حجت الاسلام و المسلمین واسطی :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

۱۲ مطلب با موضوع «دگرنویس :: حجت الاسلام و المسلمین واسطی» ثبت شده است

بیانیة عرفانِ شیعی فقاهتی

جمعه, ۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۳۹ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


بیانیة عرفانِ شیعی فقاهتی


معرفی تبیینی رساله لب‌اللباب در سیروسلوک اولی‌الالباب

چکیده بحث:

«عرفان» براساس مبادی تصوری و تصدیقی متخذ از مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام، به‌عنوان یک «ادراک» عبارتست از: شهود قلبی وجود بی‌نهایت خداوند (مقام ولایت)؛ و به‌عنوان یک «روش» عبارتست از: جاری ساختن اراده خداوند به‌جای اراده خود و جایگزین کردن ادراک او به‌جای ادراک خویش؛ و به‌عنوان یک مکتب عبارتست از: تلاش علمی و عملی برای دست‌یابی به نگرش توحیدی به تمام موجودات.

مقصود از «نگرش توحیدی» این است که فرد تشخیص دهد تمام موجودات ظهورات و تجلیات خداوند هستند و هیچ استقلال وجودی ندارند.

«راهبرد عرفان» براساس مبادی تصوری و تصدیقی متخذ از مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام عبارتست از: ایجاد خلوص ذاتی با ابزار معرفت نفس. یعنی با غور در نفس و توجه به اصل وجودِ خود، حسّ استقلال و خودیّت را از دست بدهد و عشق به آن کمال و جمال ازلی وابدی در او فعال شود و به‌تدریج خود را ظهوری از ظهورات حضرت دوست ببیند و با عبور از محدودیتِ ادراکی که در اثر احساسِ «خود» برای او ایجاد می‌شد، به خداوند متصل گردد.

این نوشتار در چهار محور با استفاده از رساله لب‌اللباب و دیگر تالیفات علامه حسینی طهرانی سعی در تبیین کلامیِ فرضیه‌های فوق دارد.


حاشیه اسلیمی

متن کامل مقاله

بیانیة عرفانِ شیعی فقاهتی

(معرفی تبیینی رساله لب‌اللباب در سیروسلوک اولی‌الالباب

تالیف حضرت علامه آیه‌الله حاج‌ سیدمحمدحسین حسینی طهرانی قدس‌سره)

اثر حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی

دریافت فایل پی دی اف با حجم  500 کیلوبایت




[1] این اصطلاح در مقابلِ «معرفی توصیفی» به‌کار رفته است که صرفا به بیان محتوای منبعِ معرفی شده می‌پردازد. در معرفیِ تبیینی، معرفی‌کننده با ارائه تصویر کلی مباحث کتاب، به تبیین مباحث می‌پردازد.


 در این زمینه بخوانید:

- معرفی علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی

- معرفی حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی

- نور مجرد | منظومه فکری علامه حسینی طهرانی

- نور مجرد | گزارش همایش بزرگداشت علامه حسینی طهرانی + بیانات دبیر علمی همایش

- نور مجرد | پیام آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

- نور مجرد | از قطره به دریا؛ توصیفی از علامه آیت الله حسینی طهرانی

- نور مجرد | نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی

- نور مجرد | انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه آیت الله حسینی طهرانی

- نور مجرد | مکتب سلوکی علامه آیت الله حسینی طهرانی

- نور مجرد | بخش پایانی؛ پرسش و پاسخ

نشست اول | فلسفه سیاسی اسلام

سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۲، ۰۴:۴۵ ب.ظ

وب سایت گفتمان برتر


اولین نشست از سلسله نشست های تبیین نسبت حوزه و انقلاب، ظهر امروز در مدرسه علمیه عباسقلی خان برگزار گردید.

فلسفه سیاسی اسلام

در این جلسه که با حضور چشمگیر طلاب حوزه علمیه خراسان برگزار گردید،حجت الاسلام واسطی معاون پژوهشی مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، فلسفه سیاسی اسلام و ساختار اعمال قدرت براساس نگرس اسلام را تبیین کردند.

هم اکنون وبگاه گفتمان برتر، بصورت اختصاصی فایل صوتی و خلاصه متن این جلسه را منتشر میکند.

حاشیه اسلیمی

حجت الاسلام و المسلمین واسطی در اولین نشست تبیین حوزه و انقلاب؛

بر اساس نظریه ولایت فقیه، تمام قوا در وجود ولی فقیه قرار گرفته است

بحث پیرامون محورهای فلسفه سیاسی اسلام است در مباحث فلسفه سیاسی در سه محور؛ هویت سیاست، سازههای سیاست، فرآیندهای سیاست بحث و گفتگو صورت می‌پذیرد.

حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی


هویت سیاست:

سیاست یعنی: برنامهریزی برای مدیریت کلان اجتماعی. اگر کسی بگوید من با سیاست کاری ندارم، یعنی برایم مهم نیست که جامعه ی من چگونه باشد، رسانه من چگونه باشد، نظام آموزشی من چگونه باشد و ... .

آنهایی که خود را از سیاست کنار می کشند، غالبا از بداخلاقیهای سیاسی نفرت دارند. مسلمان و به خصوص یک طلبه نمی تواند خود را از سیاست به معنای تلاش برای بهینه‌سازی برنامه‌ها و مدیریت کلان اجتماع کنار بکشد.


سازه‎های سیاست:

عقل بشر به جایی رسیده که در مورد ضرورت تشکیل حکومت بحثی ندارد. بحث در مورد این است که چه کسی و با چه برنامهای میخواهد بر آنها حکومت کند. هر جامعهای به دنبال پاسخ این سؤالات است: مشروعیت حاکم، منبع قانون و حیطه اختیارات حاکم. اگر سیاست مدیریت کلان است، عناصر و متغیرهای اصلی آن چیست؟

چهار عنصرِ «سرزمین، جمعیت، قانون و دولت» عناصر اصلی در فرآیندهای سیاسی هستند. نوع سیاست تابعی است از خصوصیات سرزمین، جمعیت، قانون و حاکمیت (دولت).

عدهای در سرزمینی با خصوصیات مشترکی که باعث تشکیل اجتماع شده، حرکت می‌کنند؛ این حرکت طبق برنامه‌ای توافق شده است، آن برنامه قانون استو حاکمیت است که این قانون را اجرا می کند.

فرآیندهای سیاست:

هویت ملی:هویت ملی بر اساس نظر اسلام، هویت فکری است؛ در اسلام تقسیم سرزمین‌ها و افراد به دو فضای «دارالکفر و دارالاسلام» انجام می‌شود ؛ نه به واسطهی میزان درآمد و نه به واسطهی طبقهی اجتماعی یا سرزمین یا زبان یا نژاد.

اهمیت این هویت مشترک در چیست؟ فرض کنید که کشورهای اسلامی مرزهای فرضی خود را بردارند. تاریخ مشترک، پول مشترک، قوانین قضایی و مدنی مشترک، زبان مشترک و رسانهی مشترک داشته باشند. اگر این کارها صورت گیرد، چه قدرت عظیمی برای امت واحدهی اسلامی ایجاد می شود. استکبار هم بر روی این موضوع رصد دارد و برای جلوگیری از این امر، به شدت اقدام می‎کند. حضرت مهدی (عج) نیز این کار را خواهند کرد؛ یکپارچه سازی امت اسلامی.


حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی

نوع حکومت اسلامی:

نوع حکومت، تابعی از قوای حکومتی است. بر اساس نظریه ولایت فقیه، تمام قوا در وجود ولی فقیه قرار گرفته است. مدل حکومت متمرکز است، نه حکومت با مدل تفکیک قوا.

در فلسفه سیاسی اسلام رؤسای قوا، معاونین ولی فقیه هستند که منصوب ایشان هستند تا ولی فقیه رؤسای قوا را تنفیذ نکند، رسمیت نمییابند. حکومت فعلی ترکیبی از تفکیک قوا و حکومت متمرکز است. در قانون اساسی اول، ولی فقیه اختیار انحلال مجلس را داشت و با متمم قانون اساسی این اختیار از ولی فقیه سلب شد. امیدواریم روزی این اختیاررا به ولی فقیه بازگردانند.

 انسان ها آزادند، می توانند اختیار خود را عملی کنند. اما آیا می شود هر کسی، هر کار را که خواست عملی کند؟! وجود محدودیت در آزادی مطلق را عقلاء بشر پذیرفته‌اند؛ سخن در منشاء تعریف این محدودیت‌هاست.

در اسلام، این محدودیتها را خداوند تعیین میکند. واجبات و محرمات تعیینکننده‎ی حداقل این حدود هستند. در اسلام عالمترین فرد به أمرالله حکومت را در دست میگیرد. او نظر خدا را استخراج میکند و در تطبیقش تشخیص خود را عملی میکند لذا حیطه اختیارات ولی‌فقیه در چهارچوب شرع است.

حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی

مشروعیت رهبر:

مشروعیت تابع علم و آگهی است. علم و آگهی برتر، علم خدا و تجلی آن در دین است. دین شناس به دنبال کشف نظر خداوند در امور مختلف زندگی است.

فرد دین شناسی را که بتواند با روش موجّه نظر خداوند را استخراج کند از کجا تشخیص بدهیم؟مجلس خبرگان این انتخاب را انجام میدهد؛ افرادی که متخصص این کار هستند. این متخصصین را باید کسانی انتخاب کنند که دستی در این کار دارند.

مردم عمومی یا دارای تخصص‌های دیگر چه کارهاند؟ خداوند این حق را به مردم داده است که فرد تعیین شده توسط خبرگان را بپذیرند یا نپذیرند، لذامشروعیت و مقبولیت دو چیز هستند؛ مشروعیت را خبرگان تشخیص میدهند،امّا مقبولیت را مردم با بیعت نشان میدهند. نفوس باید به سمت ولی فقیه گرایش پیدا کنند. در ابتدای انقلاب اسلامیرأی مردم به جمهوری اسلامی، در واقع بیعت با رهبری بود.

برای این که یک نفر بتواند به عنوان ولایت فقیه انتخاب شودآیا علم و فقاهت کافی است؟ خیر؛ ولی فقیه باید علاوه بر عالم بودن، مهارت حرکت در مسیر توحید و عرفان را داشته باشد. چیزی که نفوس را به سمت خدا حرکت می دهد، عرفان است. عرفان آن چیزی است که حس وجود خدا را در جامعه جاری کند. فرد رشد یافته، خانواده رشد یافته و جامعه رشد یافته، آن است که حس حضور و جریان خدا را در خود داشته باشد. اگر بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی رحمه‌الله‌علیه و مقام معظم رهبری مدظلهآشنای با تهذیب و عرفان نبودند، میتوانستند این حرکت نفوس را ایجاد، مدیریت و ادامه دهند؟!

اولین نشست تبیین نسبت حوزه و انقلاب


 نظارت بر رهبری چگونه است؟

 مجلس خبرگان وظیفه دارد کسی را که شایستگی ولایت دارد کشف کنند، رهبری را به او بسپارند و بر استمرار شاخص‌های مشروعیت در او نظارت کنند. این نظارت، نظارت بر ولیّ نیست، نظارت بر بقاء صفات لازم برای مشروعیت است.

 حیطهی اختیارات ولی فقیه:

اختیارات ولی‌فقیه در حکومت اسلام، جواز دخل و تصرف در کلیه شؤون فردی و اجتماعی است و این جواز در حیطه عمل به شرع تعریف می‌شود. از این حیطه اختیارات، اصطلاحاً «ولایت مطلقه» تعبیر می‌شود.

ولایت مطلقه یک اصطلاح فقهی است، در مقابل ولایت مقیّده.تمام فقها در اینکه حق فقیه تصرف در امور حسبه، قیمومیت و قضاوت است، مشترک هستند. این همان ولایت مقیّده است. ولایتی که به امور اجتماعی کاری ندارد.

برخی از فقها به استناد ادله ولایت‌فقیه، این ولایت را استمرار ولایت معصوم علیه‌السلام می‌دانند لذا قائلند که حیطهی اختیارات فقیه، همان حیطهی اختیارتی است که پیامبر و ائمه علیهم‌السلام در امور فردی و اجتماعی داشتند.

ما که معتقد به ولایت مطلقه فقیه هستیم؛ یعنی ولی فقیه باید در تمام شئون فردی و اجتماعی مورد نیاز جامعه نظر خداوند را استخراج و پیادهسازی میکند.

فرق معصومین با ولی‌فقیه در این است که امام علم تشریع فروع و در نتیجه حق تشریع فروع را دارد، امّا ولی فقیه حق تشریع ندارد بلکه ولی فقیه حق تطبیق شرع بر مصادیق و پاسخ به نیازهای جامعه بر اساس دین را دارد. براین اساس محتمل است که مجتهد یا متخصصی در موضوعی با نظر ولی‌فقیه مخالف باشد لکن شرع اجازه خروج و قیام در برابر فقیه مبسوط الید را به او نمی‌دهد و ناقد موظف است از مکانیزم «النصیحه لائمه العدل» استفاده کند و نقد خود را با ادله ابتدا به رهبر و سپس به خبرگان امت برساند.

ما تا نتوانیم تبعیت کامل از ولی فقیه، علم و عالم کامل را داشته باشیم، آن زمان که امام زمان (عج) ظهور میکنند نیز به طور تام مطیع ایشان نخواهیم بود.

 حاشیه اسلیمی

اولین نشست همایش "تبیین نسبت حوزه و انقلاب"

فلسفه سیاسی اسلام

حجت الاسلام و المسلمین واسطی

دریافت فایل صوتی باحجم 16 مگابایت


در این زمینه بخوانید:
- بازنشر این مطلب در خبرگزاری رسا ، شهر آرا آنلاین ، روزنامه شهرآرا ، رصد
- سلسله نشست های تبیین نسبت حوزه و انقلاب

نور مجرد | بخش پایانی؛ پرسش و پاسخ

پنجشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۲، ۰۶:۰۳ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


بخش آخر همایش اختصاص داشت به پرسش و پاسخ، که به برخی سوال ها و جواب ها اشاره می کنیم:


بسم الله الرحمن الرحیم

حجت الاسلام واسطی:

ابتدا چند نکته:

در پایگاه علوم و معارف اسلام؛ با آدرس‌های

www.maarefislam.ir

www.maarefislam.net

www.maarefislam.org

کتاب های فارسی حضرت علامه به‌صورت تمام متن، ترجمه عربی کتاب ها، و تمام نوشتجات خطی ایشان همراه با نمایه‌زنی و قابلیت جستجو، به صورت کامل موجود است.

معرفی کتاب های مرحوم علامه و متن کامل ترجمه انگلیسی برخی کتاب ها مثل رساله لب اللباب و رساله سیروسلوک بحرالعلوم و کتاب لمعات الحسین و به زودی کتاب روح مجرد، نیز در سایت www.islamknowledge.org قابل دسترسی است.

پایگاه اینترنتی نورمجرد دانشنامه تخصصی آثار و احوال علامه طهرانی نیز افتتاح شده است. آدرس این سایت: www.nooremojarrad.ir می‌باشد.

همایش نور مجرد

از استاد زمانی سوالی پرسیده شد درباره آیت الله بهجت، و همچنین سوالی درباره اینکه با وجود بیاناتی که خود شما از نهج البلاغه امیرالمؤمنین نقل کردید دیگر چه نیازی به دستورات سلوکی عرفا وجود دارد؟

پاسخ استاد زمانی : مطلبی که حقیر عرض کردم این بود که انسان عالم باید اهل عمل باشد و افرادی که نام بردم از باب نمونه بود و حضرت آیت الله بهجت نیز شخصیت بسیار تأثیر گذاری بودند و همان ملاک اهل عمل بودن را داشتند و جزء همین بزرگواران هستند؛ امتیاز مرحوم علامه این بود که توانستند با تألیفات فراوان خود دریافت های فلسفی و شهودی خود را به شاگردان منتقل کنند.

در پاسخ به پرسش دوم نیز بیان داشتند: این مطلبی است که خیلی ها نقل می کنند و درباره لزوم داشتن استاد سلوک هم می گویند آیا چیزی در روایات معصومین ذکر نشده که نیاز به استاد باشد؟ اگر ذکر شده پس دیگر چه نیازی به استاد هست؟ اگر ذکر نشده پس نعوذبالله اهل بیت کم گذاشته اند! یک جواب نقضی و یک جواب حلی عرض می کنم. جواب نقضی این است که مطالب فقهی را هم ائمه علیهم السلام برای ما فرموده اند، چرا می رویم سراغ مراجع تقلید؟ برویم سراغ روایات، این می شود همان حرف اخباری ها. اما جواب حلی: یک جهت نیاز ما به استاد این است که اهل بیت علیهم السلام کلیات را فرموده اند، تطبیق کلیات بر مصادیق نیازمند تخصص است، در فقه هم همینطور است در مسأله عرفان هم همینطور است.

از استاد وکیلی سوالی پرسیده شد درباره تأکید علامه طهرانی بر مسأله ولایت و سوال درباره شخصیت محی الدین، و همچنین سوال شد درباره رابطه عرفان رهبر کبیر انقلاب با عرفان مرحوم علامه طهرانی.


پاسخ استاد وکیلی : بنده هم عرض کردم که طریقه سلوکی مرحوم علامه و مکتب عرفانی نجف دارای ویژگی هایی برتر از دیگر مکتب هاست؛ اما توجه شود که مرحوم محی الدین بر مسأله ولایت تأکید بسیار بسیار زیادی دارد به نحو عجیب، ایشان معتقد است انسان باید احترام بگذارد نه فقط به ائمه اثنی عشر بلکه به تمام ذریه و نسل رسول خدا إلی یوم القیامه، و صراحتاً می گوید تمام ذریه رسول خدا اگرچه گناهکار باشند در آخرت بخشیده می شوند و مورد شفاعت قرار می گیرند؛ و می گوید اگر سیدی به در خانه تو آمد و حاجتی داشت ولو از مال خودت باید عطا کنی، و می فرماید لازمه محبت و حق رسول خدا احترام بلکه ایثار نسبت به تمام سادات است؛ و می گوید اگر شاگردی داشته باشم که نسبت به سادات بی احترامی کند من رابطه سلوکی و رفاقتم را با او قطع می کنم. اما این نکته هست که چون ایشان در ابتدای امر در بلاد اهل سنت و مکتب آنها رشد کرده ائمه شیعه را به این نحو تفصیلی از بقیه سادات جدا نمی کند و مسأله ولایت را برای همه سادات به نحو عام مطرح می کند، در اواخر عمر که به فرمایش مرحوم آقای قاضی رضوان‌الله‌علیه مسأله ولایت از  طریق باطن برایش منکشف می شود؛ چون عرض کردیم که عالم اسماء و صفات حقیقت نفس امام است، مرحوم قاضی می فرماید هرکسی که به عالم توحید راه پیدا می کند حتماً ائمه اثنی عشر در عالم ملکوت به تفصیل برایش روشن می شود، یا اعتراف می کند و از این مرحله عبور می کند و به توحید نائل می شود و یا اعتراف نمی کند و در همانجا متوقف می شود و ساقط می شود؛ مرحوم محی الدین در اواخر عمر و در جلدهای پایانی فتوحات کاملاً گرایش های شیعی شفاف دارد. پس برای شناخت محی الدین باید تفاوت گذاشت بین آثار اولیه و آثار آخری که عبارت است از فصوص الحکم و جلدهای آخر فتوحات که گرایش های پررنگ شیعی مثل مذمت خلفاء و اعتراف به ائمه اثنی عشر و مقام امیرالمومنین در آن وجود دارد؛ با این حال طریقه عرفای نجف مسلماً نسبت به طریقه محی الدین رضوان‌الله‌علیه کامل تر است و نقایصی که در آن طریقه وجود داشته در این مکتب که از آغاز در دامان اهل بیت علیهم السلام تربیت شده وجود ندارد، اما محی الدین چون در ابتدا نگاه های اهل سنت بر بسیاری از فضاهای فکری اش حاکم بوده طبیعتاً تشخیص های ناصوابی هم در آثارش به چشم می خورد.

همایش نور مجرد

در پاسخ به پرسش دوم نیز فرمودند: آن مقدار که حقیر مطلع هستم از جهت مکتب عرفانی و آنچه که این دو بزرگوار هر دو آن را حق می دانسته اند، هر دو یک مکتب داشته اند. خاطره ای را اخیراً مقام معظم رهبری دو مرتبه نقل فرموده اند (در دیدار با اعضاء مجمع عالی حکمت و دیدار با مسئولین همایش مرحوم ملکی تبریزی)، می فرمایند یکبار در خدمت رهبر فقید انقلاب بودم و از ایشان پرسیدم درباره مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، با حال حسرت زیادی فرمودند: غصه می خورم که چرا وقتی ایشان در قم بودند من از محضر ایشان استفاده نکردم، بعد فرمودند ما در آن موقع شاگرد مرحوم آیت الله شاه آبادی بودیم و الفاظ پرطمطراق عرفان نظری ذهن ما را پر کرده بود و دیدیم در محضر مرحوم ملکی تبریزی از این مطالب خبری نیست و مجلس ایشان ما را جذب نکرد بعدها متوجه شدیم که مرحوم میرزا جواد آقا که بودند؛ در این مطلب مقام معظم رهبری تصریح می فرمایند که ایشان در اواخر عمر به بنده فرمودند که حسرت می خورم که از مرحوم ملکی تبریزی استفاده سلوکی نکرده ام. این مطلب نشان می دهد که در سالهای آخر عمر نیز ایشان طریقه مرحوم میرزاجوادآقا ملکی تبریزی را که شاگرد مرحوم ملاحسینقلی همدانی بوده اند طریقه حق می دانسته اند، و فرموده اند در قبرستان شیخان یک مرد خوابیده است و آن میرزاجوادآقا ملکی تبریزی است و در مورد مرحوم قاضی فرمودند کوهی بود از عظمت و مقام توحید. در آن نامه ای که چند ماه آخر عمر شریفشان به گورباچف نوشتند نیز فرموده اند که اگر می خواهید از عمق لطیف باریک تر از موی منازل معرفت آگاه بشوید، عده ای از خبرگان تیزهوش خود را به قم بفرستید تا سالها کتابهای محی الدین بن عربی را درس بگیرند.

 

سوال : اگر وصول به حقیقت جز با استاد میسر نیست، اگر علامه طهرانی سلوک اش فردی و اجتماعی بوده است، این بزرگداشت نیز مربوط به علامه است، پس راهکارهای عملی و دقیق نه کلی و مبهم و مجمل برای دستیابی و معرفی استاد ارائه کنید.

پاسخ استاد واسطی : در مسیر عرفان کسانی که قدری کتابها را ورق زده باشند می‌دانند که هیچ وقت استاد عرفان به سمت خود اطلاعیه و اعلان نداده است؛ و همیشه شاگردان را از اینکه دیگران را دلالت کنند، نهی می‌کرده‌اند و می‌کنند؛ علامه طهرانی اواخر می‌فرمودند که اگر کسی به فردی بگوید بیاید سراغ ما، ارتباط خودش قطع خواهد شد، حق ندارید این کار را انجام بدهید؛ برای اینکه خود آن فرد باید به صحت و سقم استاد برسد، نه اینکه به حرف دیگری اعتماد کند و فرداروزی هم با حرف او یا فرد دیگر، از استاد جدا شود!

 فلذا اگر معرفی نمی‌شود تکلیف شاگردان است که سکوت کنند. مرحوم علامه می‌فرمودند کتاب ها را معرفی کنید، چندین بار صریح و مکرر فرمودند: کسی که کتاب ها را بخواند و به دنبال خدا باشد راه برایش باز است.

سوالات دیگری هست که در این پنج دقیقه آخر می خوانم، یکسری سوالات است درباره اختلافات بعد از مرحوم علامه بین فرزندانشان و یکسری سوالات درباره رابطه مرحوم علامه و انقلاب و رهبر فقید انقلاب رحمة‌الله‌علیه.

ارتباط مرحوم علامه رضوان‌الله علیه با رهبر کبیر انقلاب قدس‌سره و اصل انقلاب، ارتباط مبنایی است. ولایت مطلقه فقیه، مبنای فقهی و علمی مرحوم علامه بوده است. این اطلاق ولایت را (یعنی اینکه فقیه در تمام شئون زندگی می تواند دخل و تصرف کند) در وحله اول از شئون انسان کامل می دانستند و در صورتی که دست به انسان کامل نرسید الاشبه فالاشبه از فقهاء و دین شناسان باید عهده‌دار تصمیم برای زندگی مردم باشد. ایشان مکانیسم مجلس خبرگانی را که هم در کتاب ولایت فقیه و هم در کتاب وظیفه فرد مسلمان توصیف تفصیلی کرده‌اند به‌عنوان راه رسیدن به ولی‌فقیه قبول داشتند و تعبیرشان «اهل حل و عقد» بود که آنها باید بنشینند و از بین خودشان فقیه برتر را انتخاب کنند. 

مرحوم علامه قدس‌سره چون عالم بودند وظیفه خود می دانستند که در مسائل اجتماعی اگر در عملکرد افراد نکته ای و مطلبی بود از باب نصح بیان کنند. صریحاً می فرمودند انتقاد کردن عمومی در این طرف و آن طرف مشکلی را حل نمی کند، اگر انتقادی دارید مسیرش را بیابید و به اهل آن، مطلب را بگویید تا گرهی باز شود.

تمام چیزهایی که ما تحت سایه اهل بیت علیهم السلام و از اولیاء خدا تعلیم گرفته ایم، این است که در تمام موارد تابع حق باشیم و حق را مکتب خود قرار دهیم و همیشه به آن سمت حرکت کنیم، اعتقاد قلبی و التزام عملی به ولایت فقیه، با النصیحه لأئمه المسلمین کاملاً قابل جمع است.

درباره اینکه پرسیده اند چرا فرزند دوم علامه طهرانی در این جلسه نقشی نداشته اند؛ کوتاه عرض می‌شود که:

 همانطور که بعد از هرکسی که صاحب مکتب و فکری است، اختلاف قرائت ها و برداشت ها از کلام آن بزرگ و نحوه اجرای سیره او و نحوه برخورد با حوادث متغیر بعدی، پیش می آید؛ بعد از مرحوم علامه نیز دو گونه قرائت و عملکرد بود و این دو قرائت به تدریج از هم جدا شدند، ما بدون تعرض به آن سروران و اعزه ای که در قم و شهرهای دیگر به نام علامه فعالیت دارند، عرض می کنیم که ما قرائت مشهد از مکتب مرحوم علامه هستیم و عرض این مطلب به این جهت است که بسیاری اوقات مطالبی که دیگران می‌گویند یا کارهایی را که دیگران انجام می دهند، تاوانش را اینجا از ما می خواهند. لذا تقاضا می‌شود اگر کسی درمورد مکتب علامه مطلبی گفت، بپرسید: این مطلب یا این رفتار مربوط به کدام قرائت از مکتب علامه است قرائت مشهد یا قرائت قم! والحمدلله رب العالمین.

حاشیه اسلیمی

بخش پرسش و پاسخ با حضور حضرات آقایان

حجج الاسلام زمانی، واسطی و وکیلی

دریافت فایل صوتی با حجم 9 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

نور مجرد | گزارش همایش بزرگداشت علامه حسینی طهرانی + بیانات دبیر علمی همایش

نور مجرد | پیام آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

نور مجرد | از قطره به دریا؛ توصیفی از علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | مکتب سلوکی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نظام فکری علامه آیت الله حسینی طهرانی

وب سایت گفتمان برتر


حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالحمید واسطی دامت برکاته معاونت محترم پژوهش مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام و دبیر علمی همایش نور مجرد بعنوان پنجمین و آخرین سخنران این همایش "نظام فکری مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی" را شرح دادند.

 حجت الاسلام واسطی صاحب نظریه و کتاب نگرش سیستمی به دین می باشند که سالها بر روی تولید سیستم های دینی برای مدیریت زندگی و فردی اجتماعی بشر در ساحت تمدنی پژوهش های فراوانی داشته اند. از جمله تولیدات ایشان میتوان به سیستم علم آموزی در اسلام اشاره کرد که در قالب 3کتاب روش تحصیل، روش تحقیق و روش تدریس در حوزه های علمیه براساس نگرش دین به علم و عالم منتشر شده است.

از دیگر مکتوبات ایشان میتوان "کتاب نان در اسلام" ، "آرامش بخش دلها" و مجموعه ی کتابهای نگرشی دیگر را نام برد.

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالحمید واسطی

اکنون خلاصه ی بیانات ایشان در همایش نور مجرد را مرور میکنیم:


بسم الله الرحمن الرحیم

 ابتدا نکته ای در توضیح فرمایشی که سرور عزیز آقای وکیلی داشتند، عرض می‌شود: مرحوم علامه می‌فرمودند: با انصراف توجه سالک از خودش به سوی خداوند بعد از مدتی که به خود نگاه می کند می بیند آن صفات و خصوصیات و گرایشات قبلی نامطلوب که داشته را دیگر حس نمی کند. یکبار در مسیر برگشت از حرم که مدتی بین الطلوعین مشرف می شدند، از سمت چهارراه خسروی و مدرسه آیت الله خوئی که به منزل باز می گشتند، یکی از رفقا بین راه به ایشان برخورد کرده از ایشان سؤال کرد که با این همه صفات مذموم که نفس دارد، بخواهیم روی نفس کار کنیم با این عمر محدود چگونه می توانیم؟ مرحوم علامه دستشان را به عصا گرفتند ایستادند و فرمودند: کار بر روی صفات ناقص است، کار بر روی اصل ذات انسان باید صورت بگیرد، رفع حسّ خودیت با مراقبه بر حبّ‌الهی و فرمودند تفاوت اخلاق و عرفان همینجاست.

راه رسیدن به مطلوب عبور از حس خود است و طریقه احراقی که در رساله لب‌اللباب مطرح کردند و کلید طلایی در معرفت نفس است همین است. سالک باید از حس «خود» عبور کند، آنقدر باید تلاش کند تا عجز در این مسیر را لمس کند و در اثر این عجز «خود» را رها کند، تا از نفس عبور کند و این ذبح است که توسط استاد ارزانی شاگرد می شود.

اما در مورد نظام فکری علامه:

اگر عقل ناقص و حس عاجزِ حقیر، مرحوم علامه را در یک جمله، بخواهد بیان کند عبارتی گویاتر از عبارت زیر نمی‌یابد:

تجلی «توحید» در نگرش، احساس و رفتار فردی و جمعی.

نظام فکری علامه قدس‌سره بر «توحید» قرار دارد؛ توحید یعنی بی نهایت بودن وجود خداوند. و دعوت به توحید یعنی دعوت به کشف قلبی و احساس درونی این وجود بی‌نهایت.

کتاب های مرحوم علامه در همه موضوعات، مرکز ثقل اش توحید است. مرحوم علامه جعفری که حقیر از کودکی با ایشان ارتباط خانوادگی داشتم و از کسانی هستند که طلبگی خود را مدیون ایشان هستم، یکبار بعد از ملاقاتی که با مرحوم علامه طهرانی داشتند، بعد از جلسه به بنده فرمودند: این کتاب ها بوی تقوی می دهد، این قلم بوی تقوی می دهد.

منظومه فکری مرحوم علامه، از توحید آغاز می‌شود و تجلی توحید در وحی نبوت و تجلی توحید در امامت و ولایت و تجلی آن در انسان کامل و ولایت فقیه است.

همایش نور مجرد

«توحید» نگرش ایجاد می کند، فرهنگ ایجاد می کند، قانون ایجاد می کند و به سمت جامعه سازی حرکت می‌دهد. جامعه اگر بخواهد به سمت توحید حرکت کند یک دین شناس اهل تقوی و تهذیب و توحید می خواهد، مرحوم علامه فرمودند این انقلاب بستر گسترش عرفان و تهذیب و سلوک را فراهم کرد؛ در بحث هایی مثل بحث تمدن سازی اسلامی، الگوهای اسلامی پیشرفت و بحث سبک زندگی، عرفان و حکمت قدرت مدیریت چنین فضایی را ایجاد می‌کند؛ علم عرفان است که ظرفیت اش را دارد چون می تواند بین وحدت و کثرت جمع بکند و جامعه سازی الهی این است که کثرات با وحدت جمع بشوند، تمام کلامی که در توصیه های رهبر فقید انقلاب رحمة الله علیه و مقام معظم رهبری مدظله مکرر و مکرر مشاهده می شود و یکی از آنها اینجا روی بنری در کنار عکس نه نفر از اولیاء خدا زده شده، این است که فرموده اند اینها قله های تهذیب اند، و این حقایق و معارف باید به نفوس عموم مردم برسد.

تمدن سازی از عهده غیر عرفان برنمی آید. آرامش و سعادت توسط عرفان حاصل می شود، چون به دنبال احساس حضور خدا در همه زندگی است. حسّ‌حضور خدا یعنی لقاءالله و رویت‌الله بالقلب؛ حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: رؤیت دو گونه است، رؤیت قلب و رؤیت بصر، هرکس از رؤیت خدا مقصودش رؤیت قلب است درست است و هرکس مقصودش رؤیت بصر است کفر است. رؤیت خدا یعنی احساس حضور خدا در قلب و دل. نماز می خوانیم قربة إلی الله به جهت نزدیکی به خدا، مگر بین ما و خدا فاصله هست که با نماز می خواهیم نزدیک بشویم. فاصله وجودی نیست فاصله ادراکی است، احساس نمی کنیم. عظمت بی نهایت، علم بی نهایت، قدرت بی نهایت را حسّ نمی‌کنیم!

عرفان مکتب نجف، عرفان آقاسیدعلی شوشتری، مرحوم ملاحسینقلی همدانی، مرحوم سیداحمد کربلائی، آقاسید علی قاضی، علامه طباطبائی و شاگردان آنها، و عرفان مرحوم علامه طهرانی دعوت به توحید و لقاءالله است.

امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: کَمَالُ مَعْرِفَتِهِ تَوْحِیدُهُ وَ کَمَالُ تَوْحِیدِهِ نَفْیُ الصِّفَاتِ عَنْه. کمال توحید این است که خدا را وجود بی نهایت بدانیم و این معنی باید با قلب دریافت بشود. توحید از جهت علمی مساوی است با ادراک عقلانیِ بی نهایت بودن وجود خداوند و توحید از جهت عملی مساوی است با احساس این بی نهایت در قلب و دل، در حدیث قدسی از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده است که خداوند تبارک‌وتعالی درباره محبّینش فرمود: أَفْتَحَ‏ عَیْنَ‏ قَلْبِهِ‏ وَ سَمْعَهُ حَتَّى یَسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَ یَنْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلَى جَلَالِی وَ عَظَمَتِی. در جلد سوم الله شناسی مرقوم فرمودند که تنها موجودی که در این عالم ظرفیت و قابلیت اتصال به این بی نهایت را دارد روح انسان است چون از امر خداست قل الروح من امری.

همایش نور مجرد

در نظام فکری علامه، معرفت اجمالی کفایت نمی‌کند، می‌فرمودند: هرکس به معرفت اجمالی خدا اکتفا کند از سعادت خودش فرار می کند، و می فرمودند: معرفت اجمالیِ خداوند، انسان را از شرک ها خلاص نمی کند، آیه شریفه می‌فرماید: ما یؤمن بالله إلا و اکثرهم مشرکون، این شرک و ایمان که با هم مطرح می شود مقصود شرک باطنی است و شرک باطنی این است که خود و اراده خود را مستقل از خدا می پنداریم، در حالی‌که خداوند در توصیف اولیاءش می‌فرماید: «و ما یشاؤون إلا أن یشاء الله»، باید اراده خداوند در درون بنده جاری شود، تمام دستورات عرفان برای این است، تمرکز اراده بر اینکه در نفس و خواست و دل، به جای خواست خود، اراده خدا جایگزین شود.

در نظام فکری مرحوم علامه، جمع ظاهر و باطن، صراط مستقیم است، جمع وحدت و کثرت، ثابت و متغیر‌، جمع مراتب و حدود؛ و همه اینها برای تمرکز اراده انسان بر دریافت عدم استقلال است و اینکه وجودش تجلی اراده الهی است.

تمام کتاب ها از الله شناسی، امام شناسی، معاد شناسی، نور ملکوت قرآن و ولایت فقیه در حکومت اسلام در چهار جلد که اگر بگردید در میان اقرانِ این کتاب، نمونه این انعقاد بحث به این کیفیت کم نظیر است؛ همه اش زیر چتر توحید و حرکت دادن نفوس به سمت شهود خداوند قرار دارد.

امیدوارم خداوند به حق همه انبیاء و همه کسانی که در طول تاریخ چه نَفَسها زده اند و چه نفس‌ها داده اند و زجرها کشیده اند تا من و شما اینجا بنشینیم و راحت سخن بگوییم، همه اُسرایی که در گوشه زندان ها از ابتدای تاریخ، و تمام قطره خون شهدا از ابتدا تا انتها، و همچنین فضای آماده برای سلوک علمی و عملی‌ای که داریم و از لطف و عنایت الهی ابتدائاً از زحمات بنیانگذار کبیر انقلاب رحمه‌الله علیه و استدامتاً به دست مقام معظم رهبری مدظله و از طرف علما و صلحا و اهل عرفان به من و شما رسیده است، امیدواریم همه را از سفره حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که در ذیل ولایت آن حضرت این نعمات را داریم، متنعم به انواع نعم لا تعد و لاتحصی بگرداند.

حاشیه اسلیمی

سخنران پنجم

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالحمید واسطی

" نظام فکری علامه طهرانی "

دریافت فایل صوتی با حجم 13 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

نور مجرد | گزارش همایش بزرگداشت علامه حسینی طهرانی + بیانات دبیر علمی همایش

نور مجرد | پیام آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

نور مجرد | از قطره به دریا؛ توصیفی از علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | مکتب سلوکی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | بخش پایانی؛ پرسش و پاسخ

وب سایت گفتمان برتر


به گزارش گفتمان برتر، همایش بیستمین سالگرد رحلت عارف کامل، فرید دوران حضرت علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی قدس الله سره عصر امروز، در حضور صدها نفر از مسئولین اجرایی، فضلا، اساتید و طلاب حوزه ی علمیه مشهد و شیفتگان آن عالم بزرگوار برگزار گردید.

در این همایش که در سالن نور مشهد و با سخنرانی حجج الاسلام سعیدیان، رضایی طهرانی، زمانی، وکیلی و واسطی برگزار شد، استقبال چشمگیر و بینظیر طالبان حق و حقیقت و شیفتگان حکمت و معرفت، باعث پرشدن ظرفیت سالن اصلی و استفاده از نمازخانه و سالن غذاخوری مجموعه مذکور شده بود.

در ابتدای این همایش پیام مکتوب حضرت آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی حفظه الله تعالی فرزند ارشد و وصی مرحوم علامه حسینی طهرانی توسط فرزند ایشان جناب مستطاب حجت الاسلام سید احمد حسینی طهرانی قرائت گردید.

سپس دیگر سخنرانان این همایش هرکدام به مدت 20 دقیقه به ارائه بحث خویش پرداختند.

گفتمان برتر بصورت اختصاصی اصوات سخنرانی اساتید بزرگوار در این همایش را منتشر میکند.

ضمن عرض پوزش از سروران مکرم به جهت تأخیر صورت گرفته، هم اکنون فایل صوتی و متنی این همایش به تفکیک سخنران بر روی وبگاه قرار گرفت. فایل تصویری این مراسم نیز بزودی تقدیم خواهد شد.


حجت الاسلام فرجام مدیر اجرایی شورای مدیریت حوزه علمیه خراسان

حاشیه اسلیمی

فایل صوتی اولین سخنرانی

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالحمید واسطی

قرائت پیام تسلیت مقام معظم رهبری  بمناسبت رحلت مرحوم علامه حسینی طهرانی

و اعلام برنامه های همایش نور مجرد

دریافت با حجم 3.5 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

نور مجرد | پیام آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

نور مجرد | از قطره به دریا؛ توصیفی از علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | مکتب سلوکی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نظام فکری علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | بخش پایانی؛ پرسش و پاسخ

وب سایت گفتمان برتر

بمناسبت بیستمین سالگرد رحلت عارف کامل، سندالعلم و العرفان حضرت آیت الله علامه حاج سید محمد حسین حسین طهرانی قدس سره همایش بزرگداشت ایشان در مشهد مقدس مقدس برگزار خواهد شد.

 پوستر اطلاع رسانی همایش علامه حسینی طهرانی

سخنرانان:

حجت الاسلام و المسلمین شیخ محسن سعیدیان

با موضوع "از قطره به دریا" توصیفی از مرحوم علامه طهرانی قدس سره

حجت الاسلام و المسلمین شیخ علی رضایی

با موضوع نوآوری های حکمی و عرفانی مرحوم علامه طهرانی قدس سره

حجت الاسلام و المسلمین شیخ مهدی زمانی

با موضوع انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه مرحوم علامه طهرانی قدس سره

حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی

با موضوع نظام فکری مرحوم علامه طهرانی قدس سره

حجت الاسلام و المسلمین شیخ محمد حسن وکیلی

با موضوع مکتب سلوکی مرحوم علامه طهرانی قدس سره

زمان و مکان:

5شنبه 9 صفر 1435 (21 آذرماه 1392) ساعت 17 تا 21

مشهدالرضا(ع)، خیابان آبکوه، جنب اداره اوقاف ، تالار نور


در این زمینه بخوانید:

- معرفی اجمالی حضرت آیت الله علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی

- معرفی حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی

وب سایت گفتمان برتر
سخن امام صادق علیه السلام با طلاب علوم و معارف اسلام

روایت عنوان بصری؛ راهبردهای علم آموزی بر اساس اسلام

آنچه برای طالبان علوم و معارف اسلام بیش از هرچیزی اهمیت دارد اینست که مسیر حرکت علمی و معنوی خود را مطابق خواست و دستور معصومین علیه السلام تنظیم نمایند، ائمه معصومین سلام الله علیهم نیز با علم به این موضوع، بمناسبت، توصیه هایی به اهل علم زمان خود داشته اند. امام صادق علیه‌السّلام  نکات کلیدی علم‌آموزی را به تفصیل در طی گفتگویی با عنوان بصری، بیان نموده و می‌فرمایند:‌ اینها توصیة من برای کسانی‌است که قصد حرکت به‌سوی حقیقت را دارند.

به نظر شما حضرت چه توصیه‌هایی برای طالبین علم دارند؟ آیا نام روایت "عِنوان بصری" را شنیده‌اید؟ مرحوم آیه‌الله حاج سیّدعلی قاضی طباطبایی قدّس‌سرّه که از مجتهدین و اساتید مبرّز علم و عمل و استاد مرحوم علامه طباطبایی قدّس‌سرّه بودند، شاگردان خود را به شرط التزام به این روایت می‌پذیرفتند. ترجمه این روایت را در زیر ملاحظه کنید:

"عنوان بصری" که پیرمردی 94 ساله است می‌گوید:

من با "مالک بن اَنَس" که یکی از علماء چهارگانه از عامّه  بود رفت و آمد داشتم، وقتی حضرت صادق علیه‌السّلام به مدینه تشریف آوردند به خدمت ایشان هم می‌رسیدم و همان‌طور که از "مالک" سؤال می‌پرسیدم از ایشان هم سوالاتی می‌کردم. روزی به من فرمودند: من مجال ندارم و گرفتارم و در ضمن اذکاری  هم برای هر یک از ساعات شبانه‌روز دارم و فرصت پاسخگویی به شما را ندارم، تو که با "مالک بن انس" رفت و آمد داری برو و سؤالات خود را از او بپرس.

"عنوان" ادامه می‌دهد:

من از کلام حضرت اندوهگین شدم و از خدمتشان بیرون آمدم و با خود گفتم: اگر قابلیتی در من تشخیص می‌داد مرا از خود دور نمی‌کرد و سؤالاتم را پاسخ می‌داد!

به مسجد پیامبرصلی الله علیه وآله رفتم و زیارت کردم و فردا ی آن روز نیز دوباره به مسجد رفتم و دو رکعت نماز خواندم و به خداوند عرضه داشتم که: خدایا از تو می‌خواهم که نظر لطف حضرت صادق علیه‌السلام را به سوی من بازگردانی و از علوم او، حقایقی را که بتوانم به‌سوی راه مستقیم تو حرکت کنم نصیب من گردانی.

اندوهگین به خانه بازگشتم و به خاطر محبتی که از حضرت صادق علیه‌السلام در قلب من جای گرفته بود دیگر سراغ " مالک بن انس" نرفتم. خانه‌نشین شدم و جز برای نمازهای پنجگانه از خانه خارج نشدم تا اینکه صبرم تمام شد، یک روز بعد از ظهر لباس پوشیدم و به سوی خانه حضرت صادق علیه‌السلام به راه افتادم. به خانه حضرت رسیدم و اجازه ورود خواستم، خدمتکار حضرت آمد و پرسید چه کار دارید؟ گفتم: می‌خواستم خدمت حضرت برسم. گفت: حضرت مشغول نماز هستند. من همانجا نشستم، طولی نکشید که خدمتکار آمد و گفت: با لطف و عنایت الهی وارد شوید. وارد شدم،  سلام کردم،  حضرت پاسخ دادند و فرمودند: بنشین، لطف خدا بر تو باد. من نشستم؛  حضرت مدّتی سربه زیر انداختند سپس سربلند کردند و فرمودند: اسم شما چیست؟ عرض کردم: ابوعبدالله، فرمودند: خداوند همیشه تو را بنده خود قرارد هد و موفق کند، چه فرمایشی دارید؟ من به خودم گفتم: اگر از این ملاقات چیزی بیشتر از همین دعا به دستم نمی‌آمد از سرم هم زیاد بود. حضرت دوباره سربلند کردند و گفتند: چه فرمایشی دارید؟

عرض کردم: من از خدا خواستم که نظر لطف شما را نسبت به من جلب کند و مرا از علوم شما بهره‌مند سازد و امیدوارم که خداوند خواسته مرا اجابت کرده باشد.

حضرت شروع به صحبت کرده، فرمودند:

ابوعبدالله! علم فقط با آموختن به دست نمی‌آید، حقیقتِ علم نوری است که در قلب قرار می‌گیرد، قلب کسی که خداوند بخواهد او را هدایت کند؛ پس اگر دنبال علم هستی ابتدا باید حقیقت بندگی را در خودت ایجاد کنی و علم را به کار ببری و اهل سؤال  و جستجو باشی، در این صورت خداوند به تو حقایق را خواهد فهماند.

"عنوان بصری" می‌گوید: قصد پرسیدن سوالی را داشتم عرض کردم: ای بزرگوار!  حضرت فرمودند: مرا با نام صدا کن، من گفتم: یااباعبدالله، حقیقت عبودیت چیست؟حضرت فرمودند:

کسی به حقیقت عبودیت رسیده است که سه ملاک و شاخصه زیر را داشته باشد:

1. نسبت به امکاناتی که خداوند در اختیار او قرار داده است احساس مالکیّت و استقلال نکند، زیرا بندگانی که خود را مالک نمی بیند، تمام امکاناتی را که در اختیار دارند مربوط و متعلق به خدا می‌بینند و آنها را هرجایی که خداوند اراده کرده باشد قرار می‌دهند.

2. طبق سلیقه و دلخواه برای خود برنامه ریزی نمی کند.

3. تمام مشغولیّت‌های او در راه انجام وظایفی است که خداوند برای او تعیین کرده است.

نتیجه این سه خصوصیّت این‌گونه است که:

1. وقتی بنده ای خود را مالک امکانات ندید، بخشش و دراختیار دیگران قرار دادن برای او آسان می‌شود.

2. اگر برنامه ریزی زندگی خود را براساس نظر خداوند انجام داد و امور را به خداوند سپرد، مشکلات زندگی برای او آسان می‌شود.

3. و وقتی تمام ذکر و فکر او انجام وظیفه الهی بود، فرصتی برای درگیری با دیگران و فخرفروشی پیدا نخواهد کرد.

نتیجه این که: وقتی خداوند به بنده ای این سه حالت را عنایت کرد، دنیا و شیطان و مردم، ذهن و قلب او را مشغول نخواهد کرد، با انگیزه مال اندوزی و فخرفروشی به زندگی دنیایی نمی پردازد، چشم به امکانات دیگران ندارد تا نردبان ترقی او شوند، عمر خود را به کارهای بیهوده صرف نمی‌کند. این اوّلین درجه تقوی است، خداوند در قرآن می‌فرماید:

این عالِم آخرت است که آن را اختصاص به کسانی داده ایم که به دنبال برتری و فساد نیستند و البته که پیروزی نهایی با اهل تقوی است.

"عنوان بصری" ادامه می‌دهد که:  به حضرت عرض کردم: توصیه هایی به بنده بفرمایید. حضرت فرمود:

9 سفارش برای تو و هر کسی که دنبال حرکت به سوی خدا است دارم و از خداوند می‌خواهم که تو را موفق کند تا آنها را به کار ببری. سه سفارش از این 9 سفارش مربوط به جلوگیری از هوای نفس است و سه سفارش مربوط به بردباری است و سه سفارش دیگر مربوط به علم است، به دقّت این سفارشات را نگهداری کن و مبادا در انجام آنها کوتاهی کنی.

"عنوان بصری" می‌گوید: خدمت حضرت عرض کردم: تمام وجودم برای شنیدن و عمل به سفارشات شما آماده است، حضرت شروع به بیان سفارشات نمودند:

اما توصیه‌های مربوط به جلوگیری از هوای نفس:

1. به هیچ وجه چیزی که میل به خوردن آن را نداری نخور زیرا زمینه ساز احمقی و نابخردی است.

2. تا گرسنه نشده ای غذا نخور.

3. وقتی می‌خواهی غذا بخوری غذای حلال بخور و نام خدا را ببر و گفتار حضرت رسول صلی الله علیه و آله را به یاد بیاور که فرمود: انسان ظرفی بدتر از شکمش را پر نکرده است اما چون ناچار به رسیدگی به آن است پس طبق این برنامه باشد که: یک سوم برای غذا، یک سوم برای آب و یک سوم برای نَفَس .

اما توصیه‌های مربوط به بردباری:

1. در مواقع نزاع و اختلاف، اگر کسی به تو گفت که هر کلمه تو را, با ده کلمه جواب خواهم داد تو به او بگو به جای یک کلمه اگر ده کلمه هم به من بگویی حتی یک کلمه در جواب نخواهی شنید.

2. هر کس به تو ناسزا گفت تو به او بگو: اگر حرف تو درست باشد و من لایق این ناسزا باشم از خداوند می‌خواهم که مرا ببخشد و اگر حرف تو نادرست باشد از خداوند می‌خواهم که تو را ببخشد.

3. هر کس تو را تهدید کرد توبا او به خیرخواهی و ملاحظه رفتار کن.

اما توصیه‌های مربوط به علم:

1. آنچه نمی دانی از اهل علم بپرس و به هیچ وجه با انگیزه امتحان کردن و ارزیابی  ازآ نها نپرس.

2.  به هیچ وجه طبق سلیقه و دلخواه خود عمل نکن و در تمام نقاط و جوانب زندگی با دقّت و محاسبه عمل کن و ضررهای احتمالی را در نظر بگیر.

3. همان‌طور که از شیر فرار می‌کنی از نظر دادن برای دیگران و تعیین تکلیف آنها فرار کن و خودت را پلی برای عبور دیگران قرار نده.

"عنوان" در انتها می‌گوید: حضرت به من فرمودند:

ابوعبدالله! می‌توانی بروی آنچه باید می‌گفتم گفته شد، من دیگر مجال ندارم، وقت ذکر من است و من به برنامه‌های خود مقید هستم،تمام مراتب سلام و سلامت خداوند بر کسی باد که به دنبال هدایت می‌رود.

به عبارات زیر در توصیف روایت "عنوان بصری" دقّت کنید:

"مرحوم قاضی رحمه‌الله‌علیه برای گذشتن از نفس امّاره و خواهش‌های مادّی و طبعی و شهَویّ و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذّذات برمی‌خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می‌دادند به شاگردان و مریدان سیر و سلوک الی الله تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود و علاوه بر این می‌فرمودند باید آن را در جیب خود داشته باشید و هفته‌ای یکی دوبار آن را مطالعه نمایید.این روایت بسیار مهم است." [1]

برای مطالعه ی متن عربی این روایت به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.


ترجمه از استاد حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی

برگرفته از کتاب راهنمای تحصیل در حوزه های علمیه


[1]"روح مجرّد، یادنامه موحّد عظیم و عارف کبیر حاج سیّد هاشم موسوی حداد"؛ تألیف مرحوم علامه آیه الله حاج سّید محمّدحسین حسینی طهرانی قدّس‌سرّه ص 176؛ انتشارات علّامه‌طباطبایی 1421


پ.ن:

- سامانه اطلاع رسانی اختصاصی وبگاه گفتمان برتر راه اندازی شد؛ برای آگاهی از مطالب جدید این وبگاه عدد 3 را به شماره"50002340400166" ارسال نمائید.


- درج این مطلب در سایت عمارنامه ، افسران ، رجانیوز     

مطالب مرتبط:

- معرفی حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی
 
- معرفی حجت الاسلام و المسلمین شیخ مهدی نخاولی

- معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی
- فرهنگ زندگی علمی، راهبرد تربیت طلبه

فرهنگ زندگی علمی، راهبرد تربیت طلبه

جمعه, ۱۲ مهر ۱۳۹۲، ۰۶:۴۷ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


فرهنگ زندگی علمی، راهبرد تربیت طلبه

حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی

آسیب اصلی در فضای تربیتی و رفتاری طلاب حاکم شدن فرهنگ زندگی روزمره است. این فرهنگ شاخصه‌های زیر را دارد: غلبه احساس بر عقل، رفاه بر رشد، رسانه بر خانواده، ارتباطات حداکثری بر ارتباطات خانوادگی، سیستم های اجتماعی بر سیستم خانواده، کمیت و اطلاعات و آمار بر زندگی

اینها ظهوری از شاخص‌های مدرنیته است. یک زندگی مدرن با زندگی سنتی و به تعبیر دقیق زندگی دینی و مورد رضای خدا بر اساس راهبردهای دینی متفاوت است، زندگی طلبه ها هم به تبع این گونه شده است.

زندگی طلبه با زندگی افراد دیگر شباهت های زیادی در مبانی رفتاری دارد؛ ساعت های خواب و بیداری، نوع پوشش، نوع تغذیه، روابط فامیلی، ارتباط با رسانه، نوع تفریحات، طرز عملکرد و ...

در اسلام ساعت خواب اول شب است. مومن اول شب می خوابد و قبل از اذان بیدار می شود ولو به مطالعه یا تعمیر خانه بپردازد. زندگی باید از اول صبح آغاز شود. «بورک لِأَمَتی فی سُحورها و بُکورها». مطالعه و عبادت اول صبح بهره وری و برکت دارد. با کمترین زحمت بیشترین اثرگذاری حاصل می شود.

این روایات باید تبدیل شود به راهبردهای فرهنگی.

غلبه زندگی روزمره، ام المشکلات به نظر می رسد. در برنامه ریزی، وقتی آسیب مرکزی تشخیص داده شد باید با آن مقابله شود. برنامه ریزی هویتش تغییر است.

تغییر از، به، با، از این وضع موجود به یک وضع مطلوب با یک ابزار مشخص

فرهنگ زندگی راهبر فضاهای تربیتی است. با تحلیل هدف طلبگی (لیتفقوا فی الدین و لینذروا .. یعبدوننی لایشرکون بی شیئا) باید به فرهنگ جایگزین منتقل شد. جایگزین این فرهنگ غربی، فرهنگ زندگی علمی است.

 

شاخصه های فرهنگ زندگی علمی:

این فرهنگ ابتدا در مقابل فرهنگ زندگی اجرایی و مالی قرار می گیرد. اگر طلبه بخواهد کار اجرایی و مالی داشته باشد خود بخود فرهنگ زندگی روزمره را می گیرد. کسی که این گونه است باید فرهنگش عوض شود.

تیپ شخصیتی افراد تابعی است از افکاری که در طول روز در ذهنش می گذرد. باید یکی دو روز افکارمان را فهرست کنیم. اگر نقاط تراکم در ذهنیت دیده شود، آن نقاط تراکم شخصیت افراد است. حتی اگر عنوانش چیز دیگری است. ممکن است شخص دانش آموز باشد ولی از صبح تا به شب به فوتبال فکر می کند این شخصیت دانش آموزی ندارد. وجودش را دارد مصرف می کند و به احساس و رفتارش دارد شکل می دهد. بسیاری از افراد دارای یک شخصیت پایدار قابل اشاره نیستند. اگر فرد سه روز فکر خود را بررسی کند می‌بیند کاملا متشتت است. این بحران شخصیتی و هویت است. کسی که زندگی علمی دارد کسی است که از صبح تا به شب در فکر فعالیت های علمی سپری می کند. تحقیق و تدریس و تبلیغ و تألیف. تبلیغ به معنای انتقال پیغام خدا به دیگران است. گاهی سخنرانی علمی است. گاهی شفاهی هم نیست. چت روم است.

فرهنگ زندگی علمی شاخصه اصلی اش این است که صبح تا به شب به فکر علمی است برای این که محصول علمی تولید کند. فکر کند برای ارائه محصول.

کسانی که در کارهای اجرایی و مالی هستند اگر به دنبال تولید محصول نباشند رشد نمی کنند. میخ اگر سرش پهن باشد در دیوار نمی رود باید تمرکز باشد. تمرکز را تولید محصول ایجاد می کند.

یأس و افسردگی در موقعیت ها برای طلبه پیش می آید. می گویند بی‌فایده هستیم یا درسها بی‌فایده است. چرا؟ زیرا محصول تولید نمی شود. می‌بینید که تقریرنویسان درس خارج اهتمام بیشتری به درس دارند تا بقیه. کسانی که دارای فعالیت تبلیغی مستمر هستند به زندگی طلبگی پایبندترند. کسانی که فعالیت تدریسی یا تحقیقی دارند نیز. شور زندگی و تنظیم خودشان بیشتر است.

زندگی علمی زندگی است که به دنبال تولید محصول علمی به طور مستمر فرد فعالیت می کند.

اگر کسی ذهن و فکرش به سمتی سوق پیدا کرد فرهنگ حاکم بر او و احساس هایش تغییر می کند. اگر طلبه به دنبال محصول نباشد جریان زندگی روزمره اور ا خواهد برد. کسی که مولد نیست درجریان تولیدات دیگران قرار می گیرد و خود را مقابل آن رها می‌کند.  

ما اگر می خواهیم فرهنگ حاکم بر طلبه ها تغییر کند. باید نوع فکر و میزان تمرکز فکری ما تغییر کند این ها با حافظه و محفوظات بدست نمی آید محصول عینی میخواهد.

بنابر این راهبرد تغییر: از غلبه زندگی روزمره به زندگی علمی با تولید محصول.

البته این موضوع شرط لازم است و رفع مانع، اما کافی نیست. حداقل و پایه و زمینه ساز برای فعالیت تربیتی است. هزار کار دیگر بعد از آن باید انجام دهیم.

اگر آسیب مرکزی در وضعیت موجود غلبه فرهنگ زندگی روزمره باشد، تا این تعییر نکند آسیب های دیگر از بین نمی رود. بنابراین باید از این شروع کرد. ما در فرایند تربیت باید حداکثری نگاه کنیم و حداقلی عمل کنیم.

اگر طلبه را به این سمت سوق دهیم که هر کاری که انجام می‌دهی از آن محصول بگیر، از آب کره بگیر، بسیار در مسیر تربیت رشد می‌کند و از غلبه روزمرگی رهایی می یابد.

اگر می خواهیم طلبه تغییر کند باید انضباط رفتاری ایجاد شود و آن تابعی است از انضباط فکری که آن هم تابعی است از قصد تولید محصول.

این اگر در جهت افزایش کیفیت زندگی باشد، آن محصول اثربخشی خود را نشان می دهد. احساس اثربخشی باعث می‌شود تولید کننده انگیزه بیشتری پیدا کند.

مرحله بعد این است که در تولید محصول به او بگوییم که محصولی را تولید کن که به ارتقای کیفیت زندگی تو کمک کند. این ارتقا در خدایی شدن است لذا علم به معنویت متصل می شود. اگر این محصول علمی دنبال ارتقای کیفیت زندگی بود تأثیر متقابل علم و معنویت آشکار می‌شود.

دراین جا قید به جهت افزایش کیفیت زندگی را اضافه می کنیم.

این حداقل برنامه و راهبرد تربیت بود. تربیت عرفانی و معنوی و حداکثرهای مطلوب ما در تربیت از این کانال فعال می شود.

 

سوال: اگر یک طلبه محصول محور باشد آیا الزاما روزمره نیست؟

استاد: این طلبه وقت خود را کنار تلویزیون رها نمی کند. مثلا برای تماشای یک فیلم یا کارتون قلم و کاغذ بدست می‌گیرد و دنبال ثبت نکات یا نقد و بررسی آن تلاش می‌کند. کمیت در فضای ذهنی او غلبه ندارد. دنبال کیفیت است. در ارتباط با همسایه و فامیل و ... انضباط وقتی و گفتاریِ ناخودآگاه دارد. چون او محصول داشته است هم خودش آن محصول را مطرح می کند و هم دیگران از او انتظار دارند که در آن باره سخنی بگوید. البته این صرفا کفایت نمی کند. تنها زمینه ساز است. اما اگر هفتاد درصد افراد با محصول محوری دارای این تغییر بودند، (تغییر ملموس نه صد در صد) این پیشنهاد موجه است.

 

سوال: مشاهدات محدود ما نشان می دهد که گرچه زندگی متمایز شده است اما آن فرهنگ عوض نشده است.

استاد: در زندگی محصول محور فرد با موضوع درگیر است. اگر بخواهیم تربیت طلاب از جایی کلید بخورد که کاربردی باشد، باید این کار را بکنیم و تولید محصول علمی را هدف بگیریم. تا از آسیب‌ها محفوظ ماند و به سمت رشد حرکت کند. اما اگر به همین مقدار تمایز ایجاد نشده باید در پاریزیت های پیرامونی علتش را پیدا کرد. به نظر من سیاست نهضت نرم افزاری و تولید علم جزو کلیدها و ابتکارهای طلایی است که نه فقط برای رشد علمی بلکه برای تغییر فرهنک از آن استفاده می شود. کسی که این گونه است در استفاده از لذائذ گزیده عمل می کند. محصول محوری یک کمربند حفاظتی است برای آسیب های غلبه زندگی روزمره ... البته بعد از آن متغیرهای تشدید کننده به صورت جمع برداری که تضاعف ایجاد می کند باید اضافه شود.

آن کس که محصول محور است اطرافیان او تعهد او را می بینند خود را با او تنظیم می کنند. البته این راهبردی است که راهکارهای مصداقی دارد.

یکی از آسیب های اساسی ما فهرست های بلند بالای دستورالعمل‌ها است.در عمل چه باید کرد باید از بین آن ها انتخاب شود. باید متمرکز عمل کرد. اگر یک آسیب مرکزی شناسایی شود خیلی کمک می کند.

 

سوال: در فضای حوزه نسبت و ارتباط موضوعات علمی با زندگی و کاربرد مستقیمش با عمل گم است. فرضا در فقه و اصول موضوعات تحقیق موضوعاتی نیست که اگر من به آنها پرداختم دقیقا زندگی مرا عوض کند.

استاد: اولا وجود مانع دلیل رد اصل پیشنهاد و طرح نیست. این مغالطه است. مانع رد کننده اصل مطلب نیست اگر می خواهید رد کنید باید مبانی را بزنید. اما چه باید کرد؟ در چشم انداز حوزه گفته‌ایم که حوزه باید پژوهش محور شود و بر اساس نقشه علمی محصولات باکیفیت ایجاد کند. منتظر تغییرات سازمانی نباید ماند. از اقدامات شخصی و گروهی باید شروع کرد. محصولات تولیدی ما اول برای خودمان و بعد برای حوزه مفید است. مثلا برنامه ده ساله زندگی بریزیم. یک مبلغ حوزوی چرا به صورت روزمره و توسط دیگران موضوعات تبلیغی‌اش تعیین می شود؟ چرا خود ما برنامه‌ای برای تبلیغ سی سال آینده خود نداریم.

 

سوال: آنچه که تولید می شود به درد زندگی نمی خورد.

استاد: «الحاجه ام الاختراع» اگر فرد متعهد به تولید محصول شد به این سمت می‌رود.

در تمام مهارت ها، مهارت های زندگی و در میان مهارت های زندگی، مهارت تصمیم گیری از همه مهم تر است.

اگر فرد تعهد داده باشد، مساله برایش جدی می شود، بعد تمام آمورش تنظیم می شود. این حس نیاز در محصول محوری با تعهد علمی حاصل می شود. استاد چون متعهد است که مطلب را باید تحویل دهد مجبور به مطالعه می شود.

اگر شخص دنبال محصول محوری برود و نقشه علمی تنظیم کند بدست آوردن رابطه اطلاعاتی که در آموزش می گیرد با محصول فعال می شود با مکانیزم الحاجه ام الاختراع

به صورت مصداقی: قواعد ادبیات عرب محصولش چیست؟ ترجمه قرآن طبق قواعد بلاغی. عملیات مراجعه به اطلاعات به جای این که بدون هدف انجام گیرد با هدف انجام می گیرد. شما خود را موظف کنید که در هر ماه یک مقاله را نقد کنید. در سال اول در تاریخ یا اخلاق. ما باید رصد کنیم فضای مسائل تولید شده در جامعه را . از آن میان یکی را نقد می‌کنیم برای تمرین منطق. اما چند منظوره مفید است. در تولیدات عرفانی هم و در کلام هم همین است.

 

سوال: کسانی از زندگی روزمره جدا شده اند ولی هنوز در مسیر رشد قرار نگرفته اند.

استاد: فعال شدن جوهره درون نرخ شاه عباسی است که باید همیشه روی آن سرمایه گذاری بشود. اما بیان کارکردی آن: اولویت گذاری در مسائل است. وقتی که من محصولات پیش پا افتاده تولید کردم چه می شود؟ انگیزه خود را از دست می دهم . نظام اولویت مسائل را باید تغییر داد. نقشه علمی باید داد.

ما در شبکه مسائل اولویتی که در مسائل فردی و اجتماعی و خانوادگی داریم باید در نظر بگیریم تا جهت عوض شود که شخص به مطالب غیر اهم مشغول نشود. نیرویش مصرف می شود و خاصیتی ندارد.

همه امور به مشیت خدا است و مشیت خدا از اسباب جاری می شود. لذا برنامه باید داشت . برنامه جوابگو است.خدا به مشیت خودش این ساختار را قرار داده است. اگر ما ساختار را درست تشخیص دهیم در مسیر مشیت الهی هستیم.


سوال: بسیاری مواقع محصول تولید می شود اما اندیشه پشتیبان آن را نداریم. خیلی‌ها محصول تولید می کنند اما لزوما کار صمیمی و با انگیزه‌ای ندارند و نگرش خود را سامان نداده اند.

استاد: زحمتی روشمند و نسبتا اثربخش باید کشیده شده باشد. چرا پایان نامه ها این همه گرفتاری دارد؟ یکی این که گردآوری است دو این که روش تفکر رعایت نمی شود. لذا فقط بایگانی می شود.

پس باید مساله محور باید باشیم. اما نه هر مساله ای! مساله اولویت دار.

 

سوال: بنابراین محصول محوری را شما با مساله محوری تکمیل کردید.

استاد: مساله به محصول نمی کشد. الان مرتب آسیب ها و مشکلات بیان می شود. اگر اولویت پیدا کرد احساس ایجاد می کند.

 

سوال: ایا می شود این نگاه را به دین مستند کرد؟

استاد: در روایت عنوان بصری شاخص «اطلب العلم باستعماله» آمده است. «العلم اصل کل خیر». نیز بنابر تمام روایاتِ علم نافع، علمی که به عمل منتهی نشود مردود است.

برخی گفته اند: علمی که عمل نشود کشف واقع نیست. برخی گفته اند واقعیت تام نیست.

 

سوال: اگر محور حرکت وظیفه محوری باشد نه محصول محوری این با رسالت طلبه بیشتر تناسب دارد. موتور حرکت او را وظیفه شخصی یا صنفی او قرار دهیم.

استاد: این ها قطعا درست است. من به عنوان یک مخاطب می خواهم اجرا کنم؟ می‌پرسم وظیفه­ی یک من چیست؟ جدیت در امر تحصیل چگونه حاصل می شود؟ این ها چیزهایی است که قطعی و درست است و از بس درست است فضا از آن اشباع شده است. اما ما شاخص عملیاتی به آن نمی دهیم. جدی درس خواندن یعنی چه؟ تفقه یعنی چه؟ دین را عمیق فهمیدن یعنی چه؟ یعنی رابطه دین را با زندگی کشف کردن. خوب تبلیغ کردن یعنی چه؟ چگونه؟ ما که از ابتدا دست روی محصول محوری گذاشتیم این مراحل را طی کرده ایم. حقیقت عبودیت اصل اولیه است. باید به آن برسیم. اما تغییر را از کجا شروع کنیم مهم است .

نمودار چرا چرا برای رسیدن به ذرات بنیادین است که مقدم است. اما بعد از آن نمودار چگونه چگونه برای رسیدن به شاخص های عملیاتی لازم است. محصول محوری این راه را می گشاید.

 

سوال: برای چه محصول تولید کند و از عادات اولیه دست بردارد. نیاز محوری را رقیب آن کنیم.

استاد: فرضیه رقیبش هم تا حدودی موفقیت دارد. بحث بر سر این است که این فرضیه کارآمدتر است. مسائل شناختی در فضای حافظه باقی می ماند و عادی می شود و از اهمیت می‌افتد و مستمع حرفه‌ای می پروراند. اثر مطلوب ندارد. حافظه را می‌خواهیم به عمل تبدیل کنیم. ابزارش محصول است.

نکته مهم این که در اولویت مسائل مسائلی که به اصل جوهره و هویت برمی‌گردد اولی هستند. اصلی‌ترین مساله‌ای که بایستی هر فردی راجع به آن محصول تولید کند معنای زندگی است.

سوال: آیا به نظر شما آن وضعیت محوری اگر پدید آید وظیفه انجام شده است؟ ما می‌بینیم گاهی محصول ما را جهت می دهد. وظیفه محوری گاهی محصول محوری را قید می زند.

استاد: وظیفه محوری کارش تعیین اولویت ها در تعریف مسائل است. در تعیین نقشه ها باید غلطان عمل کنیم و بازنگری کنیم.

 

سوال: شناخت محور و فهم محور یا عمل محور؟ شما اولی را گویا نفی کردید و به دومی تأکید داشتید. من فکر می کنم باید هر دو باشد. آخر این کار ها باید به شناخت برسد. لزوما همه این ها با کاربردگرایی و محصول‌گرایی منطبق نیست.

استاد: اثبات شیئ نفی ماعدا نمی کند. آن لازم است کافی نیست. منظور از علم نافع چیست؟ علم غیرنافع چیست؟ تصورات را باید به تصدیق رساند. دادن تصور منهای تصدیق صرف بیهوده انرژی است.

والحمدلله رب العالمین


پ.ن:

وبگاه گفتمان برتر، پس از کسب اجازه از حضرت استاد واسطی، از بین دست نوشته های بیشمار ایشان، مجموعه ی مقالات نگرشی و روشی مرتبط با موضوعات طلبگی را منتشر خواهد کرد.

مقاله ی بالا نیز(که احتمالا متن پیاده ی شده ی یکی از سخنرانی های حضرت استاد بوده و ویراستاری خاصی روی آن صورت نگرفته است) بعنوان اولین مقاله ازین مجموعه، از میان دست نوشته های ایشان انتخاب گردیده، تقدیم حضور اعزه ی گرامی میگردد.

دوستان عزیز میتوانند موضوعات مورد نیاز و سؤال خود را در قسمت کامنت ها درج کنند تا إن شاءالله مقاله ی متناسب با آن در وبگاه درج گردد.

مطالب مرتبط:

- معرفی حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی

وب سایت گفتمان برتر


در ضیافت افطار نخبگان فرهنگی اجتماعی مشهد در قرارگاه ولی امرمطرح شد;

تحلیل آینده شناسانه ی روندهای20سال آینده توسط حجت الاسلام شیخ عبدالحمید واسطی

در ایام مباه مبارک رمضان و همزمان با ششمین روز این ماه(24تیرماه 92) ، قرارگاه فرهنگی ولی امر میزبان ضیافت فعالان فرهنگی و اجتماعی مشهدمقدس بود. در این ضیافت که جمعی از نخبگان و فعالان فرهنگی و اجتماعی شهر ، من جمله حضرات آقایان دعایی، سرویها، علی و محمد سهیلی ، معماریانی، شراهی، ابویسانی و ... همراه با خانواده حضور داشتند، حجت الاسلام شیخ عبدالحمید واسطی، دقایقی را به بیان شاخص های فضای جهانی در 20 آینده پرداخت.


سایت گفتمان برتر

محورهای مهم سخنان حجت الاسلام واسطی و همچنین فایل صوتی و تصویری این جلسه در ادامه مطلب قابل دسترس است.


مطالب مرتبط:
+ انتشار این مطلب در سایت قرارگاه ولی امر و وبسایت عمارنامه

+ معرفی حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی

 + حجت الاسلام واسطی:بهترین روش خودسازی کدام است؟

+ گزارش بازدید علامه مصباح از موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام+فایل صوتی و تصویری سخنرانی معظم له

+ دریافت ویدئوهای دیگر استاد واسطی در سایت آپارات


بهترین روش برای خودسازی و تهذیب نفس چیست؟

دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۲، ۰۴:۴۲ ب.ظ

وب سایت گفتمان برتر


بهترین روش برای خودسازی و تهذیب نفس چیست؟

مهم ترین سؤالی که در ایام پربرکت ماه مبارک رمضان، به سبب رفع نسبی زنگارها و حجاب ها از نفس و بیداری فطرت در اذهان شکل میگیرد اینست که چه کنیم که آدم شویم! چه کنیم بعد از ماه مبارک رمضان روند خودسازیمان متوقف نشود و بهترین روش خودسازی چیست؟

حجت الاسلام شیخ عبدالحمید واسطی با مقایسه ی رویکردهای مختلف و تبیین نگاه توحیدی عرفا، به این سؤال پاسخ می دهند.

 

***

دریافت فایل ویدئویی با حجم 10 مگابایت


لینک های مرتبط:

+لینک این فیلم در سایت مستضعفین تی وی ، آپارات و روشنگری

معرفی حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی

+ گزارش بازدید علامه مصباح از موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام+فایل صوتی و تصویری سخنرانی معظم له

+ دریافت ویدئوهای دیگر استاد واسطی در سایت آپارات