سخن امام صادق علیه السلام با طلاب علوم و معارف اسلام
روایت عنوان بصری؛ راهبردهای علم آموزی بر اساس اسلام
آنچه برای طالبان علوم و معارف اسلام بیش از
هرچیزی اهمیت دارد اینست که مسیر حرکت علمی و معنوی خود را مطابق خواست و دستور
معصومین علیه السلام تنظیم نمایند، ائمه معصومین سلام الله علیهم نیز با علم به این موضوع، بمناسبت،
توصیه هایی به اهل علم زمان خود داشته اند. امام صادق علیهالسّلام نکات کلیدی علمآموزی را به تفصیل در طی گفتگویی
با عنوان بصری، بیان نموده و میفرمایند: اینها توصیة من برای کسانیاست که قصد
حرکت بهسوی حقیقت را دارند.
به
نظر شما حضرت چه توصیههایی برای طالبین علم دارند؟ آیا نام روایت "عِنوان
بصری" را شنیدهاید؟ مرحوم آیهالله حاج سیّدعلی قاضی طباطبایی قدّسسرّه که
از مجتهدین و اساتید مبرّز علم و عمل و استاد مرحوم علامه طباطبایی قدّسسرّه بودند،
شاگردان خود را به شرط التزام به این روایت میپذیرفتند. ترجمه این روایت را در
زیر ملاحظه کنید:
"عنوان بصری" که پیرمردی 94 ساله
است میگوید:
من با "مالک بن اَنَس" که یکی از
علماء چهارگانه از عامّه بود رفت و آمد
داشتم، وقتی حضرت صادق علیهالسّلام به مدینه تشریف آوردند به خدمت
ایشان هم میرسیدم و همانطور که از "مالک" سؤال میپرسیدم از ایشان هم
سوالاتی میکردم. روزی به من فرمودند: من مجال ندارم و گرفتارم و در ضمن
اذکاری هم برای هر یک از ساعات شبانهروز
دارم و فرصت پاسخگویی به شما را ندارم، تو که با "مالک بن انس" رفت و
آمد داری برو و سؤالات خود را از او بپرس.
"عنوان" ادامه میدهد:
من از کلام حضرت اندوهگین شدم و از خدمتشان
بیرون آمدم و با خود گفتم: اگر قابلیتی در من تشخیص میداد مرا از خود دور نمیکرد
و سؤالاتم را پاسخ میداد!
به مسجد پیامبرصلی الله علیه وآله رفتم و
زیارت کردم و فردا ی آن روز نیز دوباره به مسجد رفتم و دو رکعت نماز خواندم و به
خداوند عرضه داشتم که: خدایا از تو میخواهم که نظر لطف حضرت صادق علیهالسلام
را به سوی من بازگردانی و از علوم او، حقایقی را که بتوانم بهسوی راه مستقیم تو
حرکت کنم نصیب من گردانی.
اندوهگین به خانه بازگشتم و به خاطر محبتی
که از حضرت صادق علیهالسلام در قلب من جای گرفته بود دیگر سراغ "
مالک بن انس" نرفتم. خانهنشین شدم و جز برای نمازهای پنجگانه از خانه خارج
نشدم تا اینکه صبرم تمام شد، یک روز بعد از ظهر لباس پوشیدم و به سوی خانه حضرت صادق علیهالسلام
به راه افتادم. به خانه حضرت رسیدم و اجازه ورود خواستم، خدمتکار حضرت آمد و پرسید
چه کار دارید؟ گفتم: میخواستم خدمت حضرت برسم. گفت: حضرت مشغول نماز هستند. من
همانجا نشستم، طولی نکشید که خدمتکار آمد و گفت: با لطف و عنایت الهی وارد شوید.
وارد شدم، سلام کردم، حضرت پاسخ دادند و فرمودند: بنشین، لطف خدا بر
تو باد. من نشستم؛ حضرت مدّتی سربه زیر
انداختند سپس سربلند کردند و فرمودند: اسم شما چیست؟ عرض کردم: ابوعبدالله،
فرمودند: خداوند همیشه تو را بنده خود قرارد هد و موفق کند، چه فرمایشی دارید؟ من
به خودم گفتم: اگر از این ملاقات چیزی بیشتر از همین دعا به دستم نمیآمد از سرم
هم زیاد بود. حضرت دوباره سربلند کردند و گفتند: چه فرمایشی دارید؟
عرض کردم: من از خدا خواستم که نظر لطف شما
را نسبت به من جلب کند و مرا از علوم شما بهرهمند سازد و امیدوارم که خداوند
خواسته مرا اجابت کرده باشد.
حضرت شروع به صحبت کرده، فرمودند:
ابوعبدالله! علم فقط با آموختن به دست نمیآید،
حقیقتِ علم نوری است که در قلب قرار میگیرد، قلب کسی که خداوند بخواهد او را
هدایت کند؛ پس اگر دنبال علم هستی ابتدا باید حقیقت بندگی را در خودت ایجاد کنی و
علم را به کار ببری و اهل سؤال و جستجو
باشی، در این صورت خداوند به تو حقایق را خواهد فهماند.
"عنوان
بصری" میگوید: قصد پرسیدن سوالی را داشتم عرض کردم: ای بزرگوار! حضرت فرمودند: مرا با نام صدا کن، من گفتم:
یااباعبدالله، حقیقت عبودیت چیست؟حضرت فرمودند:
کسی به حقیقت عبودیت
رسیده است که سه ملاک و شاخصه زیر را داشته باشد:
1. نسبت به امکاناتی
که خداوند در اختیار او قرار داده است احساس مالکیّت و استقلال نکند، زیرا بندگانی
که خود را مالک نمی بیند، تمام امکاناتی را که در اختیار دارند مربوط و متعلق به
خدا میبینند و آنها را هرجایی که خداوند اراده کرده باشد قرار میدهند.
2. طبق سلیقه و دلخواه
برای خود برنامه ریزی نمی کند.
3. تمام مشغولیّتهای او در راه انجام
وظایفی است که خداوند برای او تعیین کرده است.
نتیجه این سه خصوصیّت اینگونه است که:
1. وقتی بنده ای خود
را مالک امکانات ندید، بخشش و دراختیار دیگران قرار دادن برای او آسان میشود.
2. اگر برنامه ریزی
زندگی خود را براساس نظر خداوند انجام داد و امور را به خداوند سپرد، مشکلات زندگی
برای او آسان میشود.
3. و وقتی تمام ذکر و
فکر او انجام وظیفه الهی بود، فرصتی برای درگیری با دیگران و فخرفروشی پیدا نخواهد
کرد.
نتیجه این که: وقتی
خداوند به بنده ای این سه حالت را عنایت کرد، دنیا و شیطان و مردم، ذهن و قلب او
را مشغول نخواهد کرد، با انگیزه مال اندوزی و فخرفروشی به زندگی دنیایی نمی
پردازد، چشم به امکانات دیگران ندارد تا نردبان ترقی او شوند، عمر خود را به
کارهای بیهوده صرف نمیکند.
این اوّلین درجه تقوی است، خداوند در قرآن میفرماید:
این عالِم آخرت است که
آن را اختصاص به کسانی داده ایم که به دنبال برتری و فساد نیستند و البته که
پیروزی نهایی با اهل تقوی است.
"عنوان
بصری" ادامه میدهد که: به حضرت عرض
کردم: توصیه هایی به بنده بفرمایید. حضرت فرمود:
9 سفارش
برای تو و هر کسی که دنبال حرکت به سوی خدا است دارم و از خداوند میخواهم که تو
را موفق کند تا آنها را به کار ببری. سه سفارش از این 9 سفارش مربوط به جلوگیری از
هوای نفس است و سه سفارش مربوط به بردباری است و سه سفارش دیگر مربوط به علم است،
به دقّت این سفارشات را نگهداری کن و مبادا در انجام آنها کوتاهی کنی.
"عنوان
بصری" میگوید: خدمت حضرت عرض کردم: تمام وجودم برای شنیدن و عمل به سفارشات
شما آماده
است، حضرت شروع به بیان سفارشات نمودند:
اما توصیههای مربوط
به جلوگیری از هوای نفس:
1. به هیچ وجه چیزی که
میل به خوردن آن را نداری نخور زیرا زمینه ساز احمقی و نابخردی است.
2. تا گرسنه نشده ای
غذا نخور.
3. وقتی میخواهی غذا
بخوری غذای حلال بخور و نام خدا را ببر و گفتار حضرت رسول صلی الله علیه و
آله را به یاد بیاور که فرمود: انسان ظرفی بدتر از شکمش را پر نکرده است اما
چون ناچار به رسیدگی به آن است پس طبق این برنامه باشد که: یک سوم برای غذا، یک
سوم برای آب و یک سوم برای نَفَس .
اما توصیههای مربوط
به بردباری:
1. در مواقع نزاع و
اختلاف، اگر کسی به تو گفت که هر کلمه تو را, با ده کلمه جواب خواهم داد تو به او
بگو به جای یک کلمه اگر ده کلمه هم به من بگویی حتی یک کلمه در جواب نخواهی شنید.
2. هر کس به تو ناسزا
گفت تو به او بگو: اگر حرف تو درست باشد و من لایق این ناسزا باشم از خداوند میخواهم
که مرا ببخشد و اگر حرف تو نادرست باشد از خداوند میخواهم که تو را ببخشد.
3. هر کس تو را تهدید
کرد توبا او به خیرخواهی و ملاحظه رفتار کن.
اما توصیههای مربوط
به علم:
1. آنچه نمی دانی از
اهل علم بپرس و به هیچ وجه با انگیزه امتحان کردن و ارزیابی ازآ نها نپرس.
2. به هیچ وجه طبق سلیقه و دلخواه خود عمل نکن و
در تمام نقاط و جوانب زندگی با دقّت و محاسبه عمل کن و ضررهای احتمالی را در نظر
بگیر.
3. همانطور که از شیر
فرار میکنی از نظر دادن برای دیگران و تعیین تکلیف آنها فرار کن و خودت را پلی
برای عبور دیگران قرار نده.
"عنوان" در
انتها میگوید: حضرت به من فرمودند:
ابوعبدالله! میتوانی
بروی آنچه باید میگفتم گفته شد، من دیگر مجال ندارم، وقت ذکر من است و من به
برنامههای خود مقید هستم،تمام مراتب سلام و سلامت خداوند بر کسی باد که به دنبال
هدایت میرود.
به عبارات زیر در
توصیف روایت "عنوان بصری" دقّت کنید:
"مرحوم قاضی رحمهاللهعلیه برای گذشتن از نفس امّاره و خواهشهای
مادّی و طبعی و شهَویّ و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی
در تلذّذات برمیخیزد، روایت عنوان بصری را دستور میدادند به شاگردان و مریدان
سیر و سلوک الی الله تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و
مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود و علاوه بر این میفرمودند باید آن را در جیب
خود داشته باشید و هفتهای یکی دوبار آن را مطالعه نمایید.این روایت بسیار مهم
است." [1]
برای
مطالعه ی متن عربی این روایت به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
ترجمه از
استاد حجت الاسلام و
المسلمین شیخ عبدالحمید واسطی
برگرفته از
کتاب راهنمای تحصیل در حوزه های علمیه