تفسیر آیه شریفه «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ
الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»
بمیرید تا ارث ببرید!
امشب، شب نیمه شعبان است و آغاز شب های قدر. هر نتیجه ای که بعداً بخواهیم
بگیریم رو این زحمات قبلی بنا می شود. مثل وزنه برداری که اگر امروز وزنه 200
کیلویی را بلند می کند نتیجه وزنه هایی است که قبلاً بلند کرده است. «قُل کُلٌّ
یَعملُ علی شاکلتِهِ»( اسراء/84) یعنی هر چیزی بر طبق آنچه خود را شکل می دهد
عمل می کند. نتایج امروز، محصول دیروز است و سرنوشت فردا، نتیجه کار امروز است.
اگر امروز باری به هر جهت بودیم، فردا رتبه ای نمی آوریم.
اما پیشرفت در وزنه برداری و امور مادی با عروج به ملکوت در چند چیز است؛
اول اینکه بدلیل محدودیت این عالم هر چه قوی تر در وزنه برداری شویم، باز هم
تا یک حدّی می توان وزنه بلند کرد. ثانیاً اینکه دروه اوج و آمادگی وزنه
بردار هم محدود است و ثالثاً اگر کار رها کند اُفت می کند و معلوم نیست
بتواند دوباره به اوج برسد. همه اینها به این دلیل است که جسم ما ماده است و ماده
محدود است. اما اگر این محدودیت برداشته شود و به عالم ملکوت راه پیدا کنیم، حرکت
به سمت نامتناهی شروع می شود. متأسفانه ما همه چیز را در جسد می بینیم. مثلاً اگر
فرد پیری را ببینیم که فلج شده و برای
قضای حاجت از لگن استفاده می کند، می گوییم او چرا زنده است ونمی میرد. البته گاهی
هم خودمان از دستش خسته می شویم ولی می گوییم کاش بمیرود و راحت شود. بهرحال این
نوع نگاه ناشی از نگاه به حیوانیت اوست و او که از لذّات چشیدن و لمس کردن و ...
بهره کمی دارد می گوییم دیگر زندگی اش به چه کار می آید. آری درست است که آن پیر
جسدش تنزل کرده ولی چه بسا روحش ترقّی کرده باشد. جسد صعود و افولی دارد اما روح،
نا متناهی حرکت می کند. خدا که عُمر لغو به کسی نمی دهد و او را وانمی گذارد؛ خدا
نه عمر دادنش لغو است و نه گرفتنش.
شاکله ما
صحبت در شاکله نفسانی بود. شاکله وجودی ما حال بعدی ما را می سازد. مثلاً اگر
کسی مدّتی والیبال بازی کند دست هایش به شکلی می شود که دیگر به درد کارهای ظریف
نمی خورد و بالعکس. در شب های قدر حالی را خواهیم داشت که در امشب سنگ بنایش می
گذاریم و حفظش می کنیم. اگر شاکله بر معصیت و غفلت گذاشته شود شب قدرمان غیر
ملکوتی می شود. امشی، شب استغفار و توبه و برنامه ریزی برای آینده است.
هیچ چیز در عالم به اندازه خودمان ارزش ندارد. چشمان خود را ببندیم و جهان
هستی را بدون خودمان تصور کنیم؛ همه چیز ارزش خود را از دست می دهد: خانه مان،
همسرمان، مدرک مان ... . هیچ کدام از دارایی ها منهای ما ارزش ندارد ولی بدون ما
دنیا چرخش می چرخد. روزی می رسد که ما نیستیم و هیچ چیزی از دنیا کم نمی شود. قبل
از اینکه ما به سرنوشت پدران و مادرانمان دچار شویم بیاییم تغییری حاصل کنیم. امام
سجاد علیه السلام می فرمایند: کُلُّکم یَسیرُ حدیٍثاً یعنی همه شما روزی به حکایت
و داستانی تبدیل می شود. پس خدا رحمتت کند، اگر می توانی بیا و داستان خوبی بشو.
آیه ارث صالحان
در آیه 105 سوره مبارکه انبیاء می خوانیم: «وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فىِ الزَّبُورِ
مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُون»: و همانا
ما پس از تورات در زبور نوشتیم که: زمین را بندگان شایسته ما به میراث مىبرند.
جایگاه آیه
آیات قبلی این آیه درباره وعده حق خداوند درباره برپایی قیامت و در هم پیچیده
شدن آسمان و حال کفّار و مومنین در آن روز عظیم است. خداوند می فرماید که آسمان را
با همه عظمتش مثل کاغذی در هم می پیچیم و به راستی در عالم چیزی را عظیم تر از
پیچیده شدن طومار کل هستی نداریم و سرنوشتی مهم تر از این برای برنامه ریزی نداریم
چرا که ما هم جزوی از این علمیم.
سوال اینجاست که چرا مسئله به ارث رسیدن نهایی زمین به صالحان که اشاره به
ظهور حضرت صاحب الزمان عجّل الله تعالی فرجه دارد پس از آیات مربوط به واقعه قیامت
آمده است.
1)عاقبت همواره با
متقین است
این چینش آیات می فهماند که همانطور که در قیامت، حق روشن می شود در ادوار
همین دنیا همه وقتی ظلم به بلوغ خود رسید شکسته می شود. در هر مقطعی از همین دنیا
هم عاقبت با متقین است. اینطور نیست که در اینجا هیچ عقوبتی نباشد. مقاطع تاریخی
را خوب بنگرید. فرعون را کسی جز بنی اسرائیل پابرهنه شکست داد؟ کل تاریخ هم مثل
ادوارش در نهایت نصیب صالحین است.
2) ظهور طلیعه
قیامت است
قیامت با اعراض حضرت از بدن عنصری شان تمام می شود. قبل از ما هزار هزار عالَم
و آدم آمده واند و رفته اند و بهد ما نیز چنین است و چه بسا همزمان با ما اینچنین
باشد. خداوند که فقط با ما قرارداد خلقت امضاء نکرده است. او خلّاق دائمِ هر
موجودی است که قابلیت خلق دارد. الآن هم دایناسور خلق می شود اما نه در کره زمین
چون قابلیت آن را دیگر ندارد. علّت که از علّیتش نمی افتد.
حالا این عالَم که ختم می شود؟ هر وقت به بلوغ خودش برسد. بچه وقتی تامّ شود
به این دنیا می آید. محال است که به بلوغ نرسیده از هر مرحله ای عبور شود. ظهور
یعنی بلوغ نهایی این دوره انسانی.
3)ظهور نمونه ای از
قیامت است
ظهور در پاکی و عظمت به مثابه قیامت است و همانگونه که قیامت ذلک یوم الحق
است، ظهور هم همینگونه است.
نکاتی درباره مفاد
آیه
پس از بررسی اجمالی جایگاه این آیه شریفه ونکاتی درباره خود آیه می پردازیم.
تاکید های آیه
در ابتدا ترکیب لام+ قَد آمده؛ لَقَد. این دو تاکید در فضای ادبی تاکیدش
تقریباً معادل یک قسم است. قسم درباره اینکه در ذکر و زبور مطلبی آمده است!
زبور و ذکر
درباره زبور و ذکر دو نظر اصلی است. یکی اینکه زبور به معنای مکتوب است و
اشاره به هر کتاب آسمانی دارد. و اینکه آمده در زبور بعد از ذکر نوشته شده، پس ذکر لوح محفوظی است که در نزد پروردگار است.
احتمال دوم این است که زبور همان کتاب حضرت داوود است که در آن اوراد . دعا ها
و پیشگویی هایی آمده و بود و فاقد بیان احکام شریعت بود. ذکر هم همان تورات استو
این احتمال در آیه ظهور بیشتری دارد.
تغییر چینش معمول
کلمات
حالا می خواهد چه بفرماید: می خواهد بفرماید: «إنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِىَ
الصَّلِحُون». اما چرا با این ترتیب غیر معمول؟ می شد بفرماید أنَّ یرث
العباد الصالح الأرض. چرا الأرض را در ابتدا آورده است. مثل این است که شمایک
بار بگویی: اشرار حمله کردند و کل خیابان را گرفتند. اما یک بار هم با توجه به
مهمّی خیابان بگویی: کلِ خیابان را اشرار گرفتند.
منظور ازالأرض یا بخشی از زمین است یا کلّ آن. اینجا منظور از الأرض
تمام زمین است نه بخشی از آن. از میان
تمام انبیاء در نهایت 10 نفر از ایشان به حکومت آن هم در بخش هایی از زمین رسیدند.
در برهه هایی بوده که مثلاً بنی اسرائیل بر فلسطین حکومت کرده اند و خداوند با این
تعبیر از آن یاد کرده است: «وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ
مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی بارَکْنا فیها»: و به آن گروهى که همواره
ناتوان و زبونشان شمرده بودند، نواحى شرقى و غربى آن سرزمین را که در آن [از جهت فراوانى
نعمت، ارزانى و حاصلخیزى] برکت قرار داده بودیم، بخشیدیم( اعراف/37)
این تاکید شدید و چینش خاص به ما می رساند که قرار است کلّ زمین به صالحان
برسد.
کدام کلّ زمین؟
اما منظور از کلّ زمین ظاهر و باطن زمین با تمان قوا و استعدادهایش است. مثلا
یک قُلدر که خیابانی را قُرُق کرده ایت که نمی گویند او آن را به ارث برده است. پس
از به ارث رسیدن زمین فقط حکومت نظامی و سیاسی بر آن نیست. ارث با غلبه تفاوت
دارد. کلّ نظام در جهت تعالی فرد بسیج می شود. این پایه آن روایاتی است که می گوید
همه چیز را در اختیار حکومت ولیعصر می گذارد.
در این رابطه، وارث، بندگان صالح اند ولی ارث دهنده فجّار نیستند. این تعبیر
غلطی است، چراکه أنّ الأرض لِلّه ( قطعاً همه زمین از آن خداست). با اینککه
در آن زمان جنگ هایی قطعاً خواهد بود، اما این ارث رسیدن محصول جنگ نیست. ارث زمین
با قرابت به حق حاصل می شود.
از طرفی در ارث زمینی، این ارثث دهنده است که باید بمیرد تا به وارث ارث برسد،
اما در ارث ملکوتی باید وارث بمیرد تا به او ارث برسد؛ همین است که فرموده اند «موتوا
قبل أن تموتوا». همین که بمیرد نزدیک شده است، زیرا از خود گذشته است. این
همان معنایی است که در جلسات قبل از نامه شیخ اشراق به فخر رازی خواندیم آنجا که
گفت: هر عالِمی وارث پیغمبران نیست.
چیزی که خدا بدهد تامّ و تمام است همین است که مطالبی که از اوضاع حکومت حضرت
می خوانیم ممکن است کمی برایمان عجیب باشد. زمین هنوز همه قوای خود را عرضه نکرده
است.
چه چیزی در زمین
برای ما مهیا شده؟
بیشترین بهره را از زمین اولیاء می
برند. در سوره مبارکه بقره آمده: «الّذی جعل لکم الأرضَ فراشاً»( خدایی که
زمین را برای شما گسترده کرد). چرا فرمود لَکُم( برای شما)؟ مگر حیوانات از
زمین بهره نمی برند؟ این به ما چه بسا می گوید پس اگر کسی از زمین فقط استفاده
حیوانی کرد، اصلا از آن هنوز استفاده حقیقی را نبرده است. مستند کهکشان ها را
ببینید. آن ستاره در آن گوشه آسمان به چه درد ما می خورد؟ در انتهای همین آیه می
فرماید همه این ها را برای شما آفردم که «لاتجعلوا لله أنداداً» ( برای خدا
شریک قرار ندهید. همه اینها برای آن است که ما به توحید برسیم. بیشترین بهره را از
این زمین موّحدین می برند، نه زمین داران و زمین خواران. اینجاست که زمین با تمام
قوایش در خدمت ملکوت ماست؛ مُلک و ملکوت به هم نزدیک می شوند.
اگر زبور و تورات مطرح شد به خاطر این شاید باشد که در زمان نزول این کتاب ها
مردم طعم حکومت الهی را چشیده بودند. نمونه اش اینکه در زمان حضرت سلیمان علیه
السلام باد و اجنّه و همه در خدمت او بودند: «وَ الشَّیاطینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَ
غَوَّاص»: و هر بنّا و غواصى از شیاطین را [مسخّر و رام او نمودیم،]( ص/37)
در زمانه ما نیروهای طبیعی بیشتر مخرّب به نظر می رسند اما باز هم همه شعور
دارند: «تُدَمِّرُ کُلَّ شَیْءٍ بِأَمْرِ رَبِّها» : [چنان بادى است که] همه چیز را به فرمان پروردگارش
در هم مىکوبد و نابود مىکند.( احقاف/25)
همه اینها شعور دارند. این نیست که در آن زمان باشعور بودند و حالا فاقد
شعورند. کل نظام باشعور است. باید آن حکومتی که انتظارش را می کشیم بهتر بشناسیم.
ترکیب کَتَبنا( ما نوشتیم)، عظمت این موضوع را می رساند. در این حکومت
کمک ملائکه محسوس می شود. اصلاً یکی از معانی سجده ملائکه بر آدم این است که : ما،
ملائکه در خدمت این موجود هستیم: «الَّذینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ
یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذینَ
آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذینَ تابُوا
وَ اتَّبَعُوا سَبیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحیم»: فرشتگانى که عرش را حمل مىکنند
و آنان که پیرامون آن هستند، همراه سپاس و ستایش، پروردگارشان را تسبیح مىگویند و
به او ایمان دارند و براى اهل ایمان آمرزش مىطلبند، [و مىگویند:] پروردگارا! از روى
رحمت و دانش همه چیز را فرا گرفتهاى، پس آنان را که توبه کردهاند و راه تو را پیروى
نمودهاند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار(غافر/7)
اینها نکاتی بود که تاکید های این آیه را مقداری روشن می کند.
اما امشب ...
دوستان از اعمال این شب که در مفاتیح ذکر شده تا حد ممکن فراموش نشود، خصوصا
استغفار. اولین شب قدر است ولو چند دقیقه قبل اذان بیداری را غنیمت بدانیم و برای
خود و دیگران دعا کنیم.
الحمد لله رب العالمین
سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک
قرآنی
مورخ 22 خردادماه 1393
دریافت فایل صوتی با حجم 13 مگابایت
در این زمینه بخوانید:
بازنشر این مطلب در سایت رجانیوز ، عمارنامه
- سیر و سلوک قرآنی | محاسبه کار اهل نظر است
- سیر و سلوک قرآنی | قرآن کتاب محاسبه
- سیر و سلوک قرآنی | باطن گناهان و گناهان باطن
- سیر و سلوک قرآنی | راهکار عدم فراموشی خدا