استغفار :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استغفار» ثبت شده است

کارگاه طراحی سرنوشت | آمادگی ماه رمضان

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۶ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام و المسلمین نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت مورخ 4 تیرماه 1393

خداوند یک فرصت استثنایی در شبهای قدر ماه مبارک رمضان قرار داده که هر چه شما می خواهید از او درخواست کنید .این در خواست ها را باید با قلم راستین نوشت . قلم راستین یعنی صادقانه .

یکی از دلایلی که دعاهای ما مستجاب نمی شود اینست که دعاهای ما راستین و صادقانه نیست .

لسان قال لسان کاذب است . مثلا می گوید من که از خدا چیز مادی نخواستم ، من از خدا معنویت و ایمان خواستم پس چرا خدا حاجتم را نمی دهد در حالیکه خدا آن چیزی را که ما واقعا می خواهیم به ما می دهد .

لسان حال لسان صادق است .وقتی بچه گریه می کند یعنی من گرسنه هستم و ما زود پاسخش را می دهیم یا یک گیاه وقتی پژمرده می شود می گوید آب می خواهم،  گیاهی هم که پژمرده نشده نمی گوید آب می خواهم، ما هم به او آب نمی دهیم .

خداوند جواد مطلق است و به هر کسی که از او چیزی بخواهد می دهد. اگر ما به زبان حال از خداوند کفر هم طلب کنیم خدا به ما می دهد ، فسق طلب کنیم فسق می دهد. « وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ »

محال است  خواستی در ما باشد و از آن طرف اعطایی نباشد .

ما3 تا  زبان داریم :                                                         

1-      زبان حال = صادق ترین

2-      زبان استعداد

3-      زبان قال = کاذب ترین

 شاهد روشنش که ما صادق نخواستیم ، حالِ خودمان است .من اگر صادقانه ایمان می خواهم باید چه کار کنم ؟ باید زمینه هایش را فراهم بکنم . مثلا من شما را دعوت می کنم و می گویم حتما بیایید اما غذا درُست نمی کنم .حالات ، حرف ها و کارهای ما و وضعیت کنونی ما خودش بهترین شاهد است که آنچه به زبان می گوییم خواسته واقعی ما نیست .

ما باید در شب قدر خواسته ای واقعی داشته باشیم که اجابت شود .

مثال : چه کسی دوست ندارد سالم باشد ؟

        چه کسی پفک و نوشابه می خورد ؟

اگر می خورید یعنی خواسته تان صادق نیست .خواسته های ایمانی هم همینطور است .

اولین مقدمه ورود در ماه مبارک رمضان، صدق در خواسته ها است .آدم باید خودش را دوباره بازخانی کند . آیا آن چیزهایی که الآن برای من مهم است واقعا مهم است .اگر دید صدق نیست سعی کند آن را در خودش ایجاد کند . با :

1-      تشرف به حضور پیامبر ( ص) = ولواأنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوک

2-       استغفار = فااستغفروا لهم===» لوجدواالله توابا رحیما

3-       توسل = واستغفر لهم الرسول

نداشتن صدق خودش بزرگترین گناه است .صدق فراتر از راستگویی است .

مثال :منافقین نزد پیامبر آمدند و گفتند : «إذاجاءک المنافقون قالوا نشهد إنک لرسول الله» این جمله شان جمله و حرف صادقی است ولی خداوند می فرماید که خودشان کاذب هستند .

گاهی ما در لاإله الا الله گفتن کاذب هستیم .کذب فراتر از دروغگویی است .

در قیامت این صدق است که به درد انسان می خورد .« هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم »

نتیجه عدم صدق، گناه کردن است. اگر ما صادقانه بدانیم که هر کاری که می کنیم خدا می بیند آیا باز هم گناه می کنیم؟ یا فرض کنید اگر امام زمان(ع) نشسته باشند در حضورشان به دوست یا فامیل مان حرف زشت می زنیم ؟

باید ضریب راستی را در عقایدمان بسنجیم .

الآن هیچ فرقی برای ما با کسانی که دیوار به دیوار خانه حضرت زهرا (س) بودن، ندارد. زیرا برای ائمه (ع) زمان و مکان حجاب نیست و همان احاطه ای که در زمان خودشان داشتند الآن هم دارند .علم، مهربانی و قدرت پیامبر (ص) در همین زمان ما هم جاری است و هیچ فرقی ندارد. ما باید تصورمان را در مورد پیامبر (ص) درُست کنیم. چون این آیه فقط برای دوران پیامبر نازل نشده که با مرگ پیامبرهم منسوخ شود .این آیه همین الان هم با ما حرف می زند که اگر کسی به خودش ظلم کرده می تواند نزد پیامبر برود . پیامبر (ص ) یک جسد نبودند که در یک سالی به دنیا آمده باشند و در یک سالی هم از دنیا رفته باشند .آدم وعالَم از مجرای رسول خدا (ص ) خلق شده اند.یعنی چه در ادوار گذشته که موجودانی بودند و چه در آینده و بعد از دوران کنونی موجوداتی خلق شوند ، باز هم پیامبر (ص) واسطه فیض خواهند بود .یک دریای بی کران تصور کنید . این دریا یک سطح نامحدود دارد که بی نهایت موج های محدود شکل می گیرد . این موج ها هر کدام از ما انسان ها و زمین و آسمان و... هستیم سطح دریا وجه خداست که وجه خدا حقیقت محمدیه است .یک دسته از این امواج هم همین دوره انسانی است که ما در آن قرار داریم .لذا خداوند در این آیه می فرمایند اول نزد پیامبر بروید و بعد من .(واین همان جوابی است که باید به وهابی ها داد که همان حرف شیطان را می زنند که می گفت من به همه سجده می کنم جز آدم .) واگر رسول اکرم برایشان طلب بخشش کرد  بعد می فرماید «لوجدواالله توابا رحیما»  اگر کسی در درون خودش توبه واقعی کند تواب بودن  و رحیم بودن خدا را می یابد.

اثر توبه صحیح اینست که در درون انسان یک نورانیتی ایجاد می شود .چون یک حالِ اعتدالی به فرد دست می دهد .

اینها کارهایی است که قبل از ورود به ماه رمضان باید انجام دهیم. و طهارت شرط ورود به این ماه است .

در کتاب المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی مراقبت های این ماه آمده است .

در این کتاب اعمال آخرین جمعه ماه شعبان آمده است که از عبدالسلام بن هروی در کتاب عیون نقل شده است :در آخرین جمعه ماه شعبان به خدمت امام رضا (ع) رسیدم . امام فرمود : اباصلت !بیشترین روزهای شعبان گذشت و این آخرین جمعه است ، با دعا و استغفار ، قرائت زیاد قرآن و توبه کردن از گناهان ، کوتاهی خود را نسبت به روزهای گذشته جبران کن تا با شروع ماه رمضان اخلاص در وجودت جوانه زده باشئ.تمام امانت ها را ادا کن ، هر نوع کینه ای را نسبت به مومن از دلت پاک کن و مرتکب گناه مشو .

(کلید ورود به بهشت از بین بردن کینه هاست . اگر کسی حرف زشتی زده یا بی احترامی ای کرده ویا ... انسان عادی و منصف عین همان جواب را به او می دهد اما انسانی که می خواهد حرکت و رشد کند ریا، گذشت می کند و کسی که می خواهد بیشتر رشد کند علاوه بر گذشت در درونش هم هیچ کینه ای ندارد .و در نهایت خودش سود می برد چون آسایش و راحتی را برای خودش فراهم کرده .لذا ما اگر بخواهیم زندگی دنیایی خوبی هم داشته باشیم باید به دستورات خدا عمل کنیم .

تغییرات رفتاری مثل مثلا چادری شدن برای خانم ها خیلی ساده است اما تغییرات درونی خیلی سخت است . چون اینها جزء خلقیات ماست که نیاز به تمرکز و تمرین دارد .

خیلی از مشکلات ما از ظاهر بینی ما ناشی می شود .فرض کنید سرِ سفره نشسته اید و سالادهای مختلف و مقوی هم در سفره است . ما از این سالاد می خوریم چون نفعش به بدن خودمان می رسد اما اگر کسی غذاهای جلوی ما را بردارد و بخورد موضع می گیریم چون نفعش را او برده. حالا در مورد نماز خواندن هم همینطور است .نماز و دعا و ذکری که می گوییم به حساب خودمان واریز می شود اما چون محسوس نیست از سر و ته نمازمان می زنیم . اینها تمرین های ذهنی می خواهد .)

تقوا پیشه کن و در همه حال چه در پنهان و چه آشکار به او توکل کن .و در ادامه این ماه این دعا را زیاد تکرار کن « اللهم ان لم تکن غفرت لنا فی ما مضی من شعبان فاغفرلنا فی ما بقی منه »

فرصت های طلایی ای در زندگی ما برای ارتقاء فکر ، نیات و حالاتمان وجود دارد .

برخی می پرسند چطور می توانیم میزبان امام زمان باشیم .این دغدغه متعالی داشتن خیلی خوب است و ناشی از روح متعالی است ، با همین مراقبتها حاصل می شود . نفس تان را ارتقاء دهید و خداوند این زمینه ارتقاء را فراهم کرده .خداوند در بحث روزه می فرماید که روزه بر شما واجب شده همان گونه که بر پیشینیان واجب شده تا مطهر شوید. در روایات ودر تاریخ آمده که آنان مثل ما روزه نداشتند و منظور خداوند انبیاء امم سابق است . این یعنی خداوند برای ما خیلی حساب باز کرده و به ما ارزش داده . در امتهای قبل این قابلیت را ندیده که از آنان روزه بخواهد و لذا ما باید در سطح انبیاء حرکت کنیم . حداقل در این ماه تمرین کنیم .بیشترین و مهمترین عمل در این ماه خواندن قرآن است .و دو چیز در این ماه خیلی رشد می دهد : قرآن خواندن و دعا کردن

والحمدلله رب العالمین

حاشیه اسلیمی

سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت

مورخ 4 تیرماه 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 14 مگابایت


وبسایت گفتمان برتر


خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام دکتر نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ 28 فروردین1393

در ایام میلاد حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها قرار داریم. انشاء الله در جهات ملکوتی از ایشان بیشتر بهره ببریم.

یک آیه و چند سؤال

در سوره مبارکه بقره در آیه شریفه می خوانیم: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‏ وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون‏: از تو درباره هلال‏ هاى ماه می ‏پرسند، بگو: آنها وسیله تعیین اوقات [براى امور دنیایى و نظام زندگى‏] مردم و [تعیین زمان مراسم‏] حج است. و نیکى آن نیست که به خانه‏ ها از پشت آنها وارد شوید، [چنان که اعراب جاهلى در حال احرام حج از پشت دیوار خانه خود وارد می ‏شدند نه از در ورودى‏] بلکه نیکى [روش و منشِ‏] کسى است که [از هر گناه و معصیتى‏] مى‏پرهیزد. و به خانه‏ ها از درهاى آنها وارد شوید و از خدا پروا کنید تا رستگار شوید(بقره /189)

در ایام جاهلیت رسم بر این بود هرکه از مراسم حج باز می گشت برای ورود به خانه اش به جای ورود از درب، از دیوار پشتی قسمتی را خراب می کرد و وارد می شد؛ شاید به این معنی که مسیر زندگی ام را عوض کرده ام.

قرآن با این سنت مقابله می کند و می فرماید که این کاری غلط و بی پایه است. سپس به معرفی نیکی و بِرّ می پردازد و برّ را از در وارد شدن می خواند.  صحیح است که کار آنها غلط بوده ولی می شد با نهی از این کار مطلب را تمام کند در حالیکه به تعریف برّ می پردازد. ولی آیا این ورود از در خانه ها اینقدر اهمیت دارد که معیار نیکیست، و آنقدر وزن دارد که بین دو تقوا قرار گیرد. در آیه محاسبه که یک چنین ترکیبی داشتیم( قرار گرفتن امری بین دو تقوا، با این تفاوت که آنجا دو امر به تقوا بود و اینجا یک فعل ماضی و یک امر قرار دارد) نشان از اهمیت فوق العاده مطلب بود.

از طرفی می فرماید بِرّ کسی است و نه چیزی، در حالیکه می دانیم برّ شیء است و نه شخص. عمده مفسّرین که می خواسته اند فقط با مسائل ادبی به سراغ قرآن بروند یا بَرّ( نیکوکار) را در تقدیر گرفته اند، برخی هم ذو البرّ( نیکوکار) را، یا یک برّ دومی بعد برّ را.

حال آنکه اگر چنین تقدیر های بعیدی قرار بود باشد خود خدا صراحتا بیان می فرمود. اینجاست که می توان فهمید که قرآن را با کتاب مُغنی و چند کتاب ادبی نمی شود فهمید. متأسفانه بسیاری خواسته اند قرآن را اصلاح کنند نعوذ بالله مثل دیواری که ریختگی دارد و باید آن را پر کرد.

المیزان پاسخ می دهد

از انحصارات تفسیر شریف المیزان که از روح مطهر علامه نشأت گرفته همین پاسخ است. ایشان می فرمایند: در آیه شریفه خوب بودن آن را نفى، و خوب بودن تقوا را اثبات کرده و در اثبات خوبى تقوا ظاهر کلام اقتضا مى‏کرد بفرماید:" و لکن البر هو التقوى" ولى به جاى آن فرمود:" وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‏"، تا بفهماند کمال آدمى در اتصاف به تقوا است، که مقصود هم همین اتصاف و داشتن تقوا است، نه صرف حرف و مفهوم(ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 82)

پس قرآن با این تعبیر می خواهد الگوی عملی ارائه بدهد نه فقط لیستی از خوبی ها در تعریف برّ. و این خود نشان می دهد سخن راندن صرفا در فضای تئوری مشکل را حل نمی کند. الگوی عملی برّ به استناد خود قرآن در سوره دهر علی و اولاد علی علیهم السلام است( آیات 5 تا 22)

سؤالی دیگر

از در وارد شدن یعنی چه؟

برای پاسخ به این سؤال باید به سراغ آیه ای دیگر در همین سوره مبارکه برویم. در آنجا که خداوند به بنی اسرائیل امر می کند که برای جهاد با مشرکین به فلسطین وارد شوند آنهم با حالت و ذکری خاص: وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُواْ مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَ قُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَکمُ‏ خَطَایَاکُمْ  وَ سَنزَیدُ الْمُحْسِنِین‏: و [یاد کنید] هنگامى را که گفتیم: به این شهر [بیت المقدس‏] وارد شوید، و از نعمت هاى آن هر چه که خواستید، فراوان و گوارا بخورید و از دروازه [شهر یا درِ معبد] فروتنانه و سجده ‏کنان درآیید و بگویید: [خدایا! خواسته ما] ریزش گناهان ماست، تا گناهانتان را بیامرزیم و به زودى [پاداش‏] نیکوکاران را بیفزایم( بقره/ 58)

در این آیه شریفه دو دخول مطرح شده؛ اولی دخول به قریه به معنای سرزمین است و دومی دخول در باب.

دخول اول، دخولی مادی به فلسطین برای جهاد بود که البته از آن سر باز زدند و نتیجه پیروزی در آن هم مادی بود که بهره مندی از نعمات آن سرزمین است. اما دخول دوم، دخولی معنوی با نتایجی معنویست. یعنی دخولی همراه با سجده که حالت خضوع تام است بعلاوه ذکر خاص توبه بر لب. نتیجه آن هم غفران لغزش ها ومزید عطیه برای مؤمنین است که معنوی است. پس دخول در باب در معنای خاص و کاربرد قرآنی آن باید معنوی باشد.

ظاهر ملاک نیست

 از لحاظ عقلی هم واضح است که صرف دخول ظاهری از یک در که اثری اینچنانی ندارد. مثلا امروزه افرادی مثل آل سعود از درب کعبه و با همین اذکار استغفار وارد خانه خدا می شوند.

در این باب ابوبصیر می گوید با معصوم در اطراف کعبه بودیم و در آن سال حجاج بسیار برای زیارت آمده بودند و صدای ناله های العفو و استغفار بلند بود. به امام گفتم: چقدر حاجی و ناله بسیار است. ایشان فرمودند: چقدر حاجی کم و ناله بسیار است. سپس تصرفی کردند و من هم دیدم که اغلب به شکل حیوانات در اطراف خانه خدا می گشتند و اندکی انسان در بین آنها مشاهده می شد.

اتفاقا منافقین در این امور ظاهری غلیظ ترند. خلیفه دوم در ظاهر از زاهد ترین به شمار می آمد. این در حالیست که زهد صفت قلب است، نه جسد. لباس وو فرش پاره که نشان زهد نیست.او تارک دنیا برای دنیایی بزرگ تر یعنی ریاست بود. سلیمان نبی و داود نبی علیهما السلام با وجود حشمت بسیار أزهد زمان خویش در واقع بودند.

آیه می فرماید صرف دخول از این در مغفتر میدهد. این چه دریست که دخول در آن چنین اثری عظیمی دارد.

کسب مغفرت؛ نتیجه عمل به کل دین

قرآن می فرماید برای مغفرت و رهایی از عذاب، باید اولا به دین عمل شود و ثانیا باید به همه آن عمل شود. این کار فرعونیان است و انجام دهندگان آن هم نشین فرعونند: ...أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذاب...: آیا به بخشى از کتاب [آسمانى‏] ایمان می ‏آورید و به بخشى دیگر کفر می ‏ورزید؟ [حرام بودن جنگ و آواره کردن را مردود می ‏شمارید، و وجوب آزاد کردن هم‏کیشان را از اسارت قبول می کنید!] پس کیفر کسانى از شما که چنین تبعیضى را [در آیات خدا] روا می ‏دارند، جز خوارى و رسوایى در زندگى دنیا نیست، و روز قیامت به سوى سخت‏ ترین عذاب بازگردانیده می ‏شوند( بقره/85)

پس باب مغفرت همان باب دین است. پس باید دید که باب دین چیست.

درباره خود باب باید اشاره کرد که درب، محل ورود به یک فضا و محل خروج تجلّیات درون آن فضا به بیرون است. از طرفی اگر دربی نباشد ورود به آن فضا ممکن نیست. دیگر اینکه برای امور منیع و رفیع درب قرار می دهند.

یک محل ممکن است درب های فراوانِ در دسترس داشته باشد و یا فقط یک در داشته باشد. دین حق تعالی قابل نفوذ برای تک تک ما نیست و ورود به آن هم سنخ بودن با آن را می طلبد. پس درب آن باید کسی باشد که جانش با دین متحد است. از طرفی هم امر شده ایم و باید در این باب وارد شد.پس باید راهنمایی از همان سنخ موجود باشد.

در این آیه برای بنی اسرائیل، پذیرفتن ولایت هارون شرط است. سحره فرعون هم که خواستند ایمان بیاورند گفتند به ربّ موسی و هارون ایمان آوردیم: « قالوا آمنّا بربّ موسی و هارون» . اگر رب هارون موضوعیت نداشت ههمان رب موسی کفایت می کرد و تکرار در قرآن به هیچ وجه لغو و بیهوده نیست.

اتفاقا در ماجرای سامری هم یرپیچی ار هارون مهر کفر بنی اسرائیل، مُهر خورد و وارد در نشدند.

ولایت امیرالمؤمنین و اهل بیت، باب ورود به دین

خداوند به پیامبر امر کردند که اجر رسالت خود را مودت به اهل بیت قرار بده: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُور: بگو: از شما [در برابر ابلاغ رسالتم‏] هیچ پاداشى جز مودّت نزدیکان [یعنى اهل بیتم‏] را نمى‏خواهم. و هر کس کار نیکى کند، بر نیکى‏اش مى‏افزاییم یقیناً خدا بسیار آمرزنده و عطاکننده پاداش فراوان در برابر عمل اندک است ( شوری/ 23)

ورود در باب پس یعنی ولایت را بپذیرید و در همین باب سیر کنید.

در روایتی از جانب رسول الله، حضرت امیر جداکننده حق از باطل معرفی شده اند: لکُلِّ اُمّة صدّیقٌ و فاروقٌ، و صدّیق هذه الاُمة و فاروقه علیّ بن ابیطالب، إنّ علیّاً سفینة نجاتها و باب حطّتها: هر امتی را صدیق و جدا کننده ایست و صدیق و جداکننده حق از باطل این امت علی بن ابیطالب است. همانا او کشتی نجات و درب توبه این امت است.

البته این مقام منحصر در ایشان نیست بلکه متوجه اهل بیت نبوت است یعنی پیامبر، حضرت صدیقه و دوازده امام علیهم السلام را شامل می شود. این باب برای ما تا یوم القیامه باز است. ما هیچگاه از عهده زلالز کردن خودمان بر نمی آییم که باید در این مسیر از اهل بیت خصوصاً حضرت زهرا علیها السلام مدد بجوییم.

محاسبه, دیدبانی دشمنان

ما دو دشمنِ پنهانِ قسم خورده ی قویِّ هم پیمان  به نام نفس و شیطان داریم. در محاسبه در می یابیم که از چه ناحیه ای این دشمنان به ما حمله می کنند.

یک منفذ کوچک در یک سدّ بزرگ در ابتدا خود را به صورت یک نمِ جزئی نشان می دهد و تدریجا  آنقدر گسترده می شود تا در نهایت سد را فرو بریزد.

در نفس هم اینچنین روند نامحسوسی جریان دارد. گناهان کوچک در ابتدای راه آنقدر شکننده به چشم نمی آیند. اما برخی از حرام خوار ها که به چشم خود دیدیم، از اهل احتیاط های گذشته بودند.

امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند: خُذِ الحائطة لدینک: نسبت به دینت با احتیاط عمل کن.. حائط به معنای دیوار اطراف جایی است. این دیوار احتیاط اگر باغ پُر ثمر وجودمان را فرا نگیرد دزدان و دشمنان، به میوه ها دستبرد می زنند و چه بسا باغ را خراب کنند. اگر مراقبت نکنیم حاصل عمرمان بر باد می رود. کسانی را دیده ایم که در مباح ها حتی احتیاط می کردند اما حالا تصرف در بیت المال می کنند.

یا فردی ابتدا حرف های بیهوده می زند ولی آنقدر پیش می رود که پس از مدتی یک حرف درست از دهانش خارج نمی شود و یا اوا درنده نیست ولی کم کم چنین درنده خو می شود. گاهی عذر بدتر از گناه هم می آورد و می گوید: این خُلق من است. خوب پس خلقت را عوض کن چونکه این شیطانی است. آیا جایز است به بهانه شوخ طبع بودن همه اطرافیان را تخریب کنیم؟

توصیه امیرالمؤمنین به مراقبه و محاسبه

ذیل آیه شریفه وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ : و هنگامى که میان مردم داورى می ‏کنید، به عدالت داورى کنید.(نساء /58) نقل شده که دو بچه خطّی نوشته بودند و نزد امام حسن مجتبی علیه السلام بردند تا بفرمایند کدام زیباتر است. حضرت امیر علیه السلام که آنجا حاضر بودند فرمودند: یا بُنَیَّ فانظُر کیف تحکم، فإنّ هذا حکماً و الله سألکم عنها یوم القیامه: فرزند عزیزم دقت کن که چگونه نظر می دهی. چون این نظر دادن، قضاوت است و خداوند در روز قیامت از شما درباره آن بازخواست می کند.

بله، اینطور نیست که زندگی بیاید و برود و ما هم بیاییم و برویم و هیچ نشود. اگر محاسبه نکنیم، اندک اندک سدّ ایمان فرو می ریزد. شیطان 6 هزار سال سجده کرد و همه را به یک باره دود کرد. این را متأسفانه بین برخی زن و شوهر ها دیده می شود که زمانی هدیه ای خریده سپس سر یک دعوا آن مثلا پاره می کند و یک شبه همه را خراب می کند. خداوند با کسی قوم و خویشی ندارد و اگر کسی دانسته خود را به چاه افکند دستش را نمی گیرد.

اگر محاسبه نکنیم خطاهایمان را فراموش می کنیم و قاعدتاً توبه هم فراموش می شود در حالیکه توبه واجب است برفرض اینکه محاسبه واجب نباشد که هست. این عدم توبه موجب می شود که گناهان در وجود ما رسوب کند و تبدیل به ملکات شود که به راحتی از وجودمان پاک نمی شوند.

از ابتدای بحث محاسبه برای دور نماندن از عمل، قرار شد که شب ها عمل و نیت پشت صحنه آن را محاسبه کنیم، اگر خوب بود خدا را شکر ککنیم و خود را مورد لطف و احسان او ببینیم و در نتیجه خود را بدهکار او ببینیم.

مهم ترین عامل بدبختی

فراموشی حساب روز قیامت بنا بر نص قرآن مهم ترین عامل شقاوت است: یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِساب‏: [و گفتیم:] اى داود! همانا تو را در زمین جانشین [و نماینده خود] قرار دادیم پس میان مردم به حق داورى کن و از هواى نفس پیروى مکن که تو را از راه خدا منحرف مى‏کند. بى‏تردید کسانى که از راه خدا منحرف مى‏شوند، چون روز حساب را فراموش کرده‏اند، عذابى سخت دارند(ص/26)

به این پله های سقوط توجه کنید: تبعیت از هوی، ضلالت از راه خدا، عذاب شدید. در آخر آیه همه را محصول یک چیز می داند و آن فراموشی روز حساب است. در حقیقت عمده، توجه به حساب است و نه صرفاً معاد. این توجه باعث می شود که حال گناه از انسان برود. مثلا اگر فردی توجه داشته باشد که فردا امتحان دارد به درس خواندن مشغول می شود ولی اگر فراموش کند چه بسا برود بیرون و گردش کند.

حساب کشیدن از همه؛ آری یا خیر؟!

دسته ای از آیات می فرمایند از همه حساب کشیده خواهد شد: فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلین: از کسانى که پیامبران به سویشان فرستاده شده و از شخص پیامبران به طور یقین پرسش خواهیم کرد( اعراف/ 6)

دسته ای دیگر می گویند که عده ای بدون حساب به بهشت یا جهنم می روند: أُولئِکَ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْنا: آنان کسانى هستند که آیات پروردگارشان و دیدار [قیامت و محاسبه اعمال‏] را به وسیله او منکر شدند، [و] در نتیجه اعمالشان تباه و بى‏اثر شده است، و روز قیامت میزانى براى [محاسبه اعمال‏] آنان برپا نمی کنیم( کهف/ 105) و یا می فرماید: ... وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فیها بِغَیْرِ حِساب‏: ... و از مردان یا زنان کسانى که کار شایسته انجام دهند در حالى که مؤمن باشند، آنان در بهشت درآیند و در آن بى‏حساب روزى یابند( غافر/ 40)

در جمع و توضیح این آیات باید گفت که ترازو و میزان برای عیار سنجی خلوص است. حال اگر کسی یا خلوص محض است و یا تیرگی محض، دیگر نیازی به سنجیدن ندارد. در مورد بهشت حساب تکلیف هست اما رزق و اجرشان در بهشت به غیر حساب است. درباره جهنمی هم: أُولئِکَ الَّذینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فیها وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُون‏: اینان کسانى هستند که در آخرت، سهمى جز آتش براى آنان نیست و آنچه کرده‏اند، در آخرت تباه و بى‏اثر مى‏شود، و آنچه همواره انجام مى‏دادند، باطل است.

آنجا مثل دنیا دیگر حق و باطل مخلوط نیست و همه چیز روشن است. تصورات ما درباره مسائل معاد عموماً غلط است. مثلا آنجا فرموده حساب شخصی آسان و یسیر است: فأَمَّا مَنْ أُوتىِ‏ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ(7)فَسَوْفَ یحَاسَبُ حِسَابًا یَسِیرًا (انشقاق/8) به خاطر این است که وجودش در مقابل حقیقت پذیرنده بوده و اگر حساب شدیدی دارد: فَحاسَبْناها حِساباً شَدیدا(طلاق/8) به خاطر نفوذ ناپذیری در برخورد با حقیقت است و نه امور اعتباری دنیایی.

سی روز، سی گفتار | شانزدهم: دعا و خواستن

پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۶ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز شانزدهم: دعا و خواستن

                                      

دعا - 2

قال‌اللَّه الحکیم فى کتابه: «و إذا سَألَک عبادى عنّى، فإنّى قریبٌ اجیب دعوة الدّاع إذا دعان. فلیستجیبوا لى‌ وَ لیؤمنوا بى لعلّهم یرشدون«

در دعا، سه چیز نهفته است که این سه چیز، فواید و دستاوردهاى دعاست. دعایى نیست که از دو تاىِ این سه چیز، خالى باشد؛ چه دعاهاى مأثور که از معصومین علیهم‌السّلام رسیده است و چه دعاهایى که یک انسان، خودش از روى طلب و نیاز به خداى خود عرض مى‌کند. دو چیز حتماً در این دعاها هست. و اما بعضى دعاها، سه چیز (یک چیز دیگر) علاوه بر این دو چیز دارند که این سه چیز، خیلى مهم است.

  
یکم: خواستن
یکى از این سه چیز، عبارت است از آن مقصودِ عمومى از دعا؛ یعنى خواستن و گرفتن از خداوند متعال. ما انسان‌ها نیازهاى زیادى داریم و وجودمان سر تا پا نیاز است. اگر در وجود خودتان دقّت کنید، مى‌بینید از تنفّس کردن و غذا خوردن گرفته تا راه رفتن و گوش کردن و دیدن، همه و همه حاکى از نیاز ما انسان‌هاست. یعنى خداى متعال، مجموعه‌اى از امکانات و نیروها را در اختیار من و شما قرار داده است که با آن‌ها مى‌توانیم زندگى کنیم و همه نیز تحتِ اراده پروردگار است. هر کدام از این نیروها و امکانات کمبود پیدا کند، انسان دچارِ مشکلِ اساسى در زندگى خود مى‌شود. مثلاً یک رگ یا یک رشته عصب از کار بیفتد، یک عضله مشکل پیدا کند، تا برسد به مسائلِ بیرون از وجودِ انسان یا مسائل روحى یا مسائل اجتماعى.


متن کامل در ادامه مطلب


مطالب مرتبط:

سی روز، سی گفتار | پانزدهم: نماد بندگی

سی روز، سی گفتار | چهاردهم: در راه قله‌ها

سی روز، سی گفتار | سیزدهم: یاد او

سی روز، سی گفتار | دوازدهم: تقوای امت

سی روز، سی گفتار | سیزدهم: یاد او

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۰ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز سیزدهم: «یاد او»

                                           

قال اللَّه الحکیم فى کتابه: «بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم یا أیها الّذین امنوا اذکروا اللَّه ذکراً کثیراً و سبّحوه بکرة و اصیلاً هو الّذى یصلّى علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظّلمات إلى النّور و کان بالمؤمنین رحیماً. تحیتهم یوم یلقونه سلام و اعدّلهم اجراً کریماً«
خود من هرچه نگاه می‌کنم، مى‌بینم احتیاج دارم به این‌که این آیه شریفه «اذکروا اللَّه ذکراً کثیراً و سبّحوه بکرة و اصیلاً» را تکرار کنم و در آن تدبر کنم و به آن عمل کنم. قیاس به نفس کردم، به نظرم می‌رسد که شما هم و همه‌مان محتاج به این هستیم. می‌فرماید: «یا أیها الّذین امنوا». این بعد از آن است که جامعه ایمانى شکل گرفته و این جامعه آزمون‌هاى بزرگ را از سرگذرانده است. این آیات سوره احزاب است و بعد از سال ششم هجرت نازل شده است؛ یعنى بعد از جنگ بدر و اُحد و جنگ‌هاى متعدد دیگر و بالاخره جنگ احزاب. در یک چنین شرائطى، قرآن به مسلمان‌ها خطاب می‌کند که: «اذکروا اللَّه ذکراً کثیراً»؛ خدا را ذکرِ کثیر کنید. ذکر یعنى یاد. ذکر و یاد در مقابل غفلت و نسیان است. غرق در عوارض و حوادث و پیشامدهاى گوناگون شدن و از مطلب اصلى غفلت کردن؛ این گرفتارى بزرگ ما بنى‌آدم است. می‌خواهند این نباشد. آن‌وقت این یاد هم صِرف یاد کردن و متذکر شدن نیست، ذکر کثیر را از ما خواسته‌اند.

متن کامل در ادامه مطلب

سی روز، سی گفتار | هشت: ماه فرصت‌ها

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۰ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر

روز هشتم: «ماهِ فرصت‌ها»

ماه فرصت‌ها

ماه مبارک رمضان با همه برکاتش و همه زیبائى‌هاى معنوى‌اش، بار دیگر فرا رسید. از قبل از شروع ماه مبارک، پیامبر معظم اسلام مردم را آماده می‌فرمود براى ورود در این عرصه خطیر و والا و پربرکت؛ «قد أقبل إلیکم شهر اللَّه بالبرکة و الرّحمة». در خطبه روز جمعه آخر ماه شعبان، بنا به روایتى این‌طور فرمود؛ خبر داد، توجه داد به مردم که ماه رمضان فرا رسید. اگر بخواهیم در یک جمله ماه رمضان را تعریف کنیم، باید عرض کنیم ماه فرصت‌ها. فرصت‌هاى فراوانى در این ماه در برابر من و شماست. اگر از این فرصت‌ها بتوانیم درست استفاده کنیم، ذخیره عظیم و بسیار ارزشمندى در اختیار ما خواهد بود...

متن کامل در ادامه مطلب


مطالب مرتبط:
+ حجت الاسلام واسطی:بهترین روش خودسازی کدام است؟

+ سی روز، سی گفتار | هفت: ماهِ او

+ سی روز، سی گفتار | شش: خطر غرور

+ معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

+ چگونه بفهمیم عملمان برای خدا بوده است یا نه؟


سی روز، سی گفتار | پنج: اهمیت استغفار

يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۰ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز پنجم: اهمیت استغفار

قال‌اللَّه‌الحکیم فى کتابه: بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. «و من یعمل سوء أو یظلم نفسه ثمّ یستغفراللَّه یجداللَّه غفوراً رحیماً».
در دعایى که در روزهاى ماه مبارک رمضان وارد شده است، این‌طور مى‌خوانیم که «و هذا شهرالإنابة و هذا شهر التوبة و هذا شهر العتق من النّار». ماه، ماه توبه و استغفار و بازگشت به خداست...

استغفار، یعنى طلب مغفرت و آمرزش الهى براى گناهان. این استغفار اگر درست انجام گیرد، باب برکات الهى را به روى انسان باز مى‌کند. همه آنچه که یک فرد بشر و یک جامعه انسانى از الطاف الهى احتیاج دارد -تفضّلات الهى، رحمت الهى، نورانیت الهى، هدایت الهى، توفیق از سوى پروردگار، کمک در کارها، فتوح در میدان‌هاى گوناگون- به‌وسیله گناهانى که ما انجام مى‌دهیم، راهش بسته مى‌شود. گناه، میان ما و رحمت و تفضّلات الهى، حجاب مى‌شود. استغفار، این حجاب را برمى‌دارد و راه رحمت و تفضّل خدا به سوى ما باز مى‌شود. این، فایده استغفار است. لذا شما چند جا در آیات قرآن ملاحظه مى‌کنید که براى استغفار، فواید دنیوى و گاهى فواید اخروى، مترتّب دانسته شده است. مثلاً: «استغفروا ربّکم ثم توبوا إلیه ... یرسل السّماء علیکم مدرارا» و از این قبیل. همه این‌ها، این‌طور قابل فهم و قابل توجیه است که راه این تفضّلات الهى، به برکت استغفار، به سوى دل و جسم انسان و جامعه انسانى باز مى‌شود، لذا استغفار مهم است.
 ادامه متن در ادامه مطلب


پ . ن:

فایل های تصویری سخنرانی حجج الاسلام واسطی و نخاولی بر روی وبسایت روشنگری و آپارات قرار گرفته و ازین پس قابل دریافت می باشد.

مطالب مرتبط:

+ حجت الاسلام واسطی:بهترین روش خودسازی کدام است؟

+ سی روز، سی گفتار | یک: معراج مهمان

+ سی روز، سی گفتار | دو: فصل خودسازی

+سی روز، سی گفتار | سه: روزه، ابزار تزکیه

+سی روز، سی گفتار | چهار: مراحل روزه‌داری

+ معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

+ چگونه بفهمیم عملمان برای خدا بوده است یا نه؟