سیر و سلوک قرآنی | قرآن کتاب محاسبه
خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام دکتر نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ 8 خردادماه 1393
حلول ماه مبارک شعبان را تبریک عرض می کنم و امیدوارم این ماه برای ما ماه استفاده ها و رشد ها باشد. انّ لربّکم فی ایّام دهرکم نفحات؛ باید خود را در معرض این نسیم ها قرار دهیم. یک ثلث از این ماه ها گذشت. کارنامه ماه رجب خود را محاسبه کنیم و ببینیم که کسری کار کجا بود. اگر مبتلا به کاستی هستیم باید آن را اصلاح کنیم. عمر می گذرد و همه این دانسته ها بر علیه ما حجت می شود. از خدا طلب اراده کنیم تا ضعف هایمان را جبران کنیم.
حکایت عمر ما، حکایت همین سه ماه است. قرار نیست معجزه ای در آن رخ بدهد ویکهو اصلاح شویم. هر که بخواهد می تواند رشد کند. فردی می گفت: ای کاش ما زمان پیامبر بودیم و به خدمتش می رسیدیم و با اشک می خواستیم دستی به سرمان بکشد تا اصلاح شویم.
ما هیچ تفاوتی با افراد همزمان پیامبر نداریم. این کار وهم و خیال است. فرزند حضرت نوح علیه السلام یک عمر با ایشان زندگی می کرد. اصلاً تصویری که ما از ایشان داریم غلط است. فرض کنیم دانشجویی در خارج کشور برایش مشکلی پیش آمده و به پول نیاز دارد. پدر و مادر مهربان او تا وقتی ندانند نمی شود کمکی بفرستند. ممکن هم هست که بدانند ولی توان مالی نداشته باشند. در ایصورت ها این بُعد و دوری اثر گذار است. ولی درباره وجودی مثل پیامبر که هم عالم است و هم قادر به کمک، این افکار پوچ است. پس فرقی ندارد که همسایه دیوار به دیوار پیامبر در مدینه باشیم یا مسلمانی در بیست قرن بعد در چین.
مشکل اینجاست که ما سرمان شلوغ است و فرصت نداریم که به سراغ خدا و پیامبر و امام و ولیّ خدا برویم. شاهد این مدعا این است که ببینیم در هفته گذشته چقدر احوالی از امام زمان پرسیدیم و چقدر نگران کارهای خودمان بودیم. حقیقتاً گاهی ما دروغ های جدی می گوییم. می گوییم خدایا ما را به امیر المومنین برسان. بزرگترین دلیل بر کذب ادعای ما این است که تا به حال نرسیدیم. اگر ادعایی صادقانه و خیر باشد که اجابت می شود.
البته همچنان باید بخوانیم و در صفای نیّتمان بکوشیم، نه اینکه نخواهیم. همه چیز آماده است فقط نیازمند همت من و شماست. عده ای می گویند ای کاش ما پیش آقای قاضی بودیم.
ما به چشم خود دیدیم کسانی که تنها شاگردی از شاگرد انِ شاگردان ایشان را دیده بودند ولی آنقدر باهمت کار کرده بودند که می گفتند: ما به گوش خودمان خطاب خداوند به مومنان را می شنویم.
دستور العمل مرحوم قاضی ماه پیش خوانده شد. در این دو ثلث باقیمانده بیاییم مفاد آن را بیشتر پیگیری کنیم.
منشأ رضایت و نارضایتی
کسی که بخاطر دنیا به دنبال خدا آمده معلوم نیست به آنچه می خواهد برسد. آری خداوند می فرماید که اگر مردم اهل تقوا باشند برکات مادی و معنوی رابه زندگی شان باز می کنیم: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»: و اگر اهل شهرها و آبادىها ایمان مىآوردند و پرهیزکارى پیشه مىکردند، یقیناً [درهاىِ] برکاتى از آسمان و زمین را بر آنان مىگشودیم، ولى [آیات الهى و پیامبران را] تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالى که همواره مرتکب مىشدند [به عذابى سخت] گرفتیم.( اعراف/96)
اینجا منظور تقوای جمعی است، هرچند تقوای فردی هم زندگی را آباد می کند ولی آبادی صرفاً به معنی پولدار شدن و سلامت و ... نیست. همه اینها منوط به صلاح بودن برای ما دارد. اما مسئله اینجاست که اصل این است که در مسیر صحیح با حالت سکون و رضایت حرکت کنیم. برای حضرت ایوب علیه السلام که بهترین بنده زمان خود بود حالات مریضی و سلامت یکسان بود. فردی به سرطان مبتلا شده بود و می گفت: من خیلی به این بیماری احتیاج داشتم.
غِنا یعنی بی نیازی نه ثروت. غنای واقعی غنای روح است. اصل هنر ایمان و تقوا تکمیل نفس انسانی است. علاوه بر اینها راحتی ما را هم تامین می کند، البته نه راحتی جسمانی.
رضایت ما تابع خود ماست. مثلا در رفتن به یک مهمانی اگر همسر ما دیر کند و ما معطل شویم بسیار ناراضی هستیم ولی اگر خودمان دیر کرده باشیم دعا می کنیم همسرمان هم دیر کند و اگر دیر کرد خوشحال هم می شویم. می بینیم که در مواجهه با یک مطلب یکسان رضایت ما تغییر کرد. پس رضایت و نارضایتی ما تابع افکار ماست. ایمان و توکل معجون شیرینی است که سطح فرد را بالا می برد تا مشکلات را خیر ببیند. البته در مواردی هم واقعا مشکلات حل می شوند، اما:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود هنر بنده پروری داند
وگرنه این از خدا غیر خدا طلب کردن است.
محاسبه
با مرور آیات محاسبه دریافتیم که محاسبه طیف وسیع تری از صرف محاسبه اعمال ظاهری دارد و شامل سنجش درون هم می شود. محاسبه امروز راه نجات از خطر یوم الحساب است. هرچه اینجا دقیق تر از خودمان حساب بکشیم، حساب فردای ما آسان تر است: «فسوف یُحاسبُ حساباً یَسیراً»: پس در آینده حساب آسانی کشیده می شود( انشقاق/8) اگر مثل شریکی که از شریک حساب می کشد باشیم در حقیقت در حال خالص تر کردن خودمان هستیم.
کلام امیر المومنین علیه السلام درباره محاسبه
ایشان در خطبه 90 نهج البلاغه می فرمایند:
«عباداللّه زنوا أنفسکم من قبل أن توزنوا، و حاسبوها من قبل أن تحاسبوا، و تنفّسوا قبل ضیق الخناق، و انقادوا قبل عنف السّیاق، و اعلموا أنّه من لم یعن على نفسه حتّى یکون له منها واعظ و زاجر، لم یکن له من غیرها لا زاجر و لا واعظ»
اى بندگان خدا خویشتن را وزن کنید (و ارزش خود را بسنجید) پیش از آنکه شما را وزن کنند، و به حساب خود برسید، پیش از آنکه شما را به حساب آورند. و تا راه نفس گرفته نشده، تنفّس کنید، (تا فرصتها باقى است به اعمال صالح بپردازید) و پیش از آنکه شما را وادار به تسلیم کنند (در برابر حق) تسلیم شوید و بدانید کسى که بر ضدّ هواى نفسش کمک نشود، تا واعظ و رادعى از درون جانش براى او فراهم گردد، مانع و واعظى از غیر خودش نخواهد یافت.
همچنین در خطبه 222 در تفسیر آیه 37 سوره نور«رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تجَرَةٌ وَ لَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِیتَاءِ الزَّکَوةِ یخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَر»: مردانى که تجارت (اصل مشغولیت) و داد و ستد آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمىدارد، [و] پیوسته از روزى که دلها و دیدهها در آن زیر و رو مىشود، مىترسند) اشاره می فرمایند اینان از دنیا عبور کردند و هم اکنون در آخرتند و تمام حقایق موعود را مشاهده می کنند. اینان خود را برای محاسبه نفس خود، فارغ از هر کاری کردند و به همین دلیل در آن دنیا دیگر برای حساب معطل نمی شوند. آنها به عیان دیدند که به تنهایی نمی توانند بار خود را بکشند و پس از این محاسبه حال ندامت در آنها شکوفا شد و مشکل خود و دیگران را به برکت آن توانستند حل کنند. درهای آسمان به سوی آن ها باز شد چونکه هیچ دری که رغبت به سوی خدا در آن متصور بود را ندیدند مگر آنکه آن را کوبیدند.
در توضیح می توان گفت این باب های رحمت خدا یکی احسان به والدین است، یکی دل شکسته شدن است، یکی نماز باتوجه است. در کل، باب آن فاصلی است که بین من و محبوبم است. تمام خیرات باب الی الله است، همه نفوس پاک اولیا، حتی افراد زیر دستی که تحت نظر ما کار می کنند.
پس به جای پرداختن به دیگران، باید خود را برای خود محاسبه کرد زیرا که نفع ما در آن نهفته است. خصوصاً کسانی که در موقعیت های مهم تری هستند بیشتر به محاسبه نیاز دارند. مثلا از عالم دینی میلیمتری حساب می کشند، پس باید خودش این کار را در این دنیا بکند. حالا نه اینکه هر که حوزه برود.
کدام عالم وارث انبیاست؟
شهاب الدین سهروردی که از حکما و اهل شهود بود و بحث عالم برزخ را چون خودش مشاهده کرده بود وارد حکمت اسلامی کرد، در نامه ای به فخر رازی درباره عالم دینی می گوید: آنجا که فرموده اند: «العلماء ورثة الأنبیاء»، منظور هر عالمی نیست. بلکه عالمی است که به حُسن عاقبت برسد.
وگرنه که یکی در شیمی عالم می شود و دیگری در فقه و اصول. سهروردی می فرماید آن عالمی عاقبت به خیر می شود که علمش شکل عمل و عملش شکل علم شده باشد. یعنی بین علم و عملش هیچ فاصله ای نباشد. یعنی وقتی از عملش می پرسی به آن و دلیل آن کاملاً علم دارد و علم آنقدر در وجودش مستقر شده که از مشاهده عملش انگار داری کتابی علمی میخوانی. و آنقدر علمش به جانش نشسته که انگار در حال دیدن عملی. مثل اینکه در ظرفی شیشه ای به رنگ شراب آب بریزی و هر بیننده با دیدن آن می پندارد که ظرف پر از شراب است. اگر غیر این باشد که عالمِ مجرم بدترین آدم هاست.
اساتید ما مثالی می زدند و می فرمودند که گاهی شما یک قاشق خاک در دیگ غذایی می ریزی و می جوشد و در آن مستحیل می شود. با اینکه خاک خوردن حرام است ولی به دلیل مستهلک شدن در آب مانعی ندارد. اما اگر قطره ای خون یا فضله موش در آن بریزد باید همه را بیرون ریخت. همینطور یک گناه عملی ممکن است اثرش کمتر باشد، اما هوای نفس چیزی است که اعمال آدمی را همه بر باد می دهد مثل حکایت شیطان. حالات درونی اگر فاسد باشند مُهلکند. اتفاقا از همین حالات باطنی در محاسبه متاسفانه غفلت می شود.
در ادامه نامه می نویسد خوب است که مردم بیدار دل علما را دعا کنند که به ورطه فساد کشیده نشوند وگرنه هم به جهنم می روند و هم به جهنم می برند.
در خطبه حضرت امیر آمده بودکه مومنان وقت خود را برای محاسبه از کارهای دیگر فارغ می کنند. همین نشان می دهد که محاسبه مهم ترین کارهاست. نباید در حال عجله و بی دقت محاسبه کرد. آخر پیگیری ریشه اعمال زشت ممکن است وقت گیر باشد. مثلا امروز خشمگین شدم. باید بببینیم آیا به جا بود. اگر بود آیا به اندازه بود واصلا آیا برای رضای خدا بود.
از دستورات مرحوم حداد بوده که با خلق خدا اگر میخواهی به حق خشمگین شوی مثل عصبانی شدن صوری با بچه ات باشد که در دل دوستش داری ولی در ظاهر برای رشدش خود را خشمگین نشان می دهی. این مرحله را ببینیم و دیگری را ببینیم که کسی برایش خیر خواهی می کند و او در جوابش ترشی می کند که از پستی نفس است.
قرآن کتاب محاسبه
آیات و روایات محاسبه تا اینجا اجمالا تمام شد. جا دارد قرآن یا بخشی از آن را اینطور بخوانیم که خود را با میزان آیات الهی بسنجیم. اگر بسم الله می خوانیم ببینیم آیا چقدر در کارهایمان به یاد خدا بوده ایم. قرآن کتاب محاسبه و سنجش و ارتقاء است. اگر آیات کفار را می خوانیم، ببینیم چقدر از خصلت های آنها را داریم. اگر حکایت حضرت نوح علیه السلام و تمسخر ایشان توسط مردم را می خوانیم، ببینیم اگر حرف حقی به ما برسد و با عقل یا میل ما جور در نیاید، مسخره اش می کنیم یا نه. قرآن کتاب نفس ماست. نقاط ضعف ما در آیات کافرین ذکر شده و نقاط قوت ما در آیات مومنین. قرآن کتاب میزان است.
والحمد لله ربّ العالمین
سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی
مورخ 8 خردادماه 1393
دریافت فایل صوتی با حجم 14 مگابایت
در این زمینه بخوانید:
- سیر و سلوک قرآنی | باطن گناهان و گناهان باطن
- سیر و سلوک قرآنی | راهکار عدم فراموشی خدا
سلام
موفق باشید