سی روز، سی گفتار | هشت: ماه فرصتها
روز هشتم: «ماهِ فرصتها»
ماه فرصتها
ماه مبارک رمضان با همه برکاتش و همه زیبائىهاى معنوىاش، بار دیگر فرا رسید. از قبل از شروع ماه مبارک، پیامبر معظم اسلام مردم را آماده میفرمود براى ورود در این عرصه خطیر و والا و پربرکت؛ «قد أقبل إلیکم شهر اللَّه بالبرکة و الرّحمة». در خطبه روز جمعه آخر ماه شعبان، بنا به روایتى اینطور فرمود؛ خبر داد، توجه داد به مردم که ماه رمضان فرا رسید. اگر بخواهیم در یک جمله ماه رمضان را تعریف کنیم، باید عرض کنیم ماه فرصتها. فرصتهاى فراوانى در این ماه در برابر من و شماست. اگر از این فرصتها بتوانیم درست استفاده کنیم، ذخیره عظیم و بسیار ارزشمندى در اختیار ما خواهد بود...
در همین خطبهاى که اشاره شد، رسول مکرم فرمودند که «شهر دعیتم فیه إلى ضیافة اللَّه»؛ این یک ماهى است که شما در این ماه دعوت شدهاید به میهمانى الهى. خود این جمله درخور تدبر و تأمل است؛ دعوت به میهمانى الهى. اجبار نکردند که همه افراد از این میهمانى استفاده کنند؛ نه، فریضه قرار دادهاند؛ اما تحت اختیار خود ماست که از این میهمانى استفاده بکنیم یا نکنیم. بعضى هستند که در این میهمانى عظیم اصلاً فرصت این را پیدا نمیکنند که به این دعوتنامه توجه کنند. غفلت آنها، فرورفتگى آنها در کار مادیت و دنیاى مادى بهقدرى است که آمدن و رفتن ماه رمضان را نمیفهمند. مثل همین که کسى را براى یک میهمانى بسیار باشکوه و پرخیر و برکتى دعوت کنند و او فرصت نکند؛ غفلت کند از اینکه کارت دعوت را حتّى نگاه کند. اینها که دستشان بهکلى خالى میماند. بعضى میفهمند این میهمانى هست اما به این میهمانى نمیروند. کسانى که خداى متعال به آنها لطف نکرده است و توفیق نداده که با اینکه عذرى ندارند، روزه را نمیگیرند یا از تلاوت قرآن یا از دعاهاى ماه رمضان محروم میمانند، آنها همین افراد هستند. کسانى هستند که وارد این میهمانى نمیشوند، نمىآیند به این میهمانى؛ حساب اینها روشن است. جمع کثیرى از مردم مسلمان -امثال ما- وارد این میهمانى میشویم اما بهره ما از این میهمانى به یک اندازه نیست؛ بعضىها بیشترین بهره را از این فرصت میبرند.
بهره کامل
ریاضتى که در میهمانى این ماه وجود دارد -که ریاضت روزه و گرسنگى کشیدن است- شاید بزرگترین دستاورد این ضیافت الهى است. برکاتى که روزه براى انسان دارد، بهقدرى این برکات از لحاظ معنوى و ایجاد نورانیت در دل انسان زیاد است که شاید بشود گفت بزرگترین برکات این ماه همین روزه است. روزه را بعضى میگیرند؛ پس اینها وارد ضیافت شدهاند و بهره از این ضیافت را هم گرفتهاند. لیکن علاوه بر روزه گرفتن -که ریاضت معنوىِ این ماه مبارک است- اینها آموزش خود را هم از قرآن در حد اعلى تأمین میکنند؛ تلاوت قرآن با تدبر. با حالت روزهدارى یا حالت نورانیتِ ناشى از روزهدارى، در شبها و نیمهشبها تلاوت قرآن، انس با قرآن، مخاطب خدا قرار گرفتن، لذت دیگرى و معناى دیگرى دارد. چیزى که انسان در چنین تلاوتى از قرآن فرامیگیرد، در حال متعارف و معمول نمیتواند به چنین تلاوتى دسترسى پیدا کند؛ آنها از این هم بهره میبرند. علاوه بر اینها از مکالمه با خداى متعال و مخاطبه با خدا، راز و نیاز کردن، دل خود را و اسرار درون خود را براى خدا به زبان آوردن هم بهرهبردارى میکنند؛ یعنى همین دعاها. این دعاى ابىحمزهى ثمالى، این دعاهاى روزها، این دعاهاى شبها و سحرها، اینها حرف زدن با خداست، خواستن از خداست، نزدیک کردن دل به ساحت حریم عزت الهى است؛ از این هم بهره میبرند. بنابراین در این میهمانى، از همه دستاوردهاى آن بهره میبرند.
از اینها مقدمتر، شاید به جهتى بالاتر از اینها، ترک گناهان است؛ در این ماه گناه هم نمیکنند. در همان روایت خطبه پیامبر اعظم، امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام سؤال میکند از پیغمبر که در این ماه کدام عمل بافضیلتتر است در جواب میفرمایند: «الورع عن محارم اللَّه». اجتناب از گناهان و از محارم الهى بر کارهاى اثباتى و ایجابى مقدم است؛ جلوگیرى از آلودگى و زنگار روح و دل است. این افراد از گناه هم اجتناب میکنند. پس هم روزهدارى است، هم تلاوت است، هم دعا و ذکر است، هم دورى از گناهان است. این مجموعه، انسان را از لحاظ اخلاق و رفتار هم به آن چیزى که مورد نظر اسلام است، نزدیک میکند. وقتى این مجموعه کار انجام گرفت، دل انسان از کینهها خالى میشود؛ روح ایثار و فداکارى در انسان زنده میشود؛ کمک به محرومان و مستمندان براى انسان آسان میشود؛ گذشت به نفع دیگران و به زیان خود در امور مادى براى انسان روان میشود. لذا مىبینید در ماه رمضان جرم و جنایت کم میشود، کار خیر زیاد مىشود، محبت بین افراد جامعه بیش از اوقات دیگر میشود؛ که اینها به برکت همین ضیافت الهى است.
بعضى اینطور از ماه رمضان بهره کامل میبرند، بعضى هم نه؛ از یک چیزى بهرهمند میشوند، از چیز دیگرى خود را محروم نگه میدارند. باید تلاش مسلمان در این ماه این باشد که حداکثر بهره را از این ضیافت الهى بگیرد و دست پیدا کند به رحمت و مغفرت الهى.
بهترین دعا
من تأکید کنم بر روى استغفار؛ استغفار از گناهان، استغفار از خطاها، استغفار از لغزشها؛ چه گناهان کوچک، چه گناهان بزرگ. این خیلى مهم است که در این ماه، ما خودمان را، دلمان را از زنگارها پاک کنیم؛ خودمان را از آلودگىها مصفا کنیم، شستشو بدهیم؛ و این با استغفار امکانپذیر است. لذا در روایات متعددى دارد که بهترین دعاها یا در رأس دعاها، استغفار است؛ طلب مغفرت از پروردگار. براى همه هم استغفار هست. پیغمبر اکرم هم -آن انسان والا- استغفار میکرد. حالا استغفار امثال ما از نوعى از گناهان است؛ این گناهان متعارف و معمولى و گرایشهاى حیوانى در وجود ما و همین گناهانِ به تعبیرى میگوئیم گناهان چاروادارى؛ گناههاى آشکار و واضح. بعضىها استغفارشان از چنین گناهانى نیست؛ از ترک اولى است. بعضى ترک اولى هم نمیکنند؛ اما استغفار میکنند؛ که این استغفار از قصور ذاتى و طبیعى انسانِ ممکن در قبال عظمت ذات مقدس پروردگار است؛ استغفار از عدم معرفت کامل که این مال اولیاء و مال بزرگان است.
ما باید از گناهانمان
استغفار کنیم. فایده بزرگ استغفار این است که ما را از غفلت نسبت به خود خارج میکند.
ما گاهى در مورد خودمان دچار اشتباه میشویم. وقتى به فکر استغفار مىافتیم،
گناهان، خطاها، خیرهسرىها، پیروى از هواى نفس که کردیم، تجاوز از حدود که انجام
دادیم، ظلمى که به نفس خودمان کردیم، ظلمى که به دیگران کردیم، جلوى چشم ما زنده
میشود و به یادمان مىآید که چه کردهایم؛ آنوقت دچار غرور، دچار نخوت، دچار
غفلت نسبت به خود نمیشویم. اولین فایده استغفار این است. بعد هم خداى متعال وعده
فرموده است که آن کسى که استغفار کند، یعنى بهعنوان یک دعاى حقیقى از خداى متعال
حقیقتاً آمرزش بطلبد و از گناه پشیمان باشد، «لوجد اللَّه توّاباً رحیماً»؛ خداى
متعال توبهپذیر است. این استغفار، بازگشت به سوى پروردگار است؛ پشت کردن به خطاها
و گناهان است و خداوند میپذیرد؛ اگر استغفار، استغفار حقیقى باشد.
توجه کنید که همینطور آدم به
زبان بگوید: استغفراللَّه، استغفراللَّه، استغفراللَّه اما حواسش این طرف و آن طرف
باشد، این فایدهاى ندارد؛ این استغفار نیست. استغفار یک دعاست، یک خواستن است؛
باید انسان حقیقتاً از خدا بخواهد و مغفرت الهى و گذشت پروردگار را بطلبد: من این
گناه را کردهام؛ پروردگارا! به من رحم کن، از این گناه من بگذر. اینطور استغفار
کردنى نسبت به هر یک از گناهان، مسلماً غفران الهى را پشت سر خواهد داشت؛ خداى
متعال این باب را باز فرموده است.
البته در دین مقدس اسلام، اقرار به گناه پیش دیگران ممنوع است. اینکه در بعضى از ادیان هست که بروند توى عبادتگاهها، پیش روحانى، کشیش، بنشینند اعتراف به گناه کنند، این در اسلام نیست و چنین چیزى ممنوع است. پردهدرىِ نسبت به خود و افشاى اسرار درونى خود و گناهان خود پیش دیگران، ممنوع است؛ هیچ فایدهاى هم ندارد. اینکه حالا در آن ادیان خیالى و پندارى و تحریف شده اینطور ذکر میشود که کشیش گناه را میبخشد، نه؛ در اسلام بخشنده گناه، فقط خداست. حتّى پیغمبر هم نمیتواند گناه را ببخشد. در آیه شریفه میفرماید: «ولو انّهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوک فاستغفراللَّه و استغفر لهم الرّسول لوجد اللَّه توّاباً رحیماً»؛ وقتى گناهى انجام دادند، ظلم به نفس کردند، اگر بیایند پیش تو که پیغمبر هستى، از خداى متعال طلب مغفرت و طلب بخشش کنند و تو هم براى آنها طلب بخشش کنى، خداوند توبه آنها را میپذیرد. یعنى پیغمبر براى آنها طلب بخشش میکند؛ خود پیغمبر نمیتواند گناه را ببخشد؛ گناه را فقط خداى متعال باید ببخشد. این استغفار است؛ که این استغفار حقیقتاً جایگاه مهمى دارد. از استغفار در این ماه غفلت نشود؛ بهخصوص در سحرها، در شبها. دعاهائى که در ماه رمضان هست، اینها را با توجه به معانىاش بخوانید.
خطبههاى نماز جمعه تهران؛ 23/06/86مطالب مرتبط:
+ حجت الاسلام واسطی:بهترین روش خودسازی کدام است؟
+ سی روز، سی گفتار | هفت: ماهِ او
+ سی روز، سی گفتار | شش: خطر غرور