
هوالعلیم
دومین نشست از
سلسله نشست های تبیین نسبت حوزه و انقلاب در مدرسه علمیه عباسقلی خان شاملو برگزار
شد.
در این جلسه که
ظهر امروز چهارشنبه 16 بهمن 1392 برگزار گردید حجت الاسلام دکتر احمد رهدار مدیر
مؤسسه فتوح اندیشه با موضوع "جریانشناسی نهضت های مرجعیت شیعی"
ایراد سخن فرمودند.
گفتمان برتر
بصورت اختصاصی فایل صوتی و متن این جلسه را منتشر میکند.
حجت الاسلام رهدار
در دومین نشست تبیین نسبت حوزه و انقلاب؛
با حضرت امام و الگوی
ولایت فقیه از همهی مکتب ها عبور کردیم و رد شدیم
اساسا در تاریخ
ما ایرانیان، هیچ نهضتی بدون رهبری روحانیت نداریم. شاید نهضت محمدتقی پسیان به
ذهنتان برسد، که این نهضت هم به دلیل مردمی نبودن و وابستگی به آلمانها شکست خورد. ابتدائا به گونه شناسی نهضتهای عالمان دینی میپردازیم.
نهضتهای علمی:
دو دسته، رویکرد
دفاعی و در برابر شبهات، نهضتهایی که اثباتی هستند.
نمونههایی از رویکرد دفاعی:
در اوایل دوره
قاجار هنری مارتین در هندوستان مشغول میشود،
فارسی را یاد میگیرد و به ایران مهاجرت میکند و کتابی در نقد پیامبر خاتم با عنوان «میزان الحق» مینویسد. حدود 40 عالم برجسته بر این کتاب نقد مینویسند. هر کدام از این عالمان در گوشهای بودند. چند وقت بعد یک مستشرق میآید و
نظرات علما را جمع میکند و حاشیهای میزند که
به جایی نمیرسد. آن حرکت علما را باید یک
نهضت علمی دانست.
حالا ببینید!
کتاب آیات شیطانی نوشته میشود. تا کنون حتی یک عالم برجسته
بر این کتاب نقدی نزده است!
حدود 70 سال قبل
در عراق آقایی یک شبهه چند قسمتی به شیعه وارد میکند. در
بخشی از این شبهه میگوید: بیشتر کتابهایی که در تاریخ اسلام نوشته شده، کار اهل تسنن بوده و شیعه
اهل تألیف نبوده است. علامه آقا بزرگ طهرانی آمد و فهرست کتب شیعی را نوشت و سی
جلد شد. علامه امینی در پاسخ به بخش دیگر این شبهه، الغدیر را نوشت. بخش سوم را هم
علامه عسگری پاسخ داد، با کتاب عبدالله ابن صبا. این هم یک نهضت علمی است.
در دوره رضاشاه،
درست در زمانی که علمای شیعه خلع لباس میشوند،
جریانهایی به نام دین اجازه فعالیت مییابند.
شبهههای سنگین به شیعه وارد میکنند.
مرحوم حاج شیخ سراج انصاری جریانی را به راه میاندازد
و پاسخ شبهاتی را میدهد که به شیعه وارد میشود و روز به روز در حال افزایش است.
نمونههایی از رویکرد اثباتی:
حرکت علامه وحید
بهبهانی در دهههای قبل از روی کار آمدن قاجار در
مقابل حرکت انحرافی اخباریون را بزرگترین حرکت علمی اثباتی باید دانست.
در زمانهی ما مؤسسه تحقیقاتی امام خمینی زیر نظر آیت الله مصباح.
اینکه یک عالِم چندین سال گوشهای مینشیند و فکر کند و مؤسسهای ایجاد میکند که در عرصههای مختلف دین را سرایت میدهد.
به نظر من
منیرالدین هاشمی، موسس فرهنگستان علوم، نیز انقلابی ایجاد کرده که متأسفانه در نقد
این مجموعه برخورد سیاسی و سلیقهای صورت میگیرد.
نهضتهای تبلیغی:
حرکت سیدجمال
الدین اسدآبادی؛ تفکر ایشان را تأیید نمیکنم. در
واقع تفکر ایشان را باید نوعی انحراف دانست. اما به لحاظ تبلیغی ایشان را موفق میبینم و مشعلدار میدانم.
اینکه ایشان جهاد بکند و به هند، پاکستان و ... حتی آمریکا برود، مسألهسازی کند، عقب ماندگی اسلام، طرح وحدت جهان اسلام و ... را
مطرح کند. در مقیاس ایشان شاید کسی را نتوان نام برد.
جریان جامعهالمصطفی به ظاهر یک دانشگاه است، اما دانشجویان این مجموعه
از 100 کشور، با اهداف تبلیغی جذب میشوند. من حاصل این کار را در
سفرهای خارجی که داشتم دیدهام. حدود 80 کالج و 500 مجموعه
مرتبط با جامعه المصطفی هستند. کافی است این مجموعه چند سال تعطیل شود تا تأثیر آن
را ببینیم.
ما آخوند هستیم؛
با رسالتهایی عام! عالمان گذشته برای مردم پل ساختند، مدرسه ساختند
و... . این حرف دکتر شریعتی درست است: «دینی که نتواند دنیای مرا آباد کند، آخرت
مرا نمیتواند آباد کند.» وقتی شهید مطهری داستان راستان را
نوشتند، به ایشان گفتند که شما لازم نیست چنین کتابی را بنویسید، کسان دیگری هستند
که بنویسند. ایشان گفتند من را چه حساب کردید. من باید از دین جامعه محافظت کنم.
نیاز مردم و جامعه وقتی به داستان است، باید داستان بنویسم.
نهضتهای اقتصادی:
عالمانی داریم
که پشت یک مجموعه و شرکت اقتصادی میآیند با هدف حمایت از تولید داخلی
و قطع ید بیگانگان! حدود 40 مرجع برای مصرف کالاهای این شرکت فتوا میدهند. این در طول تاریخ بیسابقه
است. به شاه نامه میزنند که ما متعهد میشویم از کالاهای این شرکت مصرف کنیم، کسانی که از این
کالاها استفاده نمیکنند صیغه عقدشان را نخوانیم و
... .
حالا این کار و
جریان را با دورهی خودمان مقایسه کنیم؛ رهبری معظم
از حمایت از تولید داخلی سخن میگویند، امّا حتی یک نفر از مراجع
به پشتیبانی ایشان بلند نمیشود و فتوا نمیدهد. این آقایان باید در پیشگاه تاریخ پاسخ بدهند!
سید محمدتقی
خوانساری در مورد ملی شدن صنعت نفت بیانیه صادر میکنند. این
بیانیه در کنار بیانیههای مجتهدین دیگر باعث میشود که آیت الله کاشانی وارد کار شود. در این بیانیهها
صراحتا میگویند: همین که آیت الله کاشانی هستند، ما اطمینان داریم که جریان ملی
شدن صنعت نفت، یک جریان اسلامی است.
حرکت امام موسی
صدر در لبنان؛ وقتی ایشان زعامت شیعه در لبنان را به عهده میگیرد،
لبنان در اوج فساد است. دختران جوان بیکار، یک پای این فساد هستند. ایشان در این
شرایط میرود و در کنار زعامت، فعالیتهای
اقتصادی را به راه میاندازد. در لبنان دانشگاهی ایجاد
کردند که توانایی فعالیتهای اقتصادی را به دانشپژویان خود میدهد. مسئول این مجموعه
میگوید: ما خانمهای بیحجاب را نیز میپذیریم. اما کار به
جایی رسیده که پس از ده سال، تمام خروجیهای ما محجّبه
هستند.
نهضتهای پنهانی:
حرکت شیخ عبدالکریم
یزدی؛ ایشان حوزه علمیه قم را راه میاندازد با رویکردی ظاهرا غیر
سیاسی، در دورهای که رضا شاه ملعون در پی این
چنین افرادی است. همین حوزه علمیه، امام خمینی و شهید مطهری را پرورش میدهد.
علامه طباطبایی
در همین بستر رشد میکند. کار به جایی میرسد که بعضی ساده اندیشان ایشان را ضد انقلاب میدانند؛ چرا؟ چون ایشان یک بار هم در جریان انقلاب توسط
ساواک دستگیر نشده! مگر میشود ایشان را ضد انقلاب دانست؟!
در زمانی که شبهات فلسفی مارکسیستی وجود دارد، ایشان دست به نوشتن تفسیر المیزان میزند. خروجی این نهضت علامه طباطبایی میشود جریان تفسیر تسنیم، میشود
جریان مؤسسه امام خمینی و ... .
نهضت آیت الله خویی
در حوزه نجف نیز به همین وجه است. شاگردپروری این نهضت، بسیار پربرکت است.
متأسفانه توسط جریان باطل انجمن حجتیه از ایشان تفسیرهای غلطی ارائه شده، مبنی بر
این که ایشان ضد انقلاب است و با انقلاب مخالف است. من به واسطهی دو پایاننامهای که
در قم نوشته شد، به اسنادی دست یافتم که نشان میدهد در
دوران جنگ تحمیلی حضرت امام اجازه ندادند از سهم امام برای تهیه اسلحه استفاده
شود، اما آیت الله خویی این اجازه را دادند و بخشی از اسلحه مورد نیاز ما از همین
طریق مهیا شد. تمام این حرف ها باعث نشود که بگوییم آقای خویی مثل امام خمینی
بودند. خیر! امام خمینی چیزی دیگر است. ما با حضرت امام و الگوی ولایت فقیه از همهی مکتب ها عبور کردیم و رد شدیم، کیلومترها رد شدیم! امام
به ما یاد داد که اگر مجتهد هم هستیم، نباید در کنج کتابخانه باشیم! بله، حرکت آیت
الله خویی عظیم است؛ اما از آنجا که ما امام و انقلاب اسلامی را دیدهایم، نمیتوانیم دیگران به حساب بیاوریم!
نهضتهای حماسی:
این نهضت خودش
دو دسته است: 1ـ دستهای که مسأله محور است و مثلا در
برابر یک قرارداد شکل میگیرد؛ نهضت میرزای شیرازی، نهضت
در برابر فراماسونری و ... 2ـ دسته ای که
به دنبال شکل گیری حکومت هستند؛ نهضت مشروطه و نهضت حضرت امام.
برجسته ترین
نهضت در این مجموعه نهضتها، نهضت امام خمینی است، که همه
چیز را متحول کرد.
در جمع بندی
باید بگوییم که علمای دین در طول تاریخ اقدام کردند، اما اگر به سرانجام و تشکیل
حکومت نرسیدند، به این علت بود که ظریفیتش وجود نداشت. امام خمینی در سر سفره
عالمان دیگر این انقلاب را شکل داد. مگر میشود
امام خمینی از تجربه عالمان دیگر استفاده نکند و این انقلاب را به پا کند. حضرت
امام روی دوش پرورش یافتگان مکتب آیت الله بروجردی این انقلاب را به پا کردند.
امام در تداوم یک سلسه است و همین است که با رفتن ایشان جریان ادامه یافت و قطع نشد. به قول حضرت آقا انقلاب اسلامی موقف ماست و هدف ما
نیست ما باید به تمدن اسلامی برسیم.

دومین نشست همایش "تبیین نسبت حوزه و انقلاب"
جریانشناسی نهضت های مرجعیت شیعی
حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد رهدار
دریافت فایل صوتی باحجم 13 مگابایت
***
پرسش و پاسخ
دریافت فایل صوتی با حجم 9 مگابایت