نشست چهارم | تمدن حوزوی و حوزه ی تمدنی :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

نشست چهارم | تمدن حوزوی و حوزه ی تمدنی

يكشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۲۴ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


چهارمین نشست از همایش تبیین نسبت حوزه و انقلاب با حضور دکتر موسی نجفی استاد دانشگاه تهران در محل مدرسه علمیه عباسقلی خان شاملو برگزار گردید.

دکتر موسی نجفی

خلاصه ای از بیانات ایشان را تقدیم نگاه سروران مکرم مینماییم:

آنچه از ما از غرب پذیرفته ایم مدرنیزاسیون است نه مدرنیته

رهبر انقلاب یک تقسیم بندی خیلی خوب انجام دادند؛ ظرفیت انقلاب اسلامی در 5 مرحله است: نهضت اسلامی، نظام سیاسی(نظام اسلامی، جامعه اسلامی، کشور اسلامی)، تمدن اسلامی.

ما اکثر کشورهای اسلامی در مرحله نهضت اسلامی هستند. آیا همه‎ی آها به نظام اسلامی می رسند؟ پاسخ آن خیر است؛ مثل انقلاب مصر، یا نهضت مشروطه.

ما دو تا تمدن اسلامی داریم؛ تمدن گذشته و تمدن آینده‎ی اسلامی. ارتباط این دو تمدن چیست؟

دکتر موسی نجفی

دو نظریه وجود دارد؛ پیوست و گسست.

دکتر فردید جمله ی خیلی عمیقی دارند؛ "صدر تاریخ منورالفکری ما، ذیل تاریخ غرب است". ما یک تجدد داریم، یک مدرنیته داریم و یک مدرنیزم. مدرنیته و مدرنیزم هیچ ارتباطی به ما ندارد. فرهنگ غرب این است که هر چه که مرتبط به آنهاست را جهانی می بینند! مثلا "ایدز" در ایران اصلا اولویت ندارد، اما آنها آن قدر این موضوع را بزرگ می کنند که در ایران هم یک دغدغه می شود.

باید سه کلان فکر درست شود؛ دیدگاه ما نسبت به تجدد، هویت ملی (باید بر اساس تفکر شیعه این هویت تعریف شود)، تمدن (ما نمی توانیم مثل ابن خلدون، همه تاریخ اسلام را توجیه کنیم، چرا که شیعه هستیم. ما شیعیان قدرت نقد کردن تاریخ را داریم، از خلفای سقیفه گرفته تا به قول شهید مطهری خلفای تمدن ساز مثل مأمون. بعضی هم از آن طرف افتادند؛ می گویند اصلا تمدن اسلامی نداریم! شهید مطهری این حرف را قبول ندارند. ما می گوییم چون جامعه اسلامی وجود داشته، تمدن اسلامی هم وجود داشته است. اما ما دائماً نظام های اسلامی را نقد کردیم. برعکس ابن خلدون که مجبور بوده همه ی رفتارهای خلفا را توجیه کند و از آنها دفاع کند.)

دکتر موسی نجفی

سؤال: چرا ایرانیان اکثریت شیعی دارند؟ من یک جواب تمدنی دارم؛ ایرانیان همان کسانی هستند که تخت جمشید را ساختند، این ایرانیان با این تمدن، قطعاً ائمه را با خلفا یکسان نمی بیند. اما اعراب این تمدن را نداشتند، به همین دلیل فرقی بین ائمه و خلفا نگذاشتند. ایرانیان زبان نوشتارشان عربی است، اما عربی زبان نیستند! ایرانیان فهمیدند که تمدن اسلامی از تمدن زرتشتی برتر است، بنابراین اسلام را پذیرفتند، اما چون می دیدند که از اعراب برتر هستند، زبان فارسی را حفظ کردند. ایرانیان با اسلام آوردن، از سلسله ی خلافت به سلسه ی امامت پیوستند. شاه اسماعیل صفوی بر روی لباس های نظامیانش آثاری درباره‎ی ولایت امیرالمؤنین ثبت کرده بود. صفویه به مرور یک جامعهی اسلامی تشکیل داد. جامعه ی اسلامی، نظام موجود اسلامی را نقد زد. بعد از چند قرن به جامعه شیعی تبدیل شدیم. باز هم نظام شیعی را نقد زدیم. این جامعه ی شیعی آن قدر رشد می کند که نظام سیاسی خود را نقد میکند؛ در نام گذاری پادشاه ها از "شاه اسماعیل" به "فتحعلی شاه" می رسیم! یعنی اهمیت "شاه" کم می شود. و در نهایت به جمهوری اسلامی می رسیم. آن چیزی که سلطنت را شکست، "ولایت" بود، نه جمهوریت! تمام این ها تجدد است.

دکتر موسی نجفی

ما با تجدد مشکل نداریم، پس مشکل فعلی در چیست؟ مشکل در مدرنیزاسیون است. مدرنیزاسیون سه بعد دارد: بعد ابزاری، بعد سیاسی و بعد فلسفی. ما بعد ابزاری را به راحتی پذیرفتیم. همین میکروفون از غرب آمده و ما آن را پذیرفتیم. ابزاری که از غرب می‎آید با خود فرهنگ خود را دارد. فرهنگی که اجتهاد نداشته باشد، در برابر این "ابزار دارای فرهنگ" زمین می خورد، اما فرهنگی که مجتهد است، در برابر این ابزار اقدام می‎کند؛ همین جمهوریت یک ابزار است که از  غرب آمده، اما امام خمینی این ابزار را گرفت و مجتهدانه آن را تبدیل به ابزاری برای دست یابی به حکومت اسلامی کرد. در دوره ما از بعد سیاسی مدرنیزاسیون عبور کرده ایم و به بعد فلسفی رسیده‎ایم؛ اینجاست که به مشکل می خوریم. برخی معتقدند انقلاب اسلامی بر این موج مدرنیزاسیون سوار شد و راه ادامه دارد.

در گسست فرهنگی، غرب را از پیشرفت غرب جدا می کنیم.

حاشیه اسلیمی

چهارمین نشست همایش "تبیین نسبت حوزه و انقلاب"

تمدن نوین اسلامی؛ غایت مشترک حوزه و انقلاب

دکتر موسی نجفی

دریافت فایل صوتی باحجم 14 مگابایت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی