دگرنویس :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

۲۱۶ مطلب با موضوع «دگرنویس» ثبت شده است

برترین نشانه | 4- آیینه وار بودن نشانه های الهی

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۵ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


جلسه چهارم | آیینه وار بودن آیات الهی


سخنرانی حجت الاسلام نخاولی با عنوان برترین نشانه

 چهار رمضان المبارک 1435 - 11 تیرماه 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 13 مگابایت


حاشیه اسلیمی


لوگوی نشریه فصل ملاقات

 ویژه نامه فاخر رمضان المبارک 1435

شماره چهارم

دریافت فایل Pdf با حجم 2 مگابایت

مؤسسه فرهنگی راه حق، مجموعه ای است با هویت کاملا مردمی و بدون هیچ گونه وابستگی به سازمان ها و نهاد های دولتی که هزینه های امور جاری و فعالیت های فرهنگی تبلیغی خویش را از مجرای مشارکت های مردمی و همچنین تولید و توزیع محصولات فرهنگی فاخر تأمین می کند.

لذا خواهشمند است در صورت تمایل، بمنظور جبران هزینه های طراحی و تولید این نشریه، توانمندسازی مجموعه در راستای تولید و توزیع حداکثری محصولات فاخر و تقویت و تثبیت زیرساخت های حوزه ی نشر مکتوبات حجت الاسلام نخاولی، در قبال دریافت این فایل مبلغی را به دلخواه از این درگاه پرداخت نمایید.

درگاه پرداخت آنلاین وبگاه گفتمان برتر

برای مطالعه ی خلاصه ی متن جلسه به ادامه مطلب مراجعه کنید.

برترین نشانه | 3-فرآیندِ خدانَما بودن

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۹ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


شب سوم | فرآیندِ خدانَما بودن


سخنرانی حجت الاسلام نخاولی با عنوان برترین نشانه

 سوم رمضان المبارک 1435 - 10 تیرماه 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 13 مگابایت


حاشیه اسلیمی


لوگوی نشریه فصل ملاقات

 ویژه نامه فاخر رمضان المبارک 1435

شماره سوم

دریافت فایل Pdf با حجم 2 مگابایت

مؤسسه فرهنگی راه حق، مجموعه ای است با هویت کاملا مردمی و بدون هیچ گونه وابستگی به سازمان ها و نهاد های دولتی که هزینه های امور جاری و فعالیت های فرهنگی تبلیغی خویش را از مجرای مشارکت های مردمی و همچنین تولید و توزیع محصولات فرهنگی فاخر تأمین می کند.

لذا خواهشمند است در صورت تمایل، بمنظور جبران هزینه های طراحی و تولید این نشریه، توانمندسازی مجموعه در راستای تولید و توزیع حداکثری محصولات فاخر و تقویت و تثبیت زیرساخت های حوزه ی نشر مکتوبات حجت الاسلام نخاولی، در قبال دریافت این فایل مبلغی را به دلخواه از این درگاه پرداخت نمایید.

درگاه پرداخت آنلاین وبگاه گفتمان برتر

برای مطالعه ی خلاصه ی متن جلسه به ادامه مطلب مراجعه کنید.

وبسایت گفتمان برتر



سخنرانی حجت الاسلام نخاولی با موضوع

آداب ظاهری وباطنی قرآئت قران مجید

 دومین روز رمضان المبارک 1435 - 9 تیرماه 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 10 مگابایت


حاشیه اسلیمی


لوگوی نشریه فصل ملاقات

 ویژه نامه فاخر رمضان المبارک 1435

شماره دوم

دریافت فایل Pdf با حجم 2 مگابایت

مؤسسه فرهنگی راه حق، مجموعه ای است با هویت کاملا مردمی و بدون هیچ گونه وابستگی به سازمان ها و نهاد های دولتی که هزینه های امور جاری و فعالیت های فرهنگی تبلیغی خویش را از مجرای مشارکت های مردمی و همچنین تولید و توزیع محصولات فرهنگی فاخر تأمین می کند.

لذا خواهشمند است در صورت تمایل، بمنظور جبران هزینه های طراحی و تولید این نشریه، توانمندسازی مجموعه در راستای تولید و توزیع حداکثری محصولات فاخر و تقویت و تثبیت زیرساخت های حوزه ی نشر مکتوبات حجت الاسلام نخاولی، در قبال دریافت این فایل مبلغی را به دلخواه از این درگاه پرداخت نمایید.

درگاه پرداخت آنلاین وبگاه گفتمان برتر


برای مطالعه ی خلاصه ی متن جلسه به ادامه مطلب مراجعه کنید.


انتشار این مطلب در سایت فرهنگ نیوز ، رجانیوز ، عمارنامه

برترین نشانه | 1-هدف، هدایت است نه غلبه

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۳ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر



سخنرانی حجت الاسلام نخاولی با موضوع

هدف هدایت است نه غلبه

 اول رمضان المبارک 1435 - 8 تیرماه 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 13 مگابایت


حاشیه اسلیمی


لوگوی نشریه فصل ملاقات

 ویژه نامه فاخر رمضان المبارک 1435

شماره اول

دریافت فایل Pdf با حجم 2 مگابایت

مؤسسه فرهنگی راه حق، مجموعه ای است با هویت کاملا مردمی و بدون هیچ گونه وابستگی به سازمان ها و نهاد های دولتی که هزینه های امور جاری و فعالیت های فرهنگی تبلیغی خویش را از مجرای مشارکت های مردمی و همچنین تولید و توزیع محصولات فرهنگی فاخر تأمین می کند.

لذا خواهشمند است در صورت تمایل، بمنظور جبران هزینه های طراحی و تولید این نشریه، توانمندسازی مجموعه در راستای تولید و توزیع حداکثری محصولات فاخر و تقویت و تثبیت زیرساخت های حوزه ی نشر مکتوبات حجت الاسلام نخاولی، در قبال دریافت این فایل مبلغی را به دلخواه از این درگاه پرداخت نمایید.

درگاه پرداخت آنلاین وبگاه گفتمان برتر

برای مطالعه ی خلاصه ی متن جلسه به ادامه مطلب مراجعه کنید.

برترین نشانه | ویژه برنامه رمضان المبارک 1435

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۳۶ ق.ظ

وبسایت گفتمان برتر


برترین نشانه

آیا تاکنون با خود اندیشیده اید که اگر نامسلمانی در مقابل تان قرار بگیرد و دلیل مسلمانی تان را بپرسد و آماده و حق پذیر هم باشد برای اثبات حقانیت اسلام چه می گویید؟ از کجا شروع می کنید؟

بهترین اثبات کننده حقانیت اسلام خود قرآن است. اما صرف دانستن اینکه این کتاب معجزه است چه داشته ای برای گفتن به آن فرد نامسلمان داریم؟

در توجه به قران و اثر گذاری آن، با سوالات بسیاری روبرو می شویم، آیا دلیل خدایی بودن قرآن و برتری آن بر سایر کتب آسمانی را روشن و شفاف می دانیم؟ آن قدر روشن و ملموس که مثلاً از عصای حضرت موسی علیه السلام واضح تر باشد؟ آیا وجه اعجازی قران را فقط عالمان می دانند یا برای هر فردی در هر سطحی از فهم و دانش قابل درک و حس هست؟

سوال دیگری که با آن مواجه هستیم این است که فهم اعجاز قران جدای از تحدی بر غیر مسلمان، چه عایده ای برای مسلمانی ما و چه جایگاهی در نظام باورهای من مسلمان دارد؟ آیا حس و درک خدایی بودن این کتاب، ایمان واعتقاد قلبی من را ارتقاء می دهد؟

جنبه های اعجازی این کتاب چیست؟ چگونه است که این کتاب در علوم مختلف حرف می زند؟ به شیوه های مختلف از این کتاب بهره برده اند؛ از تطبیق یافته های و مستندات علمی تا اکنون که منبعی برای نظریه پردازی در علوم مختلف که مرجع آن قران است.

این سوال هم ممکن است در ذهن هر کسی قرار بگیرد که چگونه است که قرآن مرجع بسیاری از یافته ها و سرشاخه بسیاری از علوم شده است و هنوز تمامی ندارد؟

در این راه با بهره گیری از ایام بی نظیر ماه مبارک رمضان و صفای روح بخش آن و با استفاده از بیان دانشمند گرامی، استاد حجت الاسلام و المسلمین مهدی نخاولی موارد زیر به صورت سلسله وار در شبهای این ماه نورانی در جلساتی با عنوان” برترین نشانه” به مشتاقان معرفت و حقیقت ارائه می گردد:

مفهوم شناسی اعجاز

رابطه اعجاز با عقاید

اعجاز در ادیان ( خصوصاً مقایسه قران و کتب دیگر آسمانی)

اعجاز ملکی و ملکوتی قرآن

اعجاز لفظی و اعجاز محتوایی (در علوم مختلف و از زوایای متفاوت)

اعجاز موسیقایی

این جلسات هرشب ساعت 21:30 درمحل مسجد المنتظر واقع در بلوار شهید صادقی(بلوار سازمان آب) روبروی روزنامه خراسان برگزار میگردد.

منتظر قدوم پربرکتتان هستیم.

شما می توانید در صورت تمایل و بمنظور افزایش کیفیت خدمات ارائه شده به مخاطبین، در هزینه های جاری این ویژه برنامه مشارکت نمایید.

این لینک برای پرداخت آنلاین کمک های شما در نظر گرفته شده است

أجرکم عندالله


درج این مطلب در سایت پرستوها

مراقبات ماه رمضان

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۰ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


فضیلت ماه رمضان

درباره فضیلت این ماه و گستردگى رحمت خدا در آن مطالب بسیار زیاد و فواید فراوانى در روایات آمده است :

1. خداوند در ماه رمضان موقع افطار هفتاد میلیون نفر را که همگى سزاوار آتش شده اند، از آتش آزاد مى کند. و به اندازۀ تمام افرادى که در ماه رمضان آزاد نموده، در شب آخر آن آزاد مى کند.

2. در شب اول ماه رمضان خداوند هر کدام از مخلوقات خود را که بخواهد مى بخشد. در شب بعد این عده را دو برابر مى نماید. و در شب بعد دو برابر تعداد تمام افراد شبهاى قبل را از آتش آزاد مى کند. (و به همین ترتیب) تا شب آخر ماه رمضان که در این شب تعداد تمام کسانى را که در این ماه آزاد نموده است دو برابر مى نماید.

3. سید بن طاووس قدس سره در کتاب «اقبال الاعمال» روایتی از امام رضا علیه السلام از پدرانش، از امیرالمؤمنین -درود و سلام بر آنان- روایت نموده که حضرت فرمودند: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روزى براى ما سخنرانى نمود و فرمود:

«مردم ! ماه خدا با برکت و رحمت و بخشش گناهان نزدیک است؛ ماهى که نزد خدا برترین ماه ها، روزهایش برترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعتهاى آن بهترین ساعتهاست؛ ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شده اید و شما را در این ماه از کسانى قرار داده اند که شایسته کرامت خدا هستند. نفس کشیدن شما در آن تسبیح و خوابیدنتان در آن عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعاى شما در آن مستجاب است. پس ‍ با نیت هایى راست، و دلهایى پاک از خدا بخواهید شما را موفق به روزۀ آن، و خواندن کتابش نماید. بدبخت کسى است که از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم شود.

با تشنگى و گرسنگى خود در آن، گرسنگى و تشنگى روز قیامت را بیاد آورید. به فقیران خود صدقه بدهید؛ بزرگان خود را در آن احترام کنید؛ کوچکترها را مورد رحمت خود قرار دهید و صله رحم بجا آورید. زبانهاى خود را حفظ کرده، دیدگان خود را از آنچه نگاه به آن حلال نیست و گوشهاى خود را از آنچه گوش دادن به آن حلال نیست، نگهدارید. با یتیمان مردم مهربانى کنید تا با یتیمان شما مهربانى شود. به درگاه خداوند از گناهان خود توبه کنید. هنگام نماز دست‌هایتان را با دعا بطرف بالا بلند کنید؛ زیرا این وقت بهترین اوقات است و خداوند در آن هنگام با نظر رحمت به بندگانش نگاه کرده و هنگامى که از او بخواهند و با او مناجات نمایند، جواب آنان را مى دهد. و اگر او را صدا بزنند، به آنان لبیک مى گوید. و اگر دعا کنند، دعایشان را مستجاب مى کند.

مردم ! شما زندانى اعمال خود مى باشید، با استغفار خود را آزاد کنید. پشتهایتان از گناه سنگین است با طولانى نمودن سجده هاى خود آن را سبک نمایید. بدانید خداوند به عزت خود سوگند خورده است که سجده کنندگان و نمازگزاران را عذاب نکند و در روزى که مردم براى پروردگار جهانیان بر مى خیزند، آنان را با آتش نترساند.

مردم ! کسى که به مؤمن روزه دارى افطار بدهد، ثواب آزاد کردن یک بنده و آمرزش گناهان گذشته خود را دارد. عرض کردند: رسول خدا! همه ما نمى توانیم این کار را انجام دهیم. حضرت (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمودند: از آتش بپرهیزید، گر چه با نیم دانه خرما، از آتش بپرهیزید گر چه با جرعه ای آب.

مردم ! هر کدام از شما که اخلاق خود را در این ماه اصلاح کند، روزى که در صراط پاها مى لغزد، جوازى بر صراط خواهد داشت. و هر کدام از شما که بر بنده و کنیز خود آسان بگیرد، خداوند در حساب بر او آسان خواهد گرفت ؛ و کسى که شر خود را در آن باز دارد، خداوند در روزى که او را ببیند غضب خود را از او باز مى دارد. کسى که یتیمى را بزرگ بدارد، خداوند در روزى که او را ببیند او را بزرگ خواهد داشت؛ و کسى که در این ماه صله رحم کند، خداوند روزى که او را ببیند او را به رحمت خود وصل مى کند. کسى که در آن قطع رحم کند، خداوند روزى که او را مى بیند رحمت خود را از او قطع خواهد نمود. و کسى که یک نماز مستحبى بخواند خداوند براى او خلاصی از آتش مى نویسد. و کسى که عمل واجبى انجام دهد ثواب کسى که هفتاد واجب را در ماهى غیر از این ماه انجام دهد، خواهد داشت. و کسى که در این ماه زیاد بر من صلوات بفرستد، روزى که ترازوها سبک است، خداوند ترازوى او را سنگین مى نماید. و کسى که یک آیه از قرآن بخواند، مانند پاداش کسى که قرآن را در ماهى غیر از این ماه ختم کند، خواهد داشت.

مردم ! درهاى بهشت در این ماه باز است، از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما نبندد؛ درهاى جهنم نیز بسته است از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما باز نکند؛ شیاطین در زنجیرند، از پروردگار خود بخواهید آنان را بر شما مسلط نکند.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: برخاستم و عرض کردم یا رسول خدا! برترین اعمال در این ماه چیست؟ فرمودند: اباالحسن! برترین اعمال در این ماه دورى گزیدن از حرامهاى خداى عزیز و بزرگ است...»

4. از رساترین بشارتهایى که درباره ماه رمضان وارد شده، نفرین پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بر کسى که در آن آمرزیده نشود، مى باشد، آنجا که فرمود: «کسى که ماه رمضان را بگذراند و آمرزیده نشود، خدا او را نیامرزد.» زیرا این نفرین با توجه به این که او به پیامبرى برانگیخته شد تا رحمتى براى جهانیان باشد، مژده بزرگى براى گستردگى رحمت و عمومى بودن آمرزش در این ماه مى باشد. و اگر غیر از این بود -با توجه به این که رحمتى براى جهانیان است- مسلمانى را، گر چه گناهکار باشد، نفرین نمى کرد.

5. از مهمترین روایاتى که در این مورد وارد شده روایات زیادى است که درباره زنجیر شدن شیاطین متمرد، باز شدن درهاى بهشت، گشودن درهاى رحمت، بسته شدن درهاى آتش، ایستادن خداوند در مقابل دشمنان جنّى و صداى منادى خدا از اول ماه تا آخر آن وارد شده است؛ چیزى که مانند آن در هیچ ماهى نیامده است. زیرا در مورد سایر ماه ها وارد شده که فقط در ثلث آخر شب چنین منادیى ندا مى کند مگر در شب جمعه که از اول شب تا صبح این منادى ندا مى کند و همینطور در ماه رجب؛ ولى در ماه رمضان این ندا از اول ماه تا آخر آن و تمام شبها و روزهایش ‍ وارد شده است.

6. در روایات آمده است که ماه رمضان مخصوص اجابت دعا و آیه «ادعونى استجب لکم ؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را» مى باشد.

هر کدام از این فضایل ارج فراوانى نزد اهلش داشته، با آن منت خدا را بر خود درک نموده، با تشکر و سرور زیادى به استقبال آن رفته و از آن استفاده مى کنند ولى غافل و منکر بخاطر از بین بردن امکانات و فرصتها و سهل انگارى، از آن کم بهره یا بى بهره است.

فواید گرسنگى

گرسنگى فواید بیشمارى در جهت تکمیل نفس و شناخت خداوند براى سالک دارد. روایات زیادى در فضایل گرسنگى وارد شده است که بد نیست در اینجا اشاره اى به آنها و سپس به فلسفه و حکمت گرسنگى داشته باشیم.

از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) روایت شده است : «با تشنگى و گرسنگى با نفسهایتان مبارزه کنید همانا پاداش این کار همانند پاداش مبارزه در راه خداست. و عملى دوست داشتنى تر از گرسنگى و تشنگى در نزد خدا نیست.» و همچنین فرمود: برترین شما روز قیامت در نزد خدا کسى است که گرسنگى بیشترى کشیده باشد و در خداوند متعال تفکر بیشترى نموده باشد.»

و به اسامه فرمودند: «اگر مى توانى در حال گرسنگى و تشنگى ملک الموت را ملاقات کن تا به بالاترین مقامها و جاها رسیده و با پیامبران هم منزل شوى و ملائکه از دیدن روحت شادمان شوند و خداوند بر تو درود فرستد.» نیز فرمودند: گرسنگى بکشید و بر بدنهایتان سخت بگیرد شاید دلهایتان خداوند متعال را ببیند.

در حدیث معراج خداوند متعال پرسید: اى احمد! آیا آثار روزه را مى دانى؟ پاسخ داد: خیر. خداوند فرمودند: نتیجه روزه کم خورى و کم گویى است؛ و آن حکمت را به ارمغان مى آورد و حکمت معرفت را در پى دارد و معرفت یقین را؛ و وقتى که بنده اى به یقین رسید باکى ندارد که چگونه روزگار را سپرى کند، در سختى یا آسانى و این مقام خوشنودهاست. و هر کس طبق خوشنودى من رفتار کند، سه خصلت را به او مى دهم : شکرى که نادانى همراه آن نباشد، یادى که فراموشى نداشته باشد و دوستی ای که دوستى من را بر دوستى آفریدگانم ترجیح ندهد. هنگامى که او من را دوست داشت، من هم او را دوست خواهم داشت؛ دوستى او را در دل بندگانم انداخته و چشم قلب او را به عظمت جلالم مى گشایم و علم آفریدگانم را از او پنهان نمى دارم؛ در تاریکى شب و روشنایى روز با او مناجات مى کنم تا آنجا که سخن گفتن و همنشینى او با بندگانم قطع شود و کلام خود و فرشتگانم را به گوش او مى رسانم و اسرارى را که از بندگانم پنهان کرده ام براى او آشکار مى کنم ...؛ عقل او را غرق در شناخت خود کرده و درک او را بالا مى برم؛ مرگ را بر او آسان مى کنم تا وارد بهشت شود و وقتى که ملک الموت او را ملاقات کند، به او مى گوید: آفرین بر تو و خوشا به حالت! خوشا به حالت! خداوند مشتاق تو است ... خداوند مى گوید: این بهشت من است، در آن بخرام و خوش باش و در همسایگی ام ساکن شو. روح انسان مى گوید: خدا یا خود را به من شناساندى و با این شناخت از جمیع آفریدگانت بى نیاز شدم. قسم به عزت و جلالت اگر خوشنودى تو در این است که قطعه قطعه شده یا هفتاد بار به بدترین شکل کشته شوم خوشنودى تو براى من دوست داشتنى تر است ... آنگاه خداى متعال مى فرماید: به عزت و جلالم سوگند، هیچگاه مانعى بین خود و تو قرار نمى دهم؛ تا هر وقت خواسته باشى بر من وارد شوى؛ که با دوستان خود چنین کنم.

در این روایت به فلسفه و فضیلت گرسنگى اشاره شده است . براى توضیح بیشتر مى توان به سخنان علماى اخلاق که برگرفته از روایات مى باشد، مراجعه نمود. آنان براى گرسنگى فواید زیادى گفته اند از قبیل :

الف) صفاى قلب : زیرا سیرى باعث ازدیاد بخار در مغز شده و مغز حالتى شبیه مستى پیدا مى کند و نمى تواند خوب فکر کند؛ سرعت انتقال او کم شده و قلب او کور مى شود. برخلاف گرسنگى که باعث رقت و صفاى قلب مى شود. و قلب را آماده تفکرى که باعث شناخت مى شود، مى کند. و نورى آشکار پیدا مى کند. از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) روایت شده است : «کسى که شکم خود را گرسنه نگه دارد اندیشه اش تربیت مى شود.»

ب) تواضع و از بین رفتن سرمستى و ناسپاسى که منشأ سرکشى است؛ وقتى نفس خوار شد، در مقابل پروردگارش خاضع شده و از سرکشى دست بر مى دارد.

ج) شکستن شدت شهوات و نیروهایى که باعث انجام گناهان کبیره شده و سبب هلاکت انسان مى شوند. چون بیشتر گناهان کبیره از شهوت سخن گفتن و شهوت جنسى به وجود مى آید و کم کردن این دو شهوت باعث مصون ماندن از خطرها مى شود.

د) آمادگى براى انجام تمام عبادتها از چند جهت؛ که کمترین آنها کم احتیاجى به تخلى و بدست آوردن غذا و کمتر بیمار شدن به بیماریهاى گوناگون است -زیرا معده خانه بیمارى، و پرهیز سرِ هر دارویى است. و نیز مانع بوجود آمدن مشکلاتى که از غذا خوردن بوجود آمده و انسان را محتاج مال و مقام دنیا مى کند مى گردد؛ مال و مقامى که عده بسیارى را هلاک کرده است.

ه‍) توانایى براى دادن مال، میهمانى دادن، هدیه دادن، احسان و نیکى، رفتن به حج و زیارت و بالأخره انجام تمام عبادتهاى مالى.

با این مقدمات مى توانیم به نتایج بزرگى برسیم که بعضى از آنها عبارتند از:

الف) مى فهمیم که چرا خداوند براى میهمانش گرسنگى را انتخاب کرده است. نعمتى بالاتر و بهتر از نعمت شناخت، نزدیکى و دیدار خداوند نیست و گرسنگى از راههاى نزدیک رسیدن به آن است. پس ‍ مى بینى که روزه تکلیف نیست بلکه خداوند به وسیله آن تو را بزرگ داشته و به خاطر واجب نمودن آن بر ما منت دارد. و بهمین جهت شکر آن واجب است. و ارزش دعوت خداوند به روزه را در کتابش، در آیۀ روزه، مى فهمى و اگر بدانى که این خطاب، دعوت تو به سراى پیوستن به خداست، از آن لذت برده؛ و مى فهمى که علت واجب کردن آن کم خوردن و ضعیف کردن نیروهاست. به همین جهت حیف مى آید که حتى در شب نیز غذا بخورى. و ممکن است علت هاى دیگر تشریع روزه را نیز درک کنى.

ب) وقتى ارزش کارى را که از تو خواسته شده، فهمیدى، براى رسیدن به نتیجۀ خوب، در جهت انجام درست و اخلاص در آن، تلاش ‍ مى کنى.

ج) هنگامى که هدف از واجب شدن روزه را دانستى، مى فهمى که چه چیزى باعث صفا و روشنى یا تیرگى آن مى شود؛ و معنى این حدیث را مى فهمى که «روزه فقط خوددارى از خوردنى و آشامیدنى نیست؛ و هنگامى که روزه گرفتى، گوش، چشم و زبانت نیز باید روزه بگیرد.» حتى در بعضى روایات پوست و مو نیز گفته شده.

د) مى فهمى که شایسته نیست نیت و هدف روزه، فقط مجازات نشدن یا بدست آوردن پاداش و بهشت و ناز و نعمت باشد؛ گرچه با روزه این دو نیز بدست مى آید بلکه سزاوار است هدف و نیت روزه نزدیکى انسان به خداوند و همسایگى و خوشنودى او باشد. و حتى از این حد نیز بالاتر آمده و خود این عمل را بخاطر این که انسان را از صفات حیوانى خارج و به صفات روحانى نزدیک مى گرداند، نزدیک شدن به خدا بداند، نه وسیله اى براى نزدیک شدن به او.

بعد از درک این مطالب با کمى تأمل مى توانى بفهمى که هر کار یا حال یا سخنى که تو را از مقامهاى بلند حضور در درگاه خدا دور سازد، مخالف مراد مولایت از مشرف نمودن تو به این دعوت و میهمانى است. و راضى نمى شوى در خانه میهمانى این پادشاه بزرگ -که تو را با این نزدیکى و مشرف نمودن نزدیک گردانده است و عالم به نهانى هاى تو و آنچه در قلب تو مى گذرد، مى باشد- در حالى که به تو توجه دارد، از او غافل باشى. و راضى نمى شوى که از او روى بگردانى در حالى که به تو روى کرده است. عقل انسان این را از کارهاى بسیار زشت مى داند که حتى دوست حاضر نیست با دوستش چنین عملى انجام دهد؛ ولى خداوند به خاطر مداراى با بندگان آسان گرفته و تکلیف آنان را کمتر از توانائیشان قرار داده است.

بندگان خوب از این هم بالاتر رفته و با آقاى خود در مورد واجب و حرام آن گونه عمل مى کنند که شایسته حق آقایى و بندگى است؛ و کسى را که در این مورد کوتاهى کند، پست و حقیر مى دانند.

و خلاصه این که در روزۀ خود به سفارشات امام صادق (علیه السلام) عمل مى کنند: «یکى از آنها این است که موقعى که روزه مى گیرى خود را نزدیک به آخرت ببین؛ و با خضوع و خشوع و شکستگى و خوارى باش؛ و مانند بنده اى که از مولاى خود ترسان است، بوده؛ دلت از عیوب، و باطنت از حیله ها و مکرها پاک باشد؛ و خدا از هر چه غیر اوست بیزارى جوى و در روزه خود تنها خدا را سرپرست خود بدان و آنگونه که شایسته است از خداوندى که بر همه غالب است بترس؛ و در روزهایى که روزه مى گیرى روح و بدنت را براى عمل به دستورات او و چیزهایى که از تو خواسته، فارغ کن.» حضرت (علیه السلام) سفارشات دیگرى نیز نمودند مثل حفظ اعضاى بدن از کارهایى که خداوند ممنوع کرده و مخالف خواسته اوست، بخصوص زبان، حتى از مجادله و سوگند راست. سپس در آخر روایت فرمود: «اگر به تمام آنچه گفتم عمل کردى، به تمام آنچه شایسته روزه دار است، عمل کرده اى؛ و هر اندازه از چیزهایى که گفتم کم کنى، همان مقدار فضیلت و ثواب روزه ات کمتر مى شود.»

این سفارشها را در مورد وظایف روزه دار ببین، و درباره اثرات آن تأمل نما. کسى که خود را نزدیک به آخرت ببیند، قلب او از دنیا خارج شده و براى او چیزى جز تهیه توشه براى آخرت مهم نخواهد بود. همینطور اگر قلب او شکسته و خاضع و خوار باشد میلى به غیر خدا نداشته و مایه دلخوشى او کسى جز خدا نیست. و کسى که روح و بدن او غرق در یاد، محبت و عبادت خدا شده و روزۀ او روزۀ مقرّبین مى گردد. خداوند به حق دوستانش چنین روزه اى را نصیب ما بفرماید؛ گرچه یک روز در عمرمان باشد.

درجات روزه

1. روزۀ عوام : این روزه با خوددارى از مبطلات روزه که فقهاء در رساله هاى خود نوشته اند، تحقّق مى یابد.

2. روزۀ خواص : با انجام امورى که در روزۀ عوام گفتیم و جلوگیرى اعضاى بدن از مخالفت با خداوند، روزۀ خواص تحقق پیدا مى کند.

3. روزۀ خواص خواص : این روزه با خوددارى از امور حلال یا حرامى که انسان را از یاد خدا باز مى دارد تحقق مى یابد.

هر کدام از دو درجۀ دوم و سوم نیز انواع زیادى دارد. بویژه درجۀ دوم که انواع بیشمار آن به تعداد مؤمنین اصحاب یمین است. و حتى هر کدام از خواص، روزه اش به گونه اى است که با روزۀ دیگرى فرق مى کند و ممکن است عمل بعضى از افرادِ درجاتى که گفتیم، به عمل درجۀ بالاتر از خود نزدیک باشد.

اقسام روزه داران

تقسیم بالا از حیث چیزهایى بود که از انجام آن خوددارى مى شود. ولى از حیث نیت روزه نیز، روزه داران به چند نوع تقسیم مى شوند:

1. عده اى براى غیر خدا روزه مى گیرند؛ مثلا به خاطر ترس از مردم، یا براى رسیدن به نفع آنان، یا فقط به خاطر این که عادت مسلمین است.

2. بعضى نیز در نیت خود موارد فوق را با ترس کمى از مجازات خدا و امید به پاداش آمیخته اند.

3. عده اى فقط به خاطر ترس از مجازات یا رسیدن به پاداش روزه مى گیرند.

4. گروهى علاوه بر نیت رهایى از مجازات و رسیدن به پاداش با روزه خود قصد رسیدن به نزدیکى و رضایت الهى را دارند.

5. دسته ای فقط براى رسیدن به رضایت و نزدیکى به خداوند روزه مى گیرند.

انواع تغذیه روزه داران

روزه داران به لحاظ تغذیه نیز به چند دسته تقسیم مى شوند:

الف) عده اى تغذیه آنان از راه حرام است . این گروه مانند باربرهایى هستند که بار مردم را به منزلشان مى رسانند. بهمین جهت پاداش مال صاحب غذا بوده و روزه دار فقط از گناه ظلم و غصب خود بهره مند مى گردد. و به عبارت دیگر کار این دسته مانند کار کسى است که سوار بر چهار پاى غصبى شده و خانه خدا را با آن طواف کند.

ب) عده اى تغذیه آنان شبهه ناک است ؛ که این دسته به دو گروه تقسیم مى شوند: دسته اول کسانى هستند که این مشتبه به حرام واقعى ، در ظاهر براى آنان حلال است و دسته دوم حتى در ظاهر نیز براى آنان حلال نیست . دسته اول حکم کسى را دارد که تغذیه او حلال است گرچه یک درجه از او پایینتر است . و دسته دوم حکم کسى را دارد که غذاى حرام مى خورد، گرچه یک درجه از او بالاتر است.

ج) دسته اى تغذیه آنان حلال است ولى سفره آنان رنگین بوده ، از چند نوع غذا استفاده کرده و پرخورى مى کنند. این دسته مانند انسانهاى پستى هستند که در حضور دوست خود به کارهایى مى پردازند که اول خوشش نمى آید، و دوست انتظار دارد که آنان از چیزى جز یاد و نزدیک شدن به او لذت نبرند. چنین بنده اى لیاقت مجلس دوستان را نداشته و باید او را با چیزى که دوست دارد تنها گذاشت . و شایسته است او را بنده شکمش بدانیم نه بنده پروردگارش.

د) عده اى نیز از دسته فوق تجاوز کرده و کارشان به اسراف و ریخت و پاش و تلف کردن رسیده ، حکم این دسته مانند کسانى است که غذایشان حرام است ؛ و بهتر است او را گناهکار بدانیم تا مطیع.

ه)‍ عده اى هم کسب و کار و هم تغذیه آنها حلال بوده و از خوشگذرانى و اسراف دور هستند؛ براى خدا تواضع کرده و در مقدار خوردنى و آشامیدنى بمقدار حلال و غیر مکروه بسنده مى کنند؛ غذاى خوشمزه نخورده و به یک خورش اکتفا نموده ؛ یا بعضى از چیزهاى زیادى و لذتها را ترک مى کنند. درجات آنان پیش پروردگارى که مراقب تلاشها و مراقبتهاى آنان است ، محفوظ مى باشد؛ شکرگزار آن بوده و پاداش آن را مى دهد. در هنگام گرفتن پاداش باندازه سر سوزنى به آنان ظلم نشده و خداوند پاداشى بهتر از عمل آنها به آنان داده و بى حساب و با فضل خود به آنان مى بخشد. و کسى نمى داند چه نعمتهاى گرانقدرى براى آنان ذخیره شده که به ذهن کسى خطور نکرده است.


از کتاب المراقبات، تألیف آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی

کارگاه طراحی سرنوشت | آمادگی ماه رمضان

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۶ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام و المسلمین نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت مورخ 4 تیرماه 1393

خداوند یک فرصت استثنایی در شبهای قدر ماه مبارک رمضان قرار داده که هر چه شما می خواهید از او درخواست کنید .این در خواست ها را باید با قلم راستین نوشت . قلم راستین یعنی صادقانه .

یکی از دلایلی که دعاهای ما مستجاب نمی شود اینست که دعاهای ما راستین و صادقانه نیست .

لسان قال لسان کاذب است . مثلا می گوید من که از خدا چیز مادی نخواستم ، من از خدا معنویت و ایمان خواستم پس چرا خدا حاجتم را نمی دهد در حالیکه خدا آن چیزی را که ما واقعا می خواهیم به ما می دهد .

لسان حال لسان صادق است .وقتی بچه گریه می کند یعنی من گرسنه هستم و ما زود پاسخش را می دهیم یا یک گیاه وقتی پژمرده می شود می گوید آب می خواهم،  گیاهی هم که پژمرده نشده نمی گوید آب می خواهم، ما هم به او آب نمی دهیم .

خداوند جواد مطلق است و به هر کسی که از او چیزی بخواهد می دهد. اگر ما به زبان حال از خداوند کفر هم طلب کنیم خدا به ما می دهد ، فسق طلب کنیم فسق می دهد. « وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ »

محال است  خواستی در ما باشد و از آن طرف اعطایی نباشد .

ما3 تا  زبان داریم :                                                         

1-      زبان حال = صادق ترین

2-      زبان استعداد

3-      زبان قال = کاذب ترین

 شاهد روشنش که ما صادق نخواستیم ، حالِ خودمان است .من اگر صادقانه ایمان می خواهم باید چه کار کنم ؟ باید زمینه هایش را فراهم بکنم . مثلا من شما را دعوت می کنم و می گویم حتما بیایید اما غذا درُست نمی کنم .حالات ، حرف ها و کارهای ما و وضعیت کنونی ما خودش بهترین شاهد است که آنچه به زبان می گوییم خواسته واقعی ما نیست .

ما باید در شب قدر خواسته ای واقعی داشته باشیم که اجابت شود .

مثال : چه کسی دوست ندارد سالم باشد ؟

        چه کسی پفک و نوشابه می خورد ؟

اگر می خورید یعنی خواسته تان صادق نیست .خواسته های ایمانی هم همینطور است .

اولین مقدمه ورود در ماه مبارک رمضان، صدق در خواسته ها است .آدم باید خودش را دوباره بازخانی کند . آیا آن چیزهایی که الآن برای من مهم است واقعا مهم است .اگر دید صدق نیست سعی کند آن را در خودش ایجاد کند . با :

1-      تشرف به حضور پیامبر ( ص) = ولواأنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوک

2-       استغفار = فااستغفروا لهم===» لوجدواالله توابا رحیما

3-       توسل = واستغفر لهم الرسول

نداشتن صدق خودش بزرگترین گناه است .صدق فراتر از راستگویی است .

مثال :منافقین نزد پیامبر آمدند و گفتند : «إذاجاءک المنافقون قالوا نشهد إنک لرسول الله» این جمله شان جمله و حرف صادقی است ولی خداوند می فرماید که خودشان کاذب هستند .

گاهی ما در لاإله الا الله گفتن کاذب هستیم .کذب فراتر از دروغگویی است .

در قیامت این صدق است که به درد انسان می خورد .« هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم »

نتیجه عدم صدق، گناه کردن است. اگر ما صادقانه بدانیم که هر کاری که می کنیم خدا می بیند آیا باز هم گناه می کنیم؟ یا فرض کنید اگر امام زمان(ع) نشسته باشند در حضورشان به دوست یا فامیل مان حرف زشت می زنیم ؟

باید ضریب راستی را در عقایدمان بسنجیم .

الآن هیچ فرقی برای ما با کسانی که دیوار به دیوار خانه حضرت زهرا (س) بودن، ندارد. زیرا برای ائمه (ع) زمان و مکان حجاب نیست و همان احاطه ای که در زمان خودشان داشتند الآن هم دارند .علم، مهربانی و قدرت پیامبر (ص) در همین زمان ما هم جاری است و هیچ فرقی ندارد. ما باید تصورمان را در مورد پیامبر (ص) درُست کنیم. چون این آیه فقط برای دوران پیامبر نازل نشده که با مرگ پیامبرهم منسوخ شود .این آیه همین الان هم با ما حرف می زند که اگر کسی به خودش ظلم کرده می تواند نزد پیامبر برود . پیامبر (ص ) یک جسد نبودند که در یک سالی به دنیا آمده باشند و در یک سالی هم از دنیا رفته باشند .آدم وعالَم از مجرای رسول خدا (ص ) خلق شده اند.یعنی چه در ادوار گذشته که موجودانی بودند و چه در آینده و بعد از دوران کنونی موجوداتی خلق شوند ، باز هم پیامبر (ص) واسطه فیض خواهند بود .یک دریای بی کران تصور کنید . این دریا یک سطح نامحدود دارد که بی نهایت موج های محدود شکل می گیرد . این موج ها هر کدام از ما انسان ها و زمین و آسمان و... هستیم سطح دریا وجه خداست که وجه خدا حقیقت محمدیه است .یک دسته از این امواج هم همین دوره انسانی است که ما در آن قرار داریم .لذا خداوند در این آیه می فرمایند اول نزد پیامبر بروید و بعد من .(واین همان جوابی است که باید به وهابی ها داد که همان حرف شیطان را می زنند که می گفت من به همه سجده می کنم جز آدم .) واگر رسول اکرم برایشان طلب بخشش کرد  بعد می فرماید «لوجدواالله توابا رحیما»  اگر کسی در درون خودش توبه واقعی کند تواب بودن  و رحیم بودن خدا را می یابد.

اثر توبه صحیح اینست که در درون انسان یک نورانیتی ایجاد می شود .چون یک حالِ اعتدالی به فرد دست می دهد .

اینها کارهایی است که قبل از ورود به ماه رمضان باید انجام دهیم. و طهارت شرط ورود به این ماه است .

در کتاب المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی مراقبت های این ماه آمده است .

در این کتاب اعمال آخرین جمعه ماه شعبان آمده است که از عبدالسلام بن هروی در کتاب عیون نقل شده است :در آخرین جمعه ماه شعبان به خدمت امام رضا (ع) رسیدم . امام فرمود : اباصلت !بیشترین روزهای شعبان گذشت و این آخرین جمعه است ، با دعا و استغفار ، قرائت زیاد قرآن و توبه کردن از گناهان ، کوتاهی خود را نسبت به روزهای گذشته جبران کن تا با شروع ماه رمضان اخلاص در وجودت جوانه زده باشئ.تمام امانت ها را ادا کن ، هر نوع کینه ای را نسبت به مومن از دلت پاک کن و مرتکب گناه مشو .

(کلید ورود به بهشت از بین بردن کینه هاست . اگر کسی حرف زشتی زده یا بی احترامی ای کرده ویا ... انسان عادی و منصف عین همان جواب را به او می دهد اما انسانی که می خواهد حرکت و رشد کند ریا، گذشت می کند و کسی که می خواهد بیشتر رشد کند علاوه بر گذشت در درونش هم هیچ کینه ای ندارد .و در نهایت خودش سود می برد چون آسایش و راحتی را برای خودش فراهم کرده .لذا ما اگر بخواهیم زندگی دنیایی خوبی هم داشته باشیم باید به دستورات خدا عمل کنیم .

تغییرات رفتاری مثل مثلا چادری شدن برای خانم ها خیلی ساده است اما تغییرات درونی خیلی سخت است . چون اینها جزء خلقیات ماست که نیاز به تمرکز و تمرین دارد .

خیلی از مشکلات ما از ظاهر بینی ما ناشی می شود .فرض کنید سرِ سفره نشسته اید و سالادهای مختلف و مقوی هم در سفره است . ما از این سالاد می خوریم چون نفعش به بدن خودمان می رسد اما اگر کسی غذاهای جلوی ما را بردارد و بخورد موضع می گیریم چون نفعش را او برده. حالا در مورد نماز خواندن هم همینطور است .نماز و دعا و ذکری که می گوییم به حساب خودمان واریز می شود اما چون محسوس نیست از سر و ته نمازمان می زنیم . اینها تمرین های ذهنی می خواهد .)

تقوا پیشه کن و در همه حال چه در پنهان و چه آشکار به او توکل کن .و در ادامه این ماه این دعا را زیاد تکرار کن « اللهم ان لم تکن غفرت لنا فی ما مضی من شعبان فاغفرلنا فی ما بقی منه »

فرصت های طلایی ای در زندگی ما برای ارتقاء فکر ، نیات و حالاتمان وجود دارد .

برخی می پرسند چطور می توانیم میزبان امام زمان باشیم .این دغدغه متعالی داشتن خیلی خوب است و ناشی از روح متعالی است ، با همین مراقبتها حاصل می شود . نفس تان را ارتقاء دهید و خداوند این زمینه ارتقاء را فراهم کرده .خداوند در بحث روزه می فرماید که روزه بر شما واجب شده همان گونه که بر پیشینیان واجب شده تا مطهر شوید. در روایات ودر تاریخ آمده که آنان مثل ما روزه نداشتند و منظور خداوند انبیاء امم سابق است . این یعنی خداوند برای ما خیلی حساب باز کرده و به ما ارزش داده . در امتهای قبل این قابلیت را ندیده که از آنان روزه بخواهد و لذا ما باید در سطح انبیاء حرکت کنیم . حداقل در این ماه تمرین کنیم .بیشترین و مهمترین عمل در این ماه خواندن قرآن است .و دو چیز در این ماه خیلی رشد می دهد : قرآن خواندن و دعا کردن

والحمدلله رب العالمین

حاشیه اسلیمی

سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در کارگاه طراحی سرنوشت

مورخ 4 تیرماه 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 14 مگابایت


سیر و سلوک قرآنی | راه کارهای عملی محاسبه نفس

جمعه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۳۴ ب.ظ

وبسایت گفتمان برتر


خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام دکتر نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ 29 خردادماه 1393

مروری بر مفاد آیه محاسبه

گفتگو شد که ماده نَظَر مشاهده ای همراه با دقت است بطوریکه شیطنت های آدمی را هویدا کند، و الّا یادداشت اعمال که شیطنت ها را مشخص نمی کند و اتفاقاً صرف این کار، گاهی غرور هم می آورد. در روایت داریم که نهایت عدل، این است که انسان نسبت به خودش عدالت بورزد و نهایت حیا این است که فرد از خود حیا کند. عدل یعنی هر چیزی جای خودش باشد. آخر همه وجود ما که ظاهر عمل نیست.

مطلب دیگر در باب وَلیَنظُر بود. گفتگو شد که به دو دلیل خطاب فعل جمع به مفرد تبدیل شده است؛ یکی اینکه اهل محاسبه کم است و دیگر اینکه قاضی و متهم در محاسبه یکی است. بحث دیگری که درباره این فعل انجام شد این بود که چرا به جای امر مخاطب از امر غایب استفاده شده است. اول اینکه تا اهل محاسبه نشده ایم لیاقت خطاب خداوندی را نداریم. در ابتدای آیه هم که خطاب آمنوا آمد تشریفاً و تشویقاً بود ولی اگر بخواهیم خطاب پایدار ایمان را از آن خود کنیم باید از اهل محاسبه شویم.

دلیل دومی که برشمرده شد این بود که صیغه غایب بودن فعل می خواهد بگوید فارغ از اینکه چه کسی این حرف را می زند، خود محاسبه فی نفسه برای رشد آدمی لازم است. در خطاب های معمول سه ضلع آمر و مامور و أمر را داریم، اما در این نوع خطاب، آمر حذف می شود و یک ارتباط دو طرفه بین مامور و امر حاصل می شود؛ یعنی این کار یک اثر بالغ و اساسی دارد. هر کسی می فهمد که رشد در هر زمینه ای در گرو حساب و متاب است.

همانطور که جنین در شکم مادرش است ما اآن در جنین دنیا هستیم تا آنکه در قیامت دوباره متولد شویم. ماگر در این دوران مراقبت های ویژه را به عمل نیاوریم و مراعات شرایط آسیب پذیر جنینی را نکنیم یک عمر حسرت و پشیمانی را به دنبال دارد. خصلت زمان های آماده شدن انچنین است که هر چه استعداد حصل کنیم با همان وارد عالم بعدی می شویم: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‏: و هر کس از هدایت من [که سبب یاد نمودن از من در همه امور است‏] روى بگرداند، براى او زندگى تنگ [و سختى‏] خواهد بود، و روز قیامت او را نابینا محشور مى‏کنیم‏(طه/124) این شخص ظاهراً غرق در امکانات است اما همچنان در فشار است. اگر به واسطه بی توجهی به آیات الهی در قیامت نا بینا محشور شدیم نباید از کسی طلبکار باشیم: قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی‏ أَعْمى‏ وَ قَدْ کُنْتُ بَصیراً : مى‏گوید: پروردگارا! براى چه مرا نابینا محشور کردى، در حالى که [در دنیا] بینا بودم؟(طه/125) قیامت روز ظهور باطن هاست.اگر امروز نظر نکردیم باطنمان خراب و معلول می شود. روز قیامت روز تیز شدن چشم هست و خدا می فرماید که امروز در دنیا محاسبه تیز بینانه کنیم.

مطلب دیگر درباره فعل امر غایب( لِیَنظُر) این است که این نوع فعل امر از انواع فعل مضارع محسوب می شود و و همین معنای استمرار فعل مضارع را یدک می کشد؛ یعنی باید دائماً محاسبه کنیم. ما در گرمای شدید مرتباً و مستمراً خودمان را باد می زنیم و به یک باد زدن قناعت نمی کنیم زیرا گرما ما را با یکی رها نمی کند. نفس و شیطان همینگونه اند؛ یکی دائما القاء می کند و دیگری وسوسه.

ناپایداری حال

سرّ مطلب این است که حال آدمی همواره نمی ماد و با استمرار است که ارتقاء می یابد و با عدم توجه رفع می شود. یک زیارت می رویم و حالی کسب می کنیم ولی به محض اینکه جرّ و بحثی میکنیم آن حال می رود. باید عزم کرد که تا پایان عمر آن را نگه داریم.

دغدغه های ارزشمند

فردی اخیراً پرسید که چه کنیم که لیاقت دیدار و میزبانی حضرت در خانه مان را داشته باشیم. نفس این سوال ارزشمند است. همین حال و دغدغه ایشان را نشان می دهد. برخی سوال ها هم مثلا این است که رقص حرام است یا نه. این همه سوالی در جایگاه خود ارزشمند است اما این حال کجا و آن کجا؟

اگر حال خوشی نصیبتان شد، آفرین بر شما! سعی کنید آن را ارتقاء بدهید. آقا و خانوم که هفتاد، هشتاد ساله هم شدند باز هم باید همان حال معنوی جوانی بلکه بالاتر را داشته باشند.

کسی از گوینده ای پرسیده بود چگونه سخنان تو این همه تأثیر گذار است. در جواب گفته بود: لیست النائحه المستأجره کالثلی؛ یعنی گریه ی کسی که اجیر شده تا مجلس گرمی کند با گریه فرزند مرده فرق می کند. یک آه او مجلس را به آتش می کشد. بیایید حالتان را حفظ کنید تا هم خود و هم دیگران از نورتان بهره ببرند. عالم آخرت عالم هویدایی نورهاست: یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعى‏ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ :  روزى [است‏] که مردان و زنان باایمان را مى‏بینى که نورشان پیش رو و از جانب راستشان شتابان حرکت مى‏کند(حدید/12)

هر کسی اگر حالی دارد، آن برکت خداست. نامه ای از یکی از طلاب حاضر در همین جلسه بدستم رسید که حاکی ار شور و حال زیبایی بود. در بحث یقظه گفتگو شد که اگر کسی بیدار شد پس لابد کسی او را بیدار کرده. آن دست مهربان همان حقیقتی است که به دنبالش هستیم. همین حال در مسیر بوده را نشان می دهد. حکایتُ آن فردیست که بسیار با سوز و گداز مدت ها الله الله می گفت. روزی شیطان او را وسوسه کرد و گفت اگر قرار بود جوابی از آن سو بشنوی تا حالا می شنیدی. او هم متإثر شد و دیگر نگفت. در خواب خضر نبی علیه السلام را خواب دید که فرمود: خدا می گوید چرا دیگر مرا صدا نمی کنی؟ گفت: آخر لبیکی نمی شنوم. فرمود: خداوند می فرماید هر یا ربّی که تو می گفتیدر جواب لبیّک هی من بوده؛ زیر هر یا ربّ تو لبّیک هاست.

یک ارزیابی همه جانبه

اصل در محاسبه این است که همه تمام ممهلکات و مُنجیات محاسبه شود. چراکه ممکن است اگر یکی از دست دربرود همان یکی کار آدم را بسازد. اگر مَشکی دَ ه سوراخ داشت و نُه تای آن را گرفتیم از همان دهُمی همه آب خالی می شود؛ مخصوصاً نا پیداها. اگر یک روز صبح ببینیمم 20 کیلو چاق یا لاغر شده ایم فوراً به بیمارستان می رویم. اما اگر همین میزان طیّ 20 سال و روزی چند گرم چاق شویم، متوجه نمی شویم. وزنه ها وترازوهای دقیق است که تغییر وزن های گرمی را هم نشان می دهد. محاسبه صحیح اینگونه است وگرنه نسیان به برخی یا همه قسمت های وجود آدمی را به هلاکت می اندازد.

روش های محاسبه

روش اولی که در جلسات گذشته بحث شد، محاسبه ظهورات، سرّ و أخفی است که بدر سه لایه مذکور بود و بحثش گذشت.

روش دیگر روش روابط نفس بود. نفس روابطی باخود، با خدا و اولیائش( لتُسئلُنُ هن النعیم: از نعمت اولیاء الهی پرسیده می شویم/تکاثر/8)، با نظام ههستی(مُلکی و ملکوتی) و با هم نوع روابطی دارد که باید بررسی و رسیدگی شوند.

حاج آقای واله که فرد بسیار اخلاقی بودند برای در اخلاق به یکی از مدارس می رفتند. روزی از درکه وارد شدند دیدند دو سطل در کنار در است؛ یکی سطل زباله و دیگری سطل نان خشک. همانجا نشستند و گریه کردند و فرمودند: جایی که نان اسراف شود حرف واله اثر نمی کند. و دیگر به آنجا نمی روند.

در محاسبه باید ببینیم با محیطمان چه کردیم که نباید می کردیم و چه نباید می کردیم و انجام دادیم. مرحوم ملّا فتحعلی سلطان آبادی هر شب برای اموات مسلمین در سرتاسر جهان نماز وحشت می خواندند. چنین کسی که نفسش چنین وسعتی یافته و از خود رهیده می تواند چنین باشد و ارتباطش را با همنوعانش اینگونه برقرار کند. نسبت به اولیای الهی هم باید ارتباطاتمان را ارزیابی کنیم. یکی از این بزرگواران امام هادی علیه السلام اند. تا به حال 50 صفحه درباره ایشان مطالعه کرده ایم؟

چه کارهای واجبی بوده وانجام ندادیم و به کارهای غیر ضروری پرداخته ایم. جوانی عمرش را بر سر تماشای فوتبال تلف می کند و 90 دقیق به یک عده بیکار نگاه می کند نه در دنیا نفعی می برد و نه در آخرت. نه علمی مفیدی به او اضافه می شود و نه به توانایی جسمس اش افزوده می شود جز اینکه خیال و وهمش که رهزن عقل اند فربه تر می شوند. متأسفانه صدا و سیما در تنور این مسائل بیشتر می دمد. کاش خود این فرد ورزش کند. اخیراً خبری را شنیدیم که آدم باید خون گریه کند. فوتبالیستی از فوتبال خداحافظی می کند و جوان ما آناً سکته می کند و می میرد. این ظلم نیست؟ آیا این جوان در جای خودش است؟ حق عقل را به وهم و خیال داده و وقتی را که باید صرف نفس و روحش کند صرف این امور کند.

آرزوی بازگشت

در یوم الحسرت حال زیانکاران اینگونه است: حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُون‏: [دشمنان حق از دشمنى خود باز نمى‏ایستند] تا زمانى که یکى از آنان را مرگ در رسد، مى‏گوید: پروردگارا! مرا [براى جبران گناهان و تقصیرهایى که از من سر زده به دنیا] بازگردان(مومنون/99) جواب او منفی است زیرا اگز بازگشت هم کند چون شاکله همینگونه است باز هم همین ها از او سر میزند. اما خطابی که در ندای به پروردگار مفرد بود چرا جمع شد؟ چه بسا حاکی از حال فرد است که دائماً و با تمام وجود این را می گوید. چند شب پیش خواب دیدم که لحظه قبض روح خودم است. با اینکه درباره اش بسیار خوانده بودم اما با تمام وجود می گفتم: فقط یک ثانیه اجازه بدهید برگردم.

روش سوم؛ ارزیابی صحت و فساد اعمال

این روش، مخصوص اعمال است. هر عمل صالحی باید حُسن فعلی و حُسن فاعلی داشته باشد.

در این جلسه حُسن فعلی را بررسی می کنیم.مثلا اینکه اگر به او تذکر دادم آیا به جا بود. این با مطالعه و مشاوره حاصل می شود.

می گویند ابو سعید ابو الخیر با شاگردان از کنار عده ای خوشگذران رد میشده. شاگردان قصد نهی آنها را داشتند که او مانع آنها می شود. سپس خودش جلو می رود و می گوید: انشا الله همینطور که در دنیا خوشدلید در آخرت هم خوشدل باشید. او صاحب نفس بود و با این حرفش همه را منقلب کرد و مرید او شدند. او آدمی است که می داند اینها با تشر درست نمی شوند.

شرایط حُسن فعلی

کار صالح باید اولاً؛ خودش فی نفسه صحیح باشد. ثانیاً؛ به جا یاشد. ثالثاً؛ به وقت باشد نه با تأخیر یا تعجیل باشد: قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً: یقیناً براى هر چیزى اندازه‏اى قرار داده است.( طلاق/3) دیده ایم کسانی را که از روی درد دین کسانی را بی دین کردند.

چهارم؛ به اندازه باشد. امیر المومنین می فرمایند: پافشاری در ملامت آتش لجاجت را برمی افروزد. ما اگر با این زیاده روی فرصت تنبه را از کسی گرفتین در این کار دخیلیم. باید قبل کارها فکر کنیم.

پنجم؛ بادقّت باشد. عمل خوب و بی دقت مطلوب نیست. پیامبر ما در چیدن سنگ لحد تمام دقت را صرف می کنند و می فرمایند : خدا بنده را که به هنگام کار آن را محکم انجام می دهد دوست دارد.

یا کاری را نکنیم یا آن را درست انجام دهیم. پزشکی که ویزیت رایگان ولی بیدقت انجام میدهد موجب بدتر شدن مریض می شود.

ششم؛ اینکه در آن عمل تا پایان استمرار داشته باشیم. ما باید کارهای خوب را خوب انجام دهیم. به ما فرموده اند که وأمُر بالعُرف یعنی هم امرت به معروف باشد و هم خود امر کردنت معروف باشد، هم نهی از منکر بکن و هم نحوه نهی کردنت معروف باشد.

هفتم؛ اینکه با هدف و بقیه کارها متناسب و متعادل باشد، وگرنه رشد کاریکاتوری می کنیم. آیا به اندازه شکم، شهرت و شهوت به خد اتوجه می کنیم؟

اینها شرایط حُسن فعلی بود؛ یعنی شرایط عمل صالح. علاوه بر آن باید واجد حُسن فاعلی هم باشد که در جلسه آینده انشاء الله گفتگو خواهیم کرد.

والحمد لله ربّ العالمین

حاشیه اسلیمی

سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی

مورخ 29 خردادماه 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 10 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

- سیر و سلوک قرآنی | إن الارض یرثها عبادی الصالحون

- سیر و سلوک قرآنی | محاسبه کار اهل نظر است

- سیر و سلوک قرآنی | قرآن کتاب محاسبه

- سیر و سلوک قرآنی | باطن گناهان و گناهان باطن

وبسایت گفتمان برتر


تفسیر آیه شریفه «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»

خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام دکتر نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ 22 خردادماه 1393

بمیرید تا ارث ببرید!

امشب، شب نیمه شعبان است و آغاز شب های قدر. هر نتیجه ای که بعداً بخواهیم بگیریم رو این زحمات قبلی بنا می شود. مثل وزنه برداری که اگر امروز وزنه 200 کیلویی را بلند می کند نتیجه وزنه هایی است که قبلاً بلند کرده است. «قُل کُلٌّ یَعملُ علی شاکلتِهِ»( اسراء/84) یعنی هر چیزی بر طبق آنچه خود را شکل می دهد عمل می کند. نتایج امروز، محصول دیروز است و سرنوشت فردا، نتیجه کار امروز است. اگر امروز باری به هر جهت بودیم، فردا رتبه ای نمی آوریم.

اما پیشرفت در وزنه برداری و امور مادی با عروج به ملکوت در چند چیز است؛ اول اینکه بدلیل محدودیت این عالم هر چه قوی تر در وزنه برداری شویم، باز هم تا یک حدّی می توان وزنه بلند کرد. ثانیاً اینکه دروه اوج و آمادگی وزنه بردار هم محدود است و ثالثاً اگر کار رها کند اُفت می کند و معلوم نیست بتواند دوباره به اوج برسد. همه اینها به این دلیل است که جسم ما ماده است و ماده محدود است. اما اگر این محدودیت برداشته شود و به عالم ملکوت راه پیدا کنیم، حرکت به سمت نامتناهی شروع می شود. متأسفانه ما همه چیز را در جسد می بینیم. مثلاً اگر فرد پیری را  ببینیم که فلج شده و برای قضای حاجت از لگن استفاده می کند، می گوییم او چرا زنده است ونمی میرد. البته گاهی هم خودمان از دستش خسته می شویم ولی می گوییم کاش بمیرود و راحت شود. بهرحال این نوع نگاه ناشی از نگاه به حیوانیت اوست و او که از لذّات چشیدن و لمس کردن و ... بهره کمی دارد می گوییم دیگر زندگی اش به چه کار می آید. آری درست است که آن پیر جسدش تنزل کرده ولی چه بسا روحش ترقّی کرده باشد. جسد صعود و افولی دارد اما روح، نا متناهی حرکت می کند. خدا که عُمر لغو به کسی نمی دهد و او را وانمی گذارد؛ خدا نه عمر دادنش لغو است و نه گرفتنش.

شاکله ما

صحبت در شاکله نفسانی بود. شاکله وجودی ما حال بعدی ما را می سازد. مثلاً اگر کسی مدّتی والیبال بازی کند دست هایش به شکلی می شود که دیگر به درد کارهای ظریف نمی خورد و بالعکس. در شب های قدر حالی را خواهیم داشت که در امشب سنگ بنایش می گذاریم و حفظش می کنیم. اگر شاکله بر معصیت و غفلت گذاشته شود شب قدرمان غیر ملکوتی می شود. امشی، شب استغفار و توبه و برنامه ریزی برای آینده است.

هیچ چیز در عالم به اندازه خودمان ارزش ندارد. چشمان خود را ببندیم و جهان هستی را بدون خودمان تصور کنیم؛ همه چیز ارزش خود را از دست می دهد: خانه مان، همسرمان، مدرک مان ... . هیچ کدام از دارایی ها منهای ما ارزش ندارد ولی بدون ما دنیا چرخش می چرخد. روزی می رسد که ما نیستیم و هیچ چیزی از دنیا کم نمی شود. قبل از اینکه ما به سرنوشت پدران و مادرانمان دچار شویم بیاییم تغییری حاصل کنیم. امام سجاد علیه السلام می فرمایند: کُلُّکم یَسیرُ حدیٍثاً یعنی همه شما روزی به حکایت و داستانی تبدیل می شود. پس خدا رحمتت کند، اگر می توانی بیا و داستان خوبی بشو.

آیه ارث صالحان

در آیه 105 سوره مبارکه انبیاء می خوانیم: «وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فىِ الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُون»‏: و همانا ما پس از تورات در زبور نوشتیم که: زمین را بندگان شایسته ما به میراث مى‏برند.

جایگاه آیه

آیات قبلی این آیه درباره وعده حق خداوند درباره برپایی قیامت و در هم پیچیده شدن آسمان و حال کفّار و مومنین در آن روز عظیم است. خداوند می فرماید که آسمان را با همه عظمتش مثل کاغذی در هم می پیچیم و به راستی در عالم چیزی را عظیم تر از پیچیده شدن طومار کل هستی نداریم و سرنوشتی مهم تر از این برای برنامه ریزی نداریم چرا که ما هم جزوی از این علمیم.

سوال اینجاست که چرا مسئله به ارث رسیدن نهایی زمین به صالحان که اشاره به ظهور حضرت صاحب الزمان عجّل الله تعالی فرجه دارد پس از آیات مربوط به واقعه قیامت آمده است.

1)عاقبت همواره با متقین است

این چینش آیات می فهماند که همانطور که در قیامت، حق روشن می شود در ادوار همین دنیا همه وقتی ظلم به بلوغ خود رسید شکسته می شود. در هر مقطعی از همین دنیا هم عاقبت با متقین است. اینطور نیست که در اینجا هیچ عقوبتی نباشد. مقاطع تاریخی را خوب بنگرید. فرعون را کسی جز بنی اسرائیل پابرهنه شکست داد؟ کل تاریخ هم مثل ادوارش در نهایت نصیب صالحین است.

2) ظهور طلیعه قیامت است

قیامت با اعراض حضرت از بدن عنصری شان تمام می شود. قبل از ما هزار هزار عالَم و آدم آمده واند و رفته اند و بهد ما نیز چنین است و چه بسا همزمان با ما اینچنین باشد. خداوند که فقط با ما قرارداد خلقت امضاء نکرده است. او خلّاق دائمِ هر موجودی است که قابلیت خلق دارد. الآن هم دایناسور خلق می شود اما نه در کره زمین چون قابلیت آن را دیگر ندارد. علّت که از علّیتش نمی افتد.

حالا این عالَم که ختم می شود؟ هر وقت به بلوغ خودش برسد. بچه وقتی تامّ شود به این دنیا می آید. محال است که به بلوغ نرسیده از هر مرحله ای عبور شود. ظهور یعنی بلوغ نهایی این دوره انسانی.

3)ظهور نمونه ای از قیامت است

ظهور در پاکی و عظمت به مثابه قیامت است و همانگونه که قیامت ذلک یوم الحق است، ظهور هم همینگونه است.

نکاتی درباره مفاد آیه

پس از بررسی اجمالی جایگاه این آیه شریفه ونکاتی درباره خود آیه می پردازیم.

تاکید های آیه

در ابتدا ترکیب لام+ قَد آمده؛ لَقَد. این دو تاکید در فضای ادبی تاکیدش تقریباً معادل یک قسم است. قسم درباره اینکه در ذکر و زبور مطلبی آمده است!

زبور و ذکر

درباره زبور و ذکر دو نظر اصلی است. یکی اینکه زبور به معنای مکتوب است و اشاره به هر کتاب آسمانی دارد. و اینکه آمده در زبور بعد از ذکر نوشته شده،  پس ذکر لوح محفوظی است که در نزد پروردگار است.

احتمال دوم این است که زبور همان کتاب حضرت داوود است که در آن اوراد . دعا ها و پیشگویی هایی آمده و بود و فاقد بیان احکام شریعت بود. ذکر هم همان تورات استو این احتمال در آیه ظهور بیشتری دارد.

تغییر چینش معمول کلمات

حالا می خواهد چه بفرماید: می خواهد بفرماید: «إنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُون». اما چرا با این ترتیب غیر معمول؟ می شد بفرماید أنَّ یرث العباد الصالح الأرض. چرا الأرض را در ابتدا آورده است. مثل این است که شمایک بار بگویی: اشرار حمله کردند و کل خیابان را گرفتند. اما یک بار هم با توجه به مهمّی خیابان بگویی: کلِ خیابان را اشرار گرفتند.

منظور ازالأرض یا بخشی از زمین است یا کلّ آن. اینجا منظور از الأرض تمام زمین است نه بخشی از آن.  از میان تمام انبیاء در نهایت 10 نفر از ایشان به حکومت آن هم در بخش هایی از زمین رسیدند. در برهه هایی بوده که مثلاً بنی اسرائیل بر فلسطین حکومت کرده اند و خداوند با این تعبیر از آن یاد کرده است: «وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی‏ بارَکْنا فیها»: و به آن گروهى که همواره ناتوان و زبونشان شمرده بودند، نواحى شرقى و غربى آن سرزمین را که در آن [از جهت فراوانى نعمت، ارزانى و حاصل‏خیزى‏] برکت قرار داده بودیم، بخشیدیم‏( اعراف/37)

این تاکید شدید و چینش خاص به ما می رساند که قرار است کلّ زمین به صالحان برسد.

کدام کلّ زمین؟

اما منظور از کلّ زمین ظاهر و باطن زمین با تمان قوا و استعدادهایش است. مثلا یک قُلدر که خیابانی را قُرُق کرده ایت که نمی گویند او آن را به ارث برده است. پس از به ارث رسیدن زمین فقط حکومت نظامی و سیاسی بر آن نیست. ارث با غلبه تفاوت دارد. کلّ نظام در جهت تعالی فرد بسیج می شود. این پایه آن روایاتی است که می گوید همه چیز را در اختیار حکومت ولیعصر می گذارد.

در این رابطه، وارث، بندگان صالح اند ولی ارث دهنده فجّار نیستند. این تعبیر غلطی است، چراکه أنّ الأرض لِلّه ( قطعاً همه زمین از آن خداست). با اینککه در آن زمان جنگ هایی قطعاً خواهد بود، اما این ارث رسیدن محصول جنگ نیست. ارث زمین با قرابت به حق حاصل می شود.

از طرفی در ارث زمینی، این ارثث دهنده است که باید بمیرد تا به وارث ارث برسد، اما در ارث ملکوتی باید وارث بمیرد تا به او ارث برسد؛ همین است که فرموده اند «موتوا قبل أن تموتوا». همین که بمیرد نزدیک شده است، زیرا از خود گذشته است. این همان معنایی است که در جلسات قبل از نامه شیخ اشراق به فخر رازی خواندیم آنجا که گفت: هر عالِمی وارث پیغمبران نیست.

چیزی که خدا بدهد تامّ و تمام است همین است که مطالبی که از اوضاع حکومت حضرت می خوانیم ممکن است کمی برایمان عجیب باشد. زمین هنوز همه قوای خود را عرضه نکرده است.

چه چیزی در زمین برای ما مهیا شده؟

 بیشترین بهره را از زمین اولیاء می برند. در سوره مبارکه بقره آمده: «الّذی جعل لکم الأرضَ فراشاً»( خدایی که زمین را برای شما گسترده کرد). چرا فرمود لَکُم( برای شما)؟ مگر حیوانات از زمین بهره نمی برند؟ این به ما چه بسا می گوید پس اگر کسی از زمین فقط استفاده حیوانی کرد، اصلا از آن هنوز استفاده حقیقی را نبرده است. مستند کهکشان ها را ببینید. آن ستاره در آن گوشه آسمان به چه درد ما می خورد؟ در انتهای همین آیه می فرماید همه این ها را برای شما آفردم که «لاتجعلوا لله أنداداً» ( برای خدا شریک قرار ندهید. همه اینها برای آن است که ما به توحید برسیم. بیشترین بهره را از این زمین موّحدین می برند، نه زمین داران و زمین خواران. اینجاست که زمین با تمام قوایش در خدمت ملکوت ماست؛ مُلک و ملکوت به هم نزدیک می شوند.

اگر زبور و تورات مطرح شد به خاطر این شاید باشد که در زمان نزول این کتاب ها مردم طعم حکومت الهی را چشیده بودند. نمونه اش اینکه در زمان حضرت سلیمان علیه السلام باد و اجنّه و همه در خدمت او بودند: «وَ الشَّیاطینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاص»‏: و هر بنّا و غواصى از شیاطین را [مسخّر و رام او نمودیم،]( ص/37)

در زمانه ما نیروهای طبیعی بیشتر مخرّب به نظر می رسند اما باز هم همه شعور دارند: «تُدَمِّرُ کُلَّ شَیْ‏ءٍ بِأَمْرِ رَبِّها» :  [چنان بادى است که‏] همه چیز را به فرمان پروردگارش در هم مى‏کوبد و نابود مى‏کند.( احقاف/25)

همه اینها شعور دارند. این نیست که در آن زمان باشعور بودند و حالا فاقد شعورند. کل نظام باشعور است. باید آن حکومتی که انتظارش را می کشیم بهتر بشناسیم.

ترکیب کَتَبنا( ما نوشتیم)، عظمت این موضوع را می رساند. در این حکومت کمک ملائکه محسوس می شود. اصلاً یکی از معانی سجده ملائکه بر آدم این است که : ما، ملائکه در خدمت این موجود هستیم: «الَّذینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحیم‏»: فرشتگانى که عرش را حمل مى‏کنند و آنان که پیرامون آن هستند، همراه سپاس و ستایش، پروردگارشان را تسبیح مى‏گویند و به او ایمان دارند و براى اهل ایمان آمرزش مى‏طلبند، [و مى‏گویند:] پروردگارا! از روى رحمت و دانش همه چیز را فرا گرفته‏اى، پس آنان را که توبه کرده‏اند و راه تو را پیروى نموده‏اند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار(غافر/7)

اینها نکاتی بود که تاکید های این آیه را مقداری روشن می کند.

اما امشب ...

دوستان از اعمال این شب که در مفاتیح ذکر شده تا حد ممکن فراموش نشود، خصوصا استغفار. اولین شب قدر است ولو چند دقیقه قبل اذان بیداری را غنیمت بدانیم و برای خود و دیگران دعا کنیم.

الحمد لله رب العالمین


حاشیه اسلیمی

سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی

مورخ 22 خردادماه 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 13 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

بازنشر این مطلب در سایت رجانیوز ، عمارنامه

- سیر و سلوک قرآنی | محاسبه کار اهل نظر است

- سیر و سلوک قرآنی | قرآن کتاب محاسبه

- سیر و سلوک قرآنی | باطن گناهان و گناهان باطن

- سیر و سلوک قرآنی | راهکار عدم فراموشی خدا