قرارگاه ولی امر :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قرارگاه ولی امر» ثبت شده است

طراحی سرنوشت | جلسه ی هجدهم

پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۳۰ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام و المسلمین نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت مورخ 3 اردیبهشت 1393
گاهی اوقات انسان از این جهت غافل می شود که درهمان فضای فکری ای که دارد، الگوهایش چه کسانی هستند؟

اسامی مردان و زنان بزرگ تاریخ درهمه مکاتب و ادیان مختلف را درآورید وزندگینامه مختصری از آنان را بدست آورید، بعد اینها را ابتدا با هم و سپس با کسانی که در مکتب شما برتری دارند مقایسه کنید.

خیلی وقت ها ما مثل ماهی ای هستیم که در آب است و دنبال آب می گرد.

وقتی که از آب بیرونش می آورند بعد می فهمد که مایه حیات که می گفتند این بود که من الآن دارم از فراقش می میرم.

ببینید آب تان کجاست؟

یکی از کارهای خیلی خوب، مقایسه بزرگان تاریخ ساز با هم است. مقایسه رفتارها، خلقیات، حالات و افکارشان.

 قرآن و اسلام فرا مسلمانی است، یعنی قرآن برای زندگی در فضای بی دینی هم دستوراتی که می دهد خیلی به دَرد می خورد.

« ان الله یأمرکم ان تعدوا الامانات إلی أهلها » یعنی هر امانتی، هر چه باشد و برای هر که باشد به اهلش بپردازید. حالا انسان فکر می کند آن امانت پول، ظرف، ماشین و... است، اما این نازل ترین مراتب امانت است، امانت یعنی شیء ای که من باید حفظش کنم.

من می خواهم رئیس شوم، استخدام شوم، این هم یک امانت است، اماکسی بهتر از من هم هست، باید این امانت و مسئولیت را به او بسپارم.

یا مثلا کسی حرفی به من زده، این یعنی من را امین دانسته که حرفهایش را پیش هر کسی نمی زند و به من زده. این حرف یک امانت است.

چقدر زندگی ها ویران شده است به خاطر امانت دار نبودن ما.

وقتی دقت می کنیم می بینیم اکثرا امانت دار نیستیم. امانت این نیست که مثلا یک چیزی را نزد ما 24 ساعت بگذارند و بعد بگویند فردا می آییم و می گییرم.

اکنون باید ببینیم بالاترین امانتی که خدا به ما داده چیست؟ بالاترین امانت الهی، نفس ماست. با چشم مان چه کار می کنیم؟! با گوش مان چه کار می­کنیم؟! با زبان مان چه؟! همان طور که پاک به ما سپرده شده نگهش داشته ایم؟! ارتقاء پیش کش! همانطور که پاک و خالص داده شده حفظ شان کردیم؟! اگر به یک جایگاهی برسیم با قبلش یکسان هستیم؟ (این هم امانت است)

وقتی امیرالمومنین علیه السلام حاکم بودند تمام دو اَبر قدرت آن زمان زیر دست ایشان بود. در چنین فضایی حضرت فرمودند که حکومت برای من مثل آب بینی بُز است.

نسبت به این بزرگان که امانتی برای ما بودند که خدا به ما داد (رهبران بزرگ دینی مان) چه کردیم؟ آیا حفظشان کردیم؟! یا اینکه ضایعشان کردیم. وقتی انسان فکر می کند می­بیند چقدر امانت داری سخت است!

همین امانت های سطحی و ظاهری، تا برسد به امانت نفس، جان و گوش و چشم و. .. تا امانت پُست و مقام، کار و حرف های مردم، تا امانت رهبران بزرگ. چقدر این امانت ها را حفظ شان کردیم؟

ذهن شما خیلی کالای گرانبهایی است. از چه چیزی پُرَش کرده اید؟

فرض کنید یک سی دی یا نواری باشد که قابل پاک کردن هم نباشدو دیگر نتوانیم بر روی آن چیزی ضبط کنیم. کدام عاقلی است که بر روی این یک عدد سی دی که قابل رایت مجدد هم نیست، صدای گربه ضبط کند؟! به حلال، واجب و حلال هم کاری نداریم. اصلا فرض کنیم همه چیز حلال باشد، این سی دی و نوار دست ما امانت است.

همینطور است امانت هایی که از رهبران بزرگ و اولیای خدا، یعنی از رسول اکرم(ص)، از حضرت امیرعلیه السلام و حضرت زهرا(س)، اصلا از حضرت آدم تاکنون، خداوند به عالم بشریت به بطور رایگان داده بدون اینکه در قبال آن چیزی بگیرد.

حالا انسان می فهمد که وقتی قرآن می فرماید:

« إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» (الاحزاب/72)

چقدر امانتداری سخت است که اینها حمل نکردند.

البته اینها که گفته شد مصادیق اولیه اش بود. اصل امانت مقام ولایت است.

این بحث امانتداری برای این مطرح شد که وقتی خداوند می فرماید امانت را به اهلش بسپارید، متوجه باشیم که یکی از این امانت ها هم توجه به رهبرانی است که به عنوان امانت داده شده که حفظ آنها به:

1-      باور آنها

2-      تبعیت از آنها است

برای فهم جایگاه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها چندین راه وجود دارد که یکی از آنها اینست که ببینیم زنان بزرگ تاریخ چه کسانی بودند؟ مثلا هلن کلر و آن خانمی که به کره ماه رفت و... بعد ببینیم ویژگی های شخصی، خلقیات و رفتارهایشان چگونه بوده است. آن فردی که کتاب «امام علیعلیه السلام صدای عدالت انسانی» را نوشته یک مسیحی بود به نام جرج جرداق، در یکی از نوشته هایش می گوید: «اگر ما یک فرد و نمونه ای همانند علیعلیه السلام می داشتیم عالم پر شده بود(عالم را از این شخصیت پر کرده بودیم) و او را به همه جهانیان نشان می دادیم.» اما شیعیان یا مسلمانان بااین وجود، شخصیتش را خودشان دفن کردند(دفن تعبیر بنده است)

بی دلیل نیست که همه عالم، از مسلمان و غیر مسلمان، شیعه و غیرشیعه، دیندار و غیر دیندار درباره این شخصیت ها قلم فرسایی کردند. چون اینقدر تفاوتشان زیاد است که قابل کتمان نیست.

مثال: فرض کنید شما یک تیم فوتبال یا بسکتبال در دانشکده تان دارید، بعد با بچه های دانشکده دیگر مسابقه می دهید و مثلا 30 به 22 می بازید. معمولا وقتی افراد می بازند می گویند آنها یک نفر اضافی داشتند که داور باشد و به نفع شان گرفت و فلان... حالا اگر تیم بسکتبال دانشکده شما مثلا با یکی از تیمهایNBA مثل شیکاگو مسابقه بدهد و مثلا 120 به 11 ببازد، آنگاه دیگر جایی می ماند که بگویید داور کمکش کرد؟! آیا این برتری قابل کتمان است؟

همه مردم به فضل و برتری امام علی علیه السلام گواهی دادند حتی دشمنانش و اتفاقا فضیلت یعنی این. یعنی اینقدر درخشندگی دارد که نتوان کتمانش کرد و دوست و دشمن اقرار می کنند.

حالا با این دید ببینید شما چه رهبرانی دارید؟ زنان برجسته را لیست کنید. کنارش حضرت زهرا (س) را قرار دهید. تازه این ظاهر حضرت زهرا (س) است. باطن ایشان به راحتی قابل نمود نیست که به دست برسد. همان سطح ظاهری را مقایسه کنید کافیست. در موقعیت های مقایسه ای چیزهای خوبی بدست می آید.

مثلا سیستم عبادی دین های مختلف را ببینید چگونه است؟ مثلا حج اسلام را، بگذارید در کنارش عبادات جمعی دیگران را، یا نماز را.ببینید هر مکتبی چه افرادی را برای الگو معرفی کرده (از دیدگاه خودشان) شخصیتهایی که خودشان معرفی کردند آن هم با بیوگرافی ای که خودشان عرضه کردند (کاملا بی غرض)

ادامه بحث چگونگی قرائت قرآن:

حالا می خواهیم قرائت قرآن بکنیم، با این دید که بعد از یک دور قرائت قرآن، محبت و عشق مان به خدا بیشتر شود.

یک بخش کلی داشت که توجه به متشبهات آیات است. (قرآن را با توجه و با معنی آن بخواند) و اینکه به تشخیص های اولیه تکیه نکنیم. دستورالعمل خواندن قرآن را بدست بیاوریم و بعد قرآن بخوانیم.

بعد از اینها که گذشت، می خواهیم با تکیه براین، طوری قرآن بخوانیم که محبت خدا در وجودمان جریان پیدا کند. نه اینکه بخوانیم و بعد بگوییم خوب الحمدلله از قرآن خدا زده شدیم و از حالا به بعد می خواهیم داستان سفید دندان و... را بخوانیم! بنابراین اگر انسان می خواهد بخواند و تأثیر مثبت بگیرد باید روشش را بداند، مثل هر کار دیگری. من می خواهم سر این نوشابه را باز کنم. چطوری باز کنم؟ دندانم را شکستم ولی سرش باز نشد. هر چیزی اگر از روشش انجام نشود، ولو اینکه خوب باشد، اثر منفی می گذارد.

ما می خواهیم محبت خدا به خودمان را کشف کنیم، تا بعد محبت ما به خدا افزایش یابد.

اولا با نگاه آماری دقیق ببینیم، (آقای رشاد خلیفه کسی بود که می خواست اعجاز ریاضی از درون قرآن بیرون بیاورد. شروع کرد به شمارش کلمه« الله »در قرآن. هر طوری دلش خواسته جور کرده تا ضریبی که فکر می کرده جور شود. مثلا «فی»را یک جا کلمه حساب کرده و یک جا نکرده. اینطوری نباشد.) آیا عذاب غلبه دارد؟عذاب، عذاب است یا رحمت؟

بعد می بینیم اگر انسان عذاب را عذاب و رحمت را رحمت ببیند، عذاب غلبه ندارد.

ثانیا انسان عذاب را دقیق تر ببیند. این عذاب چه شکلی است؟ اینطوری است که بگویند این کار را نکن آتشت می زنند ! ظاهر برخی آیات اینگونه است. «کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها لِیَذُوقُوا الْعَذابَ» کمی که دقیق تر می شود، می بیند که اینطوری نیست. «إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا» خودشان دارند آتش می خورند. این ظاهر چیست؟ مال خوشمزه، و باطنش عذاب تلخ. این باطن الآن ظهور نمی کند و شما آن را نمی بینید، لذا خبر ندارید.

یا مثلا کسانی که پول شان را خیلی دوست داشتند، جمع کردند و به کسی ندادند، داغ شان می کنم و بر سرشان می زنم. «الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ یَوْمَ یُحْمَى عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ» بعد انسان به ذهنش می آید که چیزی را داغ کردند و به پشت و پیشانی شان بزنند و بعد دوباره تکرار شود. این ظاهر است. بعد به او می گویند بخور، نوش جان «هَـذَا مَا کَنَزْتُمْ لأَنفُسِکُمْ» این همان چیزی است که ذخیره می کردید«فَذُوقُواْ مَا کُنتُمْ تَکْنِزُونَ» آنچه را ذخیره می کردید بچشید.

سوال: فرض کنید 100 دینار دارم که کنار گذاشتم. اما الان که دیگر دیناری وجود ندارد که بخواهند به پهلو و پشت من بزنند یا مثلا ایران چک را آتش می زنند و در دهان من می گذارند؟! اینکه معنا ندارد.

ضمن اینکه فرض کنید همین دینار امروزدست من است و گنج درست می کنم. اتفاقا بچه ام مثل خودم بخیل است. فردا به او ارث می رسد و او هم آن را ذخیره می کند بعد خدا می ماند که الآن دو نفر کنز درست کردند حالا به پهلوی این بزنم یا آن؟

 صورت اولیه مسئله که انسان در ذهنش می آید، گاهی اوقات صورت غلط مسئله است. اگر به سطح ظاهر باشد خوب 6 میلیارد انسان است مگر تمام درهم و دینارها چقدر است؟ از اول فرض کنید 20 میلیون کیلو بوده و از ابتدا چند میلیارد آدم آمده اند و رفته اند ضمن اینکه اینها فقط به درد داغ کردن نمی خورد. چون ممکن است همین دینار به دست شما افتاد و انفاق کردید. این به صورت مرکب برای شما درمی آید و شما از پل صراط رد می شوید (یعنی شما روی پول می نشینید و از پل صراط رد می شوید؟!)

« یَوْمَ یُحْمَى عَلَیْهَا » روزی که اینها داغ کرده می شوند. فاعلش کیست؟ مجهول

آلت داغ زدن مثلا پول ها است وابزار داغ کردن شان، جهنم است. چه کسی داغ می خورد؟ همین فرد

چه کسی داغ می زند؟ نکته دارد که چرا مجهول آمده.

بحث این است که من چه چیزی دوست داشتم؟ پول.

 این دوستی دوستی صادق بود یا کاذب. یعنی آن واقعا شایسته دوستی بود یا نه که من خودم را خرجش می کنم. پس دوستی اش می شود کاذب در دل هر کذبی، صدقی است. نمی شود هم دوستی اش کاذب باشد و هم دشمنی اش کاذب باشد. اگر دوستی اش باطل باشد، دشمنی اش حق می شود.

آن روزی که روز ظهور حقایق و صدق ها است، این حقیقت و صدق آنجا روشن می شود.

پس باید ببینیم آن عذاب از چه سنخی است. مثلا پدری به بچه اش می گوید دست به موبایل من نزنی گوشت را می برم، پوستت را می کنم.

پدر شماره دو: عزیزم به این بخاری دست نزنی آتش می گیری یک وقت می گوید آتشت می دهم یه وقت می گوید با کبریت بازی نکنی آتش می گیری.

شما فکر می کنید خدا از کدام دسته است؟ خدا که عصبانی نشده که بگوید پوست این ها را بکنیم. انسان های عوضی ای هستند تا اینکه حال شان جا بیاید !

پدرشماره دو بچه اش آتش بازی کرده و دارد می سوزد لذا با دستش دامن بچه را خاموش می کند. «وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ» عزیز من داری خودت را آتش می دهی «وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ» خیلی از آتش ها را هم من دارم خاموش می کنم. دیگر خدا با ما چگونه رفتار کند؟!

اگر یک خوبی انجام دهیم 10 برابر می کند یا 100 برابر و گاهی 700 برابر و گاهی 1400 برابر و گاهی هم بی نهایت. یکی حداقلش به 10 تا. از آنطرف اگر یک گناه انجام دهیم ابتدائش نمی نویسد. اگر نماز بخواند پاک می شود. تب بکند همینطور و. .. «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» اگر استغفار هم نکرد بعد از 7 ساعت می نویسد. تازه با مداد می نویسد که قابل پاک شدن باشد. اگر نیت کنیم که می خواهم آدم خوبی شوم برایش می نویسد اما اگر نیت کار شر بکنیم نمی نویسد. اگر مریض شویم یا تب کنیم پاک می کند. دائم خداوند دارد این کار را می کند.

امام سجاد علیه السلام می فرمایند: وای بر کسی که یکانش از دهگانش بیشتر باشد. چون هر گناه یکی حساب می شود و هر خیر 10 تا. یعنی در مقابل هر یک حسنه بیش از 10 خطا دارد.

مثلا یک چای می خواهد بیاورد، توی صورتم بزند، موهایم را بکشد و لگد هم بزند. اینکه کار خیر نشد.

این حرف شهید بهشتی که فرمود بهشا را به بها می دهند نه بهانه، تام نیست چون الآن چه کسی بهای بهشت را می دهد؟! هیچ کس. بهشت را دارند به بهانه می دهند. از این بهانه بیشتر!؟

پدر آدم خوبی باشد زمینه ساز است. یک روضه ای می رود و اشکی می ریزد یا شب قدری می شود به اندازه برگ درختان یا قطرات باران مورد رحمت واقع می شود حتی اگر شب قدر را هم درک نکند ولی به اندازه خودش بهره مند می شود و اینگونه نیست که اگر درک نکند بهره ای نبرد. (اگر درک کند در حد اعلا بهره مند می شود) و به اندازه انجام اعمال شب قدر هم بهره مند می شود.

لذا می بینیم آیات عذاب دارد یک شکل دیگری می شود. حالا از اول تا آخر قرآن را با این دیدگاه بخوانید. ببینید چطوری می شود؟

 عذاب ها را اینطوری ببینید که مثلا یک مادری که خیلی مهربان است دائم به بچه اش می گوید این کار را نکنی می زنمت. اگر این کار را بکنی با تو حرف نمی زنم. چرا به بچه اش اینطوری حرف می زند؟! می خواهد دلش خنک شود؟ مثلا یک بچه سر به هوا دارد. دائم باید تهدیدش کنند. گاهی یکی با گفتن «بشین» درست می شود. می بیند بچه از پنجره بالا می رود و ممکن است توی حیاط بیفتد، گوشش را میگیرد تا سر جایش بنشیند. چرا می زند؟ چون دارد خودش را می اندازد.

گاهی اوقات علت غضب، خودِ غضب است. مثلا در خیابان هستید یک بچه ای فحش زشتی می دهد، عصبانی می شود و او را می زند. اما یک وقتی داخل منزل بچه حرف زشت می زند و مادراو را می زند. تفاوتش چیست؟ در اولی عنان غضب در دست خودِ غضب بود اما در دومی عنان غضب مادر در دست رحمت اوست. (فهم صحیح آیات عذاب و فهم صحیح جایگاه خدا)

حالا مادر مهربان تر است یا خدا؟ در هر جایی هر صفت کمالی ای پیدا شود، ظهور و تجلی و ترشح صفت خداوند است. اصلا ما نمی توانیم بفهمیم رحمت خداوند به ما چقدر است؟ (خدا آدم نیست که عصبی شود.)

یکی از اولیاء خدا می گفت که برای من سوال بود این همه آیات عذاب با این همه غلظت و شدت، چرا؟

بعد که دقت کردم دیدم آن قدر نفوس مسائل مختلف، شقاوت ها و غفلت ها متراکم شده که باید اینگونه صحبت شود و تازه همین را هم می گفتند کم است. چون گوش به حرف نمی دهیم. شاهدش این است که آیات عذاب را هم ما می خوانیم اما هنوز چموشی می کنیم وای به اینکه این ها هم نبود.

حالا اینطوری ببینید که مادری به بچه اش می گوید بچه جون آدم باش. اما یک وقت می گوید ساندیس نخوری مواد نگهدارنده دارد، فلان جا نروی، با فلانی دوستی نکنی. برعکس با فلانی رفیق شو، فلان کار را انجام بده، این را بخور و... دستورات قرآن را اینگونه نگاه کنید ببینید خدا با ما چه کار کرده است.

چه کسی اینقدر دلسوز است؟! داستان های مختلف را در قرآن آورده، این بیماری، این درد، این درمان و...

این خیلی مهم است که ما چه کسی هستیم؟ نیازهایمان چیست؟ استعداد هایمان چیست؟ قوای ما چیست؟

ابعاد ما چیست؟ اگربدانیم و بفهمیم می توانیم برای خودمان برنامه ریزی کنیم.

فرض یک عقاب از اول در ذهنش آمده که من یک خروس هستم. و بین خروس ها بزرگ شده باشه. می بیند خروس ها پَر دارند و من هم که دارم آنها پَر نمیزنند و این عقاب هم هیچ وقت پَر نمی زند

شما عقابی هستید که این عالم همه اش خروس شده و اصلا فکر نمی کنیم که باید پَر بزنیم و چون فکر نمی کند توان ذهنی اش راهم ندارد انگیزه اش را هم ندارد و فعالیتش را هم نمی کند و پَرهایش هم هیچ گاه به فعلیت نمی رسد.

این کار خیلی خیلی مهم است. زندگی روزمره ما را درون خودش می بلعد مثل مرداب. حالا می خواهد این زندگی روزمره چرخیدن دور محور آسیاب برای اسب باشد یا پرواز در آسمان برای عقاب باشد یا برای ما رفتن سرِکار و زندگی و کمک به دیگران یا هر چیز دیگری باشد. آخرش می شویم اسب آبی ای که آهو را ازدهان تمساح گرفت (اسب آبی ِ خوبی می شویم) اگر کسی تمام همتش این باشد، این شده. چرا که حیوانات هم برای هم فداکاری می کنند.

ما خیلی چیزها را زود فراموش می کنیم. روزهای اولی که جلسه می آمدیم چه حالتی داشتیم؟ الآن هم همان حس را داریم؟ قرار بود هر کسی یک نفر را با خودش بیاورد «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ» با خدا عهد بستند و بر عهدشان مانده اند. (نگفتیم امانت داری چقدر مشکل است)

کجاییم؟ جا زدیم؟ جا خالی دادیم؟ چه کار می کنیم؟

یک دوستی خواب دیده بود که کربلا است. می گفتم اینکه هنر نکرده اگر امام حسین علیه السلام باشد و تیر بیای منم همین کار را می کنم بعد می گفت در خواب دیدم به من گفتند اینجا بایست تا آقا نماز بخوانند. هر تیری که می آمد جای خالی می دادم. نماز آقا تمام شد و دیدم به زمین افتاده اند.

ناخودآگاه است و انسان فراموش می کند. ماندن سخت است. کسانی که در عزم خودشان مردانه هستند بر عهدهایی که بسته اند، ثابت قدم هستند.

همسر شهید باکری می گفت وقتی ایشان مُرد گفتم الحمدلله. چون من خیلی دوستش داشتم. خدا را شکر مُرد تا کمی استراحت کند، چون همیشه چشم هایش از کم خوابی پُر از خون بود. همیشه خسته بود و کسری خواب داشت، همیشه در حال دویدن بود.

ما کجاییم؟! چه کار می کنیم؟! باید مدام تلنگر بخوریم و کمی راه بیفتیم و باز شُل شویم و باز یک تلنگر دیگر. ماشین هایی که هُلی هستند هیچ گاه حُسنی ندارند. انسان ماشین را می خواهد که او را ببرد نه اینکه چند نفر ماشین را هُل بدهند. باید عادت کنیم از درون، خودمان خودمان را هُل بدهیم نه اینکه 10 نفر مشغول هُل دادن ما باشند. (مردانه حرکت کردن در راه باورها) مشکل بعد از انقلاب همین آیه بود.

از خودتان سوال کنید که: آیا جا خالی دادید؟ یا سر جای تان هستید؟ یا محکم تر شده اید؟ تعهد ها چه شد؟چند نفر را جذب کردید؟ «به من چه گفتن» همه مشکلات را برطرف می کند !

ما تخم مرغ هایی هستیم که زیر مرغ رفتیم. اگر حرکت نکنیم به خدا قسم می گُندیم. باید اینقدر جالب حرکت کنیم که به ما بگویند تو چقدر عوض شدی؟! چیزی به سَرت خورده که اینقدر خوب شده ای؟!

بازار عطر فروشان نرفتید؟ مگر دین عطر ندارد؟ شما چه خوشبو هستید؟ کجا بودید؟

دوری و دوستی خصلت کفار است. یعنی هر چه نزدیک تر باشند بوی گَندش بیشتر است. یعنی من در ظاهر قشنگ هستم و در درونم هر چه کسی به من نزدیک تر می شود به تعفن نزدیک می شود. اتفاقا هر چه نزدیک تر، دوستی شدیدتر. کسانی که به امیرالمومنین نزدیک تر می شدند، عاشق تر می شدند.

در باطن خودتان شیشه های پُر از عطر هستید که باید پُر از عطرشوید. و این با خوابیدن و وِلش کن وحالا بگذریم و کی و کجا، یکی بیاید من را درست کند و. .. دُرُست نمی شود. تنها کسی که می تواند شما را درست کند خودتان هستید. و این زمانی حاصل می شود که گام بزنیم.

صدق و اخلاص و درستی باید و عمر دراز               تا قرین حق شود صاحب قِرانی در قَرَن

هر خسی از رنج گفتاری بدین دَرد کی رسد                 درد باید مَرد سوزباشد و مَرد باید گام زَن

والحمد لله رب العالمین

حاشیه اسلیمی

سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت

مورخ 3 اردیبهشت 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 12 مگابایت

همایش نقش حوزه های علمیه در تمدن سازی اسلامی

چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۱۱ ق.ظ

وبسایت گفتمان برتر


آیت الله جاودان در پنجمین نشست "واجب فراموش شده" در قرارگاه فرهنگی ولی امر مشهد;

امر به معروف و نهی از منکر یک ریاضت شرعی برای برطرف کردن عیوب خود است.

به گزارش وبگاه گفتمان برتر، عصر یکشنبه ۲۰ مردادماه 1392، پنجمین نشست از سلسله نشست های "واجب فراموش شده" به همت مؤسسه رهپویان معروف در محل حسینیه قرارگاه فرهنگی ولی امر و با حضور استاد اخلاق برجسته حوزه علمیه تهران، حضرت آیت الله جاودان برگزار گردید.


سخنرانی آیت الله جاودان در قرارگاه فرهنگی ولی امر با موضوع امر به معروف و نهی از منکر


در این نشست که با حضور جمعی از فعالان فرهنگی اجتماعی و فرهیختگان حوزوی برگزار شده بود، آیت الله جاودان به بیان مطالبی در باب اهمیت و ضرورت امر به معروف و نهی از منکر و تأثیرات فردی و اجتماعی این واجب فراموش شده پرداختند.


سخنرانی آیت الله جاودان در قرارگاه فرهنگی ولی امر با موضوع امر به معروف و نهی از منکر

قسمت هایی کوتاه از بیانات آیت الله جاودان تقدیم می گردد :

عظمتی که برای امر به معروف و نهی از منکر در روایات آمده حیرت آور است.

امر به معروف و نهی از منکر برای خود فرد بسیار مفید و خوب است؛ آنقدر برای خود آمر به معروف اثر دارد اینکار که می شود اثرات اجتماعی آن را اصلاً در نظر نگرفت.

امر به معروف و نهی از منکر یک ریاضت شرعی است برای برطرف کردن عیوب خود.

هرقدمی که برای امر به معروف و نهی از منکر برداریم یک قدم برای اصلاح نفس خود برداشته ایم و می توانیم عیوب اساسی وجود خودمان را درمان کنیم.

امر به معروف و نهی از منکر یک صفات و خصلت های نیکویی در انسان پدید می آورد.

هرچه تعداد بیشتر و زمان بیشتری انسان برای امر به معروف و نهی از منکر بگذارد، هرموردی سختی هایی جدید برای انسان دارد که انسان را می سازد. هر امر به معروف و نهی از منکر یک سختی های جدیدی دارد و نو به نو نفس را ریاضت می بخشد.

به جز اهل اعراف همه ما درگیر احوال عظیم قیامت خواهیم بود، و در آنجا شخصیت حقیقی ما نمایان می شود، امر به معروف و نهی از منکر ثمره بسیار زیادی برای ساختن شخصیت ما دارد.

در امم گذشته هم گاهی یک نفر فریاد می زده است و بلا از شهر دور می شده، اگر صد نفر فریاد بزنند صدبرابر بلا از کل شهر دور می شود.

 پرسش و پاسخ :

 امر به معروف و نهی از منکر جزء وظایف مسلمانی هرکسی است مثل نماز و ابداً اختصاص به گروه خاصی ندارد.

اساتید ما می فرمودند امر به معروف و نهی از منکر را باید انجام بدهند، همه تا شرایط هرچه بیشتر فراهم شود.

هیچ چیز بیشتر از امر به معروف و نهی از منکر خود انسان را اصلاح نمی کند. نفعش برای خود فرد بیشتر است.

دشمن ما از همه راه های ممکن استفاده کرده است ما هم برای مقابله باید از همه راه ها استفاده کنیم.

اینکه زودرنج باشیم و تحمل سخن و رفتار ناپسند دیگران را نداشته باشیم خیلی بد است و صفتی جهنمی است.


***

فایل صوتی بیانات آیت الله جاودان

با موضوع امر به معروف و  نهی از منکر

دریافت با حجم 13 مگابایت


درج این مطلب در خبرگزاری رسا، عمارنامه، شمانیوز


سایت گفتمان برتر


اختصاصی گفتمان برتر/ حجت الاسلام ماندگاری در ضیافت افطاری مبلغین انقلابی در قرارگاه ولی امر مشهد:

ابهام افکنی، اختلاف افکنی و به انزوا کشیدن جامعه، راهبردهای دشمن برای براندازی نظام

   براساس گزارش سایت گفتمان برتر، در ادامه سلسله نشست های نخبگانی جبهه فرهنگی انقلاب، یکشنبه 30 تیر ماه 1392، طلاب مبلغ انقلابی مهمان ضیافت افطاری قرارگاه فرهنگی ولی امر مشهد بودند.

در این جلسه که به همت کارگروه تبلیغ این قرارگاه برگزار شده بود، حجت الاسلام حاج مهدی ماندگاری دقایقی را به ارشاد طلاب مبلغ انقلابی حاضر در جلسه پرداختند.

سایت گفتمان برتر

در دهان کافی نه ذره ذره که با قاشق نمک ریختند!

 ایشان در ابتدای صحبت خود، ضمن اشاره به سالگرد منبری شهید، مرحوم حاج احمد کافی، فرمودند: امشب سالگرد یکی از سربازان امام زمان است، مرحوم کافی حقیقتا توسط امام زمان(عج) دعا شده بود.در تشرفی به امام زمان فرموده بودند؟ چرا زیر بغل کافی را گرفتید؟ فرموده بودند شما هم اگر از زن و بچه خود میزدید و همه جا اسم مرا میاوردید برای شما هم دعا میکرم.

سپس افزودند: کافی هرچه داشت از دعای امام زمان(عج) داشت، شما هم کاری کنید امام زمان برای شما هم دعا کند.

ایشان در بیان خاطره ای از دوران جوانی خود فرمودند: در دوران جوانی ام موتوری داشتم، مادرم را ترک موتور سوار میکردیم و میرفتیم منبر مرحوم کافی، شب پنجم جلسه درش را بستند!

سایت گفتمان برتر

آنچه کارگشاست توفیقات ماست

ایشان در ادامه، با اشاره به تأثیرات توفیق در پیشرفت نیروهای انقلابی بخصوص طلاب فرمودند: علم و مهارت و هنر ما خیلی در موفقیت ما موثر است، اما هیچ چیزی به اندازه توفیق ما موثر نیست.

سپس فرمودند: بنده با مرحوم ضابط هم حجره بودم، به شوخی میگفت تو تلویزیونی هستی اما واقعا به او غبطه میخوردم.

ایشان با بیان اینکه مرحوم ضابط هم هر چه داشت از توفیقاتش بود، اضافه کرد:

توفیقات آنها حاصل چند نکته بود:

اول اینکه به حرف هایی که میزد باور داشت، گاهی پا منبری ها از ما بیشتر اعتقاد دارند! خیلی بد است به حرف هایی که میزنیم باور نداشته باشیم.اگر از توکل و توسل و تهجد میگوییم باید در زندگی های خودمان بیشتر باشد.

دومی توسل به قران و اهل بیت(ع) بود، ما باید روزی یک روضه برای خودمان بخوانیم.صدقه را جدی بگیریم، صدقه اینست که خیرخواه باشیم و دست دیگران را بگیریم، حاجی ضابط نصف شهریه اش را نگه میداشت، بعدا فهمیدیم میدهد به طلبه ها، آنهایی که توانستند موفق باشند توفیقاتشان بیشتر از علم و هنر و مهارتشان بود،هرچه اخلاص بیشتر باشد اثر بیشتر است.

سپس فرمودند: گاهی نوارهای کافی را در کلاسها میگذاریم و برای طلبه ها تحلیل میکنیم، خیلی علمی نبود اما موثر بود. احساس میشود با وجود کثرت مبلغین خوب اما هنوز جای کافی پر نشده است. بطوریکه بتواند عموم مردم جامعه را تحت پوشش قرار دهد.

سایت گفتمان برتر

شهدا غبطه ی شرایط کنونی مارا میخورند

ایشان در ادامه فرمودند: مطلب دوم اینکه همه ی ما غبطه ی شهدا را میخوریم، ولی با تمام وجود میگویم که شهدا غبطه ی شرایط کنونی مارا میخورند بشرطی که درست کار کنیم، چرا کخ بستر برای کار کردن فوق العاده فراهم است.

حجت الاسلام ماندگاری، در بیان برنامه های دشمنان نظام و اسلام فرمودند:به مقام معظم رهبری گفتم فلسفه ی چفیه ی شما چیست؟ فرمودند دوستان اگر میدانستند که دشمن چگونه آماده شده است برای زمین زدن نظام حتما شمشیر بر میداشتند!

سپس اضافه کردند، شگرد دشمنان در مقابله ی با نظام اسلامی 3 چیز است که البته تبیین و پاسخ دهی آن وظیفه ما طلاب است:

1. ایجاد ابهام نسبت به مبانی اسلام، مبانی انقلاب، انتظار، تشیع

نتیجه ی ابهام چه میشود؟ سستی در مبانی

در اوایل انقلاب، هنری کیسینجر گفته بود: دین را به جنگ دین و روحانیت را به جنگ روحانیت بفرستید تا انقلاب نابود شود. پروژه تبلیغ ضد اسلامی در هیچ زمانی مثل امروز قوی نبوده ، چرا که اسلام هیچ وقت اینقدر گسترده و موفق نبوده است.در یک سفری با یک خانم و آقای هلندی هم سفر بودم، خانم که استاد دانشگاه هلند بود میگفت ما حاضریم فدای امام خامنه ای بشویم، امام زمان که جای خود دارند! دشمن نمیتواند این را ببیند. ما برای مقابله ی با این باید تقویت مبانی کنیم. رهبری میفرمودند من شما را فرمانده ی گردان های جنگ نرم میدانم.

2. اختلاف افکنی

ببینید دراین سالهادر کجا اختلاف ننداخته اند

رسالت ما اینست که بصیرت بدهیم تا اختلاف افکنی اثر نکند

3. انزوا

بدنبال اینند که در جلسات و اجتماعات حرف سیاسی زده نشود، حرف از امام و رهبری زده نشود.دشمن تلاش میکند که خواص و مردم را به انزوا بکشانند

شیخ فضل الله نوری هم دقیقا در همین فضا به دار کشیده شد.

راه حل به انزوا نرفتن جامعه و خواص هم، یک بیان تکالیف و دو بیان برکات انقلاب است.

ایشان در بخش پایانی صحبت خود فرمودند: نتیجه ی عرض اینکه کافی یکنفر بود، اما هنر داشت و در مملکت موج ایجاد کرد،الان 30 هزار مبلغ میرود تبلیغ، اما نمیتواند موج ایجاد کند

اعتقاد دارم اگر درست کار کنیم خدا و اهل بیت و شهدا کمک میکنند و مردم هم جانشان را فدا خواهند کرد.اگر ببینند روحانی اخلاص دارد و کاسب نیست به پایش جواهر میریزند.

در آخر کلام هم فرمودند: باید برای رئیس جمهور منتخب هم دعا کنیم و از خدا بخواهیم که او را کمک کند.

گفتنی است در ابتدای جلسه حجت الاسلام ابویسانی، دبیر کارگروه تبلیغ قرارگاه و آقای سید وحید موسویان مدیر قرارگاه ولی امر، دقایقی را به ارائه گزارشات مربوط به کارگروه تبلیغ و کلیت قرارگاه پرداختند.


مطالب مرتبط:

انتشار این خبر در سایت قرارگاه ولی امر و خبرگزاری رسا

حجت الاسلام واسطی در ضیافت افطاری نخبگان فرهنگی اجتماعی مشهد; شاخصه های فرهنگی جهان 20 آینده چگونه خواهد بود؟

 

وب سایت گفتمان برتر


در ضیافت افطار نخبگان فرهنگی اجتماعی مشهد در قرارگاه ولی امرمطرح شد;

تحلیل آینده شناسانه ی روندهای20سال آینده توسط حجت الاسلام شیخ عبدالحمید واسطی

در ایام مباه مبارک رمضان و همزمان با ششمین روز این ماه(24تیرماه 92) ، قرارگاه فرهنگی ولی امر میزبان ضیافت فعالان فرهنگی و اجتماعی مشهدمقدس بود. در این ضیافت که جمعی از نخبگان و فعالان فرهنگی و اجتماعی شهر ، من جمله حضرات آقایان دعایی، سرویها، علی و محمد سهیلی ، معماریانی، شراهی، ابویسانی و ... همراه با خانواده حضور داشتند، حجت الاسلام شیخ عبدالحمید واسطی، دقایقی را به بیان شاخص های فضای جهانی در 20 آینده پرداخت.


سایت گفتمان برتر

محورهای مهم سخنان حجت الاسلام واسطی و همچنین فایل صوتی و تصویری این جلسه در ادامه مطلب قابل دسترس است.


مطالب مرتبط:
+ انتشار این مطلب در سایت قرارگاه ولی امر و وبسایت عمارنامه

+ معرفی حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی

 + حجت الاسلام واسطی:بهترین روش خودسازی کدام است؟

+ گزارش بازدید علامه مصباح از موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام+فایل صوتی و تصویری سخنرانی معظم له

+ دریافت ویدئوهای دیگر استاد واسطی در سایت آپارات






همایش شاخص های شهر اسلامی امروز چهارشنبه 5 تیرماه، به همت جبهه فکری انقلاب اسلامی قرارگاه فرهنگی ولی امر در تالار نور مشهد برگزار شد. در این برنامه که استاد حسن رحیم پور ازغدی دقایقی را به تبیین شاخص های شهر اسلامی پرداخت، تعدادی از اعضای منتخب شورای شهر مشهد از جمله آقایان اخلاقی، سرویها، جهانبخش و... و همچنین جمع کثیری از فعالان فکری فرهنگی شهر مشهد حضور داشتند.


در این همایش، برای اولین بار از سند گفتمانی - راهبردی شهر تمدنی اسلامی ایرانی که بر اساس مبانی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی رحمت الله علیه و مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنه ای روحی له الفداء  توسط جبهه ی فکری انقلاب اسلامی تدوین شده است، رونمایی و در بین حضار توزیع گردید.

گزارش مشروح و  فایل صوتی همایش در ادامه مطلب قابل دسترس است.