شیطان دشمن پنهان | شب پنجم محرم الحرام 1345 - 1392 :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

شیطان دشمن پنهان | شب پنجم محرم الحرام 1345 - 1392

پنجشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۴۸ ب.ظ

وب سایت گفتمان برتر


جهل؛ جولانگاه شیطان

به جز مخلَصین

در شب های گذشته گفتگو شد که شرط نفوذ شیطان وجود هم سنخی با ماست.  اگر این هم سنخی از میان برود، راهی برای نفوذ نمی ماند. در آیات 39 و 40 سوره مبارکه حجر از زبان شیطان آمده است:

قَالَ رَبّ‏ِ بمِا أَغْوَیْتَنىِ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنهَّمْ أَجْمَعِینَ* إِلَّا عِبَادَکَ مِنهْمُ الْمُخْلَصِین‏* این مخلَصین کیانند؟ مخلَص اسم مفعول است و به معنای کسی است که خداوند اورا خالص کرده است. حداقل 3 واژه معادل و عِدل برای مخلص آمده است. اولی " معصوم" است. آنهم عصمتی که از طرف خدا باشد همچون اهل بیت، انبیاء اوصیای آنها و ... . البته دلیل قطعی در انحصار در همین گروه ها نداریم. معادل دیگر آن، "مقرَّب" است که آن هم اسم مفعول است و مقرِّبِ آن خداوند است. در آیات 19، 20، 21 سوره مبارکه مطففین می فرماید: وَ مَا أَدْرَئکَ مَا عِلِّیُّونَ* کِتَابٌ مَّرْقُومٌ* یَشهَدُهُ المُقَرَّبُون می فرماید غیر از مقربون کسی به آن مقام والا دستیابی ندارد.  و معادل بعدی "سابقون" است، آنجا که در سوره مبارکه واقعه می فرماید: السّابقون الّسابقون* أولئک المقرّبون. این گروه در آخرت، گروهِ مقابلی ندارند چراکه اصحاب شمال در مقابل اصحاب یمین اند. بهشت آنها هم بهشت دیگری است. چون مخاطب این خطاب طیف کمتری را در بر می گیرد،  در قرآن کمتر از آن سخن به میان آمده، البته به نسبت بهشت اصحاب یمین. همه عذاب ها و پاداش ها در قرآن، برزخی اند نه عقلی. البته وقتی می گوییم برزخِ ما را ذهن و عواطف و ... تشکیل می دهد به این معنی نیست که اینها بدند، بلکه می توانند به بهشت برزخی تبدیل شوند.

انسان هرچه به سمت تجرّد و رهایی از تعلّقات دنیوی برود به سمت وسعت و قوّت نفس رفته است و همین است که در خواب که شمه ای از برزخ دارد می توان در اشیاء دور هم تصرّف کرد. احوال عالم برزخ هم چنین است.

 عوالم درونی ما مثل خانه ای چند طبقه است که اگر کسی فقط در یکی از طبقات زندگی کند و مابقی را رها کند، بعد مدّتی طبقات متروک، کثیف و خاک گرفته می شود. همین است که فرموده اند انبیا برای بیرون آوردن عقل از زیر خاکستر آمده اند.

تجرد قوا و مراتب و لوازم آن

قبل از مرحوم ملاصدرا، حکما اعتقاد داشتند که  فقط ادراک عقلی است که مجرّد است و مادون آن مادی است. ایشان ثابت کرد که مراتب مادون آن حتی ادراک حسی ما نیز مجرّد است. در علم جدید هم به این رسیده اند که به هنگام مثلا دیدن تنها بار مثبت و منفی اطراف سلول های مغزی جابجا می شوند.

 ایشان همچنین ثابت کرد که ادراکات و علم ما قابل تغییر و زوال نیز نیست. آن چه در حقیقت تغییر می کند، معلوم است نه علم ما. ما علم به تغییرات داریم نه تغییر علم. حتی در ادراکات اشتباه خود، بهنگام تصحیح آن، علم دیگری تولید می شود و علم قبلی بدون تغییر خود مانده ، چون اگر تغییر یا زوال پیدا کرده بود که الآن نمی توانستیم آن را با علم جدید  مقایسه و تطبیق دهیم. پس در ادراکات ما نه تبدیلی رخ می دهد نه تغییری.

حالا که  علم تغییر نمی کند، آن قوه مدرِکِ آن نیز لاجرم مجرد است پس قوای نفس نیز مجردند.

حقیقت لذّت و رنج

چهار قوای ادراکی یعنی قوه عاقله، وهم، خیال و قوای ظاهری هر یک ملَکاتی متناسب خود دارند. اگر این دریافت ها، سازگار باشند لذت، و اگر نباشند، رنج است. پس این حالات نفسانی از آنجهت که مربوط به قوای مجرّذند اعضای مادّی آنها هم مجرّدند. با این حساب شهوت و غضب نیز که برای کسب و دفع این لذّات و رنج ها تحریک می کردند، مجرّد و از ماده رهیده اند. همین بحث، لازمه ابدی بودن بهشت و جهنّم است. چراکه اگر لذّت و ألم، مادّی بودند، بهشت و جهنم که جایگاه اصلی این دو است نیز لاجرم مادی می بود و میدانیم که مادّی فناپذیر است. در حالیکه اینها ابدی هستند.

تجرّد عقلی

کسی که به تجرد عقلی می رسد اینگونه نیست که مراتب مادون را نداشته باشد. مثلاآنکه به مقام ولایت می رسد همانند دیگران می چشد، می بوید، شهوت دارد و.. . نکته در اینجاست که در مملکت وجود او بعد از آن حاکم، عقل است و همه این قوا تحت سیطره عقل کار می کنند.

مثلا آنجا که امیر المومنین علیه السلام می فرمایند: من نه از ترس عذاب و نه به شوق پاداش عبادت نمی کنم، بلکه برای طاعت او چنین می کنم. ممکن است فردی بپرسد این مطلب چگونه با برخی کلمات ایشان که صراحتا از ترس ایشان از عقاب سخن می گوید چگونه جمع می شود. در جواب باید گفت که آن کلام بدین معنی نیست که ترسی از جهنم و شوقی به بهشت وجود ندارد، بلکه نیّت و مُخّ عبادت چیز دیگری است که همان حبّ است. فرض کنید حضرت صاحب زمان شما را برای دیدار فرا می خوانند و این ملاقات بعد نماز ظهر است. آیا شما به نیّت ناهار می روید؟ نه؛ بلکه شوق دیدار بر همه چیز در آن فضا غلبه دارد و اگر ناهاری هم در کار نبود کسی متوقّع نیست. حالا اگر سفره پهن کردند و ناهار دادند شما با مرکزیّتِ شوق دیدار با لذّت تمام غذا می خورید و این منافاتی با درجات بالا تر شوق ندارد. هر چند که خوف و رجا نیز در مقام تجرّدِ عقلی، معنای خود را دارد که همان خوف هجران و شوق به لقاء است.

در این مقام است که شیطان توان نفوذ به آن برایش ممکن نیست چرا که با آن سنخیّت ندارد. اگر از عالم برزخِ خود که همان خیال و وهم است رهیدیم به ابرار می پیوندیم وگرنه به تعبیر قرآن، در زمره فُجّار هستیم.

قوای مدرکه؛ جولانگاه اصلی شیطان

عمده وجود ما را ادراکات ما می سازند، پس هرچه روی کنترل ادراکاتمان کار کنیم کم است. درباره قوای محرکه نیز باید گفت اینها نیز مبدأشان لذت و ألم است که ادراکات سازگار و ناسازگار با هر قوه است. پس مبدأ قوای محرکه قوای مدرکه است. معاد و بازگشتگاه آنها نیز قوای مدرکه است.

بر اساس همین واقعیت در نفس ما، عمده کار شیطان روی ادراکات ماست. او نفس را به لذت های دلخواه او دعوت می کند و با تکرار این کار و مداومت روی آن نهایتا او را تسلیم می کند. مثال فردی که برای تحقیق به سراغ اینترنت رفته است و در سایت های جستجو گر در حال پژوهش در باب زمین شناسی است. به محض اینکه حرف "ز" را تایپ می کند، چندین پیشنهاد از جانب آن جستجوگر به او از جمله زنِ فلان+ عکس می شود. او مقاومت می کند و آلوده نمی شود. ولی شیطان به مدد شیطان های انس آنقدر این کار را تکرار می کند تا او با سرپوش کنجکاوی هم شده تسلیم شود. این شکستن اراده به مرور اراده اش را ضعیف و اراده شیطان را در او قوی می کند تا جایی که ممکن است اراده او، اراده شیطانی شود.

اولین رأس از مثلث کشتزارِ شیطان

جهل، غفلت و خباثت سه رأس مثلث ورود شیطان اند. اما دراین میان بهترین زمینه را جهل فراهم می کند. بهترین فضای کار برای او آنجایی ست که فرد خطایی انجام بدهد و نداند که کارش خطاست. در این حالت چون فرد به عملش ایمان دارد از کسی هم درباره درست و غلط بودنش سؤال نمی کند.

راه های مقابله

اولین راه، تدوین برنامه ای صحیح و جامع آشنایی با دین است. باید منجیات و مُهلکات نفس را شناخت. آشنایی تفصیلی با واجبات و محرمات و مصادیق آنهاّ، خود از مقدماتی ترین واجبات است. چه بسا گناهانی وجود دارند که ما آنها را گناه نمی دانیم. مثلا متأسفانه گناه نفرین مسلمان که از محرمات است بسیار در بین مردم حتی مادر ها شایع است.

دومین راه، شناخت چاله های فکر است.باید بتوان انحراف مسیر های فکر را تشخیص داد و از آن دوری کرد. گاهی سخن فردی را که صرفا فنّ بیان خوبی دارد می پذیریم و از انحرافات آن بیخبریم. در فضای فکر کردن بیش از صد نوع مغالطه داریم که باید با تک تک آنها آشنا شویم. چراکه فکر تنها در مرحله فکر نمی ماند و به تصمیم و عمل می انجامد و ابدیت ما را می سازد. چه بسیار مواردی بوده که با مشاهده 2 یا 3 مورد، حکمی را به تمام آن مجموعه تعمیم داده ایم. مرتب می گوییم. مردها، زن ها، راننده های تاکسی، آخوند ها، تُرک ها و... . این تعمیم های غیر عقلی، کار قوه وهم است. بسیار پیش آمده فردی با یک بار دیدن کِرم در ماکارونی برای همیشه ماکارونی را کنار بگذارد. به ورود شیطان از کانال جهل، تلبیس می گویند.

لقمان حکیم برای احتراز دادن فرزندش از همین حکم دادن های سریع به او سفارش می کند: " وقتی از تو چیزی پرسیدند، زود پاسخ نده. بلکه کمی راه برو، غذا بخور، نماز بخوان و ... و سپس جواب بده.

منطقِ رایج با وجود فوایدی در این زمینه چاله هایی درباب تعمیم و تکرار دارد که همه این مباحث را پوشش نمی دهد. 

تا گفتگوی فردا به این فکر کنیم که چرا مثلا یک مارک مشخص از یک کالا را می خریم و معیار انتخاب ما چیست.

الحمد لله ربّ العالمین

 

***

" فصل ملاقات"


نشریه فصل ملاقات

 ویژه نامه ی  فاخر دهه ی اول محرم الحرام 1435

شماره ی پنجم

دریافت فایل Pdf با حجم 2.5 مگابایت

***

سخنرانی اول استاد حجت الاسلام و المسلمین نخاولی

با موضوع

شیطان دشمن پنهان

"جهل، جولانگاه شیطان"

***

سخنرانی دوم استاد حجت الاسلام و المسلمین نخاولی

با موضوع

تفسیر سوره ی مبارکه فجر

"بررسی الگوهای مختلف معرفی معصومین"

***

سخنرانی سوم استاد حجت الاسلام و المسلمین نخاولی

با موضوع

قواعد زندگی صحیح

"تغییر ذهنیت ها، اولین گام تغییر"

دریافت فایل صوتی با حجم 4 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

- درج این مطلب در سایت عمارنامه

- شب چهارم| راهبرد کلی مقابله با شیطان

- شب سوم | کیفیت تأثیر شیطان در نفس انسان

- شب دوم | وجود شیطان، تهدید یا فرصت

- شب اول | مهم ترین هدف شیطان از منحرف کردن انسانها چیست؟

- معرفی حجت الاسلام و المسلمین مهدی نخاولی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی