سی روز، سی گفتار | بیست و سوم: وصایای امیرمؤمنان :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

سی روز، سی گفتار | بیست و سوم: وصایای امیرمؤمنان

پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۰۸ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز بیست و سوم: وصایای امیرمؤمنان

                              


جمله‌اى را از امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام مطرح مى‌کنم که به وصیت آن بزرگوار به اولاد و بازماندگانشان مربوط است و آن‌گونه که خود ایشان -بنا به نقل نهج‌البلاغه- در آن نوشته مرقوم کرده‌اند، مخاطب این وصیت، همه کسانى هستند که این نامه و این وصیت به آن‌ها مى‌رسد؛ یعنى ما هم مخاطب کلمات امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام هستیم. این همان وصیت معروف است که بعد از یکى دو سطر مى‌فرمایند: «اوصیکما و جمیع ولدى و أهلى و من بلغه کتابى بتقوى اللَّه و نظم أمرکم و صلاح ذات بینکم».

تقریباً بیست مطلب در این وصیت ذکر شده است. بدیهى است وصیت یک انسان بزرگ، آن‌هم وقتى که در آخرین ساعات عمر او این وصیت نوشته مى‌شود، شامل حسّاس‌ترین مطالب به نظر اوست. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام این وصیت را بعد از ضربت ابن‌ملجم نوشته‌اند؛ «لمّا ضربه إبن ملجم». تقریباً بیست مطلبى که در این وصیت آمده، مهم است. مطالب، درباره دنیاطلبى، قرآن، حج، جهاد، یتیمان،همسایگان و... است. دو مطلب از تقریباً بیست مطلب را انتخاب کرده‌ام تا امروز عرض کنم: یکى «نظم أمرکم» و دوم «صلاح ذات بینکم»؛ یعنى ایجاد الفت میان برادران. از این‌جا مى‌شود فهمید که این دو مطلب جزو مطالب بسیار مهم در نظر امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام است.

  تقوا سرچشمه نظم
نظم از جمله موضوعاتى است که وقتى انسان در معنا و مفهوم و کارکرد آن در زندگى خود غور مى‌کند، اهمیت آن را بیشتر درک مى‌کند. نظم یعنى هر چیزى در جاى خود قرار گیرد. جهان که در پیرامون ما انسان‌ها و در زمین و آسمان گسترده شده است، یک مجموعه قانونمند است. قانون و نظم، بر جمیع جریانات و حوادث عالم و حرکات دنیاى مورد احساس و دید و جهان پیرامون ما حاکم است. انسان هم یکى از اجزاى همین عالمِ برخوردار از نظم است. زندگى طبیعى انسان هم داراى نظم است. گردش خون، ضربان قلب، دمیدن ریه‌ها و بقیه تحرّکات و فعل و انفعالاتى که در بدن انسان و جسم آدمى وجود دارد، همه تابع نظم است. اگر عمل و رفتار انسان از نظم برخوردار باشد، هماهنگى میان او و دنیاى پیرامونش تأمین خواهد شد. نظم به انسان این فرصت را مى‌دهد تا بتواند از هر چیزى به نحو شایسته آن استفاده کند و چیزى معطّل نماند. اگر در جسم انسان بى‌نظمى پدید آید، با بیمارى همراه است، یا نامش بیمارى است. عیناً همین مطلب در رفتارهاى انسان -چه در زندگى فردى و چه در رفتارهاى اجتماعى- وجود دارد؛ بنابراین نظم داراى اهمیت است.

البته قلمرو نظم، وسیع است. از زندگى خصوصى انسان و درون اتاقى که در آن زندگى یا کار مى‌کند، نظم مطرح مى‌شود -اتاق منظّم، اتاق نامنظّم- تا رفتارهاى فردى او در محیط کار و درس و تحصیل و تا محیط اجتماعى و ساخت جامعه و بناى نظام اجتماعى؛ یعنى همان ساختى که از نظم ویژه‌اى که تابع فلسفه خاصى است، سرچشمه گرفته است. همه این‌ها مشمول «و نظم أمرکم» است که امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در این قطعه از وصیتشان آن را بیان فرمودند.

آن حضرت قبل از آن که نظم را مطرح کنند، تقوا را مطرح کرده‌اند. اوّلِ وصیت هم تقوا آمده است -«اوصیکما بتقوى‌اللَّه و ان لا تبغیا الدّنیا و إن بغتکما»- ولى بعد از دو سطر، باز مى‌فرمایند: «اوصیکما و جمیع ولدى و أهلى و من بلغه کتابى بتقوى‌اللَّه و نظم أمرکم»؛ این‌جا تقوا را مجدداً تکرار مى‌کنند. این شاید اشاره به این نکته باشد که نظمى در زندگى فردى و نظام زندگى عمومى و اجتماعى انسان مطلوب است که از تقوا سرچشمه گیرد و با تقوا همراه و هماهنگ باشد. پس، این یک وصیت کلّى است براى همه ما که در زندگى شخصى و خانوادگى و در کارهاى تحصیلى و ادارى و در مشاغلى که در جامعه داریم، نظم و برنامه‌ریزى را مراعات کنیم. این‌ها نظم‌هاى عمدتاً فردى است؛ اما در سطح جامعه هم باید نظم را مراعات کنیم. هر کس در هر جایى قرار دارد، خود را موظّف بداند که نظم اجتماعى را رعایت کند. این یک ادب عمومى براى ما در سطح جامعه است؛ همه هم در این جهت شریک هستند. رعایت قوانین و رعایت برادرى و مروّت و زیاده‌خواهى نکردن و تجاوز به حقوق دیگران نکردن و رعایت وقت را کردن -چه وقت خود، چه وقت دیگران- رعایت مقررات در عبور و مرور و رفت و آمد و مسائل مالى و تجارى و امثال این‌ها، همه مصادیق نظم است.

 
هماهنگی باور و رفتار
یک مصداق مهمِ‌ نظم هم این است که میان کارکرد ما در جامعه و افکار و عقاید و شعارهاى ما هماهنگى برقرار باشد. از بى‌نظمی‌هاى بسیار خطرناک یکى همین است که در جامعه‌اى مبانى فکرى و عقیدتى و باورهایى که جامعه به آن ایمان و اعتقاد دارد، یک چیز باشد؛ اما رفتارهایى که براساس همین قواعد و باورها باید شکل بگیرد و هنجار عمومى اجتماعى را تشکیل دهد، با آن باورها و فکرها و مبانى منطبق نباشد. این نوعى دورنگى و دورویى و نفاق عمومى را به وجود مى‌آورد و بسیار خطرناک است.

اسم اسلام را آوردن و تکرار کردن اما در عمل هیچ به مبانى اسلامى باور نداشتن؛ اسم حقوق بشر را به عنوان مبنا و قاعده فکرى مطرح کردن اما در عمل هیچ رعایت حقوق بشر را نکردن -که امروز در سطح بین‌المللى متأسفانه یکى از بلاهاى بزرگ جامعه بشرى این است- اسم آزادی‌خواهى را آوردن اما در عمل رعایت آزادى دیگران را نکردن؛ اسم قانون و قانون‌طلبى را آوردن اما در عمل پایبند به قانون نبودن، از جمله خصوصیات بسیار بد و یکى از مصداق‌هاى بارز و خطرناک بى‌نظمى است. البته مسؤولان که مى‌خواهند مقررات و قوانین را به‌وجود آورند یا اجرا نمایند، باید بیشتر رعایت کنند؛ آحاد مردم هم در رعایت‌هاى عمومى خودشان باید به این موضوع توجه کنند.

 
بهتر از نماز و روزه
مطلب دوم، «صلاح ذات بینکم» است. صلاح ذات‌البین که امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در وصیت مهم خود آن را بیان مى‌کنند، فقط ائتلاف و اتحاد ظاهرى نیست که دو گروه و دو جماعت بر سر یک چیز، قراردادى ببندند و ائتلاف ظاهرى تشکیل دهند؛ از این بالاتر است؛ یعنى فى‌مابین همدیگر، دل‌ها با هم صاف شود؛ ذهن‌ها نسبت به یکدیگر خوشبین شود و هیچ‌گونه تعرّض و ایذایى از کسى و از جناحى به یک مجموعه دیگر صورت نگیرد.

در همین جمله، بعد از این‌که مى‌فرمایند «و صلاح ذات بینکم»، به سخن پیغمبر اکرم استشهاد مى‌کنند و مى‌فرمایند: «فإنّى سمعت جدّکما صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم یقول صلاح ذات‌البین أفضل من عامّة الصّلاة و الصّیام»؛ یعنى فضیلت اصلاح ذات‌البین مردم دل‌ها را به هم نزدیک کردن و ذهن‌ها را نسبت به هم خوشبین نمودن- از هر نماز و روزه‌اى بیشتر است. اگر کسى نماز مستحبى بخواند یا روزه مستحبى بگیرد یا برود براى اصلاح ذات‌البین تلاش کند؛ دومى افضل است. این هم از چیزهایى است که ما امروز به آن خیلى احتیاج داریم.

یکى از کارهایى که دشمنان ملت ایران از اولِ انقلاب تاکنون به‌طور جدى دنبال آن بوده‌اند، همین دل چرکین کردن گروه‌هاى جامعه نسبت به یکدیگر است؛ چه گروه‌هاى سیاسى، چه گروه‌هاى مذهبى و دینى و چه قشرهاى مختلف. در طول زمان، استعمار و به‌خصوص استعمار انگلیس -آن زمان که بر تمام مناطق خاورمیانه و کشور ما و کشورهاى دیگر مسلط بود- این سیاست را دنبال مى‌کرد؛ بعد هم دیگران یاد گرفتند. امریکایی‌ها هم امروز همین کار را مى‌کنند؛ دشمنان ملت ایران هم نسبت به کشور ما همین کار را در برنامه خود دارند: دل‌ها را نسبت به هم چرکین و قشرها را از یکدیگر روگردان کنند.

 
نگران شکاف‌ها
اولِ انقلاب به برکت فریادِ اصلاح‌طلبِ امام و حرکت اصلاحى انقلاب، دل‌ها و قشرها به هم نزدیک شدند. سال‌هاست آن شکاف‌هایى که قبل از انقلاب بین قشرها وجود داشت، دیگر وجود ندارد. بین روحانى و دانشجو، بین نظامى و غیر نظامى، بین روشنفکر و مجموعه کاسب و تاجر، شکاف‌هاى سنّتى‌اى وجود داشت که سال‌ها روى آن کار شده بود؛ اما این شکاف‌ها بعد از انقلاب ترمیم گردید، از بین رفت و یا کم شد. امروز بار دیگر مى‌خواهند این شکاف‌ها را به‌وجود آورند؛ همچنان که شکاف‌هاى مذهبى را زیاد مى‌کنند و گروه‌هاى مذهبى را وادار به تظاهر به دشمنى با یکدیگر مى‌نمایند، براى این‌که شکاف ایجاد شود. شکاف‌هایى که بین بدنه یکپارچه مردم به‌وجود مى‌آید، راه را براى دشمن باز مى‌کند و دشمن با این اختلاف‌ها مى‌تواند در داخل یک جامعه و یک کشور نفوذ کند و سیاست‌هاى خود را دنبال نماید. همه باید خیلى مراقب باشند.

شما مى‌بینید امروز تبلیغات جهانى روى چند چیز متمرکز است: یکى از آن‌ها این است که در داخل نظام جمهورى اسلامى، مجموعه متصدیان و خدمتگزاران نظام و کارگزاران کشور را به دو دسته تقسیم مى‌کنند و براى هر دسته اسم مى‌گذارند؛ البته یک عده هم ساده‌لوحانه در داخل کشور همان حرفى را که آن‌ها مى‌زنند، تکرار مى‌کنند که در واقع حرف این‌ها نیست، حرف آن‌هاست... این‌ها دام دشمنان است؛ همه باید متوجه باشند در دام دشمن قرار نگیرند. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام به ما مى‌فرمایند: «صلاح ذات بینکم»؛ دل‌ها را با هم صاف و به هم نزدیک کنید. اختلاف سلیقه‌ها را به معناى دشمنى تلقى نکنید. اختلاف نظر و اختلاف سلیقه، حتى اختلاف عقاید سیاسى و دینى و غیره، تا آن‌جایى که به مبانى عملى نظام ارتباطى ندارد، مى‌تواند موجب دشمنى و جدایى و خصومت با یکدیگر نشود.

 
به احترام این خون...
امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام زندگى خود را -زندگى‌اى که هر ساعتش به قدر عمرها ارزش داشت- وقف کردند براى این‌که جامعه را در زمان خود و جامعه اسلامى و بشرى را در طول تاریخ هدایت کنند و بسازند. خوشبختانه ملت ما، ملت علوى است و معتقد و مرید و عاشق امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام است. لازمه این محبت این است که کلمات آن بزرگوار را آویزه گوش کنیم؛ این‌ها را فقط یک توصیه خشک و خالى به‌حساب نیاوریم؛ براى عمل، آن‌ها را در پیش روى خود قرار دهیم و تصمیم بگیریم. آن بزرگوار در این راه مجاهدت کردند و در همین راه هم به شهادت رسیدند. «قتل فى محراب عبادته لشدّة عدله»؛ عدالت او موجب شهادت او شد. پایبندى واقعى و صادقانه و صمیمى او به عدالت و مبناى اصیلى که آن بزرگوار در همه دوران حکومتشان آن را دنبال مى‌کردند موجب شد جانشان در معرض این تهدید قرار گیرد و خون مبارکشان در محراب عبادت ریخته شود. ما در زیارت عاشورا به امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام عرض مى‌کنیم: «السّلام علیک یا ثاراللَّه و ابن ثاره»؛ یعنى مثل خون اباعبداللَّه علیه‌السلام، صاحب خون امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام هم خداوند متعال است؛ چون این خون هم در راه احقاق حق و احیاى عدالت بر زمین ریخته شد. همه باید به احترام این خون پاک و آن شخصیت عظیم و قدسى و آن ولىّ اعظم الهى سعى کنیم این فرمایش‌ها و توصیه‌ها را که خطاب به ما هم هست، در عمل خودمان رعایت کنیم.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی