گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

وب سایت گفتمان برتر


حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالحمید واسطی دامت برکاته معاونت محترم پژوهش مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام و دبیر علمی همایش نور مجرد بعنوان پنجمین و آخرین سخنران این همایش "نظام فکری مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی" را شرح دادند.

 حجت الاسلام واسطی صاحب نظریه و کتاب نگرش سیستمی به دین می باشند که سالها بر روی تولید سیستم های دینی برای مدیریت زندگی و فردی اجتماعی بشر در ساحت تمدنی پژوهش های فراوانی داشته اند. از جمله تولیدات ایشان میتوان به سیستم علم آموزی در اسلام اشاره کرد که در قالب 3کتاب روش تحصیل، روش تحقیق و روش تدریس در حوزه های علمیه براساس نگرش دین به علم و عالم منتشر شده است.

از دیگر مکتوبات ایشان میتوان "کتاب نان در اسلام" ، "آرامش بخش دلها" و مجموعه ی کتابهای نگرشی دیگر را نام برد.

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالحمید واسطی

اکنون خلاصه ی بیانات ایشان در همایش نور مجرد را مرور میکنیم:


بسم الله الرحمن الرحیم

 ابتدا نکته ای در توضیح فرمایشی که سرور عزیز آقای وکیلی داشتند، عرض می‌شود: مرحوم علامه می‌فرمودند: با انصراف توجه سالک از خودش به سوی خداوند بعد از مدتی که به خود نگاه می کند می بیند آن صفات و خصوصیات و گرایشات قبلی نامطلوب که داشته را دیگر حس نمی کند. یکبار در مسیر برگشت از حرم که مدتی بین الطلوعین مشرف می شدند، از سمت چهارراه خسروی و مدرسه آیت الله خوئی که به منزل باز می گشتند، یکی از رفقا بین راه به ایشان برخورد کرده از ایشان سؤال کرد که با این همه صفات مذموم که نفس دارد، بخواهیم روی نفس کار کنیم با این عمر محدود چگونه می توانیم؟ مرحوم علامه دستشان را به عصا گرفتند ایستادند و فرمودند: کار بر روی صفات ناقص است، کار بر روی اصل ذات انسان باید صورت بگیرد، رفع حسّ خودیت با مراقبه بر حبّ‌الهی و فرمودند تفاوت اخلاق و عرفان همینجاست.

راه رسیدن به مطلوب عبور از حس خود است و طریقه احراقی که در رساله لب‌اللباب مطرح کردند و کلید طلایی در معرفت نفس است همین است. سالک باید از حس «خود» عبور کند، آنقدر باید تلاش کند تا عجز در این مسیر را لمس کند و در اثر این عجز «خود» را رها کند، تا از نفس عبور کند و این ذبح است که توسط استاد ارزانی شاگرد می شود.

اما در مورد نظام فکری علامه:

اگر عقل ناقص و حس عاجزِ حقیر، مرحوم علامه را در یک جمله، بخواهد بیان کند عبارتی گویاتر از عبارت زیر نمی‌یابد:

تجلی «توحید» در نگرش، احساس و رفتار فردی و جمعی.

نظام فکری علامه قدس‌سره بر «توحید» قرار دارد؛ توحید یعنی بی نهایت بودن وجود خداوند. و دعوت به توحید یعنی دعوت به کشف قلبی و احساس درونی این وجود بی‌نهایت.

کتاب های مرحوم علامه در همه موضوعات، مرکز ثقل اش توحید است. مرحوم علامه جعفری که حقیر از کودکی با ایشان ارتباط خانوادگی داشتم و از کسانی هستند که طلبگی خود را مدیون ایشان هستم، یکبار بعد از ملاقاتی که با مرحوم علامه طهرانی داشتند، بعد از جلسه به بنده فرمودند: این کتاب ها بوی تقوی می دهد، این قلم بوی تقوی می دهد.

منظومه فکری مرحوم علامه، از توحید آغاز می‌شود و تجلی توحید در وحی نبوت و تجلی توحید در امامت و ولایت و تجلی آن در انسان کامل و ولایت فقیه است.

همایش نور مجرد

«توحید» نگرش ایجاد می کند، فرهنگ ایجاد می کند، قانون ایجاد می کند و به سمت جامعه سازی حرکت می‌دهد. جامعه اگر بخواهد به سمت توحید حرکت کند یک دین شناس اهل تقوی و تهذیب و توحید می خواهد، مرحوم علامه فرمودند این انقلاب بستر گسترش عرفان و تهذیب و سلوک را فراهم کرد؛ در بحث هایی مثل بحث تمدن سازی اسلامی، الگوهای اسلامی پیشرفت و بحث سبک زندگی، عرفان و حکمت قدرت مدیریت چنین فضایی را ایجاد می‌کند؛ علم عرفان است که ظرفیت اش را دارد چون می تواند بین وحدت و کثرت جمع بکند و جامعه سازی الهی این است که کثرات با وحدت جمع بشوند، تمام کلامی که در توصیه های رهبر فقید انقلاب رحمة الله علیه و مقام معظم رهبری مدظله مکرر و مکرر مشاهده می شود و یکی از آنها اینجا روی بنری در کنار عکس نه نفر از اولیاء خدا زده شده، این است که فرموده اند اینها قله های تهذیب اند، و این حقایق و معارف باید به نفوس عموم مردم برسد.

تمدن سازی از عهده غیر عرفان برنمی آید. آرامش و سعادت توسط عرفان حاصل می شود، چون به دنبال احساس حضور خدا در همه زندگی است. حسّ‌حضور خدا یعنی لقاءالله و رویت‌الله بالقلب؛ حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: رؤیت دو گونه است، رؤیت قلب و رؤیت بصر، هرکس از رؤیت خدا مقصودش رؤیت قلب است درست است و هرکس مقصودش رؤیت بصر است کفر است. رؤیت خدا یعنی احساس حضور خدا در قلب و دل. نماز می خوانیم قربة إلی الله به جهت نزدیکی به خدا، مگر بین ما و خدا فاصله هست که با نماز می خواهیم نزدیک بشویم. فاصله وجودی نیست فاصله ادراکی است، احساس نمی کنیم. عظمت بی نهایت، علم بی نهایت، قدرت بی نهایت را حسّ نمی‌کنیم!

عرفان مکتب نجف، عرفان آقاسیدعلی شوشتری، مرحوم ملاحسینقلی همدانی، مرحوم سیداحمد کربلائی، آقاسید علی قاضی، علامه طباطبائی و شاگردان آنها، و عرفان مرحوم علامه طهرانی دعوت به توحید و لقاءالله است.

امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: کَمَالُ مَعْرِفَتِهِ تَوْحِیدُهُ وَ کَمَالُ تَوْحِیدِهِ نَفْیُ الصِّفَاتِ عَنْه. کمال توحید این است که خدا را وجود بی نهایت بدانیم و این معنی باید با قلب دریافت بشود. توحید از جهت علمی مساوی است با ادراک عقلانیِ بی نهایت بودن وجود خداوند و توحید از جهت عملی مساوی است با احساس این بی نهایت در قلب و دل، در حدیث قدسی از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده است که خداوند تبارک‌وتعالی درباره محبّینش فرمود: أَفْتَحَ‏ عَیْنَ‏ قَلْبِهِ‏ وَ سَمْعَهُ حَتَّى یَسْمَعَ بِقَلْبِهِ وَ یَنْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلَى جَلَالِی وَ عَظَمَتِی. در جلد سوم الله شناسی مرقوم فرمودند که تنها موجودی که در این عالم ظرفیت و قابلیت اتصال به این بی نهایت را دارد روح انسان است چون از امر خداست قل الروح من امری.

همایش نور مجرد

در نظام فکری علامه، معرفت اجمالی کفایت نمی‌کند، می‌فرمودند: هرکس به معرفت اجمالی خدا اکتفا کند از سعادت خودش فرار می کند، و می فرمودند: معرفت اجمالیِ خداوند، انسان را از شرک ها خلاص نمی کند، آیه شریفه می‌فرماید: ما یؤمن بالله إلا و اکثرهم مشرکون، این شرک و ایمان که با هم مطرح می شود مقصود شرک باطنی است و شرک باطنی این است که خود و اراده خود را مستقل از خدا می پنداریم، در حالی‌که خداوند در توصیف اولیاءش می‌فرماید: «و ما یشاؤون إلا أن یشاء الله»، باید اراده خداوند در درون بنده جاری شود، تمام دستورات عرفان برای این است، تمرکز اراده بر اینکه در نفس و خواست و دل، به جای خواست خود، اراده خدا جایگزین شود.

در نظام فکری مرحوم علامه، جمع ظاهر و باطن، صراط مستقیم است، جمع وحدت و کثرت، ثابت و متغیر‌، جمع مراتب و حدود؛ و همه اینها برای تمرکز اراده انسان بر دریافت عدم استقلال است و اینکه وجودش تجلی اراده الهی است.

تمام کتاب ها از الله شناسی، امام شناسی، معاد شناسی، نور ملکوت قرآن و ولایت فقیه در حکومت اسلام در چهار جلد که اگر بگردید در میان اقرانِ این کتاب، نمونه این انعقاد بحث به این کیفیت کم نظیر است؛ همه اش زیر چتر توحید و حرکت دادن نفوس به سمت شهود خداوند قرار دارد.

امیدوارم خداوند به حق همه انبیاء و همه کسانی که در طول تاریخ چه نَفَسها زده اند و چه نفس‌ها داده اند و زجرها کشیده اند تا من و شما اینجا بنشینیم و راحت سخن بگوییم، همه اُسرایی که در گوشه زندان ها از ابتدای تاریخ، و تمام قطره خون شهدا از ابتدا تا انتها، و همچنین فضای آماده برای سلوک علمی و عملی‌ای که داریم و از لطف و عنایت الهی ابتدائاً از زحمات بنیانگذار کبیر انقلاب رحمه‌الله علیه و استدامتاً به دست مقام معظم رهبری مدظله و از طرف علما و صلحا و اهل عرفان به من و شما رسیده است، امیدواریم همه را از سفره حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که در ذیل ولایت آن حضرت این نعمات را داریم، متنعم به انواع نعم لا تعد و لاتحصی بگرداند.

حاشیه اسلیمی

سخنران پنجم

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالحمید واسطی

" نظام فکری علامه طهرانی "

دریافت فایل صوتی با حجم 13 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

نور مجرد | گزارش همایش بزرگداشت علامه حسینی طهرانی + بیانات دبیر علمی همایش

نور مجرد | پیام آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

نور مجرد | از قطره به دریا؛ توصیفی از علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | مکتب سلوکی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | بخش پایانی؛ پرسش و پاسخ

وب سایت گفتمان برتر


حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد حسن وکیلی دامت برکاته نویسنده کتاب "صراط مستقیم" و استاد درس خارج اصول حوزه علمیه خراسان، چهارمین سخنران همایش بزرگداشت مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی بودند که با موضوع "مکتب سلوکی علامه طهرانی" طرح بحث نمودند.

حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی رضایی طهرانی در مقدمه ی کتاب صراط مستقیم در مورد ایشان می فرمایند:

«... اینجانب بیش از بیست و پنج سال است که در حوزه علمیّه به تدریس مشغولم و صدها طلبه در بحث‌هاى مختلف حقیر شرکت داشته‌اند، امّا به جرأت مى‌توانم ادّعا کنم که در تیزفهمى و ژرف‌نگرى کمتر طلبه‌اى را بمانند حجت الإسلام و المسلمین حاج شیخ محمّد حسن وکیلى دیده‌ام و حدس این حقیر این است -و حدس الالمعى یقین -که اگر جنابش چونان گذشته فقط به اشتغالات علمى و سلوک عملى بپردازند در آینده‌اى نه چندان دور از چهره‌هاى ماندگار و درخشان حوزه‌هاى علمیه خواهد شد.»

حجت الاسلام وکیلی مدیر پایگاه اینترنتی عرفان و حکمت نیز می باشند.

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد حسن وکیلی

خلاصه ای از سخنرانی ایشان در همایش نورمجرد تقدیم میگردد:


بسم الله الرحمن الرحیم

قال مولانا الباقر علیه السلام: من سره ان لا یکون بینه و بین الله حجاب حتى ینظر الى الله و ینظر الله الیه فلیتولی آل محمد و یتبرا من اعدائهم و یاتم بالامام منهم، فانه اذا کان کذلک نظر الله الیه و نظر الى الله.

اگر بخواهیم شاخصه های مکتب سلوکی حضرت علامه طهرانی را به شماره درآوریم، در چهار محور اساسی می شود آنها را دسته بندی کرد. محور اول در مرحله هدف، دوم در طریق و شاهراه رسیدن به هدف، سوم در راهکارها و چهارم در آثار و نتایج این مکتب سلوکی است.

در محور اول مکتب سلوکی حضرت علامه در واقع تکامل یافته مکتب سلوکی آیت الحق حاج میرزا علی آقای قاضی رضوان الله علیه است که آن مکتب هم تکامل یافته مکتب آیت الحق حاج ملاحسینقلی همدانی است تفاوت اش با سایر نحله‌های مدعی معارف این است که هدف از سلوک را لقاءالله می داند و حقیقت لقاءالله را فناء فی‌الله و بقاء بالله می داند. برخی مکاتب مدعی عرفان افراد را به تقویت نفس تشویق می کنند تا هر روز به داشته های خود بیافزایند، کرامات و مکاشفات و علوم و قدرت ها، که بسیاری از شاخه های تصوف باطل در این دسته هستند.

مجموعه دیگری از گرایش های سلوکی نهایت سیر انسان را لقاءالله قرار نمی‌دهند بلکه نهایت سیر انسان را معرفت امام معرفی می‌کنند که گرایش های شیخیه همه در این طائفه هستند. نهایت سیر انسان را عالم اسماء و صفات می دانند و لقاءالله را منکر اند.

مرحوم علامه معتقد بودند انسان در سیروسلوک فقط و فقط باید دنبال عبودیت محض باشد و عبودیت محض ملازم است با معرفت خداوند متعال و معرفت کامل با فناء حاصل می شود.

همایش نور مجرد

در مسأله شاهراه رسیدن به هدف، در مکتب مرحوم قاضی و مرحوم علامه، شاهراه معرفت نفس است. تمرکز بر درون.

معرفت نفس در این مکتب بسیار پررنگ است و در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز به آن تأکید فراوان شده؛ در کتاب شریف لب اللباب هم مرقوم است که به طریقه مرحوم قاضی گاهی تعبیر می شود به طریقه معرفت نفس، به خاطر تأکید زیادی که روی این مسأله دارند.

از جهت راهکارها در مکتب سلوکی حضرت علامه هفت راهکار اساسی برای رسیدن به هدف یعنی عبودیت مطلقه و فناء وجود دارد، اولین مسأله ای که بسیار مورد تأکید است مسأله لزوم ولایت اهل بیت علیهم السلام است به دو جهت، اولاً بیشترین چیزی که انسان را به طرف خداوند متعال حرکت می دهد و سالک را به خداوند متعال نزدیک می کند رابطه روحی است با مقام ولایت که کامل ترین انسانی است که روی کره خاکی وجود دارد، این ارتباط چون در تقرب اصلی‌ترین تأثیر را دارد، در این طریقه عرفانی به عنوان یک دستور دائمی، دستور به مرافقت قلبی دائمی با امام علیه السلام داده اند، سالک در تمام حالات و آنات باید قلباً متوجه وجود مقدس امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف باشد و این مسأله در پیش برد سالک نقش فراوانی دارد. ثانیاً چون سیر همه سلاک به طرف خداوند از طریق نفس امام علیه السلام است، که قلب او همان حقیقت عالم اسماء و صفات است، معرفت الله بدون معرفت امام شدنی نیست. در همان روایتی که در ابتدا عرض شد و این روایت هم صحیحه اعلائی است و هم توقیع است و متن مکتوب حضرت است که حضرت می فرمایند هرکس طالب نظر إلی الله است بدون حجاب، فلیتولی آل محمد. به همین جهت در مکتب سلوکی مرحوم ملاحسینقلی همدانی تأکید بسیار زیادی روی مسأله ولایت و عزاداری شده است؛ در وصیت نامه مرحوم قاضی آمده است: در میان مستحبات مهم ترین امر روضه هفتگی است ولو دو سه نفر باشد که سبب گشایش امور است؛ و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمت سیدالشهدا علیه السلام در تعزیت و زیارت و غیرهما باشی هرگز حق آن بزرگوار ادا نمی شود. در میراث این مکتب به شکل گسترده مسأله توسل و زیارت وجود دارد و مرحوم علامه در لب اللباب نیز نقل فرموده اند، بیشتر سالکانی که برایشان تجلی سلطان معرفت شده یا در حال قرائت قرآن بوده اند یا در حال توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام.

دومین راهکاری که در مکتب سلوکی حضرت علامه مطرح است تعبد تام است به شریعت، عرفای این طائفه در این مسأله زبانزد هستند، به طوری که از طرف برخی معاصرینشان متهم می شده اند به افراط در تعبد به شریعت. مرحوم علامه نیز به انواع مستحباتی مقید بودند که گاهی دیگران اعتراض می کردند؛ در رساله لباللباب هم مرقوم داشته‌اند که سالک به قدر سرسوزنی حق تخطی از شریعت ندارد در هیچ منزلی.

راهکار سومی که در این طریقه مطرح است عشق و محبت است، تأکید شده که موتور حرکت به سمت خداوند متعال عشق است و تا آتش عشق و محبت خداوند در دل کسی پدید نیاید حرکت او به سمت خداوند متعال ممکن نیست. بسیارند کسانی که دعوت به اخلاق و آرامش و عبادت می کنند اما از عشق و محبت بهره ای ندارند و عاشق و شوریده خداوند متعال نیستند. ولی بزرگان این طریقه همه حال عشق و هیمان به خداوند در درونشان آشکار است. غیر از قرآن و روایات و ادعیه معصومین سلام‌الله علیهم اجمعین،‌ انس با اشعار عرفانی حافظ و ابن فارض برای ایجاد حب الله بسیار مطلوب است. به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام: حب الله نار لا یمر علی شیء إلا احترق. محبت الهی آتشی است که اگر بر دل کسی بیفتد هر خودیتی را بسوزاند.

مسأله چهارم در این میراث عرفانی مسأله ضرورت داشتن استاد است. مسأله استاد از دیرباز در بین مکاتب عرفانی بوده، اما تأکید بسیار بسیار زیاد بر داشتن استاد کامل یعنی کسی که اسفار اربعه اش را تمام کرده یا استادی که مأذون از استاد کامل است، در طریقه مرحوم قاضی و شاگردان مرحوم قاضی خیلی نمود پیدا کرده است، و اولین کسی که این بحث را به تفصیل در کتابها مطرح کرده و برای استاد تلاش کرده شاخصه هایی ارائه کند و بر ضرورت آن پافشاری نموده مرحوم علامه طهرانی رضوان‌الله‌علیه است. در میراث عرفانی گذشتگان مسأله تعدد استاد و رفتن به نزد اولیائی که کامل نیستند و دستور گرفتن از آنها مسأله ای عادی بوده اما مرحوم قاضی می فرمایند اگر کسی نیمی از عمرش را صرف بکند تا دست رسی به استاد کامل پیدا بکند غنیمت است و ارزش دارد. مسأله اهمیت استاد در روایات اهل بیت علیهم السلام به شکل های مختلفی مطرح شده.

همایش نور مجرد

راهکار پنجم همراهی مراقبه است با ذکر و فکر، یعنی سلوک و ذکر و فکر فقط در یک اوقات و شرایط خاص نیست، در این طریقه سالک باید در متن همه زندگی، سلوک و ذکر و فکر و مراقبه داشته باشد، در آثار مرحوم علامه هم آمده که سلوک باید همه متن زندگی را پر بکند. از مسائلی که مرحوم علامه متفرد هستند در تأکید بر آن جاری بودن سلوک در همه جزئیات زندگیست، ایشان معتقد بودند اگر سالکی می خواهد موفق بشود باید نسبت به ذره ذره اعمالش توجه داشته باشد، ایشان صرفاً به شاگردانشان ذکر نمی دانند بلکه برای ریزترین مسائل زندگی شاگردانشان برنامه داشتند، و قائل بودند جزئیات شرع باید در تمام لحظه لحظه زندگی جریان داشته باشد. اینکه فرموده بودند سلوک گفتن ذکر نیست، ذکر گفتن را همه کس می تواند، سلوک رعایت ظرائف و دقائق است ناظر به همین مسئله است. این که مرحوم ملاحسینقلی همدانی می فرماید گول حالی که ذکر بدون مراقبه بیاورد نباید خورد، همین مسأله است.

شاخصه ششم در مکتب ایشان رعایت رفق و مداراست. استاد غیرکامل گاهی اموری را بر سالک تحمیل می کند که کشش آن را ندارد، و سالک یا بار سلوک را بر زمین می گذارد یا به فشارهای بسیار زیاد مبتلا می شود و تحولات عجیب و غریبی برایش اتفاق می افتد. اما مرحوم علامه طهرانی همچون اساتیدشان و دیگر عرفای کامل، شاگردان را با رفق و مدارا پیش می بردند و به تعبیر حضرت آیت الله حاج سیدمحمدصادق حسینی طهرانی مدظله در کتاب شریف نورمجرد آورده اند، مرحوم علامه سالکین را مانند اینکه در یک کشتی هستند سیر می‌دانند و افراد تلاطمی را در حرکت حس نمی‌کردند؛ واردات بر قلب شاگردان توسط استاد کامل تنظیم می شود و کنترل شده و محدود و منظم در جای خودش قرار می گیرد. فلذا در طریقه عرفانی مکتب نجف شما کسی را پیدا نمی کنید که شطحیات گفته باشد یا با مشکل روبرو شده باشد.

همایش نور مجرد
مسئله دیگری که در مکتب سلوکی ایشان مطرح است زمینه سازی اجتماعی برای سلوک است، غالب اولیاء شاگردان را به صورت فرد تحت تربیت قرار می دهند اما مرحوم علامه در پی این بودند که یک جمع سلوکی فراهم آورند و زمینه سلوکی سالم برای دوستان و رفقای سلوکی ایجاد کنند در فضای پر از فساد آخرالزمان، ایشان مجموعه ای از سالکان و محبین را دور هم گرد آوردند و کثرت شاگردانی که ایشان داشتند باعث شد مسأله سلوک را علنی تر مطرح بکنند و جریان سازی نمایند.

آثار این مکتب را هم گذرا عرض می کنم، یکی اینکه ایشان از وحدت شخصیه وجود و توحید اطلاقی و صمدی قرآن و مبانی حقه عرفا دفاع می کردند و آنها را گسترش می دادند. دوم اینکه شاخصه مکتب ایشان همراهی تام شریعت با عرفان است که از آن تعبیر می شود به عرفان فقاهتی، خود ایشان فقیه بودند و فقیه پرور بودند و این شاخصه در کل طریقه نجف دیده می شود. حضور در عرصه اجتماع و همه ابعاد سیاسی اجتماعی در چهارچوب شریعت نیز از شاخصه های این مکتب است، چون شریعت ما را امر کرده به فعالیت های لازم برای اقامه حاکمیت اسلام در جامعه، شما در مکتب تربیتی مرحوم ملاحسینقلی همدانی افرادی می بینید که جلودار نهضت های اجتماعی هستند مانند مرحوم آقاسیدعبدالحسین لاری و مرحوم شیخ محمدباقر بهاری که در نهضت مشروطه و مقابله در برابر روس و مرحوم آقاسیدسعید حبوبی در جنگ با انگلیس، همه جلوداران مجاهدین بودند. همین مطلب را در سیره مرحوم علامه طهرانی می بینید که ایشان با وجود حالات عمیق سلوکی که در تهران داشتند، فعالیت های سیاسی بسیار پیچیده داشتند و شاگردان خود را نیز موظف به تلاش برای اقامه حاکمیت اسلام می کردند به شرط مراقبه و توجه.

و آخرین اثر از آثار این مکتب عرفانی نداشتن سلسله و آداب خاص است. در این مکتب چون تمام توجه بر تعبد به شریعت است، چیزی زائد بر شریعت در آداب زندگی و مجالس و طرز رفت و آمد، که در بسیاری از فرق باطل دیده می شود، در این مکتب وجود ندارد و انسان می تواند قدم به قدم مطابق روایات و سیره اهل بیت علیهم السلام و دستورات شرعی عمل بکند.

 حاشیه اسلیمی

سخنران چهارم

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد حسن وکیلی

" مکتب سلوکی علامه طهرانی "

دریافت فایل صوتی با حجم 13 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

نور مجرد | گزارش همایش بزرگداشت علامه حسینی طهرانی + بیانات دبیر علمی همایش

نور مجرد | پیام آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

نور مجرد | از قطره به دریا؛ توصیفی از علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نظام فکری علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | بخش پایانی؛ پرسش و پاسخ

وب سایت گفتمان برتر


حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی زمانی دامت برکاته سومین سخنران همایش بزرگداشت مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی بودند که با موضوع "انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه طهرانی" ایراد سخن فرمودند.

ایشان از اساتید برجسته ی فلسفه و کلام و تفسیر در حوزه ی علمیه خراسان می باشند که سال ها در محضر بزرگانی همچون آیات عظام مرحوم حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی، حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی، حسن زاده آملی، جوادی آملی و... تلمّذ کرده اند.

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی زمانی

خلاصه ای از سخنرانی ایشان در همایش نورمجرد تقدیم میگردد:

بسم الله الرحمن الرحیم

ابتدا باید مقصود از دو کلمه انقلاب و فرهنگ عرض شود: انقلاب یعنی تحول اساسی و عمیق؛ مقصود از فرهنگ، مجموعه معلومات و آگاهی های انسان است که منجر به احساس و رفتار می‌شود؛ آگاهی ها و معلومات ما به دو بخش تقسیم می شود. معارف بینش های ما را تشکیل می دهد و علوم نگرش های ما را و مجموع این دو فرهنگ را پدید می‌آورند. انقلاب فرهنگی یعنی تحول در علوم و معارف، تحول در بینش ها و نگرش ها؛ زیرساخت ها و روبناهای فکری عوض بشود و نگاه ما به عالم متحول بشود.

در ضرورت انقلاب فرهنگی، حضرت علامه به جد معتقد بودند که تا انقلاب فرهنگی صورت نگیرد انقلاب سیاسی ما پایدار نمی شود. خودم شنیدم از ایشان که می فرمودند بعد از اینکه انقلاب سیاسی شکوهمند اسلامی در ایران شکل گرفت، فضای بازی به طرف اسلام گشوده شد. جوانان مشتاق شدند به شناخت اسلام و اینکه ببینند اسلام چه حرفی برای آنها دارد، در داخل و خارج. حال که سیاست شیطانی رژیم سلطنتی رفته و نظام جمهوری اسلامی آمده و پرچم اسلام بلند شده اولین سوال این است که اسلام برای ما چه دارد؟

همایش نور مجرد

ایشان تمام وقت خود را صرف کردند برای تألیف دوره علوم و معارف اسلام. نگاه صحیح به خدا، نگاه صحیح به معاد، نگاه صحیح به امامت. اصلاً هدف پیامبران بزرگ الهی انقلاب فرهنگی است، حکومت را انبیاء می خواستند برای فرهنگ، سیاست در خدمت فرهنگ باید باشد.

ایشان معتقد بودند برای اینکه ما این انقلاب فرهنگی را به سامان و نتیجه برسانیم یک نقشه راهی لازم داریم و آن نقشه راه این است که اول اولویت های انقلاب فرهنگی و نقطه شروع را بدانیم و سپس راهکارها یعنی راه رسیدن به آن اهداف را تبیین کنیم. در بخش اولویت ها دو نظر اساسی داشتند: اول اینکه متولیان امور فرهنگی خودشان باید درست تربیت بشوند. طلاب و روحانیون خود باید درست اصلاح بشوند. فقط حوزه است که بار فرهنگ دین روی دوشش است. طلاب علوم دینی و حوزه ها که متولیان امور فرهنگی در نظام تفکر دینی هستند باید متحول بشوند. مرحوم علامه اهتمام بسیار شدید به تربیت طلاب داشتند.

همایش نور مجرد

اولویت دوم در انقلاب فرهنگی که مدنظر این بزرگوار بود این بود که ما در دو بخش علوم و معارف ابتدا باید معارف را مستحکم بکنیم، پایه ها باید درست بشود. مشکلات جامعه اسلامی به خاطر اعتقادات است. الله شناسی، معادشناسی و امام شناسی، خدا می داند که چه رنج هایی برای نوشتن این دوره معارف کشیدند.

در بعد معارف دو علم هستند که در فرهنگ دینی ما متکفل بحث معارف اند، علم فلسفه و علم عرفان. ایشان نسبت به عرفان خیلی اهمیت قائل بودند و عرفان را برتر از فلسفه می دانستند. می فرمودند در قم که خدمت علامه طباطبائی فلسفه می خواندم سوالاتی در ذهنم بود که حل نشده بودند، هفت سال در نجف درس خواندم و در سال آخر دستم در دست ولی خدا مرحوم حاج سیدهاشم حداد قرار گرفت و آنجا جواب سوالاتم را از ایشان گرفتم. عرفان سوالات اعتقادی را حل می کند، شهود تمام افق های قلب و فکر را روشن می کند و راه دیگری نیست. ایشان معتقد بودند در انقلاب فرهنگی عرفان باید عمومی بشود، و این کار را کردند. رساله لب اللباب خیلی ها را جذب کرد، برادرانی می گفتند ما در جبهه بوسیله رساله لب اللباب با عرفان آشنا شدیم. ایشان مصرّ بودند که عرفان باید توسعه پیدا کند تا زیرساخت های فکری در انقلاب فرهنگی ساخته شود، عرفان است که انسان را متحول می کند.

همایش نور مجرد

اولین راهکار برای انقلاب فرهنگی که ایشان داشتند سلوک عملی بود. همانطور که در قرآن و روایات هم داریم عالم عامل؛ صرفاً با تألیفات و رسانه ها مردم درست نمی شوند، جان و روح می خواهد. طلبه هایی که می خواهند تحول ایجاد کنند باید صاحب درد باشند.

راهکار دوم بهره گیری از مسائل تبلیغی است، اولین شیوه تبلیغ دینی بیان چهره به چهره است، مسجد سنگر اسلام است مسجد مرکز نبوت است، مسجد و منبر باید در صدر برنامه های تبلیغی باشد. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از همین مسجد سلمان و ابوذر و عمار درست کردند. با تأسّی به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله مرحوم علامه روی مسأله مسجد خیلی تأکید داشتند و خودشان 23سال کامل بعد از مراجعت از نجف در مسجد قائم تهران اقامه نماز و درس تفسیر قرآن و سلسله جلسات داشتند. ما هم همانجا توفیق داشتیم خدمتشان برسیم، از سنین کودکی در محضرشان بودیم. استاد مطهری هم مسجد قائم می آمدند اما ایشان فرمودند شما مخفیانه بیایید، استاد مطهری شش سال آخر عمرشان دست ارادت به علامه طهرانی دادند، در کتاب سیری در زندگانی استاد شهید مطهری که توسط خانواده خود ایشان نوشته شده، آنجا نوشته شده که در شش سال آخر عمر شهید مطهری ایشان شاگرد مرحوم علامه بودند، شاگرد سلوکی علامه بودند.

یکی دیگر از راهکارهای ایشان برای انقلاب فرهنگی تألیف کتاب بود. عالی ترین و ماندگارترین عنصر تبلیغی تألیف کتاب است. مرحوم علامه این اواخر تمام اهتمامشان تألیف بود. چهارسال قبل از ارتحالشان که کسالت قلبی شدید پیدا کردند، وقتی از بیمارستان به خانه آمدند، یکی از آقازاده هایشان نقل می کردند که ایشان فرمودند: به من گفتند سیدمحمدحسین عمر تو را تمدید کردیم فقط برای اینکه بنویسی. کارهای دیگر را به حداقل رساندند و تا لحظه آخر عمر مشغول تألیف بودند. یکبار در محفلی نامه ای را آوردند و فرمودند ببینید این نامه از استکهلم پایتخت سوئد آمده است کتاب بنده را خوانده و شیفته عرفان و معارف دین شده. بین طلبه ها باید یک نهضت علمی و معرفتی راه بیفتد.

حاشیه اسلیمی

سخنران سوم

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی زمانی

" انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه طهرانی "

دریافت فایل صوتی با حجم 15 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

نور مجرد | گزارش همایش بزرگداشت علامه حسینی طهرانی + بیانات دبیر علمی همایش

نور مجرد | پیام آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

نور مجرد | از قطره به دریا؛ توصیفی از علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | مکتب سلوکی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نظام فکری علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | بخش پایانی؛ پرسش و پاسخ

وب سایت گفتمان برتر


حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی رضایی طهرانی دامت برکاته، ازاساتید برجسته حوزه ی علمیه خراسان و قم که جزء شاگردان قدیمی و باسابقه ی مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی افاض الله علینا من برکاته تربته و مؤلف کتاب "سیر و سلوک" و " صد نکته از هزاران درباره نهضت سالار شهیدان" می باشند، دومین سخنران همایش نور مجرد بودند.

ایشان همچنین در کارنامه ی علمی خود افتخار شاگردی اساتید بزرگی همچون حضرات آیات عظام بهجت، جوادی آملی، حسن زاده آملی و... را دارند.

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی رضایی طهرانی

خلاصه ای از سخنرانی ایشان با موضوع " نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی" بدین صورت می باشد:


بسم الله الرحمن الرحیم

 سخن گفتن از اهل معرفتی که به کمال رسیده‌اند بسیار دشوار است، شخصیتی که در پیام مقام معظم رهبری 12 فضیلت برای ایشان ذکر شده است. در میان دانشمندان اسلامی وقتی می خواهند از کسی تعریف کنند می گویند جامع المعقول و المنقول؛ اما امثال مرحوم علامه طهرانی جامع المعقول و المنقول و المشهود بوده اند و طبیعی است که اینگونه افراد واکاوی شخصیت شان بسیار لازم اما بسیار مشکل است. مرحوم علامه از شخصیت هایی بودند که اگر به علم ایشان نگاه می شد تصور می شد که گویا تخصص اعلی در علم دارد، وقتی به عمل ایشان نگاه می شد باز تصور می شد که گویا تخصص اعلی در عمل دارد. در دستوراتی که مرحوم آقای حداد اعلی‌الله‌مقامه به ایشان داده بودند، نوشته بودند: «هر شب سه ساعت خلوت با خداوند بدون هرگونه توجه به خود و با نفی خواطرِ مطلق»، فهمش برای ما مشکل است چه برسد به تصور و عمل اش.
همایش نور مجرد

ابداعات حضرت علامه طهرانی را عرض می کنم، و ابداع را به معنای گسترده آن در نظر می گیرم.

1. در معادشناسی جلد 5 صفحه ی 105 یشان به این بحث پرداخته اند که با یک نگاه دقیق، عالم یکپارچه فعلیت است. کأن اصلاً تقسیم موجود به مابالقوه و مابالفعل تقسیم درستی نیست؛ اگر هرچیزی در ظرف خود موجود است و هرآنچه که موجود است معدوم نمی شود، الشیء لاینقلب عما هو علیه، پس باید به گونه‌ای فعلیت را در سراسر عالم گسترده ببینیم. این مطلب می‌تواند بحث قوه و فعل حکمت صدرا را با تحولی روبرو کند.

2. مطلب دیگری که ایشان در معادشناسی دارند که می تواند کلیدی برای نوآوری در حکمت باشد، بحثی است که در ارتباط با حقیقت زمان دارند، ادعای ایشان این است که حقیقت زمان تابع ظرف ادراک ماست. اگر ما نبودیم و ادراک ضعیف ما نبود زمان وجود خارجی نداشت. در جلد 8 معادشناسی صفحه ی 255 قریب به 10 شاهد بر این مطلب اقامه می کنند و می فرمایند اگر انسانی فرازمان شد، زمان برای او بی معناست. اگر ما زمان می فهمیم به خاطر ضعف و خطای ادراک ماست.

3. مطلب سوم احتمالی است که ایشان مطرح می کنند و آن را تقویت می کنند در بحث حوادث عرصه روز قیامت؛ ایشان با طرح بحث وجه الخلقی و وجه الربی می فرمایند مسأله‌ی مطرح در آیات و روایات برچیده شدن نظام تکوین نیست، شهود جدید از نظام تکوین است. معادشناسی جلد 5 صفحه ی 78

4. درباره تفسیر صفات الهی ایشان می فرمایند صفات سلبی به صفات جلالی ارجاع داده نمی شود و صفات ثبوتی به صفات جمالی ارجاع داده نمی شود. نسبت بین اینها ترادف نیست، عموم من وجه است مصداقاً. فلذاست که ایشان یک تفسیر جدیدی از صفات جلال و جمال ارائه می دهند و آن این است که جلال الهی شدت جمال است. مثال می زدند خورشید را که الآن گرما و نورش برای ما بسیار مطبوع است، اما اگر عمود به سمت خورشید بالا برویم، در عمود این جمال حرکت کنیم می شود جلال، آب می کند ما را و می سوزاند.
همایش نور مجرد

5. تقریر نوینی که ایشان از معاد جسمانی دارند، در جلد6 معادشناسی صفحه180 تا صفحه212 حدود سی و دو صفحه با هفت مقدمه می خواهند اثبات کنند معادجسمانی عنصری را. این ابداع پنجم ایشان گره خورده به دو نظر اول که ذکر شد درباره حقیقت زمان و قوه و فعل.

در ابداعات عرفانی حضرت علامه طهرانی مواردی را فقط فهرست وار ذکر می کنم:

  •  نظریه احراق را گرچه مرحوم قاضی اشاره کردند و مرحوم علامه طباطبائی تقریر کردند، برای اولین بار مرحوم علامه طهرانی طرح نموده و تفسیر فرمودند، که در بحث نیت وقتی سالک می خواهد از قصد و نیت هم بگذرد، این مرحله رد شدنی نیست مگر با احراق. لب اللباب صفحه129
  •  نظریه عدم بقاء اعیان ثابته در فناء تام و هویت جدید یافتن انسان فانی در عالم بقاء برای اولین بار توسط ایشان مطرح شد.
  •  نظریه استضعاف بعضی از اولیاء مثل محی الدین و نظریه شیعه شدن برخی از عرفا از باطن مثل عطارنیشابوری.
  •  نظریه بهتر بودن اتحاد استاد سلوک و مرجع تقلید.
  •  نظریه عدم جواز بقاء بر تقلید میت چه در فقه اصغر و چه در فقه اکبر.
  •  تبیین نظریه وصی ظاهر و باطن.
  • تبیین نسبتاً دقیق حالات یک انسان کاملی که اسفار اربعه اش تکمیل شده، از آخرین مراحل سفر اول تا سفر چهارم که در کتاب روح مجرد در ضمن احوال استادشان حضرت آقای حاج‌سیدهاشم حداد رضوان‌الله‌علیه بیان کرده‌اند.

 مقام معظم رهبری فرموده بودند آقاسیدمحمدحسین به عنوان یک تحفه روح مجرد را برای ما باقی گذاشتند. آقای لولاچیان هم فرمودند من کتاب روح مجرد را دست مقام معظم رهبری چندبار مکرر دیدم، پرسیدم آقا شما این کتاب را چندبار می خوانید؟ فرمودند هفت بار تاحالا خوانده ام.

حاشیه اسلیمی

سخنران دوم

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی رضایی طهرانی

" نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی"

دریافت فایل صوتی با حجم 13 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

نور مجرد | گزارش همایش بزرگداشت علامه حسینی طهرانی + بیانات دبیر علمی همایش

نور مجرد | پیام آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

نور مجرد | از قطره به دریا؛ توصیفی از علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | مکتب سلوکی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نظام فکری علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | بخش پایانی؛ پرسش و پاسخ

وب سایت گفتمان برتر


حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن سعیدیان دامت برکاته، ازاساتید برجسته حوزه ی علمیه خراسان که از قدیمی ترین و باسابقه ترین شاگردان مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی افاض الله علینا من برکاته تربته و مؤلف کتاب "وظیفه ی فرد مسلمان در إحیاء حکومت اسلام" می باشند، اولین سخنران همایش نور مجرد بودند.

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن سعیدیان

خلاصه ای از سخنرانی ایشان با موضوع "از قطره به دریا؛ توصیفی از علامه آیت الله حسینی طهرانی" بدین صورت می باشد:


بسم الله الرحمن الرحیم

بنده برخی مواردی که برای خودم با ایشان پیش آمده را عرض می کنم؛ یکبار از خدمت ایشان سوال کردم که رابطه شما با حضرت ولیعصر ارواحنافداه چگونه است؟ ایشان فرمودند که رابطه ما به سان بچه ای است که در طبقات پایین نشسته و مشغول درس و بحث خودش است و پدرش هم در طبقات بالا مشغول کار خود است. هروقت این پسر بخواهد خدمت پدر می‌رسد.

ایشان تواضع بسیار زیادی نسبت به همه مؤمنین و خصوصاً سالکان راه خدا داشتند. همچنین ادب و تواضع بسیار زیادی نسبت به رهبر معظم انقلاب داشتند؛ می فرمودند: ایشان را ولی فقیه می دانم، باید از ایشان تبعیت کنم. اگر ایشان بفرمایند که در منزل را ببند می بندم اگر ایشان بفرمایند که از مشهد برو می روم. باید رهبر انقلاب را تأیید کرد، بارها می فرمودند.

خضوع و عشق و ادب ایشان نسبت به ائمه اطهار علیهم‌السلام که خود حکایت مفصلی دارد.

 

حجت الاسلام سعیدیان (اولین نفر از سمت چپ)

چون شاگرد آن بزرگوار بودیم ریز و درشت زندگی را با ایشان در میان می گذاشتیم، از جمله مشکلات زندگی را. یکبار با اهل بیتمان کدورتی پیش آمد، خدمت ایشان رسیدیم و گفتیم اینطور است. ایشان دست در جیبشان کردند و یک پول زیادی را به بنده دادند و فرمودند همه این پول را گل و شیرینی بخر برای اهل بیتت. بنده هم عمل کردم و کاری که گره شدیدی خورده بود به همین راحتی باز شد.

چند سال پیش همراه با آقای شیخ محمد رضائی خدمت آیت الله سیستانی مدظله در نجف رسیدیم، خدمت ایشان گله‌ای کردیم از آقایانی که در مشهد ما را آزار می دهند، ایشان مفصل فرمودند که من خودم فلسفه و عرفان خوانده ام و چنین عملکردهایی مورد تایید بنده نیست، بعد آیت الله سیستانی فرمودند: یکبار آقاسیدمحمدحسین، حضرت آیت الله خوئی رحمه‌الله‌علیه را دعوت کرده بود و بنده هم با ایشان رفتم و شام مختصری خوردیم. چندوقت بعد که آقای سیدمحمدحسین منزلشان را عوض کردند، بنده می خواستم منزلی بخرم، از جمله همین منزل سابق ایشان را به بنده نشان دادند، این بار که به چشم خرید، اطراف خانه را نگاه کردم، دیدم مخروبه ای بیش نیست؛ و تعجب کردم که چطور ما همیشه آقاسیدمحمدحسین را بشاش و خندان می دیدیم، و ایشان سالها با زن و بچه در همچین خانه ای زندگی کرده است و دم برنیاورده است.


حاشیه اسلیمی

سخنران اول

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن سعیدیان

"از قطره به دریا؛ توصیفی از علامه آیت الله حسینی طهرانی"

دریافت فایل صوتی با حجم 12 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

نور مجرد | گزارش همایش بزرگداشت علامه حسینی طهرانی + بیانات دبیر علمی همایش

نور مجرد | پیام آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

نور مجرد | نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | مکتب سلوکی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نظام فکری علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | بخش پایانی؛ پرسش و پاسخ

وب سایت گفتمان برتر


پیام حضرت آیت الله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی دامت برکاته فرزند ارشد و وصی مرحوم علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی افاض الله من برکات تربته به همایش نور مجرد در ابتدای مراسم توسط حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد حسینی طهرانی فرزند ارشد ایشان قرائت گردید.

پیام آیت الله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی

متن این پیام بدین صورت می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین و لاحول و لاقوّة إلا بالله العلی العظیم

    رُوی عن مولانا علیّ بن الحسین زین‌العابدین علیه السلام: وَ لَکِنَّ الرَّجُلَ کُلَّ الرَّجُلِ نعم الرَّجُلُ هُوَ الَّذِى جَعَلَ هُوَاهُ تَبَعًا لِامْرِ اللَهِ وَ قُوَاهُ مَبْذُولَةً فِى رِضَا اللَهِ؛ یَرَى الذُّلَّ مَعَ الْحَقِّ أَقْرَبَ إلَى عِزِّ الأبَدِ مِنَ الْعِزِّ فِى الْبَاطِلِ. وَ یَعْلَمُ أَنَّ قَلِیلَ مَا یَحْتَمِلُهُ مُنْ ضَرَّآئِهَا یُؤَدِّیهِ إلى دَوَامِ النَّعِیمِ‌ فِى دَارٍ لَا تَبیدُ وَ لَا تَنْفَدُ وَ أَنَّ کَثِیرَ مَا یَلْحَقُهُ مِنْ سَرَّآئِهَا إنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ یُؤَدِّیهِ إلَى عَذَابٍ لَا انْقِطَاعَ لَهُ وَ لَا یَزُولُ.

 فَذَلِکُمُ الرَّجُلُ نِعْمَ الرَّجُلُ، فَبهِ فَتَمَسَّکُوا وَ بسُنَّتِهِ فَاقْتَدُوا وَ إلَى رَبِّکُمْ بِهِ فَتَوَسَّلُوا، فَإنَّهُ لَا تُرَّدَ لَهُ دَعْوَةُ وَ لَا یُخَیَّبُ لَهُ طَلِبَة.[1]

    (از حضرت امام زین العابدین علیه السلام روایت است: ولیکن مرد، تمام مرد، نیکو مرد آن کسیست که هواى نفس و در خواست خود را تابع امر خدا نموده است و قواى خود را در راه رضاى خدا مبذول داشته است؛ و ذلّت را با وجود داشتن حقّ، به عزّت أبدیّه نزدیکتر مى‌یابد از عزّتى که با باطل به دست مى‌آید.

و به یقین میداند که گرفتارى‌هاى‌ کم و ناچیز دنیا که براى رضاى خدا آنها را تحمّل میکند، او را بدوام نعمت‌هاى ابدیّه خداوند در بهشتى که خرابى و فناء و نیستى ندارد خواهد رسانید. و نیز میداند که اگر از هواى نفس امّاره خود پیروى کند، بسیارى خوشى‌هائى که در دنیا میبرد او را به عذاب ابدیّه خداوند که زوال و انقطاع ندارد خواهد کشانید.

پس بنابراین بدانید که مرد تمام عیار چنین مردى است، مرد نیکو و پسندیده و استوار چنین مردى است؛ پس حتماً به او تمسّک کنید! و به رویّه و منهاج و سیره او اقتدا نمائید! و بوسیله او بسوى پروردگارتان متوسّل شوید! چون درخواست و دعاى او ردّ نمیشود و طلب و خواهش او دچار حِرمان نمى‌گردد.)

مسلماً یکی از مصادیق حقیقی و بارز این روایت شریف والد معظّم مرحوم سیدالطائفتین و سند الایقان و التوحید علامه آیة‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی افاض الله علینا من برکات تربته المنیفة می‌باشند.

بزرگمردی که به حق هوای خود را تابع امر پرودگارش قرار داده و قوایش را در راه رضای حضرت حق بذل نموده و با عبودیت و ذلت و خاکساری در درگاه او از هر چه غیر اوست دست شسته و با فناء تام از همه شوائب وجود در حرم امن و امان الهی فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر استقرار یافت.

اگرچه از تجلیل و بزرگداشت چنین بزرگانی نفعی به ایشان نمی‌رسد؛ زیرا ایشان با وصول به لقاء الهی که فراتر از آن درجه‌ای متصور نیست به نهایت مطلوب و مقصود خویش رسیدند که وَ اطْمَأَنَّتْ بِالرُّجُوعِ إِلَى رَبِّ الْأَرْبَابِ أَنْفُسُهُمْ، وَ تَیَقَّنَتْ بِالْفَوْزِ وَ الْفَلَاحِ أَرْوَاحُهُمْ، وَ قَرَّتْ بِالنَّظَرِ إِلَى مَحْبُوبِهِمْ أَعْیُنُهُمْ، وَ اسْتَقَرَّ بِإِدْرَاکِ السُّؤْلِ وَ نَیْلِ الْمَأْمُولِ قَرَارُهُم‌؛

ولی احیاء ذکر ایشان و یادآوری فضائل و مناقب و کمالات ایشان در مسیر عبودیت و فناء‌در حضرت حق و عرض ادب به ساحت اهل بیت علیهم السلام و اخلاص و صدق و وفاء و ایثار و زهد و ترک دنیای دنیه و آداب و رسوم مهلکة کفر از بهترین راهها برای ترغیب دیگران به عالم توحید و دل کندن از ماسوی الله می‌باشد.

از امتیازات آن بزرگوار این بود که علاوه بر طی مراحل سلوک و وصول به اقصا مراتب قرب و بندگی، در جهات ظاهریه نیز جامعیتی داشتند که کمتر در اولیاء الهی به چشم می‌خورد.

دارای ذهنی وقاد و شعله‌ور و حافظه‌ای قوی و استعدادی عالی در مسائل علمی بودند که از دوران نوجوانی همواره موجب تحسین و شگفت اساتیدشان بود و در کنار این استعداد خدادادی همتی بسیار بلند داشتند که در هیچ امری وارد نمی‌شدند مگر آنکه آن را به احسن وجه به پایان می‌رساندند.

به برکت این دو جهت ایشان به سرعت مراتب ترقی علمی را گذراندند و در حوزه مشار الیه بالبنان گشتند و اساتیدشان نیز از رشد تحصیلی و جهات علمی ایشان معجب بودند تا جائیکه مرحوم آیت الله خوئی به ایشان اظهار داشتند که اگر در نجف بمانی بعد از من دو نفر هم در امر مرجعیت شما اختلاف نمی‌کنند و استاد ما مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری رضوان الله علیه - که تحقیقاً اگر از مراجع معاصرشان اقوی نبودند اقلّ هم نبودند - ایشان را بر خود مقدم دانسته و می‌گفتند سزاوار است ایشان به جای ما در حوزه علمیه قم خارج بگوید، با اینکه مرحوم علامه والد بخشی از سطوح عالیه را در نزد ایشان گذرانده بودند.

ایشان تخصص در علوم مختلف را اعم از ادبیات و فقه و اصول و حکمت و عرفان و حدیث و تفسیر را با هم جمع نموده و از همه مهمتر آنها را با شهد شیرین و گوارای عرفان و توحید آمیخته و معجونی حیات‌بخش و روح‌افزا از آن پدید آورده بودند که نظیرش در میان صاحبان علوم رسمی صرف یافت نمی‌گردد.

شجاعتی مثال زدنی در استقامت در برابر ظلم و قیام برای تشکیل حکومت اسلام داشتند و از جوانی و از دوره بازگشت به نجف فعالیتهای سیاسی خود را آغاز نموده و در سال ۱۳۷۷ هجری قمری (پنج سال قبل از جرقه‌های اولیه نهضت انقلاب در محرم ۱۳۸۳ مصادف با خرداد ۱۳۴۲) برنامه پیچیدة ترور شاه خائن را طراحی نموده و سپهبد قرنی را برای این‌کار انتخاب کردند و پس از آن نیز بارها تا پای جان در مسیر تحقق حکومت اسلام تلاش نمودند و از هیچ کمکی در همراهی با رهبر فقید انقلاب دریغ ننمودند که گوشه‌هائی از آن را در آثار قیم خود بیان فرموده‌اند.

زیرکی و فطانتی عجیب در تحلیل و بررسی مسائل اجتماعی و شناخت اهداف و برنامه‌های دشمنان اسلام داشتند و نقشه‌های آنان را سالها پیش از وقوع پیش‌بینی نموده و راه حل آن را نیز متذکر می‌شدند. اصول مشکلاتی که امروزه جامعه اسلامی با آن مواجه است همچون روابط زن و مرد و سستی نظام خانواده و معضلات اقتصاد ربوی و فساد وسائل ارتباط جمعی و مراکز علمی دانشگاهی و برخورد مخالفان سیاسی نظام و ... را در سالهای اول انقلاب به دقت پیش‌بینی نمودند و راه‌هائی نیز برای حل آنها داشتند که متاسفانه تقدیر نبود که استفاده شافی و کافی از انوار علوم آن بزرگوار برده شود.

نمونه‌ای از بصیرت نافذ ایشان تالیف کتاب متقن «رساله نکاحیه کاهش جمعیت ضربه‌ای سهمگین بر پیکر مسلمین» بود که در آن دوره که نه فقط عامه بلکه خواص هم نسبت به این طرح استعماری به دیده تایید یا شک نگاه می‌کردند با قاطعیت تمام از ابعاد استعماری و خیانتهای پس‌پرده آن پرده برداشته و هویت دشمنان اسلام را در آن آشکار نمودند و در این راه چه زخم زبانها و آزارهائی را که متحمل نشدند و اکنون پس از بیست سال حقانیت فرمایش ایشان برای همه روشن گشته است.

نسبت به حفظ کیان اسلام و مسلمین حمیت و غیرت فوق العاده‌ای داشتند. به طوریکه اگر منکری را مشاهده می‌فرمودند بسیار متأثر شده و تا مدّتها آثار حزن و اندوه و کسالت در وجودشان مشهود بود.

در همین مسأله کاهش جمعیّت همواره به شدّت ابراز ناراحتی و تأسّف می‌نمودند خصوصاً پس از آنکه شنیدند مجلس تصویب نموده است که خانواده‌های پرجمعیت از بسیاری از مزایای اجتماعی محروم هستند.

در ماه‌های آخر عمر شریفشان هر روز در منزل و مجالس و محافل خصوصی با عصبانیت ناراحتی خود را از این مسأله ابراز می‌کردند و می‌فرمودند که دشمنان اسلام آن کاری را که می‌خواستند بکنند کردند و نسل شیعیان عقیم شد و این امر دیگر به این زودیها قابل اصلاح نخواهد بود و هر بار این مطلب را می‌فرمودند صورتشان از غصه چنان سرخ می‌شد که حقیر نگران می‌شدم که عارضه سکته ایشان عود نماید و گمان حقیر این بود که ایشان از غصه این مسأله دق کردند و این معنا در سکته نهائی ایشان دخیل بود.

از شدت انزجاری که از سردمداران کفر داشتند می‌فرمودند من هر روز هفت نفر را از روسای دول کفر چون آمریکا و انگلیس و اسرائیل غاصب را حتماً لعن می‌کنم.

در زندگی شخصی در نهایت تعبد و اطاعت نسبت به شرع مقدس و پیروی از منهج و سیره اجداد طاهرینشان بودند و نمی‌شد که سنتی از سنن رسول خدا و اهل بیت آن حضرت را کوچک شمرده و ترک نمایند به گونه‌ای که مکرراً حتی از سوی اهل علم نیز مورد اعتراض قرار می‌گرفتند.

زندگی ایشان به گونه‌ای بود که حقیر هرگاه به کتب سیره معصومین علیهم السلام مراجعه کرده و می‌کنم گویا تمام آنچه را می‌خوانم از قبل شنیده‌ و نمونه عینی آن را در والد معظم افاض الله علینا من برکات علومه مشاهده کرده‌ام.

در حقیقت حال تفانی و تواضع و عشق ایشان در برابر اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام به شکلی بود که نمی‌توانستند از سیره ایشان تخطی نموده و به ارتکاب مکروهات یا ترک مستحبات مبادرت نمایند.

در رعایت ظرائف زندگی و دقت در استفاده صحیح از نعمتهای الهی و نظم در امور نیز به گونه‌ای بودند که بنده در مدت عمرم کسی را به این شکل ندیده‌ام و واقعاً عجیب بود که میان واردات ملکوتیه و مراعات کامل اقتضاءات عالم طبع به وجه احسن جمع می‌نمودند.

این معانی موجب شده بود که زندگی ایشان آینه‌ای واقعی برای سیره معصومین علیهم السلام بوده و بررسی سیرة حیات ایشان در ابعاد فردی و اجتماعی الگوئی برای اجراء سبک زندگی الهی و احیاء سنت نبوی در عصر حاضر و همراه با اقتضاءات زمانه باشد.

تألیفات قیم ایشان نیز دوره‌ای جامع از علوم و معارف الهی را با ظرائف سلوک و آداب بندگی و روش زندگی در برگرفته است که از هر درش درهائی از معارف و علوم را می‌توان گشود.

این حقیر امیدوارم برگزاری این بزرگداشتها وسیله‌ای باشد تا سیره و روش ایشان که مرآت سیره اجداد طاهرینشان است به جویندگان حقیقت خصوصاً جوانان مؤمن و متعهد معرفی گشته و زمینه‌ای گردد تا درر و جواهری که در آثار گرانقدر ایشان به ودیعت نهاده شده استخراج گشته و در ظلمات و تاریکی‌های آخر الزمان و عصر غلبه افکار و فرهنگ کفر خورشیدی برای مؤمنان خصوصاً سالکان الی الله و طالبان توحید و لقاء الله باشد. آمین رب العالمین بجاه محمد و آله الطاهرین.

السید محمدصادق الحسینی الطهرانی

۲۸ محرم الحرام ۱۴۳۵ هجریّه قمریّه علی هاجرها آلاف التحیة و الثناء

منبع:سایت نور مجرد

حاشیه اسلیمی

قرائت پیام آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی توسط

حجت الاسلام سید احمد حسینی طهرانی

دریافت فایل صوتی با حجم 9 مگابایت



سیر و سلوک قرآنی | تنها یک بار زندگی می کنیم...

پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۳ ب.ظ

وب سایت گفتمان برتر


تنها یک بار زندگی می کنیم

با پاسخ به یک سؤال آغاز می کنیم.

چرا در مباحث، اینقدر بارِ انذاری و خوفی زیاد است؟

اولا باید بگوییم که قصد ما از این گرد هم آیی ها  اصلاح است. خودِ اصلاح، فرعِ بر تیز بینی و دیدن نقادانه این مشکلات است. و نقد، همواره با هشدار قرین است. حداقل اینکه سه منزل اول یعنی بیداری، توبه و محاسبه محور اصلی شان بر هشدار بنا شده و چون در مراحل ابتدایی مسیرند روی پایه ای از انذار و توجه به نقائص می گردد.

ثانیا روح ِ انذار رحمت و مهر است. کل نظام هستی بر اساس حرکت حبّی می چرخد و انذار از این قاعده مستثنا نیست.

حتما برای شما پیش آمده که در خیابان جوانی را دیده باشید که سیگار می کشد و عموما اورا به حال خود رها می کنید و می روید. اما اگر این جوان برادر یا فرزند شما باشد به سراغ او می رویم و این کشش صرفا به خاطر محبت بیشتر ما به اوست.

پایه امر به معروف باید محبت باشد

در آیه شریفه 71 سوره مبارکه توبه از صفات آمران به معروف چنین ذکر شده: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر. اینها اولیا و دوستدار یکدیگرند که همدیگر را امر و نهی می کنند. و تلویحا برداشت می شود اگر محور این امر و نهی حبّ و دوستی نباشد به بیراهه می رود و چه بسا ممکن است به عیب جویی بکشد.

جلوه های گوناگون محبت

مادر اگر بچه اش سالم باشد برای او غذای مقوی و لذیذ درست می کند اما اگر بیمار باشد و از خط تعادل خارج شده باشد رأفت مادری ایجاب می کند او را توبیخ کند که چرا مواظب نبوده و چه بسا او را به دکتر ببرد و آمپول بزند. این رفتار مادر چند پیام برای فرزند دارد. اول اینکه او را متوجه کند که مریض است. دوم ترغیب او به دارو خوردن است و سوم تحریک به مراقبت کردن از خود است. اما اگر کسی در راه باشد، محبت به شکل تقویتی نمودار می شود ولی به در راه افتاده اگر بدون زحمت می شد کمک کرد که هکذا وگرنه مراحل بعدی داروی تلخ و سوزن تیز آمپول و در نهایت جراحی است.

 مانباید فقط نگاهمان به نیش تیز چاقو باشد. بلکه باید ببینیم که این چاقو دست چه کسی است. گاهی ای چاقو دست غضب است و گاهی دست خدای رحمان. امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه ثمالی می فرمایند: الهی لا تأدّبنی بعقوبتک: خدایا مرا با عقوبت ادب نکن. این یعنی خدایا اجازه نده آنقدر نفسم را خراب کنم که تنها چاره درست کردنش عقوبت و سختی باشد.

باید خودمان پیش قراول انذار به خود باشیم

مرحوم علامه طباطبایی مرتب این ابیات حافظ را تکرار می کردند:

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش                 کِی روی، ره ز که پرسی، چکنی، چون باشی

نقطه عشق نمودم به توهان سهو مکن                  ورنه چون بنگری از دائره بیرون باشی

در رهِ منزل لیلی که خطر هاست در آن                   شرط اول قدم آنست که مجنون باشی

از لسان مبارک امیر المومنین صادر شده یکی از خصوصیات فردی که طالب رشد است این استکه واعظ من نفسه همواره خود را هشدار دهد که کجا می روی؟ میخواهی با این وضع برسی؟

شیرینی بلایا

اتفاقا اگر با این دید به مصایب نگاه کنیم بلا ها بسیار شیرین می شوند چراکه موجب حرکت ما بسوی پروردگارند. آنگاه است که در می یابیم مصائب، نعماتی عظیم تر از راحتی ها و خوشی هاست. چه بسا نعماتی که در دل مصائب به ما عطا شده است. اما دیدن این شیرینی ها نیاز به یک تمرین دارد:

بیایید بنشینیم و 20 خاطره تلخ زندگی را چه تکوینی و چه تشریعی فهرست کنیم. حالا بعد از سالیان به این کنکاش بپردازیم که چه نعمت هایی از دل این مصائب به ما اعطا شده است. یعنی با این دید قضایا را ببینیم که اگر نبود به چه ورطه هایی ممکن بود کشیده شویم و حالا که اتفاق افتاده چه رشد هایی از قِبَل آن در ما ایجاد شده است. این کار را حتما بکنیم. این تمرین، حتما چشم شربین ما را عوض می کند. از طرفی محبت نسبت به مبدأ هستی در ما تقویت می شود. این را بدانیم که هیچ واژه ای در عالم به اندازه عشق نفوذ ندارد. کسی که عشق به خدا در وجودش آمده نمی تواند به سراغ حتی مکروهات برود و نمی تواند از مستحبات به سادگی بگذرد. بسیار دیده ایم که اگر کسی را دوست داشته باشیم  به هنگام ملاقات، عطری را که او دوست دارد می زنیم. این اثر عشق است از صدر تا ذیل عالم هستی.

شکر بر تلخ ترین حادثه عالم

تمام نظام هستی دائر مدار حبّ است. خداوند فرمود: دوست داشتم شناخته شوم و دست به آفرینش زدم. اگر قدر نعمت بلایا را بدانیم هر آن بر این نعمت عظیم شکر می کنیم. همانطور که در زیازت عاشورا می خوانیم مصیبت کربلا، مصیبتی است که: ما اعظمها. عظیم تر از آن نیست، هم در زمین و هم در آسمانها. ولی در نهایت که سر بر سجده می گذاریم می گوییم: اللهم لک الحمد، آنهم چگونه حمدی؟ حمد الشاکرین. چرا حمد می کنیم؟ علی مصابهم، بر مصیبتی که بر آنها آمد و این بیانگر محور جمالی و حبّی جریان عاشوراست که همه مصائب دائر مدار آن می گردد.

نکته ای در باب محاسبه

با توجه به سیاق تاکیدی آیه محاسبه این سؤال در ذهن ایجاد می شود که چرا این همه تاکید آنهم به افرادی چنین مهم همچون اننصار و مجاهدین فداکار؟

سرِّ اهمیت محاسبه و انذار های شدید الهی در باب آن، در اهمیت چیزی است که می خواهد محاسبه شود. به عنوان مثال اگر فرد مهمی قرار است عمل جراحی شود، حتی اگر به زبده ترین جراح این کار را بسپاریم باز هم به او توصیه و سفارش به دقت می کنیم.

نفس ما که قرار است محاسبه شود به قدری نزد خداوند محترم است که با تاکیدات فراوان به محاسبه دقیق آن امر می کند.

محاسبه یعنی ببینیم کجا داریم خرج می شویم: خرج افکارمان یا زن و بچه یا شهرت یا شهوت یا ... . اگر از این دست باشد که عمریک بار مصرف ما هباءً منثورا است. اگر همین یک جمله را باور کنیم زندگی مان زیر و رو می شود:

ما تنها یک بار زندگی می کنیم...

الحمد لله ربّ العالمین

حاشیه اسلیمی

جلسه سیر و سلوک قرآنی با موضوع

تنها یکبار زندگی میکنیم...

دریافت فایل صوتی با حجم 9 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

- سیر و سلوک قرآنی | هنر دین، جمع بین همه ی قوا با مرکزیت عاقله

- سیر و سلوک قرآنی | جملات طلایی شیطان 

وب سایت گفتمان برتر


به گزارش گفتمان برتر، همایش بیستمین سالگرد رحلت عارف کامل، فرید دوران حضرت علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی قدس الله سره عصر امروز، در حضور صدها نفر از مسئولین اجرایی، فضلا، اساتید و طلاب حوزه ی علمیه مشهد و شیفتگان آن عالم بزرگوار برگزار گردید.

در این همایش که در سالن نور مشهد و با سخنرانی حجج الاسلام سعیدیان، رضایی طهرانی، زمانی، وکیلی و واسطی برگزار شد، استقبال چشمگیر و بینظیر طالبان حق و حقیقت و شیفتگان حکمت و معرفت، باعث پرشدن ظرفیت سالن اصلی و استفاده از نمازخانه و سالن غذاخوری مجموعه مذکور شده بود.

در ابتدای این همایش پیام مکتوب حضرت آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی حفظه الله تعالی فرزند ارشد و وصی مرحوم علامه حسینی طهرانی توسط فرزند ایشان جناب مستطاب حجت الاسلام سید احمد حسینی طهرانی قرائت گردید.

سپس دیگر سخنرانان این همایش هرکدام به مدت 20 دقیقه به ارائه بحث خویش پرداختند.

گفتمان برتر بصورت اختصاصی اصوات سخنرانی اساتید بزرگوار در این همایش را منتشر میکند.

ضمن عرض پوزش از سروران مکرم به جهت تأخیر صورت گرفته، هم اکنون فایل صوتی و متنی این همایش به تفکیک سخنران بر روی وبگاه قرار گرفت. فایل تصویری این مراسم نیز بزودی تقدیم خواهد شد.


حجت الاسلام فرجام مدیر اجرایی شورای مدیریت حوزه علمیه خراسان

حاشیه اسلیمی

فایل صوتی اولین سخنرانی

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالحمید واسطی

قرائت پیام تسلیت مقام معظم رهبری  بمناسبت رحلت مرحوم علامه حسینی طهرانی

و اعلام برنامه های همایش نور مجرد

دریافت با حجم 3.5 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

نور مجرد | پیام آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

نور مجرد | از قطره به دریا؛ توصیفی از علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نوآوری های حکمی عرفانی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | انقلاب فرهنگی، اولویت ها و راهکارها در اندیشه علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | مکتب سلوکی علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | نظام فکری علامه آیت الله حسینی طهرانی

نور مجرد | بخش پایانی؛ پرسش و پاسخ

کارگاه طراحی سرنوشت

پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۳۷ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


چند هفته ای است که مسجد حضرت زهرا(س) دانشگاه فردوسی مشهد، میزبان استاد بزرگوار حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی نخاولی میباشد.

در این جلسات که به همت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه فردوسی مشهد، هر هفته چهارشنبه ها ساعت 12 تا 13 بصورت کارگاهی و با موضوع طراحی سرنوشت برگزار میشود، شاهد استقبال بی نظیر و چشمگیر دانشجویان دانشگاه های مختلف مشهد هستیم، نفوس حقیقت جویی که عطش خود را از مجرای این جلسات التیام میبخشند.

طراحی سرنوشت

آنچه که برای نگارنده ی فقیر از 2 جلسه شرکت در این کارگاه حاصل شده، حسرت عمیق و بی نتیجه ای است از سالهای تلف شده دوران دانشجویی و این سؤال بی پاسخ که: «چرا در زمان ما چنین جلساتی در دانشگاه برگزار نمیشد؟»

آنهایی که بدنبال حقیقت میگردند، همانها که در پیچ و تاب این زندگی هزارتو گم شده اند و بدنبال راهی برای نجات و فرار میگردند، آنهایی که تشنگی جانشان را تابحال پاسخی سیراب کننده نیافته اند، و آنهایی که برای عمرشان ارزشی ابدی قائل اند بشتابند، بشتابند که «کاروان رفت و...».

طبق وعده ای که به سروران مکرم حاضر در جلسات دادیم زین پس فایل صوتی جلسات را با فاصله ی اندکی منتشر خواهیم کرد.

همچنین در آینده ای نه چندان دور گزارش مفصلی از جزئیات این جلسات منتشر خواهیم کرد، أن شاءالله

امید است که مورد رضایت حضرت باری تعالی قرار گیرد...

حاشیه اسلیمی

جلسه ی دوم

دریافت فایل صوتی با حجم 8 مگابایت

 حاشیه اسلیمی

جلسه ی چهارم

دریافت فایل صوتی با حجم 9 مگابایت

 حاشیه اسلیمی

جلسه ی پنجم

دریافت فایل صوتی با حجم 10 مگابایت

حاشیه اسلیمی

جلسه ی ششم

دریافت فایل صوتی با حجم 8 مگابایت

حاشیه اسلیمی

جلسه ی هفتم

دریافت فایل صوتی با حجم 7 مگابایت


پ.ن:
- کیفیت پایین صوت جلسات دوم، چهارم و پنجم به این دلیل است که صدا صرفا از طریق دوربین فیلم برداری ضبط شده که إن شاءالله از جلسات آینده جبران خواهد شد.
- مسئولین محترم نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه فردوسی که مسئولیت برگزاری جلسات را برعهده دارند صوت جلسات اول و سوم را در دسترس نداشتند، لذا این جلسات در صورت وجود در آینده اضافه خواهد شد
- همانطور که استاد گرانقدر حضرت حجت الاسلام نخاولی در موقعیت های مختلف کلاس تأکید کرده اند، سبک این جلسات بصورت کارگاهی(و نه سخنرانی) میباشد، لذا شاید صرف اکتفای به اصوات جلسات خیلی راهگشا نباشد، بر این مبنا توصیه میکنم سرورانی که امکان حضور در جلسات را دارند این فرصت گرانسنگ را از دست ندهند.
- متأسفانه بخش ابتدایی بیانات حضرت استاد در جلسه ی هفتم ضبط نشده است، در این دقایق حضرت استاد چند وصیت نامه از وصیت نامه های نوشته شده توسط دانشجویان حاضر در کلاس را قرائت فرمودند.

همایش نقش حوزه های علمیه در تمدن سازی اسلامی

چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۱۱ ق.ظ