برترین نشانه | 20-شهادت های سه گانه :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

برترین نشانه | 20-شهادت های سه گانه

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۰ ق.ظ

وبسایت گفتمان برتر


شب بیستم | شهادت های سه گانه

خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام نخاولی در شب بیستم رمضان المبارک 1435 مورخ 27 تیرماه 1393

توجّه؛ روح اعمال

 شب قدر، شب تامل های درونی و خلوت با خداست. آنچه در این شب مهم است، توجه است. اعمالی هم برای این شب وارد شده است. اعمال روح دارند و روح اعمال توجه است؛ یعنی به میزان توجه و تأمل، آن عمل رشد ایجاد می کند.

امام علی علیه السلام می فرمایند: «ألا لاخیر فی قراءة لیس فیها تدبر» آگاه باشید فایده ای در قرائت بدون تدبر نیست.( اصول کافی، ج 1، ص 36)

اگر کسی با قلب به خدا متصل شود، به طور طبیعی فکر و زبان هم متصل می شود. اما برعکسِ آن معلوم نیست شدنی باشد. برای اتصال قلبی به توجه و توسل نیاز است. توجه اگر چه مشکل است و انسان به طور طبیعی حریف نفس خود نمی شود ولی با توسل امکان پذیر است.

در مناجات محبین، حضرت سجاد علیه السلام می فرمایند: «الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک... »خدایا من آن توان را ندارم که از معصیت برهم مگر اینکه تو با محبتت مرا از معصیت برهی.

امیر المؤمنین علیه السلام و جایگاه  آن حضرت

یکی از توصیفاتی که از حضرت امیر شده است و مکرر پیامبر این توصیف را ذکر کرده اند، حدیث منزلت است که می فرمایند: «أنت منّی بمنزله هارون من موسی »

در چندین سوره از قرآن ماجرا حضرت موسی و هارون علیهما السلام نقل شده، اما در سوره طه این ماجرا مقداری مفصل تر بیان شده است. نکته مهمی که در مورد هارون و موسی علیهما السلام وجود دارد اینست که هارون قبل از حضرت موسی از دنیا رفت و بعد از حضرت موسی جناب یوشع وصی حضرت موسی شد. ذهنیت عموم اینست که وصی قرار است بعد از پیامبر، کار پیامبر را ادامه دهد. سوال اینجاست که خدایی که می داند این وصی(هارون) قبل موسی می میرد چرا هارون را وصی موسی کرد؟ و چرا خداوند از همان ابتدا حضرت یوشع را وصی حضرت موسی قرار نداد؟

وصی کیست؟

این تصور غلطی است که وصی فقط برای پس از مرگ پیامبر انتخاب می شود. وصی به استناد قرآن در اصل شریک در نبوت است.

بعثت حضرت موسی در سوره طه

حضرت 10 سال نزد شعیب ماندند. بعد، از آن شهر به سمت مدین حرکت کردند. در آن شرایط همسر ایشان درد وضع حمل گرفتند. حضرت فرمود من از دور آتشی می بینم: «إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا...»هنگامی که (از دور) آتشی مشاهده کرد، و به خانواده خود گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم!(طه/10).« َلَمَّا أَتَاهَا نُودِی یا مُوسَى »هنگامی که نزد آتش آمد، ندا داده شد که: «ای موسی! (طه/11)

«إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی» من «الله» هستم؛ معبودی جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را برای یاد من بپادار! موسی منم خدا معبودی جز من نیست. «وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یوحَى» و من تو را (برای مقام رسالت) برگزیدم؛ اکنون به آنچه بر تو وحی می‌شود، گوش فراده! (طه/13).

شرایط نبوت

پس از اینکه حضرت به مقام رسالت مبعوث می شود، حضرت دست به دعا بر می دارند که:

«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی»پروردگارا! سینه‌ام را گشاده کن؛(طه/25). منظور شرح صدر ملکوتی است. «وَیسِّرْ لِی أَمْرِی (طه/26)وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی(طه/27) یفْقَهُوا قَوْلِی»(طه/28). شرح صدر، صادر کردن و توفیق در کارها، و بیان روان تا خوب بتواند مسائل ملک و ملکوت را به مردم بفهماند، همه اینها برای نبوت لازم است اما کافی نیست. در ادامه می فرمایند: «وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی(طه/29)و وزیری از خاندانم برای من قرار ده... هَارُونَ أَخِی»(طه/30)برادرم هارون را!

وزیر از«وزر» می آید. یعنی کسی که بار سنگین را بر می دارد. پس وزیر یعنی کسی که کمک می کند بارهای سنگین را بردارد.

موسی برای چه هارون را می خواست؟ « اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی» با او پشتم را محکم کن؛(طه/31)

چون عامل استحکام پیام پیامبر است.  «وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی» و او را در کارم شریک ساز؛ (طه/32)، و در نبوت به شراکت رسالت خدا را انجام می دهد. پس علاوه بر ویژگی هایی که برای خودش می خواهد وزیر هم درخواست می کند.

دراینجا باید گفته می شد: باشد او را به تو می دهیم یا برای تو قرار می دهیم اما می فرماید:

«قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یا مُوسَى» ای موسی! آنچه را خواستی به تو داده شد! (طه/36)

یعنی قبل اینکه تو بخواهی این درخواست به تو داده شده است. یعنی ما وصی را خودمان قبلا برای تو تعیین کرده ایم و وصی از لوازم نبوّت است.

چرا مبعث پیامبر در قرآن مطرح نشد؟

سوالی که مطرح می شود اینست که چرا شب مبعث حضرت موسی ذکر شده اما شب مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله ذکر نشده است؟ علت مهم اینست ماجرای حضرت موسی به طریق اولی بیان شده است. یعنی بعد از این برای تمام پیامبران، این سلسله مراتب به طریق اولی جریان دارد. اینکه نبی و ولی باید با هم بیایند و مهم نیست که وصی کی بمیرد. مهم قابلیت ها ی وصی است که باید برترین فرد در آن موقعیت باشد. پس در آن زمان اگر یوشع باشد هارون هم باشد اول اولویت با هارون است بعد نوبت به یوشع می رسد.

تفاوت وصی موسی و وصی پیامبر

پیامبر صلی الله علیه و آله هم به حضرت علی علیه السلام فرمودند تو نسبت به من به منزله هارون برای موسی هستی. البته این حرف حرفی سیاسی اجتماعی است. یعنی شأن سیاسی و دینی هارون مثل شان وصی پیامبر است. نه به لحاظ جایگاه و اهمیت. زیرا وزیر موسی از اهل اوست«و جعلنی وزیرا من اهلی» اما نسبت حضرت علی علیه السلام به پیامبر  نسبت «مِن نفس» است.

در ماجرای مباهله حضرت می فرمایند: « به انفسنا و انفسکم»(ما نفوس خود را دعوت کنیم، شما هم نفوس خود را )،و در سوره هود که می فرمایند: «َیتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ» (هود/17)امیرالمؤمنین علیه السلام شاهدی است از خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله نه از اهل ایشان. و نیز فرموده اند «یا علی أنا و أنت من شجرة واحدة»: من و تو یک حقیت واحد هستیم«و سائر الناس من شجر شتی» بین بقیه مردم فاصله است اما بین ما فاصله نیست.( المستدرک على الصّحیحین، ج2 ص241)

داستان سجده سَحَرۀ حضرت موسی

سحره جایگاه رفیعی داشتند و حکم مرجع مردم را داشتند. هم از لحاظ موقعیت اجتماعی هم ثروت، معمولی نبودند و بیشتر از انسانهای معمولی بودند. سَحَره توسط فرعون دعوت شدند و حضرت موسی را نمی شناختند. چون از شهرهای مختلف آمده بودند و فرعون به آنها گفته بود این فردی ساحر است و قصد شورش درممکلت دارد.

پس از آن فرعون در روز اول نوروز « قَالَ مَوْعِدُکُمْ یوْمُ الزِّینَةِ» که روز تعطیلی و عید و جشن است «وَأَنْ یحْشَرَ النَّاسُ »(طه/59) مردم را حشر  می کند و دعوت تک به تک می کند تا بیایند آن هم در ساعت« ضُحًى» یعنی ساعتی که اول صبح نباشد و مردم گرفتاری نداشته باشند و بتوانند بیرون بیایند.

در اولین صحنه آن روز حضرت همان اول یک تشر محکم به آنها می زند و می فرمایند:

«وَیلَکُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ کَذِبًا فَیسْحِتَکُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى» وای بر شما! دروغ بر خدا نبندید، که شما را با عذابی نابود می‌سازد! و هر کس که (بر خدا) دروغ ببندد، نومید می‌شود! (طه/61). حساب کنید در مقابل همه مردم به کسانی این حرف را می زند که موقعیت اجتماعی بالایی نزد مردم دارند. اما آنها پس از این حرف جواب حضرت را ندادند: «فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُمْ بَینَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى»آنها در میان خود، در مورد ادامه راهشان به نزاع برخاستند؛ و مخفیانه و درگوشی با هم سخن گفتند. (طه/62) در این زمان فرعونیان پاسخ می دهند: «قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ یرِیدَانِ أَنْ یخْرِجَاکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِمَا وَیذْهَبَا بِطَرِیقَتِکُمُ الْمُثْلَى» گفتند: «این دو (نفر) مسلما ساحرند! می‌خواهند با سحرشان شما را از سرزمینتان بیرون کنند و راه و رسم نمونه شما را از بین ببرند! (طه/63)

می گویند این ها دو ساحر هستند و حرف حساب ندارند. گوش نکنید چه میگویند. نیروهایتان را جمع کنید.

بعد ساحران می گویند: «إِمَّا أَنْ تُلْقِی وَإِمَّا أَنْ نَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى» آیا تو اول (عصای خود را) می‌افکنی، یا ما کسانی باشیم که اول بیفکنیم؟!(طه/65)

حضرت فرمودند: شما اول بیفکنید! « فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِیهُمْ یخَیلُ إِلَیهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى» در این هنگام طنابها و عصاهای آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر می‌رسید که حرکت می‌کند! (طه/66)

بعد از آن حضرت عصا را انداختند. عصا اول همه سحر آنها را به حالت اول برگرداند بعد هم همه را خورد که در دو آیه به این مطلب اشاره شده است.

«تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا»(طه/69) عصا آنچه را انداخته بودند خورد

بعد از این ساحران ایمان آوردند و در برابر موسی به سجده افتادند و در سجده گفتند: «قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى» گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم! (طه/70)

این سجده به قدری مورد پسند خداوند قرار گرفته شده کهدر سه جای قرآن درباره آن صحبت شده است.

سوال: چرامی گویند: «بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى»؟ مگر رب موسی با هارون فرق دارد اگر ذکر هارون در این شهادت موضوعیت نداشته باشد، می شود لغو و قرآن لغو ندارد. پیام این است که به راه خدا زمانی می توانی بروی که از طریق نبوت باشد و به نبوت از طریق امامت می رسی.« رب هارون و موسی»

سوال دوم: اینها از قبل حضرت را نمی شناختند. در یک ساعت آشنایی هارون را از کجا می شناختند؟ دو احتمال وجود دارد: اول اینکه حتما در همان ابتدا حضرت خودش و هارون را معرفی کرده است. و فرموده است ایمان سه رکن دارد: خدا، نبی و وصی. باید شهادات ثلات داد شهادتین ناقص است. چون در هر سه باری که خداوند این سجده را ذکر کرده است، وصی در شهادت آمده است.

احتمال دوم که قوی تر هم هست اینست که اینها به جذبه ملکوتی به این حقیقت رسیده اند. قرآن در این صحنه نمی فرماید: فسجدت، نمی گوید آنها سجده کردند می فرماید: «فالقی»، یعنی القا شدند به سجده. به این معنی که اراده الهی بر دلشان غلبه کرد و به سجده افتادند. راه صد ساله را یکساله طی کرند، سپس به آن لحظه که رسیدند در آن حال حقایق را شهود کردند. چه باعث شد؟ ادبشان.

ادبِ نجاتبخش

تصور کنید حضرت آبروی افراد بزرگی که جایگاه مردمی دارند و قدرت هم دارند را می برد، اما هیچ نمی گویند. اینها نفس شکنی عظیمی کردند. پشت کلمه ادب یک دنیا حرف است. هوا کُشی عظیمی انجام دادند که سبب القا به آنها شد و چنان ملکوت به آنها نشان داده شد که یک ثانیه ای ایمان آوردند هر طور فرعون آنها را تهدید کرد چاره ای به حال آنها نکرد و از ایمانشان بر نگشند.

«قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَیدِیکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّکُمْ فِی جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَینَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى»(فرعون) گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اذن دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است! به یقین دستها و پاهایتان را بطور مخالف قطع می‌کنم؛ و شما را از تنه‌های نخل به دار می‌آویزم؛ و خواهید دانست مجازات کدام یک از ما دردناکتر و پایدارتر است!» (طه/71)

 در پاسخ گفتند: «قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَکَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَینَاتِ وَالَّذِی فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِی هَذِهِ الْحَیاةَ الدُّنْیا گفتند: «سوگند به آن کسی که ما را آفریده، هرگز تو را بر دلایل روشنی که برای ما آمده، مقدم نخواهیم داشت! هر حکمی می‌خواهی بکن؛ تو تنها در این زندگی دنیا می‌توانی حکم کنی! (طه/72)

شباهت ایمان آوردن سَحَره فرعون و حُرّ

حرّ مثل تخم مرغی بود که جوجه رسیده درونش بود. یک تلنگر لازم بود که تبدیل به جوجه شود. در برابرِ همه، امام علیه السلام به حر فرمودند: مادرت به عذایت بنشیند. فرمانده لشگر بود با آن عظمت و شجاعت اما هیچ نگفت.

امشب به سحره و حر اقتدا کنیم. خدایا تو کمک کن ما از این یک کلمه «خودم» بگذریم! آن وقت است که می توانیم به سمت جایگاه شهود حرکت کنیم.

والحمد لله ربّ العالمین

حاشیه اسلیمی

سخنرانی حجت الاسلام نخاولی با عنوان برترین نشانه

شب بیستم رمضان المبارک 1435 - 27 تیرماه 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 12 مگابایت


حاشیه اسلیمی


لوگوی نشریه فصل ملاقات

 ویژه نامه فاخر رمضان المبارک 1435

شماره بیستم


مؤسسه فرهنگی راه حق، مجموعه ای است با هویت کاملا مردمی و بدون هیچ گونه وابستگی به سازمان ها و نهاد های دولتی که هزینه های امور جاری و فعالیت های فرهنگی تبلیغی خویش را از مجرای مشارکت های مردمی و همچنین تولید و توزیع محصولات فرهنگی فاخر تأمین می کند.

لذا خواهشمند است در صورت تمایل، بمنظور جبران هزینه های طراحی و تولید این نشریه، توانمندسازی مجموعه در راستای تولید و توزیع حداکثری محصولات فاخر و تقویت و تثبیت زیرساخت های حوزه ی نشر مکتوبات حجت الاسلام نخاولی، در قبال دریافت این فایل مبلغی را به دلخواه از این درگاه پرداخت نمایید.

درگاه پرداخت آنلاین وبگاه گفتمان برتر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی