گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

بررسی رابطه ی ایمان و محاسبه

پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۸ ب.ظ

وب سایت گفتمان برتر


محاسبه، بررسی آثار اعمال بر روند زندگی است نه بررسی اعمال

خلاصه ای ازنکات
مطرح شده توسط حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ 11 مهرماه 1392

نکته 1: تفاوت حدیث قدسی با قرآن

حدیث قدسی و قرآن هر دو کلام خدا هستند ولی حدود 10 فرق دارند که اصلی ترین آن اینست که حتی لفظ قرآن لفظ وحی است اما حدیث قدسی در قالب لفظ معصوم در آمده است.  در کتب آسمانی لفظ و معنی هر دو وحی است. اما در حدیث قدسی گویی معنی از خدا و مترجم آن به شکل الفاظ معصوم است.

نکته 2: قدم اول، شستن کینه ها

تا در دلی کدورت باشد حقیقت در آن منزل نمی کند. مرحوم حسینقلی همدانی به میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمه الله علیهما پس از برخورد عجیبی که موجب تنبه ایشان شود فرمودند حتی اگر به جهات شرعی از قومی کینه به دل داری تا جلوی پایشان کفش جفت نکنی راه نمی افتی.

مطلق بغض بد نیست، در روایت داریم: هر که برای خدا دوست بدارد و برای خدا بغض بورزد و برای خدا عطا کند در ملکوت او را به بزرگی یاد می کنند. مسئله اینست که کینه و کدورت بر دل ننشیند. این است که سد راه می شود.

رو، سینه را چون سین ها هفت آب شوی از کین ها        وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو 

- هنر ما : مخالفت با نفس

هر چند که مقابله با نفس سخت است اما همه هنر ما همین است. قصه آن مرتاض با امام صادق علیه السلام را شنیده اید؟ همانی که توانست بگوید چه درمشت امام است و به امام گفت این قدرت را از مخالفت با نفس یافته. او کافر بود . امام فرمودند اسلام بیاور. گفت نه. فرمودند طبق رویّه ات با نفست مخالفت کن و او اسلام آورد و همه آن قدرت ها که در حال کفر بدست آورده بود از میان رفت.

این عجیب نیست. ریاضت از هر نوعش در همان فضا قدرت می آورد. ریاضت نفسانی هم قدرت نفسانی می آورد.

حقیقتا تا حالا با نفسمان چه کرده ایم؟ در لباس پوشیدن ها، خوردن ها و همه اعمالمان آیا با نفس مخالفت کرده ایم یا موافقت؟ باید دانست که نفس در موافقت تقویت می شود. کم پیدا می شود کسی که حقیقتا با نفسش مخالفت کند. لذت تمایل می آورد و تمایل، تاثّر می آورد و در نتیجه تعلق حاصل می شود.

باید از سلطنت شکم در آمد. باید از سلطنت معاشرت های دل به خواه و غیر الهی در آمد. معیار دوستی هایمان چیست؟ خوش تر سپری کردن اوقات یا رضایت خدا هر چند که مخالف میلمان باشد؟ اگر از 10 تصمیم نفسانی 5 تا را مخالفت کردیم تازه نمره مان از بیست می شود 10.

- سفارش های مرحوم بید آبادی به میرزای قمی رحمه الله علیهما

مرحوم بیدآبادی در نامه ای به مرحوم میرزای قمی این نکات را به وی متذکر میشوند: - اگر قصد رشد داری علوم رسمی حوزه بهترینشان را آنهم به حد کفایت بخوان و مابقی عمر را به یافتن حقیقت بگذران. علم به زیاده خواندن نیست. از کتاب علمی نمی جوشد و این درون توست که باید چشمه معارف شود. متخلق به اخلاق روحانیان شو تا آشکار شود. گرسنگی را دریاب که آثار و فواید بسیار دارد. 40 روز برای خدا خالص شو تا چشمه های حکمت از دلت بر زبانت جاری شود. اهل دنیا کودکانند. مرد باش و در طلب آخرت باش. دنیا وهم و پندار کودکانه ای بیش نیست.

 

- تفسیر آیه محاسبه

گفتیم که در آیه شریفه 18 سوره مبارکه حشر خداوند می فرماید:

یَأَیّها الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ  وَ اتَّقُواْ اللَّهَ  إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ  بِمَا تَعْمَلُون

تمامی مباحث محاسبه در همین آیه شریفه گنجانده شده و این آیات علاوه برآن موارد دیگری را هم پوشش می دهد. فهرست مباحث محاسبه از همین آیه برداشت شده است. جا به جای این آیه شریفه با انسان سخن می گوید.

- جغرافیای آیات قرآن

اینکه هر آیه بین چه آیاتی قرار دارد خودش داستانی دارد. این آیه در ادامه ذم و جهنمی شمردن منافقان و  یهودیان بنی قریظه و بنی نضیر آمده است و این یعنی اگر کسی این آیه را در زندگی اش بطور جدی به کار نبندد خطر گرفتار شدن به عاقبت آنها تهدیدش می کند.

- چرا خطاب به مومنان؟

می توان پرسید اگر آیه امر به تقوی می کند و تقوی همان حفظ است، چرا فقط مومنان را مخاطب قرار داد در حالیکه همه مردم محتاج آنند و تعبیر یا ایها الناس جامع تر به گمان می رسد. این نشان می دهد با اینکه همه مکلف به رعایت تقوی (و مصداق آن محاسبه ) هستند اما هر کسی موفق به آن نمیشود.

به همین روش در باره هدایتگری قرآن در جایی می فرماید هدی للناس و جایی للمتقین. همه می توانند از قرآن بهره بگیرند اما توفیقش تنها نصیب متقین می شود.

این آیه به زبانی می فرماید: ایمان حقیقی حتما تقوی می آورد و تقوی حقیقی حتما محاسبه می آورد.

- چرا " ما قدّمت" ؟

می شد خداوند بفرماید هر نفسی ببیند به چه عمل کرده: ولتنظر نفس اعماله. پاسخ اینست که خداوند از ما محاسبه عمل نخواسته، نه اینکه بنشینیم و فهرست کار های خوب و خطا را لیست کنیم. ثبت اعمال که دردی را دوا نمی کند. نمی فرماید ببین چه کرده ای، می فرماید ببین اعمال با تو چه کرده اند. عالمی که افزون بر 100 کتاب دینی داشت بعد مرگ در خواب به یکی از دوستانش گفت: هیچ کدام از آنها دستم را نگرفت، فقط سیبی که به دست یتیمی دادم به دادم رسید.

باید دید که عبادات با ما چه کرده اند، ما را بالا برده اند یا زمین زده اند. باید باطن اعمال را کاوید. در خطبه متقین داریم که "متقین فقط گوشهایشان را به علم نافع می سپارند". این از مراقبت ازقوه سامعه که ادراکی است. قوای تحریکی هم همینطور. اگر منبر می رویم به خاطر شهوتِ صحبت است یا بخاطر خدا؟

- دو آزمون نیت سنج

چگونه می شود تشخیص داد محرک اعمال ما شهوت است یا وظیفه؟

 یک - باید دید اگر مثلا برای دیگران در تدریس یا ارائه یا... برای مطالعه وقت می گذاریم، اگر اینها نبود هم همانقدر مطالعه می کردیم؟ اگر جواب منفی است باید بدانیم که داریم به سمت ریا و نفاق درونی می رویم. اگر مبتلا به این بودیم باید آن کار را کنار بگذاریم.

دو از اینکه خودم بخورم لذت بیشتری می برم یا از لذت دیگران؟

اینها را باید تمرین ذهنی و درونی داشته باشیم وگرنه به این اوضاع غالب  می رسیم که یتیم ها رها شده اند و یا اگر جمع ما را تحریک کند انفاق می کنیم وگرنه در امر خیر پیش قدم نمی شویم.

- سخن آخر

خداوند فرمود: من جاء بالحسنه. باید حسنه را به سلامت به دست صاحبش رساند. اما افسوس که گاهی قبل عمل، با نیت مان آن را باطل می کنیم و گاهی در حین عمل و گاهی بعد عمل و گاهی هم سال ها بعد.

والحمد لله رب العالمین

***

جلسه سیر و سلوک قرآنی با موضوع

" بررسی رابطه ی ایمان و محاسبه"

مورخ 11 مهرماه 1392

دریافت فایل صوتی با حجم 8 مگابایت


مطالب مرتبط:

- احساس فقر و بیچارگی نسبت به قیامت، نقطه ی مرکزی تقوا

- زندگی بدون محاسبه، زندگیِ "باختن"

- معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

- معرفی حجت الاسلام و المسلمین نخاولی

وب سایت گفتمان برتر


حقائق و اعمال روز دحو الارض(25 ذی القعده) از کتاب شریف المراقبات

کار مهم در این ماه آگاهى از نعمتهایى است که خداوند در روز دحوالارض (گسترش زمین) به بشر ارزانى داشته است. زیرا آگاهى از نعمت و کم و کیف آن اولین مرتبه شکر است . همانگونه که در روایات بر این مطلب تصریح و در علم اخلاق ثابت شده است .
در روایات زیادى آمده است که در بیست و پنجم ذى القعده کعبه نصب گردیده، زمین گسترده شده، آدم پایین آمده، خلیل و عیسى علیهما السلام متولد شدند و رحمت پخش شده است.

اعمال روز دحو الارض

از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که فرمودند «اولین رحمتى که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست و پنجم ذى القعده بود. کسى که این روز را روزه داشته و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را در عبادت باشد، خواهد داشت. هر گروهى که در این روز براى ذکر پروردگار بزرگشان گرد هم آیند، پراکنده نمى گردند مگر این که خواسته آنان داده مى شود. در این روز یک میلیون رحمت نازل مى شود که نود و نه هزار تاى آن براى روزه داران این روز و عبادت کنندگان این شب خواهد بود»
دو رکعت نماز در این روز

روایت شده است : پیش از ظهر، دو رکعت نماز با یک بار حمد و پنج بار شمس و ضحى خوانده و بعد از سلام بگوید: «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم» و دعا کرده و بگوید: «یا مقیل العثرات، أقلنى عثرتى، یا مجیب الدعوات، أجب دعوتى. یا سامع الاصوات إسمع صوتى و إرحمنى و تجاوز عن سیئاتى و ما عندى، یا ذالجلال و الاکرام!»

نیز مستحب است دعایى را که اول آن یا «داحى الکعبه» است بخواند.

نعمت نصب کعبه و گسترش زمین

نعمت نصب کعبه و گسترش زمین شکلى دارد و ماهیتى، شکل ظاهرى آن همانگونه که در «اقبال الاعمال»[1] به آن اشاره شده این است که خداى متعال در این روز زمین را براى سکونت و زندگى انسان­ها آفرید و از رحمتى که در این روز نازل گردید، زمین و نعمتهاى آن حتى بدن و روزى ما بوجود آمد. بنابراین تمام نعمتها از هر جنس، نوع و صفت، که کسى قادر به شمارش آن نیست، در این روز فرود آمده و پخش شده است.

بنابراین لازم است بنده اى که مراقب مولایش بوده و در پى شکر نعمتهاى اوست، درباره نعمتهایى که از آن آگاهى داشته و با آفرینش زمین و آنچه در آن است از آن بهره مند گردیده، بیندیشد. مثلا از نعمتهاى خداوند متعال در بدن خود شروع نماید که با فراوانى و لطافت آن قطعا نمى تواند تمام آن نعمتها را درک کند. که براى توضیح بیشتر مى توان به علم تشریح پزشکى مراجعه نمود. در کتاب جدیدى از یکى از نویسندگان اروپایى عکس­هایى دیدم که پوشش عضوى را با عضو دیگر و رگها و مویرگها را با رنگهاى مختلف و مدارها، رگها و اجزاى دیگر بدن را نشان مى داد بگونه اى که انسان و حتى پزشک به شگفت مى آید که چگونه تمام اینها بطور مستقیم یا غیر مستقیم در سلامتى آن عضو و بطور غیر مستقیم در سلامتى مزاج انسان مؤثرند. و بالاخره نعمت­هایى که با حس درک مى شوند بالغ بر چند میلیون هستند. و از اینجا مى توانیم بفهمیم نعمتهاى غیر محسوس بیش از نعمتهاى محسوس است.

این گونه اى از نعمتهاى بدنى است که انواع دیگرى نیز دارد که شاید تعداد آن بیشتر و عجیب تر از این باشد.

از جمله نعمتها، نیروهایى نامرئى است که در این اجزاء با تکثیر، تحریک، شکل دادن، تغذیه، رشد، هضم، دفع و... فعالیت مى کنند و هر کدام علامت و آثار خاص خود را دارند.

یکى دیگر از نعمتها وجود ملکوتى این نیروها، قوایى که از آنها تبعیت نموده، کارکرد و تأثیر آن بر کار نیروهاى نامرئى که به شرایط زمانى، مکانى، وضعیت جسمى و روحى و سایر شرایط خارجى بستگى دارد، مى باشد؛ که هیچکس قادر به شمارش عناوین این گونه نعمتها نمى باشد، مگر خدا یا کسى که از جانب او از آن مطلع شده باشد؛ چه رسد به شمارش تک تک آن. و اگر انسان شکل ارتباط عوالم با یکدیگر را بفهمد، بروشنى مى یابد که تمام این عوالم در سلامتى کامل هر کدام از اعضاى بدن و حتى هر جزء از اجزاى آن عضو، نقش دارند؛ و مى فهمد که خداوند متعال براى اعطاى یک نعمت بظاهر جزئى به او این همه مقدمات را ایجاد نموده است .
آنگاه اگر درباره نعمتهاى خارجى از قبیل خوردنى، نوشیدنى، لباس، چیزهایى که در آن دخل و تصرف مى کند و حواس ظاهرى و باطنى که در عوالم مختلف هستند اندیشه نماید، فرموده ی خداوند: «قادر به شمارش ‍ کامل نعمتهاى خدا نیستید» و «لشکریان پروردگارت را بجز خود او کسى نمى داند» را بهتر درک مى کند.

یکى از عالم­هایى که انسان با نیروى خیال در آن دخل و تصرفات جزیى دارد عالم مثال است که بشر توانایى فهم و و گستردگى آن را ندارد. چه رسد به دخل و تصرفاتى که با عقل محیط خود در تمام این عالمها، مى نماید.

اى مسکین! تو کجا و فهم تفصیلى یکى از امور یکى از عالمهایى که عقل تو در آن دخل و تصرف مى کند کجا! به این نعمتها بنگر و خود قضاوت کن که چگونه باید شکر این نعمتها را بجا آورى.

تازه اینها ظاهر نعمتهایى است که آفریننده زمین با گسترش زمین به تو عنایت نموده است و اگر درباره عطایاى مالک دنیا و آخرت که با آفریدن زمین به تو عنایت نموده، اندیشه کرده و آن را کاملا درک کنى، شگفتیت افزون خواهد شد.

در این مورد به اختصار مى توان گفت : آنچه اهل حق و مکاشفه دریافته و روایات اهل بیت وحىعلیهم السلام به آن اشاره دارد این است که خداى متعال آدم را آفریده و او را در عالم مثال قرار داد - عالمى که در بعضى از روایات از آن به بهشت و در بعضى دیگر به شهر «جابلقا» تعبیر شده است . و این همان بهشت آدم است که از آن به زمین فرود آمده، تا با عبور از این دنیا از نعمتهاى مثالى، که در عالم برزخ براى او آماده شده بهره بردارى کند؛ که این عالم در برابر بهشت آدم بوده و «جابلسا» نامیده مى شود؛ و نیز به این جهت فرود آمد که در عالم آخرت و در بهشتهاى جاوید از نعمتهایى که براى او مهیا شده، استفاده نماید. و اگر آدم به این دنیا نمى آمد، هیچگاه به نعمتهاى سراى آخرت نمى رسید؛ و تمام نعمتهایى که خداوند به پیامبران، جانشینان آنان، اولیا و مؤ منین وعده داده است از فواید سفر به این عالم بوده و این عالم ایستگاهى از ایستگاههاى سفر آخرت مى باشد. حتى از یک جهت منشاء و سرچشمه نعمتهاى آن است . بهمین جهت نیز در روایات «مزرعه آخرت» نامیده شده است . و شاید این آیه قرآن نیز به همین مطلب اشاره داشته باشد: «این همان چیزى است که قبلاروزى ما بوده و اکنون مانند آن روزى ما شده است»

بنابراین تمام نعمتهاى جاوید و فناناپذیر که قابل مقایسه با نعمتهاى این دنیاى پست نمى باشد - و خالق آن از هنگام آفرینش دنیا هیچگاه به آن نظر نکرده و آن را براى بندگانش انتخاب ننموده و سراى پاداش نیست - منشاء و سرچشمه آن همین عالم دنیا است . بنابراین عارف مراقب در روز «دحوالارض» بر خود لازم مى بیند که در مقابل تمام این نعمتها شکرگزارى نماید.

و در این هنگام بخوبى مى یابد که نمى تواند حق مقدار کمى از اجزاى گوشه کوچکى از آن را ادا نماید؛ گرچه تمام عابدین شاکر را به کمک طلبیده و تا ابد مشغول شکرگزارى گردند. نه به این جهت که شکر این نعمتها نیز از نعمتهاى خدا بوده و بر آن نیز شکرى واجب است، بلکه بخاطر بزرگى، فراوانى، ظرافت و دیده نشدن آن نعمت­هاست. و آنگاه که بنده به این شناخت رسیده و نعمتهاى الهى را قدر شناخت، نشانه کسانى را که بخوبى ناتوانى و کوتاهى خود را در شکرگزارى خداى متعال فهمیده اند پیدا کرده و خجالت مى کشد کوشش خود را - هر مقدار که باشد - شکرگزارى بداند. و مى فهمد که خداوند با قبول این شکرگزارى کم و ناچیز این نعمتها چه منتى بر او دارد. و خداوند متعال را براى این انجام دادن این شکرگزارى، سپاس مى گوید. و معنى شکور (بسیار شکرگزار) را که از نامهاى خداوند است، تا اندازه اى مى فهمد. گرچه شناخت کُنه نامهاى خداوند متعال محال است.

از بزرگترین نعمتهاى این روز این است که کعبه را خانه خود قرار داده و اجازه داده است که مردم آن را زیارت نموده و با پاداش و رضایت فراوان این عمل را از آنان مى پذیرد. و این نهایت لطف، مهربانى و کرم است . آنگاه که انسان با چشم باز در معانى اعمال حج تأمل نماید به لطف بزرگ خدا پى مى برد. و بالاتر از این، مى یابد که او تا چه اندازه دوست دارد که دست عنایت خود را روى سر مؤمنین نگهدارد. نیز نهایت عنایت او در جذب آنان به در خود و دعوت آنان به نزدیکى و پناه خود را درک کرده و قدر نعمت وجود این پیامبر بزرگوار را که بواسطه آن ما را به این عالم­هاى گرانقدر هدایت نموده و ما را از اسرار آن آگاه نموده، و این دلهاى مرده را با نور ایمان حیات بخشیده و گمراهى آن را با نور یقین تبدیل به هدایت نموده، خواهد دانست.

بطور اختصار درباره نعمت نصب کعبه مى توان گفت : خداوند متعال انسان را از خاک آفریده و او را به دیدار و پناه خود دعوت نمود. نزدیکى و پناه او نیز مخصوص بلند مرتبگان و افراد با معنویت است . و به جهت این که انسان در اوایل کار، به جهت فرو رفتن در تاریکیهاى عالم طبیعت و اسارت در کره خاکى و میان آب و گل، به این عالمهاى عالى دسترسى ندارد، خداوند، عالم او را با ایجاد مکانى آباد کرده و آن را خانه خود نامید. و آن را زیارتگاه زائرانش و طالبین حضرتش قرار داد تا بر گرد آن چرخیده، زیارتش کرده، به مقتضاى حال خود با پروردگارشان ماءنوس ‍ شده و با این امور آماده عالمهاى قدس و نزدیک شدن به خدا گردند. براى این زیارت نیز عبادتهایى مقرر فرموده که تمامى آنان باعث پرواز از عالم خاکى به عالم ملکوت، جبروت و لاهوت است . بعبارت دیگر این عبادتها عبادت کننده را آماده زیارت کعبه حقیقى مى نماید که درباره آن در روایت آمده است: «زمین و آسمانم گنجایش من را ندارد بلکه قلب بنده مؤمنم گنجایش مرا دارد» بعبارت دیگر این عبادات باعث شناخت نفس مى شود که شناخت پروردگار را در بر دارد. همانگونه که در مناجات شعبانیه به آن اشاره شده است: «چشم قلبهاى ما را با نگاه آن به خودت روشن فرما تا دیدگان قلبها حجابهاى نورى را پاره کرده و آنگاه به معدن بزرگى رسیده و روحهاى ما به پاکى گرانقدرت آویزان گردد.»

انسان بخاطر حجاب هاى تاریکى و نورى نمى تواند به معدن بزرگى برسد. حجابهاى تاریکى همان عالم طبیعت است که آنرا دیده و حس مى کنیم البته بعضى از عالمهاى مثال نیز به حجابهاى تاریکى ملحق مى شوند. حجابهاى نورى نیز از آنجا شروع مى شود که انسان با واگذاشتن ماده و شکل از عالم طبیعت ترقى، نفس خود را مجرد از این دو دیده، نفس و حقیقت او بدون پوسته ماده و شکل براى او آشکار شده و نفس خود را امر بزرگى ببیند. و با بقاى حجابهاى نورى در معارف کشفى بر او گشوده مى شود و آنگاه به اندازه اى که این حجابها کنار رفته و در عوالم نورى اندیشه نماید، علم به مبداء، معاد و حقایق مقامات دینى که در این آیه آمده است: «و کسى که به خداوند، فرشتگان، کتابها و پیامبران او و روز قیامت ایمان آورد...» براى او منکشف مى شود. تا جایى که دیدگان دلها حجابهاى نورى را پاره کرده و به معدن بزرگى برسد؛ و در این هنگام به مقام قرب رسیده، و با مشاهده جلوه هاى نامها و صفات خداوند رستگار شده و از زائرین و پناه داده شده هاى او محسوب مى گردد. و خلاصه خداوند با لطف خود براى اهل این عالم خانه اى همجنس عالم خودشان قرار داده تا از فیض زیارتش محروم نمانده و براى این خانه نیز عباداتى را مقرر داشته که باعث آماده نمودن دیدار کننده و شایسته گرداندن مطالب مرتبط او براى دیدار خانه حقیقى اش مى گردد.

وب سایت گفتمان برتر


احساس فقر و بیچارگی در مقابل خداوند، نقطه ی مرکزی تقوا

خلاصه ای ازنکات
مطرح شده توسط حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ 4 مهرماه 1392

معنای حقیقی صراط مستقیم

حالت ما در مواجهه با حقایق همان صراط ماست. یعنی اگر به راحتی حقایق را پذیرفتیم و به کار بستیم از روی پل صراط نیز به راحتی عبور می کنیم.

در حوزه عمل هم اگر در برابر لذایذ و مطلوب هایمان به سرعت جلو می پریم، از روی پل صراط هم به سرعت سقوط می کنیم. اگر هم گاهی خوب هستیم و دوباره می لغزیم، وضعیتمان رو ی صراط هم به همین منوال است.

مگر نه این است که پل صراط شاهراه وصول ما به خداست؟ و نامه اعمال همین صفحه نفس ماست؟

اگر کسی در این دنیا در درجات نفسش جوری عمل کرد که از طبیعت و برزخ آن گذشت در آن دنیا صراطی ندارد( چون آن را طی کرده) و مستقیم به بهشت و لقاء پروردگار می رسد.

راه حفظ تعادل در صراط مستقیم

در روایات فرموده اند: «صراط مستقیم از مو باریک تر و از لبه شمشیر برنده تر است». پس راه فهم حقایق و معارف الهی و عمل و باور به آنها بسیار دقیق و لطیف است. این مسیر دقیق از میان افراط ها و تفریط ها می گذرد که باید خیلی مراقب باشیم که به دام این دو نیفتیم.


چند مثال از افراط و تفریط

گاهی ممکن است فردی با این مسئله روبرو شود که « اگر علمی فرابگیری و به آن عمل نکنی این علم برایت وبال است و تو را دور تر می کند» و با خود می گوید که «پس ندانیم و نفهمیم تا مسئولیتمان کمتر باشد». غافل ازاینکه فرانگرفتن علم اگر انتخابی باشد و در این حالت جهل، عمدی خطایی انجام دهیم دو عقوبت داریم. حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام می فرمایند:« نگو نفهمم مبادا به آن عمل نکنم، بگو امید است بفهمم و به آن عمل کنم».

در امالى شیخ مفید به سند خود از مسعدة بن زیاد روایت شده که گفت از امام صادق علیه السلام شنیدم که در پاسخ کسى که معناى این بخش از آیه « فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ» را پرسید، فرمود: «خداى تعالى روز قیامت به یک یک بندگان خود مى‏فرماید: بنده من! بگو ببینم در دنیا عالم بودى یا جاهل؟» اگر بگوید عالم بودم مى‏پرسد پس چرا به علم خود عمل نکردى و اگر بگوید جاهل بودم مى‏فرماید چرا علم نیاموختى تا بدان عمل کنى؟ با همین حجت او را مجاب مى‏کند و حجت بالغه این است».

مثال دیگر از افراط و تفریط اینکه فرد می شنود:« اگر تقوی نداری مسئولیتی را نپذیر» و با خود می پندارد پس از این هیچ کاری را نمی پذیرم چون تقوی ندارم». غافل از اینکه منظور عمده این سخن این است که در فراهم آمدن تقوا کوشا باش. نه اینکه در همین بی تقوایی بمان و گوشه نشین شو. اینها خود، عذر بدتر از گناه است.

ابتدایی ترین مراتب تقوی

از ابتدایی ترین مراتب تقوی این است که در مورد دیگران قضاوت نکنیم. . گاهی فرد درباره خدا و کلام او بدون بیّنه قضاوت می کند که می شود تفسیر به رای. گاهی هم درباره اطرافیان دست به قضاوت بدون دلیل می زند. چه بسا کسی که مثلا امروز جواب سلام مارا با سردی داد سردردِمیگرنی داشته. همینطور است وقتی با یکی از معارف الهی آشنا می شویم نباید خود را فراموش کنیم آن را به دیگران تطبیق دهیم. هر کس جوابگوی اعمال و سرنوشت خودش است.(برای تفصیل این جمله به متن جلسه قبل مراجعه شود.)

یک پرسش اساسی

عقل حکم می کند قبل از هر سفر وسیله نقلیه خود را معاینه فنی کنیم و معایب و نقائص آن را بر طرف کنیم. سوال اینجاست که آیا قبل از سفر به ابدیت، مَرکب و وسیله نقلیه خود را که همین نفس ماست، به دقت معاینه کرده ایم؟ آیا فهرستی از رذائل و نقطه ضعف های خود تهیه کرده ایم؟ و آنقدر برایمان مهم بوده که آنها را بنویسیم؟ اگر کسی اینچنین کاری نکند هیچگاه اصلاح نمی شود و به مقصد نمی رسد.

راستی چرا چنین کاری نمی کنیم یا تا بحال نکرده ایم؟

دغدغه تغییر و بهتر شدن

یک کاسب برای تخفیف ندادن به مشتری و در عین حال از دست ندادن او چندین جمله در ذهنش دارد. چون قبلا به آن فکر کرده، چون دغدغه آن را داشته است.

همینطور کسی که روزه مستحب دارد برای اینکه از نپذیرفتن دیگران فرار کند و هم دیگران نفهمند روزه است (که اصل در مستحبات پنهانی بودن است) جمله هایی در ذهنش دارد، چون قبلا به آن فکر کرده، چون دغدغه آن را داشته است.

اگر دغدغه بهترشدن داشته باشیم همانطور که ماشین را معاینه فنی می کنیم نفسمان را دقیق ترمحاسبه می کنیم. چون ظاهرا عقلمان در موارد مشابه بسیار فعال است. مسئله، دغدغه بهتر شدن است.

تنها ضربه زننده و رشد دهنده

همین شیطانی که اورا عامل ضعف های خود می دانیم بسیار به اولیای الهی خدمت می کند، به این نحو که آن ها را وسوسه می کند ولی آنها فریب نمی خورند و رشد می کنند. از طرفی همان پیامبری که تمام عالم از مسیر وجود او فیض می برند نتوانست برای ابوجهل کاری بکند چون خودش نمی خواست و در را از درون بسته بود. پس همه چیز خود آدمی است تنها ضربه زننده و رشد دهنده خود ماییم و اگر به فکر نباشیم از دست هیچ ولیّ خدایی کاری بر نمی آید.

تفسیر آیه محاسبه

خداوند در آیه شریفه 18 سوره مبارکه حشر می فرماید:

«یَأَیّها الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ  إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ  بِمَا تَعْمَلُون»

این آیه نکات ظریفی دارد که در این نشست به لغات آمنوا و اتّقوا می پردازیم.

مخاطب آیه کیست؟

گاهی پس ازکلمه آمنوا در قرآن کریم، لحن توبیخی است که با سطح پایین تری از ایمان سر و کار دارد. گاهی هم مثل اینجا از ایمان حداقلی تا ایمان حد اکثری را شامل می شود.

معانی تقوی

تقوی یعنی حفظ. تقوی از جنس عمل نیست بلکه یک حالت درونی است که سر منشاء اعمال است. تقوی فقط پرهیز نیست بلکه دو بار معنایی دارد.یکی بار ایجابی و دیگری سلبی. اگر متعلَّق آن الله باشد، ایجابی یعنی بشارتی است. معنای اتّقوا الله می شود "خود را در حفاظ خدا قرار بدهید". اما اگر متعلَّق آن نار باشد معنایش سلبی و بار انذاری دارد، یعنی "خود را از آتش حفظ کنید." هرچند آن هم تلویحا می فرماید در قدم دوم از آتش به خدا پناه ببر.

روح تقوی

برای فهمیدن روح تقوی باید به خود قرآن مراجعه کرد. خداوند در آیات شریفه 5 تا 10 سوره مبارکه لیل می فرماید: « فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى‏ وَ اتَّقَى‏ (5) وَ صَدَّقَ بِالحُسْنىَ‏(6)  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى‏ (7) وَ أَمَّا مَن بخِلَ وَ اسْتَغْنىَ (8) وَ کَذَّبَ بِالحُسْنىَ (9)‏ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى (10)»

 یعنی:

« امّا آنکه عطا کرد و تقوی داشت، (5)و نیکویی را تصدیق کرد، (6)بزودى راهِ آسانى پیش پاى او خواهیم گذاشت. (7)و امّا آنکه بخل ورزید و خود را بى‏نیاز دید، (8)و نیکویی را به دروغ گرفت، (9)بزودى راهِ دشوارى به او خواهیم نمود(10)»

این نوعی تقابل مرکّب است که سه صفت نیک در برابر سه رذیله قرار نهاده شده اند. عطا در برابر بخل، تصدیق نیکی در برابر تکذیب آن و در برابر تقوی استغنا را می بینیم که به ما اشاره می کند تقوی همان حالت و احساس فقر در برابر ذات غنی پروردگار است. باید سعی کنیم این احساس فقر را در خود زنده کنیم و بپرورانیم که روش آن در منزل مقتضی گفته خواهد شد انشاء الله. با زبان دل ندایمان این شود:

پرِّ کاهم در مصاف تند باد               خود ندانم در کجا خواهم فتاد

ملاک حقیقی بودن ادعا ها این است که اگر کس دیگری همین حرف را به ما بزند آیا ناراحت می شویم یا نه. مثلا اگر می گوییم « من که هنوز آدم نشده ام» ،اگر کسی گفت « تو هنوز آدم نشده ای» چه حالی پیدا می کنیم؟

سخن آخر: تقلید در اعتقادات ممنوع

همه این حرف ها تفکرات گوینده است که هر چند برای خودش یقینی شده است اما شنونده باید در آنها تحقیق کند و به تقلید حتی از حرف استاد اکتفا نکنند. زیرا از اعتقادات می پرسند و باید پاسخ داشته باشیم.

و الحمد لله ربّ العالمین

***

جلسه سیر و سلوک قرآنی با موضوع

" احساس فقر و بیچارگی در مقابل خداوند، نقطه ی مرکزی تقوا "

مورخ 4 مهرماه 1392

مطالب مرتبط:

- معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

- زندگی بدون محاسبه، زندگی "باختن"

- صوت جلسات سیر و سلوک و نهج البلاغه ی استاد نخاولی

- درج این مطلب در سایت عمارنامه

زندگی بدون محاسبه، زندگیِ "باختن"

يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۵۹ ب.ظ

وب سایت گفتمان برتر


زندگی بدون محاسبه، زندگیِ "باختن" است

خلاصه ی بیانات حجه الاسلام و المسلمین دکتر نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ پنج شنبه شب 28 شهریور 1392- مسجد المنتظر

در این جلسه به بیان تذکراتی که خود، مقدمه ای بر مباحث بعدی است اکتفا شد که تحت عناوین زیر به آنها اشاره می کنیم:

-زندگی بدون محاسبه:

در کاغذ های باقیمانده از شهید حسین قجه ای برگه های محاسبه ای یافت می شود که در موارد زیر از خودش حساب کشیده است: تلاش فکری، ژرف نگری، اوقات تلف شده، سکوت در مقابل حرف باطل، بی نظمی، تحمل درد و رنج، نماز بی روح و...

زندگی بدون محاسبه زندگی باختن است.

با محاسبه ما از انفعال در می آییم و فعال می شویم.

شیطان رجیم وقتی بخاطر عباداتش به ملکوت راه پیدا کرد ابدا فکر نمی کرد در مقابل خدا خواهد ایستاد چون کبر پنهان خود را محاسبه نمی کرد وگرنه فکری برایش می کرد. خداوند در آیه 34 سوره مبارکه بقره فرموده: وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئکَةِ اسْجُدُواْ لاِدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِیسَ أَبىَ‏ وَ اسْتَکْبرَ وَ کاَنَ مِنَ الْکَافِرِین. کلمه کان می رساند این استکبار و کفر ولو پنهانی در او بوده است.

-ماهیتِ انذاری چهار منزل اول:

در سلوک عملی، چهار منزل اول یعنی بیداری، توبه، محاسبه و انابه، انذار و هشدار بر بشارت می چربد چون باید موتور نفس را حرکت بدهد.

در مقابل این هشدار ها نباید نا امید شد. در دل هشدار های حق تعالی امید نجات نهفته است یعنی اولا امکان اصلاح را هنوز داری. دوم اینکه توانش را هم داری و لطیف تر از همه اینکه دوستت دارم.

هر غضبی در دلش رحمت است چون فرمود : رحمتی وسعت کل شی. و غضب هم در دایره همین کل شی است.

انذار استاد دو کار میکند: یکی تحریک فرد و دیگری اتمام حجت کردن.

-کار اصلی ما در این دنیا

کار اصلی ما در این دنیا ساختن خود و پرداختن به خویشتن است.

ما چیزی به نام فدای اجتماع شدن نداریم. این ایده کمونیست ها بود.

هدف اصلی درخت میوه دادن است. وقتی به رشد رسید لاجرم سایه هم می دهد.

اگر کسی برای مسئولیتی آمادگی علمی و اخلاقی ندارد پذیرفتن آن زائل کردن خود و آن موقعیت است.

برخی اساتید عرفان فقط در صورت حفظ و رشد معنویات اجازه ورود شاگردان در مناصب را می دادند. برخی را نیز بدون شرط منع می کردند.

خداوند در آیه 84 سوره نساء فرمود: فَقَاتِلْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ لَا تُکلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ. از همین روست که در سوره مبارکه مزمل( که بر خلاف مشهور، طبق شواهدی دومین سوره نازل شده است) پس از ابلاغ رسالت در مرتبه قبلی، اکنون دستورات خودسازی ویژه ای به پیامبر می دهد. تهجد پیامبر نیمی از کل شب را در بر می گرفت چون بار مسئولیت سنگین بود.

اگر کسی بدون خودسازی ظاهرا باری را بر میدارد بداند که حقیقتا دارد بار و خود را به زمین می زند.

برخی اساتید می فرمودند: اگر نسبت به شاگردان حس خود برتر بینی داری لطف کن و درس نده. چون در ظاهر معارف الهی را به آنها می آموزی اما در باطن مقاصد شیطانی را منتقل می کنی. اگر بپرسی که بالاخره استاد بالاتر از شاگرد هست یا نه. در جواب می شنوی: حس بنده، مثل حس تحویلدار بانک است که هیچ مالکیتی در خود نسبت به میلیارد ها پول رد وبدل شده نمی بیند. عالم حقیقی خداست و ما تنها تحویلداریم.

-چلّه ی کینه روبی

گاهی فرد نسبت به افراد معمول اطرافش کینه دارد، گاهی نسبت به علمای ربانی و عرفا که بسیار خطرناک است. اگر بگوییم که اینچنین کینه ای که در ما موجود نیست باید پاسخ داد هنوز موقعیتش پیش نیامده که مثلا عالمی ربانی جلوی جمع حرف ناخوشایندی به ما بگوید. آنگاه می توان قضاوت کرد کجای کار هستیم.

گاهی هم فرد خدای ناکرده نسبت به خدا کینه دارد .آیه شریفه 37 سوره مبارکه محمد می فرماید : إِن یَسْلْکُمُوهَا فَیُحْفِکُمْ تَبْخَلُواْ وَ یخُرِجْ أَضْغَانَکم‏ (اگر [اموال‏] شما را بخواهد و به اصرار از شما طلب کند بخل مى‏ورزید، و کینه‏هاى شما را برملا مى‏کند.) اموال فقط پول نیست. هر آنچه برای فرد مهم است اموال و دارایی است.

قرار شد چهل روز بر زدودن کینه ها از دل هایمان تمرکز کنیم.

در گام اول فهرست کسانی را که کدورتی از آنها در دل داریم از ابتدای زندگی موشکافانه نوشتیم.

اکنون در گام بعدی در مقابل هر نام مشخص می کنیم کدام یک از کینه های ما خالصا برای خدا بوده است. معیار خلوص ما دو مرحله دارد. اولا ببینیم از چه جریانی این کینه پیدا شد و در مرحله دوم اینکه ببینیم آیا در برخورد های مشابه که با افراد مورد علاقه مان پیش آمده باز هم برای خدا کینه ای به دل گرفتیم یا چه بسا علاقه های فردی مانع آن بوده.

تا جلسه بعد روی این گام تمرکز می کنیم انشا الله.

والحمد لله رب العالمین

 ***

جلسه سیر و سلوک قرآنی با موضوع

" روش های عملی محاسبه نفس"

مورخ 28 شهریور 1392

دریافت فایل صوتی با حجم 7 مگابایت


مطالب مرتبط:

- احساس فقر و بیچارگی نسبت به قیامت، نقطه ی مرکزی تقوا

- صوت جلسات سیر و سلوک و نهج البلاغه حجت الاسلام نخاولی

- خلاصه جلسه ی 30 خرداد 1392 با سخنرانی استاد نخاولی + دریافت فایل صوتی

- خلاصه جلسه ی سیر و سلوک مورخ 6 تیر 1392 با سخنرانی استاد نخاولی + دریافت فایل صوتی

- تفکر و فرهنگ سرمایه داری ریشه ی همه ی خطاها است + دریافت فایل صوتی

درج این مطلب در سایت عمارنامه

صوت جلسات سیر و سلوک و نهج البلاغه ی استاد نخاولی

يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۵۴ ق.ظ

وبسایت گفتمان برتر


پست موقت;

صوت جلسات سیر و سلوک و نهج البلاغه ی استاد حجت الاسلام و المسلمین دکتر نخاولی

همانطور که سابقا وعده کرده بودیم، تعدادی از جلسات هفتگی حجت الاسلام و المسلمین مهدی نخاولی با موضوع سیر و سلوک قرآنی و همچنین تفسیر نهج البلاغه، که به دلایلی تاکنون توفیق بازنشر آنرا نداشته ایم، در این پست تقدیم نگاه اعزه ی گرامی میکنیم.

ضمن عرض پوزش از دوستانی که چه از طریق کامنت و چه از طریق پیامک و تماس پیگیر درج مطالب جلسات هفنه های گذشته بودند به اطلاع میرساند این پست به تدریج و پس از آماده شدن متن همه ی جلسات حذف گردیده، صوت و متن هر جلسه در پستی مجزا تقدیم جان شما دوستان عزیز خواهد شد.

خواهشمندیم با انتقادات و پیشنهادات خود و همچنین بیان توانمندی های خویش بمنظور همکاری با وبگاه گفتمان برتر، ما را در راه ترویج هرچه بیشتر معارف حقه ی توحیدی و الهی یاری نمایید.

برای دریافت فایل های صوتی جلسات به ادامه مطلب مراجعه کنید.


مطالب مرتبط:

- خلاصه جلسه ی 30 خرداد 1392 با سخنرانی استاد نخاولی + دریافت فایل صوتی

- خلاصه جلسه ی سیر و سلوک مورخ 6 تیر 1392 با سخنرانی استاد نخاولی + دریافت فایل صوتی

- تفکر و فرهنگ سرمایه داری ریشه ی همه ی خطاها است + دریافت فایل صوتی


فضیلت شب نیمه ذی القعده در بیان پیامبر اسلام

دوشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۵۳ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


حقائق و اعمال شب پانزدهم ذى القعده به نقل از کتاب شریف المراقبات

از کارهاى مهم این ماه (ذی القعده) عمل شب نیمه آن است : سرور ما (سید ابن طاووس قدس سره ) در« اقبال الاعمال» از «احمد بن جعفر بن شاذان» روایت کرده است که گفت : از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم روایت شده است که : « شب پانزدهم ذى القعده شب مبارکى است. خداوند در آن با رحمت به بندگان مؤمنش مى نگرد. پاداش کسى که در آن با عمل از خداوند فرمانبردارى کند، مانند پاداش صد روزه دار ملازم مسجد که به اندازه یک چشم برهم زدن نیز نافرمانى خدا را ننموده اند، مى باشد» بنابراین انسان باید در نیمه شب مشغول به طاعت خداوند شده و به دعا و نماز بپردازد. زیرا روایت شده است:«کسی در این شب چیزى از خدا نمى خواهد مگر این که به او عنایت مى فرماید».

اگر انسان به کسى چنین وعده هایى بدهد، بى تفاوت از کنار این وعده ها نخواهد گذشت . بخصوص اگر بداند که او مى تواند به وعده هاى خود عمل نماید. و همین که احتمال توانایى بر انجام وعده هاى او را بدهد براى عمل کردن به دستورات او کافى است . زیرا پاداش خیلى بزرگ است ؛ پاداشى چون پاداش صد ملازم مسجد که در عمر خود حتى در یک چشم بهم زدن نیز نافرمانى خدا را ننموده اید. این پاداش قابل مقایسه با هیچیک از سعادتها، داراییها و شادیهاى دنیا نیست . و وقتى که سود زیاد باشد، گر چه احتمال آن ضعیف هم باشد عقل حکم به انجام آن عمل براى رسیدن به آن سود مى کند. که در اینجا احتمال سود ضعیف هم نیست . زیرا «اخبار تسامح» در دلیل اعمال مستحبى سند این روایت را معتبر گردانیده و احتمال آن قوى مى شود. به رغبت و اشتیاق خود براى بدست آوردن کالاهاى این دنیاى پستى که بقائى نداشته، با تلخی هاى فراوان همراه و مانع رسیدن نور است بنگر و ببین براى رسیدن به آن و اندوختن آن با احتمال ضعیفى وطن، آسایش و خانواده را ترک و به مسافرت مى روى . بیابانهاى وسیع را در نوردیده، دریاها را زیر پا گذاشته و از جنگلها عبور مى کنى و نهایت آرزوى تو این است که مثلا از این سفرها به هزار دینار برسى . در حالى که احتمال مى دهى به آرزوى خود نرسیده و حتى مال، جان و آبرویت بخطر افتاده و یا با مرگ دست و پنجه نرم کنى ولى باز هم حاضر نیستى از هدف خود دست برداشته و با این عذرها از جدیت و تلاش دست بردارى.

پس با توجه به این که نعمتهاى آخرت پایدار و بدون هیچ رنجى است و با این گونه اعمال بطور یقین مى توان به آن رسید، چرا عمل نمى کنى . و اگر نقص در خود انسان باشد نیز مى توان آن را رفع کرده و سپس به انجام عمل پرداخت . آیا در این صورت بى تفاوتى در مقابل این پاداشها علتى جز ضعف ایمان یا بیمارى قلب که ناشى از حب دنیاست، خواهد داشت.

ویژگى طاعت و عبادت این شب

طاعت و عبادت، در این شب از این جهت که مشهور نبوده و مردم کمتر، در آن به طاعت خدا مشغول مى گردند، آن را از سایر شبهاى مشهور ممتاز مى گرداند. که این مطلب نزد اهل مراقبت مهم است . زیرا توجه، در زمان غفلت عموم، از مراقبات مهم و باعث سرعت اجابت است . و نیز اعمال نزد خداوند بزرگتر و به قبول نزدیکتر و اجر بیشترى دارد. پس با تمام جدیت و اشتیاق براى اجابت دعوت منادى به کرامت خداى متعال اقدام نموده، فرصت را غنیمت شمار و از خواب برخیز. چون بزودى مصیبت مرگ سراغت مى آید که بعد از آن نمى توانى ذره اى از این منافع بزرگ را بدست آورى . هنگام دیدن فرشته مرگ بیدار شده و یک سال مهلت مى خواهى ولى مى گوید سالهاى زیادى را از دست دادى.

مى گویى : یک روز؛ مى گوید: روزهاى زیادى را سپرى کردى . به یک ساعت راضى مى شوى ولى این فرصت را به تو نمى دهد. و با افسوسزیاد بخاطر از دست دادن ایام فرصت و زمان مهلت مى میرى . چه افسوس سخت و چه اندوه جانکاهى!


مطالب مرتبط:

- چطور عبادت100سال را که روزش را روزه و شبش را در عبادت باشیم بدست آوریم؟

- احساس فقر و بیچارگی نسبت به قیامت، نقطه ی مرکزی تقوا

- زندگی بدون محاسبه، زندگیِ "باختن"

- صوت جلسات سیر و سلوک قرآنی و نهج البلاغه حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی نخاولی

- دستورالعمل تضمینی پیامبر اکرم برای بخشش همه ی گناهان
- درج این مطلب در سایت بیتوته ، فرهنگ نیوز ، رجانیوز ، ولی امر ، مهرورزی     

وبسایت گفتمان برتر

نماز توبه یکشنبه های ماه ذی القعده از کتاب شریف المراقبات

براى بدست آوردن طاعت خدا در این ماه (ذی القعده) قبل از هر چیزى از تمام مسائلى که قبلا گرفتار آن بودى توبه کن ؛ توبه اى صادقانه از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روایت شده است که در روز یکشنبه ماه ذى القعده فرمود: مردم ! کدامیک از شما مى خواهید توبه کنید؟ راوى مى گوید: گفتیم : رسول خدا! همه ما مى خواهیم توبه کنیم . حضرت فرمودند: غسل کرده ، وضو گرفته و چهار رکعت نماز بجا آورید. در هر رکعت یک بار «فاتحه الکتاب »، سه بار «قل هو الله احد» و یک بار «معوذتین » (قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق ) بخوانید. آنگاه هفتاد بار استغفار (أستغفرالله ربی و أتوب إلیه) نموده و در پایان «لا حول و لا قوه الا بالله» بگویید. سپس بگویید: یا عزیز! یا غفار! إغفر لى ذنوبى و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لا یغفر الذنوب إلا إنت (اى عزیز! اى بسیار بخشاینده ! گناهان من و گناهان تمام مردان و زنان مؤمن را ببخش که جز تو کسى گناهان را نمى بخشد.)

آنگاه فرمود: بنده اى از امت من چنین عملى را انجام نمى دهد، مگر این که از آسمان به او ندا مى رسد: بنده خدا! عمل را از نو شروع کن که توبه تو قبول ، و گناهانت بخشیده شد. فرشته دیگر از زیر عرش ندا مى کند: اى بنده ! مبارک باد بر تو و بر خانواده و خاندانت . منادى دیگرى صدا مى زند: در روز قیامت ، دشمنانت را از تو راضى مى نمایند. فرشته دیگرى ندا مى کند: اى بنده ! با ایمان از دنیا مى روى . دینت از تو گرفته نشده و قبر تو وسیع و نورانى خواهد شد. منادى دیگرى صدا مى زند: پدر و مادر تو و خاندانت بخشیده شده و در دنیا و آخرت خوش رزق خواهى بود. جبرئیل ندا مى کند: من با فرشته مرگ پیش تو آمده و به او دستور مى دهم که با تو خوش رفتار بوده ، بخاطر مرگ آسیبى به تو نرسانیده و بنرمى روح را از بدنت خارج نماید. گفتیم : رسول خدا! اگر کسى در زمان دیگرى چنین بگوید چطور؟ فرمودند: چیزهایى را که گفتم براى او نیز خواهد بود. جبرئیل این مطالب را در شب معراج به من گفت .

امام باقر علیه السلام فرمودند: «خداوند از توبه بنده خود بیش از شخصى که در شب دراز و بسیار تاریک مرکب سوارى و آذوقه خود را گم کرده و سپس پیدا کند، خوشحال مى شود.»

و نیز از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که : «پیامبر به شخصى که در حضورشان گفت: استغفر الله ، فرمودند: مى دانى استغفار چیست؟ استغفار درجه بلند مرتبگان بوده و شش شرط دارد:

اول - پشیمانى از گذشته

دوم - تصمیم بگیرى که هیچگاه آن را انجام ندهى

سوم - این که حقوق تمام مخلوقات را ادا کرده تا جایى که خداوند را سبکبار دیدار نمایى

چهارم - تمام واجباتى را که ضایع کرده اى جبران نمایى

پنجم - گوشتى را که از مال حرام روئیده با اندوه ذوب کرده تا پوست به استخوان بچسبد و گوشت جدیدى بوجود آید

ششم - رنج فرمانبردارى را به جسم بچشانى ، همانگونه که شیرینى گناه را به آن چشانیده اى . و در این هنگام بگو: استغفر الله»


مطالب مرتبط:

- معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

درج این مطلب در سایت بیتوته ، روزگار نو     

علم حقیقی اینجاست

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۵۳ ب.ظ
وبسایت گفتمان برتر

گفتاری از حجت الاسلام شیخ روح الله رضایی طهرانی بمناسبت ایام مبارک دهه ی کرامت

علم حقیقی اینجاست

هر یک از ائمه ی هدی علیهم  السلام به صفاتی مشهورند و اینکه حضرت رضا علیه السلام، عالم آل محمد صلی الله علیه و اله و سلم است به این معنا نیست که سایر ائمه چنین نیستند بلکه این صفت در وجود ایشان بیشتر مجال ظهور و بروز پیدا کرده است. علت آن هم بر می گردد به شرایطی که آن حضرت در آن قرار داشتند؛ یعنی شرایط زندگی ایشان به گونه ای رقم خورد که حضرت مجبور شدند کار خود را از این بُعد پیش ببرند. این شرایط را می توان در سه محور خلاصه کرد:

محور اول، مناظراتی بود که مأمون ترتیب می داد و طی آنها حضرت در مقام گفت وگوی چند جانبه قرار می گرفت و نمایندگان یهودی  ها، مسیحی  ها، زرتشتی ها و سایرین با حضرت وارد بحث می شدند.

محور دوم، سؤالاتی بود که شخص مأمون از امام می پرسید و حضرت پاسخ می دادند. مأمون فرد زیرکی بود و در مقام پرسش گر با امام سخن می گفت. یکی از معروف ترین پرسش هایی که او طرح کرده است، سؤال در مورد عصمت انبیاست.

محور سوم، فضای علمی و فرهنگی حاکم بر زمان مأمون بود. در این فضا که قبل از او شکل گرفته بود، کتبی از اندیشه  ها و مکاتب مختلف ترجمه می شد و در دسترس جامعه  ی اسلامی قرار می گرفت. مقابله با انحراف ناشی از این افکار عرصه ی دیگر ظهور علم امام بود. گذشته از نکات فوق، مسأله ی دیگری که موجب انتساب این صفت به امام رضا علیه السلام شده است، رفتارها و عکس العمل های عالمانه ی حضرت در مقابل قضایایی بود که برای ایشان رخ می داد. قضیه ی «واقفیه» که بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام رخ داد و آنها از قبول ولایت امام هشتم سر باز زدند، ماجرای نماز عید فطر که مأمون از حضرت خواست تا اقامه کند و مهم تر از همه ماجرای فراخوانی امام به خراسان و پیشنهاد ولایتعهدی به ایشان از مواردی است که برخوردهای عالمانه امام را در پی داشت. در بسیاری از این موارد تهدید های جدی توسط امام به فرصت تبدیل شد. اگر کسی بتواند مبتنی بر سیره ی حضرت، مواردی را که بعضا در حوزه ی علوم رایج امروز مثل مدیریت و شاخه  های مختلف آن تعریف می شود، تبیین کند، نکات نابی مطرح خواهد شد. دنیای امروز علم  زده است؛ یعنی علم واقعی وجود ندارد و تصور کاذبی از علم حاکم است. لذا باید تلاش کرد تا بر اساس زندگی امام هشتم علیه  السلام نگاه انسان به مقوله  ی علم را اصلاح کرد. علم حقیقی نزد اهل بیت است و دنیا تشنه ی آن. از نگاه حضرت رضا علیه السلام علم همان چیزی است که امام صادق علیه السلام معرفی می کند: «العلم نور یقذفه اللّه فی قلب من یشاء» و وجود مقدس حضرت رضا علیه  السلام این مطلب را در خطبه های توحیدی خود بیان کرده اند.

منبع: ویژه نامه ی دهه ی کرامت _ پورتال امام رضا علیه الاسلام

 

از امام رضا (ع) معرفت توحیدی بخواهید

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۳۳ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


گفتاری از آیت الله شیخ علی رضایی تهرانی بمناسبت ایام مبارک دهه ی کرامت

از امام رضا (ع) معرفت توحیدی بخواهیدآیت الله شیخ علی رضایی طهرانی

اولین رتبه

بدون شک در هیچ مذهبی به بحث توحید مثل مذهب شیعه پرداخته نشده و این نکته از بررسی ادیان الهی یهودی، مسیحی، زرتشتی و نیز مذاهب اسلامی چه معتزله، اشعری ها، ماتریدی ها و... قابل اثبات است که بیشترین، با کیفیت ترین و بهترین سخنان در مسأله ی توحید در میان همه ی مذاهب، به شیعه و امامان آن بازمی گردد. بدون شک در میان ائمه ی شیعه، امام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام رتبه دار مسائل و مباحث توحیدی است و پس از ایشان به شهادت کتب روایی و حدیثی ما، امام علی بن موسی الرضا علیه السلام عهده دار مسائل توحیدی بوده و بیشترین سخنان و گفته ها را در ارتباط با مسأله ی توحید دارند.
امام رضا (ع) توقع دارد...
اساس دین اسلام بر توحید است؛ به گونه ای که اگر توحید را بگسترانیم، می شود مجموعه ی فقه و عقاید و احکام و اخلاقیات. و اگر این ها را با هم جمع کنیم، می شود توحید. پس هر کس در توحید معرفت بیشتری داشته باشد، در دین شناسی معرفت بالاتر و والاتری خواهد داشت. اگر بخواهیم توحید را به خوبی و درستی بیاموزیم، باید در مکتب اهل بیت عصمت و طهارت و به خصوص در سخنان این دو امام همام یعنی امیرالمؤمنین و امام رضا علیهماالسلام جستجو کنیم. لذا ما شیعیان، به خصوص زائران قبر مطهر علی بن موسی الرضا علیه السلام نباید به زیارت اکتفا کنیم بلکه باید بتوانیم معارف بلند توحیدی این امام بزرگ را که الحمدلله در کتاب ها وجود دارد و بسیاری از این کتاب ها هم به برکت انقلاب اسلامی ایران ترجمه شده است، فرا بگیریم تا مبادا خداشناسی ما آمیزه ای از آموزه های انحرافی و یا ناقص و کم استناد باشد. توقع علی بن موسی الرضا علیه السلام از شیعیانش این است که به آن چه در این باره در مجامع روایی ما مثل الکافی، توحید شیخ صدوق و دیگر کتب روایی هست، اهمیت داده، آن ها را مطالعه کنند و اعتقادات خود را براساس این مباحث عالی بچینند.
دعای بلند...
خوب است زائر علی بن موسی الرضا علیه السلام در کنار خواسته های مادی خود از آن حضرت مثل شفای مریض، خانه و زندگی، پول و... از این امام رئوف و عطوف، مسائل روحی و معنوی را هم دریافت کند. اولاً درخواست کند که مزه ی توحید واقعی و ارتباط با ولایت را بچشد. ثانیاً سعی کند هرگونه استقلال را از امام بزداید و امام را واسطه ی فیض خدا بداند. در این صورت امام رضا علیه السلام بیشترین توجه را به زائر خود می کند. یعنی زائر باید نگاه توحیدی را حتی در مواجهه با خود علی بن موسی الرضا علیه السلام حفظ کند و این چیزی است که اهل بیت عصمت و طهارت از ما خواسته اند. سوم هم این که تلاش کند تا این نگاه توحیدی را در میان خانواده و بستگان خود و کسانی که بر آن ها تأثیرگذار است ایجاد کند.
مسئولیت در برابر تفکر توحیدی
مجموعه هایی مثل آستان قدس رضوی که برنامه های مختلفی را برای زائران تدارک می بینند، باید براساس نگرش علی بن موسی الرضا علیه السلام، به مسأله ی توحید هم بپردازند و در قالب جزوات، مجلات و... این معارف را در اختیار زائرین قرار دهند تا این خیل عظیم زائران داخلی و حتی شیعیان بحرین، عربستان، لبنان، عراق و دیگر مناطق، یک نگرش جدید، صحیح و محکم از توحید -که اساس دین مبین اسلام و مکتب تشیع است- پیدا کنند. این آموزه ها باید به گونه ای عملیاتی و کاربردی شود که توحید و توجه به حضرت ربوبی و تأثیر خداوند متعال در زندگی زائران مشهود باشد.
بلندای قله توحید
توحید و ولایت از هم جدایی ندارند و در مراتب عالی به نوعی به یکدیگر می رسند. در میان روایاتی که از علی بن موسی الرضا علیه السلام نقل شده است هر چند حدیث «سلسله الذهب» که در حقیقت اتحاد توحید و ولایت را در مراتب عالی بیان می کند، می تواند به عنوان الگو و نمونه ای مطرح باشد اما در ارتباط با توحید، از ایشان روایاتی دیگر داریم که به مراتب دقیق تر و عمیق تر از این روایت است. روایاتی که فردی مثل ملاصدرا در کتب حِکمی خود آن ها را تبیین می کند و گاهی صفحه ها به بیان آن ها می پردازد و در آخر هم اعتراف می کند که شاید به بلندای کلام علی بن موسی الرضا علیه السلام پی نبرده باشد.
نویسنده : مصطفی لشکری

مطالب مرتبط:

گفتاری از حجت الاسلام شیخ مهدی نخاولی بمناسبت ایام مبارک دهه ی کرامت;

کرامت ملکوتی؛ بی منّت و با محبت
درج این مطلب در سایت عمارنامه

کرامت ملکوتی؛ بی منّت و با محبت

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۲۱ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


گفتاری از حجت الاسلام شیخ مهدی نخاولی بمناسبت ایام مبارک دهه ی کرامت;

کرامت ملکوتی؛ بی منّت و با محبت

مظهر اسم کریم خدا
از نگاه اسلام بحث کرامت انسان باز می گردد به این که خداوند کریم است و در عالم وجود با اسما و صفاتش در موجودات تجلی کرده است، لذا همه ی موجودات مظهر کرامت خداوند هستند. کرامت برخورداری از آن صفت کریم خدا و در مورد انسان، همان شرافت وجودی است که جزء مباحث اسلامی هم هست. خداوند در قرآن می فرماید: ما بنی آدم را تکریم کردیم و برتری اش بخشیدیم «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً»
اصل این کرامت باز می گردد به روح آدم که «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ روحی». انتساب خاص دارد به خداوند و به تبع آن، خلقت مادی او هم به سبب همراهی با روح، از کرامت برخوردار است و تجلی آن کریم بودن است. لذا جسد مسلمان مؤمن و به طور کلی جسد انسان احترام دارد. هرچند کرامت اصلی، همان کرامت روح است.

از کرامت طبیعی تا کرامت  ملکوتی
بر این اساس دو سطح از کرامت وجود دارد: کرامت طبیعی و کرامت ملکوتی. حال اگر بخواهیم کرامت انسان پاس داشته شود، تکریم در هر دو حوزه باید تحقق پیدا کند. در حوزه ی کرامت طبیعی، تکریم انسان ها عبارت است از برآورده شدن نیازهای جسمی آن ها، آن هم به صورت آبرومندانه و همراه با احترام. تأمین نیازهای زندگی، نیاز به ازدواج، نیاز به شغل، نیاز به امنیت و... از این دسته اند. لذا اگر حکومتی بخواهد مردمش را تکریم کند، باید این نیازها را تأمین کند بدون آن که مردم به حد اضطرار برسند و برای آن آبرو صرف کنند.
در حوزه ی کرامت ملکوتی تأمین نیازهای معنوی مدنظر است، به همین خاطر خداوند می فرماید: بخوان به نام پروردگار اکرم خود، نادانسته های تو را با قلم به تو آموخت... «اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ، الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ»؛ یعنی تجلی اکرم بودن خداوند تأمین نیازهای معرفتی است. نیازهای آموزشی، نیازهای ایمانی و... هم از این نوع به شمار می روند و اگر این ها تأمین نشود، کرامت روح انسان دچار خلل می شود. لذا بصیرت دادن، حفظ حرمت اختیار انسان ها، حفظ حرمت انتخاب افراد و... از مبانی تکریم روحی آن هاست.
امام کریم
تمام این نیازها برای رشد افراد لازم است و امام مسؤول تأمین و فراهم نمودن آن هاست. به همین خاطر می بینید که حس افراد نسبت به امام مثل حس آن ها نسبت به یک پدر مهربان است. همان «الوالد الشفیق» (پدر دلسوز) که امام رضا علیه السلام فرمودند. پدر چگونه فرزندانش را تکریم می کند؟ وقتی که به آن ها غذا می دهد یا بچه ها را برای آموزش به مدرسه می فرستد و نیازهایشان را آبرومندانه تأمین می کند، سرشان منت نمی گذارد. شما وقتی پولی از پدرتان می گیرید، احساس شکستگی نمی کنید و خیلی برای شما سخت نیست ولی اگر بخواهید از فرد دیگری بگیرید، سخت است. پس اساس تکریم، حس محبت است. وقتی محبت باشد، نیاز را طوری برآورده می کند که انسان احساس شکست پیدا نمی کند. همان طور که خداوند چنان نعمت می دهد که ما اصلاً احساس بدهکاری به او نمی کنیم. همین خصلت در امام هم وجود دارد. کیفیت زیارت برمی گردد به حالت قلبی انسان نسبت به امام. و اگر آن حس محبت بین ما و امام حاکم باشد، زیارت ما هم ارتقا پیدا می کند.
گفتگو از : مصطفی لشکری

منبع: ویژه نامه ی دهه ی کرامت _ پورتال امام رضا علیه الاسلام


مطالب مرتبط:

- معرفی حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی نخاولی

- معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

درج این مطلب در سایت عمارنامه