گفتمان برتر

بسم الله الرحمن الرحیم

تفکر و فرهنگ سرمایه داری ریشه ی همه ی خطاها است.

1. موطن اول وجود حداقلی است که وجود در قالب الفاظ و بصورت کتبی است که متجلی در قرآن است. اگر اسلام در این مرحله باقی بماند همه ی مردم جهنمی میشوند!

2. موطن دوم در معانی و مفاهیم این الفاظ است، هر لفظ و کلمه ای حکایت از یک معنا و هر معنا حکایت از یک حقیقتی دارد، باید این معانی و حقائق را فهمید. اما خب صرف فهم این معانی هم کافی نیست

3. موطن سوم ظهور عینی اسلام است که به عینیت رسیدن این حقائق در افراد بشر است، در واقع تجلی اسلام در نفوس که این نجات بخش فرد است اما بازهم کافی نیست!

4. موطن چهارم ظهور اجتماعی در قالب برپایی حکومت اسلامی و تشکیل جامعه ی اسلامی است. هدف گیری اسلام نیز همین جاست. هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ (صف 9)

• ترویج فرهنگ سرمایه داری و تجمل گرایی باعث شد خداوند قارون را اعدام کند!
• اوایل انقلاب، مردم کت های مارک دارشان را میفروختند و هزینه ی آنرا انفاق میکردند و بجای آن اورکت های خاکی بسیجی میپوشیدند، کسی از "نداشتن" احساس حقارت نمیکرد، کسی با داشتن خودش احساس برتری نمیکرد
• نمایش دارایی ها ارزش نبود، طرف اگر ماشین خوبی هم داشت بیرون نمی آورد و یا اگر بیرون هم می آورد فخری نسبت به آن نداشت، دیگران نیز آنرا ارزش نمیدانستند و به هر قیمتی دنبال آن نبودند.
•  بعنوان مثال، قارون چکار کرد؟ فرهنگ را عوض کرد. مردمی که ارزش هایشان الهی و نبوی بود فرهنگشان عوض شد، مثل اول انقلاب
•  اولا باید بدانیم که مال قارون پاک و حلال و طیب و طاهر است، خداوند میفرماید: آتیناه من الکنوز ما ان مفاتحه لتنوء بالعصبه اولی القوه (القصص 76) میفرماید "ما" به او دادیم، خداوند مال شبهه ناک را به خود نسبت نمیدهد.
• ثانیا ایراد قومش به او این نیست که چرا مثلا رانت و مال حرام میخوری، قومش 2 ایراد از او میگیرند، 1. اذ قال له قومه لا تفرح ان الله لا یحب الفرحین (القصص 76) میگویند چه خبرته؟! چرا مست شدی؟! 2. میگویند تو توانگری به ملت کمک کن، ملتی که در فقر و بیچارگی دارند میسوزند و تلف میشوند. همه اش را هم نه! اندکی کمک کن وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ  (القصص 77)
•  قارون چه گفت؟ گفت نمیخواهم! زور که نیست! خودم زحمت کشیدم، طرح و برنامه و فکر اقتصادی داشتم، چرا باید بدهم مفت خورها بخورند؟! خودشان بروند کار کنند! قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی (القصص 78)
• بینی و بین الله اگر شما جای خدا باشید با او چه میکنید؟ یک فرد پولدار و سرمایه داریست که پولداری باعث باد کردن غبغبه اش شده! به دیگران هم دوست ندارد بدهد، این حکمش چیست؟
• عجیب است، خدا او را اعدام میکند!! اگر اینطور باشد باید 40% پولدارهایمان را اعدام کنیم!
• التبه قارون آلودگی های دیگری دارد، اما قرآن میگوید علت اعدامش این 3 موضوع است، درواقع این ها که بیاید آن آلودگی ها هم خواهد آمد، 1.غرور از ثروت 2.انفاق نکردن 3. تغییر فضای فرهنگی جامعه
• فرض کنید الان یکدفعه خیابان ها قرق بشود، یک ماشین را با 100 ماشین شیک و لوکس اسکورت کنند، خدمه همه با لباس های یکدست و آنچنانی و... اینطور وارد شود، واکنش مردم چه خواهد بود؟! قارون شبیه همچین موقعیتی، در پوششی از تجمل و آراستگی وارد خیابان شد! مردم با چشم های خیره غرق در تماشای او شدند، زبانحالشان در این موقعیت اینچنین بود: زندگی ما زندگیست یا زندگی این؟! ما مثل سگ داریم زندگی میکنیم! اینکه ما داریم شد زندگی؟!
• قرآن این را مثل تئاتر بیان کرده! میفرماید : فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ (قصص 79)غرق در تجمل بود بطوریکه چشمان مبهوت او شده بودند! انهم در یک حالت استعلاء بطوریکه مردم در یک مرتبه پایینتری قرارگرفته بودند، میگفتند عجـــــــب! چه زندگی! چه کیفی میکند!
•  حال همان مردمی که تا دیروز میگفتند لا تفرح ان الله لا یحب الفرحین الان میگویند قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاةَ الدُّنیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ
• افراد عموما صلابت ایمانی ندارند، همه ی ما اینطوری هستیم، همه شل و ول هستیم، در این موقعیت ها که قرار میگیریم ارزش های ما تحت تأثیر قرار میگیرد، آرزوهای ما تغییر میکند. همان کسانی که قارون را نهی میکردند، الان میگویند کاش ماهم مثل او بودیم. إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ چه حالی میکند و چه لذتی میبرد، خوش بحالش...!

•         تفکر و فرهنگ سرمایه داری ریشه ی همه ی خطاها است.

  • وقتی میگویند "ای کاش" این میشود ارزش، به هر قیمتی میخواهند به سمت آن حرکت کنند.
  • اینجا چه اتفاقی افتاد؟ ارزش ها عوض شد، مردم تا دیروز میگفتند کاش ما جای موسی بودیم، الان میگویند کاش جای قارون بودیم.
  • در این فضاست که کاد الفقر أن یکون کفراً اتفاق می افتد، اونی که ندارد به هر قیمتی میخواهد داشته باشد، اونی هم که دارد به هر قیمتی میخواهد افزایش دهد. سر ارث دعوا میشود، کلاهبرداری میشود، قاچاق انجام میشود، گرانفروشی و احتکار و ... همه در این فضای ارزشی اتفاق می افتد
  • ما حساب ایمانمان را هم با شاخص های دنیایی میکنیم، مثلا میگوییم ما اینقدر نماز میخوانیم و روزه میگیریم و حساب و کتابمان هم درست است، اما هر بلایی هم هست برای ماست و سر ما می­آید! ولی او را ببین، نماز نمیخواند و روزه نمیگیرد و... اما از در و دیوار برایش نعمت می­بارد! ما توقع داریم که الان نماز که خواندیم، فردا جبرئیل بیاید یک چک پول بابت نمازمان به ما بدهد!
  • یک پیرمرد باصفایی بود در بیرجند، به رحمت خدا رفت، روحش شاد، میگفت ما پدربزگ هایمان گندم کار بودند، یکی از دعاهایی که سر سفره میکردند این بود که خدایا گندم را خوار کن! یعنی گندم اینقدر ارزان بشود که دیگر کسی گرسنه نماند، چه کسی این حرف را میزند؟! گندم کار بود! حالا اگر ما مثلا 2 تا انبار برنج داشته باشیم دعا میکنیم که قیمت برنج بالا برود تا ما هم پول بیشتری به جیب بزنیم!
  • تفاوت در آن چیزیست که در ذهن ها میگذرد، تفاوت در ارزش هاست، در باورها، جامعه بر اساس این تغییر میکند.
  • همین کار بوسیله دست های کثیفی در این انقلاب انجام شد! ارزش های الهی انسانی معنوی و قرآن و عترتی اوایل انقلاب را تبدیل کرد به ارزش های مادی و مالی
  • قرآن میگوید با این نگاه نمیشود اصلا انقلاب را پیش برد، خیالتان راحت!
  • انصار چه کسانی هستند؟ انصار یعنی بچه انقلابی ها، کسانی که انقلاب چشم امیدش به اینهاست، مهاجرین هم همین هایند، اینها سابقون اند، یعنی چه کسانی؟ کسانی که الگوی بقیه اند
  • مهاجرین چه کردند؟ هرچه داشتند بر کف دست گرفته و آمدند مکه، زن و بچه  و آبرو و حیثیت و مال و جایگاه و... همه چیز را، با چی؟ با لباس های تنشان!
  • انصار چه کردند؟ به مهاجرین جا دادند، چگونه؟ قرآن میگوید حالشان چنان بود که با ایمان به مهاجریم جا دادند، خوش بحالشان! میگفتند کاشکی باز هم مهاجر بیاید، حالا ما باشیم میگوییم خفه شدیم دیگه! بس است!چند نفر میخواهند بیایند! طبقه ی دوم خانه مان را دادیم دیگر، میتوانستیم همان را 20 میلیون رهن بدهیم!
  • قرآن در توصیف اینها میفرماید: الَّذِینَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ(حشر)
  • اینها تازه مهمان غریبه بودند! پسرخاله و دایی و عمه و... نبودند، فرض کنید از شهرکرد برای شما مهمان آمده، در میزند میگوید ما زائر امام رضاییم و پول نداریم که هتل یا مسافرخانه اجاره کنیم، شما یک اتاق به ما میدهید؟ خدا میگوید به به، مؤمن میخواهید بیایید ببینید
  • خانه هایشان چگونه بود؟ 4تا اتاق خواب که نداشت! یک اتاق نهایتا12 متری، از وسط گونی میزدند، زن و بچه ی خودشان یک طرف، زن و بچه ی آنها طرف دیگر! آیا زن و بچه ی آنها قر قر میکردند؟! نه تنها این نبود، بلکه میگفتند کاشکی بازهم بیایند! یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ (حشر) در تاریخ دارد که مهاجرین آمدند، انصار خانه شان را دادند به آنها و خودشان رفتند بالای پشت بام، دوباره مهاجرین آمدند، پشت بامشان را هم دادند به یک عده ی دیگر، رفت تو کوچه خوابید!! گفت من بچه ی همین شهرم، اینجا احساس غربت نمیکنم. مجردها که جول و پلاسشان را بردند جلوی مسجد انداختند، اصحاف صفّه که میگویند همین هایند
  • اسلام اینگونه پیشرفت کرد، اسلامی که هیچی نداشت و با 3 نفر شروع شد و امروز رسید به 1 میلیارد، با این اراده ها پیشرفت کرد، با این عزم ها و ایمان ها، با این ایثارها و از خود گذشتگی ها
  • طرف در جنگ بود، خرما دستش بود، از رسول الله پرسید بین من و بهشت چقدر فاصله است؟ حضرت فرمودند به اندازه ی همین خرماهایی که در دستت است، خرماها را گذاشت، رفت مبارزه کرد و شهید شد
  • حالا این ارزش ها رو بگیر، میگه بریم جنگ توش نون داره! میدانید چرا گوشواره را با گوش کندند؟! چون توش نون داشت، اگر میخواست آرام و لطیف در بیاورد از 3 تا گوشواره ی دیگر عقب می­افتد! سریع بکن برو سراغ بعدی!
  • به همین خاطر است که قارون حکمش میشود اعدام، چون همه ی جامعه دارد به سمت فضاحت میرود، آنهم چگونه اعدامی؟ فرض کنید یک مجرم اقتصادی را گرفته اند، مثلا همین مجرم 3000 هزار میلیاردی! اعدامش کردند، حالا تکلیف این 3000 میلیاردش چه میشود؟تکلیف این برجها و ماشینها و اموال باقیمانده ی او چه میشود؟ ما باشیم میدهیم به یتیم خانه، مرکز بهزیستی، یا بین فقرا تقسیم میکنیم، عقلانی است که بمب بزاریم و برجش را بیاریم پایین؟! با وجود بیچارگی و فقر و گرسنگی بنی اسرائیل، خدا همه ی اموال اورا از بین برد! با اموالش در زمین فرو رفت!
  • اگر دنیاطلبی نهادینه شود، براحتی از بین نخواهد رفت، تا دیروز میگفتند مستی نکن، ارزشهایشان که عوض شد آرزو کردند کاش از آنچه قارون دارد آنهاهم داشته باشند، این براحتی نخواهد رفت، خدا یک شوک عظیم به آنها وارد کرد، یک جراحی، حسرت این مال را بر دل دنیا طلبان گذاشت، جلوی چشم همه قارون را با مالش به قعر زمین فرستاد! گفت دست دارید مثل این باشید؟! بسم الله! این شوک یکدفعه حالشان را عوض کرد، گفتند یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ، توجهشان جلب شد، گفتند روزی دهنده خداست، لَوْلَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَیْکَأَنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ اگر خدا کمک نمیکرد ماهم الان مثل او نابود شده بودیم!
  • فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ یَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مِنَ المُنتَصِرِینَ ﴿قصص ۸۱﴾ وَأَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکَانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَوْلَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَیْکَأَنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ ﴿قصص ۸۲﴾
  • این هم نتیجه گیری خدا : تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿ قصص۸۳﴾
  • اگر جامعه به سمت قارون شدن حرکت کند خداوند اینطور جراحی خواهد کرد، چراکه تمام ارزش ها منقلب خواهد شد و از دین هیچی نخواهد مان
  •  إن شاءالله در جلسات بعدی راجع به نحوه عملکرد فرهنگی که منجر به از بین رفتن فرهنگ قرآن و عترت در فضای جامعه شد نکاتی عرض خواهد شد

    والحمدلله رب العالمین

***
جلسه نهج البلاغه با موضوع

" بررسی تأثیرات مخرب تفکر سرمایه داری در فرهنگ زندگی فردی و اجتماعی از دیدگاه قرآن "

جلسه مورخ 6 تیر 1392

دریافت فایل صوتی با حجم 9.5 مگابایت