میشود رفاقت با فلان آدم او را بیچاره میکند. در اخر می فرماید شیطان می خواهد انسان را بیچاره کند.
گاهی شیطان در درون خدا انسان است گاهی در درون دیگران است و گاهی شیطان درونی دیگران در کنار ما قرار میگیرد.خود ما بسنجیم جاهایی که خطا کردیم بیشتر از طریق شیطان جن بوده یا انس.
پس یکی از راه های شیطان برهم زدن ارتباط است: انّما یُرید الشَّیطانُ اَنۀ یُوقَعَ بَینکُم العداوهَ وَ البغضاء (مائده/91)
عقد طرفینی است. مثل معامله اما ایقاع یک طرفه است. او این عداوت را بین شما می اندازد چه بخواهید و نخواهید…چه می شود؟ هر چه می خواهد بشود؟چه سودی به شیطان می رسد؟
شما یک فحش بدهید ناراحت شوید تعادل را از دست بدهید و هر کاری کنید که منجر به معصیت شود او راضی می شود. شیطان می گوید: ذریه این ادم را من سوار می شوم و افسار او را در دست می گیرم…
سلامت جسم و روح و خانواده همه را بر هم می زند در پوشش، خوراک و …
این باعث می شود که روحیه آدم کم کم تغیر کند. اینکه از اکثریت مردم بدمان می آید، در هر فردی نقاط منفی او را اول می بینیم. در حالی که اگر حال، حال محبت باشد اول آدم سراغ عیوب نمی رود. این که اول در هر کار و برخورد ایراد و نقطه منفی را ببینیم یعنی شیطان توانسته به هدفش برسد. کم کم فرد می گوید از بیشتر مردم بدم می آید!
چه می شود که ما از اکثر مردم بدمان می آید؟ آدم معمولا از کسی بدش می آید که خطایی کند، در حالی که حال مؤمن دقیقا بر عکس این است!
امیر المؤمنین وقتی مالک اشتر را به مصر می فرستند می گویند پاره پاره شان نکنی اینها را. اینها گاهی از روی غیر عمد خطا می کنند. تا می توانی کمکشان کن و نجاتشان بده.
پس راه دیگر مقابله با شیطان، گذشت از خطاهای دیگران، ندیده گرفتن خطاهایشان و محبت به آنهاست .
نه اینکه بگوییم من از فلانی گذشتم ولی دیگر کاری به کارش ندارم! گذشت یعنی دیگر اثری از آن خطا نماند…
سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی
مورخ 16 بهمن ماه 1393
سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت
مورخ 15 بهمن 1393
توجه:
با توجه به برگزاری کارگاه انتخاب آگاهانه در قالب کارگاه های طراحی سرنوشت، تعداد جلسات کارگاه ازدواج به کارگاه طراحی سرنوشت اضافه شده است.
اولین قدم ایمان در عمل و افکار
خلاصه ای ازنکات
مطرح شده توسط حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ 15 دی ماه 1393
شیطان اولین کاری که می کند خراب کردن فکر انسان است. اولین کاری که خدا از ما خواسته است معرفت است.
معرفتی درست آن معرفتی است که انسان آن را پذیرفته، صادق است و برایش می تواند دلیل بیاورد: به عبارت دیگر یعنی: باور صادق موجه
ریشه ایمان معرفت است. اصل نجات انسان و رستگاری انسان به ایمان برمیگردد نه به عمل.
به تصریح تمام صاحبان شرایع اگر کسی ایمان داشته باشد و هیچ عمل صالحی انجام ندهد و فقط با باور توحیدی از دنیا برود اهل نجات است.
مهم ترین دستگیره نجات ایمان است که ریشه آن معرفت است. شما اگر کسی را بخواهید ساقط کنید سعی می کنید مغز طرف را نابود کنید و ایمان به منزله مغز معرفت است.
کاری که شیطان در زمینه افکار ما انجام میدهد بیشتر از اعمال است. انچه شیطان روی آن کار می کند فکر است. واقعیت اینست که هیچ رفتار ناشایست و خلق ناشایستی نیست مگر آنکه ریشه ی فکر داشته باشد.
وقتی وهم به جای عقل بنشیند. خیلی از مشکلات فکری بالنفسه ساقط کننده است مثل کفر.
البته باید خیلی مواظب کارها بود و این واضح است اما این چهارچوب اولیه کار است. آنچه بیشتر مورد غفلت واقع می شود افکار است.
شیطان وهم را حکم می کند که بر عقل غلبه کند.عقل می گوید فلان کار آسیب ندارد اما وهم می گوید که دارد. عقاید باید طوری به جان بنشیند که وهم نتواند آن را تغییر دهد.
مثلا حکم وهمی برای تعریف زندگی این است: زندگی همین چند روزه دنیا است. انسان همین بدن است زندگی هم همین کارهای روزمره. بنا براین موفقیت تکمیل وسائل روزمره جهیزیه و مهریه بیشتر، غذاهای متنوع تر، راحتی بیشتر اینها همه می شود کمال.
اما تعریف عقلی زندگی اینست: تو نفس مجردی، بدن ابزار است. زندگی شامل همه اقوال، آراء و افکار است تا شما نفس خودتان را به وسیله آن تکمیل کنید. با این شیوه فکر موفقیت در زندگی مساوی با قناعت بود. زندگی به معنای عبور از عوالم بود. انسان عاقل که بار خود را برای سفر زیاد نمی کند.
این گونه است که موفقیت عقلی می شود اطعام و موفقیت وهمی می شود رستوران های گران قیمت.
بعد اگر کسی جهیزیه نداشته باشد می گوییم این چه زندگی است. این میشود نگاه یک آدم حقیر.
در حالی که سعادت یعنی فرد به حیات معقول برسد و دیگران را هم احیا کند.
پس اولین چیزی که برای مقابله لازم است ایمان است. ایمان و دائم در صدد بودن برای ارتقاء ایمان بودن. در محاسبه نفس هم همیشه اول ایمان محاسبه شود. بعد از ایمان به ترتیب: اخلاص، توکل، تقوا، عشق به خداوند و عشق به حقیقت قرار دارند.
مورد ششم تواضع است که به معنای کسر استکبار است. یعنی استکبار را در خودمان له کنیم. چرا به ما بر می خورد؟ به خاطر غلبه قوه وهم. چون فکر می کنیم یک شخصیت والایی هستیم که حالا به ما توهین شده است. تازه اگر تواضع کنیم هنر نکردیم چون چیزی نداریم اصلا. همیشه عقل دعوت به تواضع می کند و وهم دعوت به بزرگمنشی. بعد از تواضع.
تمرین نسبت به هدف زندگی، تمرین برای توجه به خداوند، عادت به حزن( محزون از فراق حق تعالی)، نابود کردن خصلت های لجبازی، کنجکاوی بیجا و عجله در خودمان،استقامت( درست باشم، درست بشوم، درست بمانم)، کسر هوا( کسی که هوای خودش را از بین ببرد یا ضعیف کند شیطان قدرت نفوذ در او را ندارد) و مستدل پذیری موارد دیگر در این لیست هستند.
یادمان باشد که کارشیطان زود باور کردن نسبت به چیزهایی که میلش می کشد و دیر باور کردن نسبت به چیزهایی که میلش نمی کشد.
سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی
مورخ 25 دی ماه 1393