توبه :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توبه» ثبت شده است

وبسایت گفتمان برتر


رجب ، شعبان و رمضان قُرُقگاه ‌های خداوند

خلاصه ای ازنکات مطرح شده
توسط حجت الاسلام دکتر نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی مورخ 4 اردیبهشت1393

لحظات مثل باد و برق می گذرند و انگار همین دیروز بود که دور هم جمع شدیم و توصیه های مرحوم قاضی درباره ماه های رجب و شعبان و رمضان را خواندیم. یک سال گذشت و  باید دید که در این سال با خود چه کرده ایم.

این سه ماه، ماه های اساسی برای جبران، رشد و جلب رحممت خداوند است. امسال نیز برای یادآوری این نامه را می خوانیم. عارف ربانی آیت‌الله‌ سیدعلی قاضی در آستانه ورود ماه رجب دستوراتی درباره ماه رجب، شعبان و رمضان به شاگردان خود توصیه کرده‌اند که مرحوم آیت‌الله سیدمحمدحسین حسینی طهرانی این دستورات را در روز جمعه 21 جمادی‌الثانی سال 1415 هجری قمری در شهر مقدس مشهد برای شاگردان خود بیان کرده‌اند و در کتاب مطلع انوار(2/صص 105 تا 113) به چاپ رسیده است. 

این دستورات مربوط به سال 1357 هجری قمری یعنی 9 سال قبل از رحلت آیت‌الله‌ قاضی به سال 1366ق است که در آن، ضمن وصیتی به شاگردان خود، اهمیت این سه ماه ارجمند را متذکر شده‌اند. در مطلب حاضر ابتدا سخنان مرحوم علامه طهرانی و سپس متن وصیت مرحوم قاضی به شاگردان خود آمده است (توضیح: متن سخنان علامه طهرانی و وصایای مرحوم قاضی با قلم درشت می آید و در مواردی توضیحاتی با قلم معمولی از استاد نخاولی خواهد آمد:

تنبَّه! متوجّه باش! آگاه باش! که شهر‌های حُرُم داخل شد که اولین آنها رجب است. بیدار شو، برای آنکه توشه خوبی برای خود برداری! (در کل در این سه ماه برای بهره برداری بیشتر باید از کار های دیگر بکاهد یا به طوری که به آنها ضربه وارد نشود مدیریتشان کند تا وقتی برای خلوت با خودش باز شود.

سه ضرورت در خود سازی نباید مورد غفلت قرار گیرند: اول: خلوت با خود، دوم صداقت با خود؛ یعنی وقتی با خود خلوت کرد در محاسبه خودش با خودش صادق باشد. و سوم سکوت در خود، که این هم مراتبی دارد که اقل مراتب آن سکوت لسانی است. چه بسا لبی بسته است اما در ونش طوفان های خیالات و اوهام، همه وجودش را پریشان می کند. حداقل همان سکوت زبانی است، به این معنی که آنچه به درد دنیا و آخرتش نمی خورد نگوید. این زبان قلیل الجِرم و کثیر االجُرم، ما را بیچاره کرده است. حرف های آدمی یا باید واجب، یا مستحب و حداقل مباح باشد. فراموش نکنیم که حرف حق همیشه مقتضی خیر است اما حرف صدق همیشه اینگونه نیست. مثلا آنکه غیبت می کند، راست می گوید و کذب نمی گوید وگرنه که تهمت بود، اما صدق او شر آفرین است.

کسی خدمت امام سجاد علیه السلام رسید و درباره کسی گفت که او در جایی از شما بدگویی کرد. امام فرمودند که تو با این حرفت نه حق او را رعایت کردی و نه حق مرا. حق او را پایمال کردی چون المجالس امانات و تو باید امانت داری می کردی، و حق مرا زیر پا گذاشتی چون مرا نسبت به برادرم بد بین کردی.

باید حرف ها و آثارشان را با ذره بین محاسبه کنیم. متاسفانه کم پیش می آید که فردی این سه ویژگی را با هم داشته باشد. باید در شبانه روز یک ساعت با خود خلوت کنیم و این از علامت های عقل است. کسی که خلوت نداردد، جلوَتش هم سودی ندارد.

فردی از شاگردان استاد ما از ایشان پرسید: فلان شغل و پست مهم و تاثیر گذار را به من پیشنهاد شده، آیا بروم؟ ایشان فرمودند: اگر شب ها کاسبی داری برو. مبادا از خود بکاهی و به دیگران بیفزایی.

کسی که دائم و بدون خود سازی دنبال کار فرهنگی است به همین بلا دچار می شود.)شب‌های این ماه را بیدار باش و روزهای آن را روزه بگیر، به جهت شکر خداوند که به تو روزی کرده و مخواب مگر به مقدار معتنابهی و کم! و چه بسیار عاشقان دل‌سوخته‌ای که شب را نمی‌خوابند. نماز شب را به نحو بیدار و خواب به جای آور؛ یعنی چند رکعتی نماز بخوان و کمی بخواب و سپس بیدار شو! 

کتاب حق، قرآن را تلاوت کن؛ ولی تندتند نه، آرام‌آرام بخوان و با بهترین صوتی که داری! چه، قرآن کتاب وحی است و نور قرآن، ظلمت‌ها را تبدیل به نور می‌کند و می‌درخشاند. 

پس تو بهره‌ای نبرده‌ای، بلکه هیچ‌کس به مانند قرآن بهره نبرده و هرکس غیر از این را که من می‌گویم، گفته است، خطا کرده و اشتباه فکر می‌کند. 

سلام و صلوات بفرست به اصل قرآن و فصل آن، که مراد از فصل قرآن پیامبر اکرم(ص) و اولاد طاهرین او هستند؛ در برابر آنها عبد بدون اراده و تسلیم باش و با روح و جسم سالم در برابر آنها بدون چون و چرا باش و از آنها اطاعت کن و محبّت آنها را در دل داشته باش؛ چنانکه خداوند آنها را برای محبت خود قرار داده! 

کسی که در غیر حب آنها خود را در ذمه خداوند رحمان درآورد، به درستی که گمراه شده و در انکار او نعمت‌های خداوند از دستش رفته است و اگر خدا را در غیر محبت آنها قرار دهی گم می‌شوی؛ پس حب آنها حب خداست و به حب خدا پناه ببر! و ایشان عروه وثقی هستند و دستاویز محکم؛ پس چنگ خود را محکم بگیر و به این دستاویز چنگ بزن! 
پناه ببر به خدا درباره قرآن که قول خداست؛ درباره قرآن بازی نکن! با اهمیت و احترام قرآن را بخوان و قرآن را از روی لهو و لعب نگاه مکن، چنان‌که قرآن را عمل کنی به واسطه دقت در آن، به بالاترین قله از قلل حق و ایمان و مجد و شرف نائل می‌گردی. در هر حال بر تو باد به ذکر خدا و مبادا در خواندن قرآن کوتاهی کنی! مگو چگونه می‌شود و نگو به چه کیفیتی بخوانم! تشکیک در این مسائل نکن! 

در این ماه‌ها قرآن را تلاوت کن و ملتزم و معتصم به خدا بشو! کسی که اعتصام به خدا پیدا کند، خدا هم خود را به او نشان می‌دهد اگر گفتی «ربیّ الله؛ پروردگار من خداست»، ای رفیق استقامت کن و دست از این حرف بر مدار! این ماه‌ها قرقگاه خداوند است، پس داخل در این قرقگاه شو! خداوند فرموده: «وَمَن یَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ؛ و هر کس به خدا تمسک جوید قطعا به راه راست هدایت‏شده است»(آل عمران/101) و باز فرموده: «وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ»(شوری/42) و باز فرموده:«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ؛ آن کسانی که گفتند خداوند پروردگار ماست و سپس به این قول خود استقامت کردند، ملائکه آسمان بر آنها فرود می‌آیند»(فصلت/30).
انتبهوا إخوانی الأعاظم وفقکم الله لطاعته و قد دخل أشهر الحُرُم؛ یعنی متوجه باش که ما داخل در قرقگاه شده‌ایم و این ماه‌ها برای کسانی که وارد می‌شوند خصوصیتی دارد، مثل زمین‌هایی که حُرُم حساب شده و دارای شرایطی است و باید از محرمات اجتناب نمود؛ در این ماه ها هم که قرقگاه زمانی است و انسان باید از خیلی چیز‌ها اجتناب کند. 
خدا در این ماه‌ها خیلی به انسان نزدیک است، باید مراعات آن را بکند، همانند حَرَم و زمین‌هائی که قرقگاه است و انسان وقتی وارد آنها می‌شود به کعبه و آن امام نزدیک است و زیارت می‌کند؛ چقدر نعمت‌ها‌ی خداوند بر ما بزرگ است و او هرگونه نعمتی را بر ما تام و تمام کرده! 

اولین چیزی که بر ما واجب است، توبه است، با شروط لازم و نمازهایی که در توبه وارد شده که مقصود همان دستور توبه‌ای است که حضرت رسول(ص) در ماه ذوالقعده دستور دادند، با همان کیفیت که در کتب ادعیه آمده و در اعمال ماه ذوالقعده و در کتاب «مفاتیح» هم موجود است؛ البته حالا چون ماه ذوالقعده نیست در روز یکشنبه قبل از اول ماه یا شب جمعه و یا روز جمعه که می‌آید، توبه کنید. 

پرهیز کنید از کبائر و صغائر به قصد قربت! ملتزم شوید به مراقبه، هم صغری و کبری! که مراقبه صغری نگاه داشتن خود است از مکروهات و خلاف «ما لایرضی الله به» و مراقبه کبری نگاه داشتن دل است از آنچه محبوب نمی‌پسندد، که یک لحظه از مراقبت پروردگار خود را خارج نکند و در همه لحظات خدا را حاضر ببیند. 

علاوه بر آن محاسبه و معاتبه داشته باشید و نفس را معاقبه کنید و بعد جریمه کنید!...«ثمّ اقبلوا بقلوبکم؛ پس با دل‌ها‌ی خود اقرار کنید به خدا» و مرض‌های گناه را معالجه کنید و با استغفار، بزرگی گناه خویش را کاهش دهید؛ چراکه استغفار،بزرگی گناه را از بین می‌برد. 

دستورالعمل مرحوم آیت‌الله قاضی به شاگردان خود درباره ورود ماه‌های رجب، شعبان و رمضان

مرحوم قاضی می‌فرمودند: انسان باید به خدا پناه ببرد و خداوند خیلی کمک‌کننده و خیر المعین و پسندیده و اختیار کننده است؛ اما دستورالعمل این سه ماه: 

1) علیکم بالفرائض فی أحسن أوقاتها! دستورالعمل آن است که نماز‌های واجب را در بهترین اوقات خودش انجام دهید همراه نوافل آن! (که مجموعاً پنجاه و یک رکعت می‌شود، اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت) و اگر شواغل دنیا شما را منع کردند، صلاه أوابین را که همان نماز ظهر است، ترک نکنید، چون خیلی اهمّیّت دارد! خصوص نماز ظهر خیلی اهمیت دارد و آن به واسطه وقت آن و خصوصیت و موقعیت آن در بین اوقات دیگر است! و «صلاه‌ وسطی» را که در قرآن آمده، تفسیر به نماز ظهر کرده‌اند، و «صلاه اوابین» یعنی آنها که خیلی توجه به پروردگار دارند، یعنی رجوع‌کنندگان به خدا؛ زیرا رجوع‌کنندگان به خدا به آن تمسک می‌کنند.

2)نوافل شب را هیچ چاره‌ای نیست، مگر آنکه آنها را به جا آورید، نه خیال کنید نماز شب ساقط است و آن سد سکندری است که هیچ شکسته نمی‌شود! عجب از کسانی که قصد دارند، دنبال کنند مرتبه‌ای از کمال را در حالی‌که شب‌ها قیام نمی‌کنند؛ ما نشنیده‌ایم کسی به مرتبه‌ای از کمال برسد، مگر به قیام شب و نماز شب. 
3) علیکم بقرائه القرآن! بر شما باد به قرائت قرآن کریم با صوت حزین و باآهنگ و غنا! یعنی با صدای خوش بخوان که تو را تکان دهد و در روایات داریم که قرآن را با تغنّی بخوانید. امام زین‌العابدین تغنّی به قرآن می‌کردند، این تغنی در قرآن برای انسان بسیار مفید است. به طور کلی غنای صوتی حرام است و این اصلاً در تحت غنای حرام نیست؛ زیرا غنای حرام آن است که انسان را به سوی لهو و لعب بکشاند. 

4) بر تو باد زیارت مشهد أعظم در هر روز! (که منظور از مشهد أعظم أمیرالمؤمنین(ع) است، چون مرحوم قاضی در نجف بوده‌اند) ( ما که در مشهد  و در همسایگی امام رضا علیه السلام به سر می بریم اگر می توانیم هر روز وگرنه یک روز در میان به خدمت ایشان برسیم. در میان ائمه 4 امام در رساندن به توحید بسیار موثر ترند که یکی شان امام رضا علیه السلام است.)و زیارت مساجد معظمه! (که منظور کوفه و سهله است) و در بقیه مساجد عبادت خود را به‌جا آورید! چون مؤمن در مسجد مثل ماهی است در آب؛ همان‌طوری که حیات ماهی به آب است، حیات مؤمن هم در مسجد است؛ ماهی را از آب بیرون اندازند، می‌میرد. 
5)بعد از نماز‌های واجب تسبیح حضرت صدیقه طاهره(س) را ترک نکنید! زیرا که آن ذکر کبیره شمرده شده و لااقل بعد از هر نماز یک‌بار بگویید و اگر توانستید دو یا سه بار بگویید بهتر است.

6) از لوازم مهم، دعا برای فرج حضرت حجت بقیه الله الأعظم است در قنوت نماز وتر، و از آن گذشته در هر روز، و در جمیع دعاها برای حضرت دعا کنید. 

7) زیارت جامعه را روز‌های جمعه به‌جای آورید! مقصود، زیارت جامعه معروف است: زیارت جامعه کبیره. 
8) قرآن که می‌خوانید، در این سه ماه از یک جزء کمتر نباشد، در هر روز یک جزء. 

9) زیارت و دیدار برادران خود را زیاد کنید! (مقصود رفقای طریق هستند) خیلی آنها را زیارت کنید و ببینید؛ زیرا اینها هستند برادران طریقی شما که در طریق و عقبات نفس و تنگنا ها که انسان گیر می‌کند، کمک انسان می‌کنند و نجات می‌دهند.
10)زیارت قبور کنید نه هر روز بلکه کم‌کم و گاه‌گاهی، (هفته‌ای یک مرتبه خوب است) و در روز زیارت کنید نه در شب. 
ما را چه کار با دنیا؟! ما را چه کار با اسم دنیا؟! این دنیا ما را گول زد و فریفت و ما را به پستی و ذلت گرایید، مقام ما را پائین آورد و پست کرد، دنیا مال ما نیست، دنیا را ول کنید و بسپارید به دست آنها که دنبال آن هستند و به کسانی که اهل دنیا هستند بدهید. 

به‌به! خوشا به حال کسانی و آن مردانی که بدن‌های آنها در این عالم خاک است و قلوب آنها در عالم لاهوت است و [در] عالم عز و جلال پروردگار است! این افراد هستند که از جهت عدد اقل هستند و خیلی عددشان کم است، امّا قوتشان و جانشان و روحشان خیلی زیاد است، از جهت عددشان کم، ولی از جهت مددیت و اصالت، اکثریت عالم هستند. من می‌گویم آنچه را شما می‌شنوید و استغفار می‌کنم برای پروردگار. 

مرحوم علامه طهرانی در پایان این سخنان و در توضیحاتی تکمیلی آورده‌اند که: این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام می‌دهند. البته این اعمال را در حد امکان انجام دهید، هر کسی که نمی‌تواند هر روز را روزه بگیرد حتی‌الإمکان پنج روز از رجب و ده روز از شعبان را بگیرد؛ خلاصه به حسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگیرد. ( دنیا یعنی نزدیک ترین چیز نسبت به ما. دنیا کوه و دشت نیست، بلکه دنیا خود ماهستیم.  آنچه دنیاست در درون خود ماست و گرنه کوه و دشت آیات است و اتفاقا آنچه بیرون ماست از ما بسیار دور است. دنیا برای یکی دلبستگی به ثروت است، ِیکی به بچه، زن، ریاست .... خلیفه دوم در ظاهر از زاهد ترین به شمار می آمد. این در حالیست که زهد صفت قلب است، نه جسد. لباس وو فرش پاره که نشان زهد نیست.او تارک دنیا برای دنیایی بزرگ تر یعنی ریاست بود. سلیمان نبی و داود نبی علیهما سلام با وجود حشمت بسیار أزهد زمان خویش در واقع بودند. حصیر ممی بافتند و می فروختند و نان جو می خریدند و می خوردند. اینها ظاهر و باطن شان یکی بود.

حکومت امیر المونین هم دومی نداشت، قسمت هایی از دو امپراتوری بزرگ آن زمان یعنی ایران و روم، تحت پرچم حکومت او بود. اما او فرمود: این دنیای شما از آب بینی بُز و استخوان خوک در دست جزامی در نزد من پست تر است. ایشان وقتی به درخواست مردم حاکمیت ظاهری را پذیرفتند ابدا بدر بازگرداندن فدک غصب شده که ملک حضرت زهرا سلام الله علیها بود اقدام نکردند. این حقیقت زهد است.

شخصی در امریکا شیعه شده بود. می گفت قبل از آنکه مسلمان شوم، روزی در مواد خریداری شده ام یک تکه کاغذ دیدم که نوشته هایش بسیار نظرم را به خود جلب کرد و دوست داشتم که تمام آن نوشته و احیانا کتاب را به دست آورم. آن نوشته فرازی از نهج البلاغه بود و پس از آن که فهمیدم تهج البلاغه کتاب بالینی من شد تا اینکه شیعه شدم. آن جمله که مرا متحول کرد این بود: به خدا اگر تمام عالم را به من بدهند تا پر کاهی از دهان مورچه ای به جور بستانم، چنین نخواهم کرد.

رفقا! اگر به پای امانت برسیم اکثر ما نمی مانیم. آیا قبل و بعد از پست و مقام گرفتن ها یکی هستیم؟ این همان علی است که در نخلستان ها بیل می زد و کسی سلامش نمی کرد. ایشان وقتی حاکم شدند به شهری رفتند و عده ای به دنبالشان راه افتادند. فرمودند با من کاری دارید؟ گفتند نه. فرمودند: برگردید که این کار هم مرا فاسد می کند و هم شما را ذلیل می کند.

حالا بیایید صادقانه حال خودمان را با میزان روز حساب بسنجیم. این ماه، ماه امیر المومنین است و باید بیش از پیش به ایشان توجه داشته باشیم چرا که هر که هر چه گرفت ازایشان گرفته است.)

قرائت قرآن در شب، علی حد القدره؛ اگر می‌توانی نخواب و اگر کسی نمی‌تواند همه شب را نخوابد «علَی صَبٍّ»‌ باشد؛ صبّ یعنی جگرسوخته، بیدارخوابی کند، شب زود بخوابد و سعی کند بیدارخواب کند، طوری که بدن استراحت خود را بگیرد.( باید در نظر داشته باشیم که بدن مرکب ماست و نباید خرابش کنیم البته این خراب نکردن هم نباید بهانه ای باشد که کم کاری کنیم.) 
خود مرحوم قاضی اول شب می‌خوابیدند، بعد نماز می‌خواندند و بعد می‌خوابیدند و باز نماز می‌خواندند، همین طور تا دو ساعت به اذان که دیگر نمی‌‌خوابیدند؛ مرحوم آخوند سه ساعت به اذان صبح بیدار بودند؛ اگر نافله شب را به‌جا نیاورید، فائده ندارد و عرفان معنی ندارد؛ عرفان به عمل است نه به گفتن!  ( با حرف هیچ حرکتی حاصل نمی شود. دارایی اصلی ما آنچه است که در قلب ماست. خواجه عبد الله انصاری فرموده: الهی دارایی مهم است و نه دانایی.

نگران آنچه بلد نیستیم نباشیم، نگران دانسته هایمان باشیم که چه اندازه به آنها عمل کرده ایم.

 

حکمت ابتلاء

بلا برای آن است که ما به درون خود پی ببریم و قدم در اصلاح آن بگذاریم. درون ما مثل حوضچه ای آرام است که ظاهرا تمیز است اما وقتی بهمش زدند تمام لجن ها و جلبک ها بالا می آید: وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین: و بى‏تردید شما را به چیزى اندک از ترس و گرسنگى و کاهش بخشى از اموال و کسان و محصولات [نباتى یا ثمرات باغ زندگى از زن و فرزند] آزمایش مى‏کنیم. و صبرکنندگان را بشارت ده( بقره/ 155)

یکی از بهترین جاهایی که می توان عیار خود را سنجید کرد همین ابتلا هاست. ببینیم در بلاها چه کردیم. شیطان اگر در آن سجده های طولانی خود را محاسبه می کرد و کبر مخفی و در عین حال عظیم خود را می دید در ابتلاء سجده به انسان شکست نمی خورد. باید قبل از طوفان خود را محاسبه و اصلاح کنیم.

 

پایه حرکت های انسانی

کار های یک انسان باید از غریزی بودن به سمت خودآگاه برود. هرچه در غریزه بمانیم در حیوانیت مانده ایم. خودآگاهی، خداآگاهی و هستی آگاهی پایه های حرکت های انسانی اند. در یکی از ادعیه آمده: خدایا پناه می برم به کاری که در ابتدا برای تو شروع شد و سپس آلوده به اغراض شخصی شد که چنین فردی خسر الدنیا و الآخره می شود.

 

نکته ای در خسارن دنیا وآخرت

نباید گمان کنیم که خسر الدنیا یعنی کسی که در دنیا فقیر بود. با این تعریف افرادی مثل فرعون خسر الآخره فقط هستند. بلکه فقر و غنی جهنمی خسر الدنیا والآخره اند. هیزم جهنم خود افرادند: وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا: ولى منحرفان هیزم دوزخ‏اند(جن/15) از طرفی کبریت و آتش زنه آن هم خودشانند: فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی‏ وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرین:  پس بترسید از آتشى که آتش افروزش مردمانند و سنگها که مهیا شده  براى کافران( بقره/ 24)

خداوند با همه ما از در رحمت وارد شود. نوشیدنی که به جهنمی می دهند از شدت گرمایش وقتی به صورتش نزدیک می کنند تمام صورتش می سوزد و آب می شود: إِنْ یَسْتَغیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقا:  اگر [از شدت تشنگى‏] استغاثه کنند با آبى چون مس گداخته که چهره‏ها را بریان مى‏کند [به استغاثه آنان‏] جواب گویند، بد آشامیدنى و بد جایگاهى است. ( کهف/ 29)

انشا الله در مسیر ملاقاتمان با خدا تنها با جمالش مواجه شویم.

الحمد لله ربّ العالمین

حاشیه اسلیمی

سخنرانی حجت الاسلام نخاولی در جلسه سیر و سلوک قرآنی

مورخ 4 اردیبهشت 1393

دریافت فایل صوتی با حجم 13 مگابایت


در این زمینه بخوانید:

- معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

- سیر و سلوک قرآنی | ولایت امیرالمؤمنین و اهل بیت، باب ورود به دین

- سیر و سلوک قرآنی | جاده توفیق باز است

- سیر و سلوک قرآنی | در قیامت از چه می پرسند؟

- سیر و سلوک قرآنی | قیامت؛ تجلی خدا با اسم "الباطن"

سی روز، سی گفتار | سی‌ام (آخر): روح بندگی

پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۳۴ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز سی‌ام (آخر): روح بندگی

                                     

جسم انسان بدون ورزش، ضعیف و لاغر و بى‌قدرت خواهد بود. هرکسى باشید، هرچه بنیه قوى و نیرومند داشته باشید، اگر ورزش نکردید و خوردید و خوابیدید، بدن ضعیف مى‌ماند؛ شکى در این نیست. همچنانى که اگر ورزش نکنید، بدن شما آن رشد لازم را نمى‌کند، زیبایی‌هایى هم دارد که ورزش آن‌ها را آشکار خواهد کرد؛ بدون ورزش نمى‌شود. روح شما هم عیناً همین‌طور است. بدون ورزش، بدون تمرین و ریاضت، ممکن نیست شما قوى بشوید. اى بسا انسان‌هایى هستند با جسم‌هاى نیرومند و زیبا، ولى با روح‌هایى لاغر، زشت، ناتوان و ضعیف؛ این به درد نمى‌خورد. تمام عبادات براى این است که ما ورزش کنیم، تربیت بشویم و پیش برویم.

متن کامل در ادامه مطلب

سی روز، سی گفتار | بیست و نهم: وداع...

چهارشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۹ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز بیست و نهم: وداع...

                                        

«السّلام علیک یا شهر اللَّه الأکبر»؛ بدرود اى بزرگترین ماه خدا و اى جشن اولیاء خدا. «السّلام علیک یا أکرم مصحوب من الأوقات»؛ بدرود اى شریف‌ترین و عزیزترین مصاحب از وقت‌ها و زمان‌ها و اى بهترین ماه از لحاظ روزها و ساعت‌ها. «السّلام علیک من شهر قربت فیه الآمال»؛ بدرود اى ماهى که آرزوها در آن به ما نزدیک شد؛ یعنى ما با تلاش خودمان، تلاش مضاعفان، به آمال و آرزوهاى حقیقى و انسانى خودمان نزدیک شدیم.

به همین ترتیب با این جملات و کلمات، امام سجاد این ماه مبارک را بدرود مى‌گوید و از لیلةالقدر و از دعا و از قرآن و از مغفرت در این ماه به گرمى و مشتاقانه حرف مى‌زند و بعد از خداى متعال درخواست مى‌کند که: خدایا آنچه را که در این ماه به ما رسیده، براى ما نگه دار؛ و آنچه را که ما از این ماه به‌دست نیاوردیم، این محرومیت ما را به‌عنوان یک نقص، به‌عنوان یک ضعف، مورد ترحم خودت قرار بده و براى ما جبران کن. و بعد امام سجاد آرزو مى‌کند که یک‌بار دیگر این ماه برگردد.

متن کامل در ادامه مطلب

سی روز، سی گفتار | بیست و هشتم: نسخه عشق

سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۵ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز بیست و هشتم: نسخه عشق

                                    

قال اللَّه الحکیم. «قل ما یعبوا بکم ربّى لولا دعاؤکم».
در بینش اسلامى بشر به تذکر و توجه دائمى احتیاج دارد؛ چون بنا بر این بینش بشر یک مسافر و تلاشگر است که اگر از این حرکت و تلاشى که برعهده اوست غافل بماند و درنگ بکند، از رسیدن به منزل مقصود باز خواهد ماند و اگر دائماً تلاش بکند و خوب تلاش بکند، در پایان وقت که پایان عمر اوست، به مقصود دست خواهد یافت و آن مقصود عبارت است از کمال و تعالى روحى که اثرش را در زندگى بعد از مرگ خواهد داد؛ همه‌چیز مقدمه این است و زندگى پس از مرگ در بینش اسلامى زندگى حقیقى است. ما البته امروز نمى‌توانیم آن زندگى و آن دوران را در ذهن خودمان تصور کنیم، ولى جهان‌بینى اسلامى به ما این‌طور مى‌آموزد که ما در این دوره که اسمش زندگى دنیاست، در یک زندگى نیم‌بند قرار داریم؛ «و إنّ الدّار الآخرة لهى الحیوان»؛ زندگى آن‌جاست؛ وقتى رفتیم، خواهیم دید. در آن زندگى سعادت، خوشى و خوشبختى بسته به تلاشى است که ما این‌جا خواهیم کرد. پس اگر از این تلاش غفلت کردیم، فراموش کردیم و تنبلى کردیم، ناگهان چشم باز مى‌کنیم و خودمان را در آن نشئه مى‌بینیم؛ در حالى که دستمان خالى است.

متن کامل در ادامه مطلب

سی روز، سی گفتار | بیست و ششم: مثل بهار

يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۳۶ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز بیست و ششم: مثل بهار

                                        

مثل بهار...
بدون کمک خدا، هیچ عزت و هیچ سعادتى نصیب هیچ فرد و ملتى نخواهد شد؛ و کمک الهى هم یک زمینه‌ها و یک موجباتى دارد؛ کما این‌که در دعا عرض مى‌کنیم: «أللّهم إنّى أسئلک موجبات رحمتک»... باید حرکت کنیم و این حرکت را با نیت الهى و با نیت قربت همراه کنیم و بدانیم که در آن صورت، دستگیرى خدا و تفضلات الهى حتمى است. حالا ماه رمضان، فرصت مناسبى است؛ چون «لعلّکم تتّقون»؛ اصلاً خداى متعال روزه را با این هدف مقرر فرموده است؛ لااقل یکى از اهداف واجب شدن روزه در این ماه -که شاخصه مهم این ماه است- همین تحصیل تقواست. در این دعاى روزانه، بعد از نمازها مى‌خوانیم: «و هذا شهر عظّمته و کرّمته و شرّفته و فضّلته على الشّهور»؛ خداى متعال این ماه را بر ماه‌هاى دیگر، فضیلت داده است. یکى از چیزهایى که این ماه را فضیلت داده، همین «روزه» است؛ یکى از چیزها «نزول قرآن» است؛ یکى از چیزها «شب قدر» است؛ که این‌ها در همین دعا به عنوان شاخصه‌هاى این ماه ذکر شده است. این ظرف مساعدى براى رشد و نموّ ماست؛ مثل بهار می‌ماند؛ همچنانى که هر کدام از فصول سال، براى تحرکات عالم طبیعت، یک اقتضاى طبیعى دارند، همین‌طور فصولى از سال، مقطع‌هایى از روزها و شب‌ها و هفته‌ها و ماه‌ها، یک اقتضائاتى براى رشد و نموّ و تحرک معنوى و باطنى انسان‌ها و تعالى آن‌ها دارند. شب جمعه یک خصوصیتى دارد؛ روز جمعه یک خصوصیتى دارد. از این ساعات، تعجب هم نباید کرد؛ همچنانى که در طبیعت مادى یک خصوصیتى دارند، در این طبیعت معنوى، در روح انسان، در تعالى انسان، در قبول اعمال و در تأثیر اعمال عبادى هم یک خصوصیاتى دارند؛ همان‌طور که عرض کردیم مثل روز جمعه، شب نیمه شعبان و اوقاتى که به‌خصوص از طرف شرع مقدس معین شده است؛ «ایاماً معدودات» که درباره ماه رمضان است یا ایام ذى‌حجه و از این قبیل. انتخاب این روزها تصادفى نیست؛ که حالا ماه رمضان از لحاظ طبیعت و تأثیر با ماه رجب یا ماه ذى‌قعده یکسان باشد؛ نه، یک خصوصیتى دارد؛ مثل همان خصوصیت فصول که عرض کردیم. از این استفاده کنید.

متن کامل در ادامه مطلب

سی روز، سی گفتار | بیست و پنجم: بینش و بایدها

شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۱۲ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز بیست و پنجم: بینش و بایدها

                                   

به‌طور کلى وظایفى برعهده ماست؛ هم ما به عنوان دولت و حکومت، هم ما به عنوان یک فرد مسلمان. اما این وظایف یک مبناى فکرى دارد. خصوصیت تفکر اسلامى و مکتب اسلامى و دینى این است. اگر از این بحث مى‌کنیم که باید آزادى باشد یا انتخاب و اختیار در جامعه براى مردم وجود داشته باشد یا هر یک از سیاست‌هاى عمومى و کلى را مورد بحث قرار مى‌دهیم، براى هر کدام از این‌ها مبنایى وجود دارد. اگر از ما بپرسند چرا مردم باید حق رأى داشته باشند، یک استدلال فکرى و منطقى پشت سرش وجود دارد؛ معلوم است چرا. همه آنچه که در زمینه برنامه‌ریزی‌ها، خطوط اصلى برنامه‌ها را تشکیل مى‌دهد، یک سر این برنامه‌هاى اصلى وصل است به آبشخور اندیشه اسلامى، جهان‌بینى اسلامى، تلقّى و برداشت اسلامى؛ که این ایمان ماست، اعتقاد ماست، دین ماست؛ بر اساس آن برداشت و آن تلقى است که وظایف خودمان را مشخص مى‌کنیم و مى‌خواهیم به آن‌ها عمل کنیم. آن مبناى فکرى چیست؟ به‌طور کوتاه و خلاصه از این‌جا باید شروع کنیم و ببینیم که آن خطوط اصلىِ تلقى و بینش اسلام از کائنات، از عالم و از انسان چیست. البته این مخصوص اسلام هم نیست. همه ادیان -اگر تحریف نشده باشند- در مبناى صحیح و ریشه اصلىِ خودشان همین بینش را دارند. اسلامِ سالم و دست نخورده و متکى به منابع متقن، در اختیار ماست. بقیه ادیان ممکن است این خصوصیات را نداشته باشند.

متن کامل در ادامه مطلب

سی روز، سی گفتار | بیست و چهارم: یادِ معاد

شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۰۸ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز بیست و چهارم: یادِ معاد

                                     

قال اللَّه الحکیم فى کتابه: «یا أیها الّذین آمنوا اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و لا تبطلوا أعمالکم».

حدیث صحیح معتبر از پیغمبر اکرم صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم این است: «الصّوم جنّة من النّار»؛ روزه، سپر آتش است. از طرق اهل سنت هم همین مضمون با الفاظ مختلف نقل شده است؛ از جمله این لفظ: «الصّیام جنّة العبد المؤمن یوم القیامة کما یقى أحدکم سلاحه فى الدّنیا»؛ همچنان‌که شما در دنیا با سلاح و وسیله دفاعىِ خودتان از خود دفاع مى‌کنید، در آخرت هم به‌وسیله روزه از خودتان در مقابل تعرض آتش دوزخ دفاع مى‌کنید.

متن کامل در ادامه مطلب

وب سایت گفتمان برتر


روز بیست و یکم: برنامه تربیتی امیرمؤمنان

                                   

براى این‌که از امیرالمؤمنین درس بگیریم، یک بُعد از ابعاد فعالیت همه‌جانبه امیرالمؤمنین را عرض می‌کنم و آن بُعد تربیت اخلاقى است. آن روزى که امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام در جامعه اسلامىِ آن روز بر سر کار آمد، وضع امت مسلمان با آن روزى که پیغمبر اکرم از دنیا رفت، تفاوت زیادى کرده بود. این بیست و پنج سال فاصله بین رحلت پیغمبر اکرم و آمدن امیرالمؤمنین بر سر کار، حوادث زیادى اتفاق افتاده بود که این حوادث بر روى ذهن و فکر و اخلاق و عمل جامعه اسلامى اثر گذاشته بود و بعد، این نظام و این جامعه را امیرالمؤمنین تحویل گرفت.

نزدیک پنج سال امیرالمؤمنین در آن کشور بزرگ اسلامى حکومت کرد. این پنج سال، هر روزش حاوى یک درس است. یکى از کارهاى مستمر امیرالمؤمنین پرداختن به تربیت اخلاقى آن مردم است. همه انحراف‌هائى که در جامعه پیش مى‌آید، برگشتش و ریشه‌اش در اخلاقیات ماست. اخلاق انسان، خصوصیات و خصال اخلاقى انسان‌ها، عمل آن‌ها را جهت می‌دهد و ترسیم می‌کند. اگر ما در یک جامعه‌اى یا در سطح دنیا کج‌رفتارى‌هائى را مشاهده می‌کنیم، باید ریشه آن‌ها را در خُلقیات ناپسند ملاحظه کنیم. این حقیقت، امیرالمؤمنین را به بیان یک حقیقت مهم‌ترى وادار می‌کند و آن حقیقتِ بالاتر این است که اغلب این خصال باطل و مضر در انسان‌ها، برمی‌گردد به دنیاطلبى. لذا امیرالمؤمنین می‌فرماید: «الدّنیا رأس کلّ خطیئة»؛ دنیاطلبى ریشه و مرکز اصلى همه خطاهاى ماست که در زندگى جمعى ما، در زندگى فردى ما، این خطاها اثر می‌گذارد. خوب، معناى دنیاطلبى چیست؟ دنیا چیست؟

متن کامل در ادامه مطلب

سی روز، سی گفتار | بیستم: فرصت قدر

يكشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۵۹ ب.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز بیستم: فرصت قدر


بنده وقتى اعمالى را که در ماه رمضان از سوى شارع مقدّس مورد اهتمام است، ملاحظه مى‌کنم -یعنى روزه ماه رمضان، تلاوت قرآن مجید، خواندن دعاهاى مأثور و توسّلاتى که به ذیل عنایات حضرت بارى‌تعالى وجود دارد- مى‌بینم در میان این چهار عنصر بسیار مهم که روزه ماه رمضان، واجب هم هست، آنچه براى ما خیلى اهمیت دارد، استغفار است؛ طلب مغفرت، طلب گذشت از سوى پروردگار عالم نسبت به آنچه از روى قصور، از روى جهالت و خداى نکرده از روى تقصیر، از ما سر زده است...

قصد ندارم که مجّدداً درباره استغفار، به عنوان یک بحث فکرى یا یک بحث قرآنى و حدیثى صحبت کنم؛ بلکه مى‌خواهم به مناسبت نزدیکى لیالى مبارکه قدر -این شب‌هاى عزیز و بسیار مهم- مسأله استغفار را یادآورى کنم.

متن کامل در ادامه مطلب


مطالب مرتبط:

سی روز، سی گفتار | نوزدهم: ساعت های کیمیایی

سی روز، سی گفتار | هجدهم: وعده‌ی الهی

سی روز، سی گفتار | هفدهم: شناخت و خاکساری

سی روز، سی گفتار | شانزدهم: دعا و خواستن

سی روز، سی گفتار | نوزدهم: ساعت‌های کیمیایی

شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۴۲ ب.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز نوزدهم: ساعت‌های کیمیایی

                            

این ماه، ماه ضیافت الهى است. پذیرایى خداوند از بندگان خود در این ماه -که یک پذیرایى معنوى است- عبارت است از گشودن درهاى رحمت و مغفرت و مضاعف کردن اجر و ثواب اعمال خیرى که بندگان در این ماه انجام مى‌دهند. روزه ماه رمضان هم یکى از مواد همین ضیافت عظیم الهى است که مایه تصفیه روح انسان و ایجاد زمینه طهارت قلبى روزه‌دار است. امام سجاد علیه‌السّلام در خطبه‌اى فرمود: «شهر الطّهور و شهر التمحیص»؛ رمضان، ماه پاک شدن و طهارت قلب و ماه مغفرت است؛ چون خداى متعال استغفار را در این ماه بیش از دیگر ایام سال مورد لطف و عنایت خود قرار مى‌دهد. لذا در یک روایت وارد شده است که «فمن لم یغفر له فى رمضان ففى أىّ شهر یغفر له»؛ اگر کسى در ماه رمضان -که درهاى رحمت و مغفرت الهى به روى انسان‌ها گشوده است- نتواند به مغفرت و رحمت الهى دست پیدا کند، پس کِى چنین توفیقى نصیب او خواهد شد؟

متن کامل در ادامه مطلب


مطالب مرتبط:

سی روز، سی گفتار | هجدهم: وعده‌ی الهی

سی روز، سی گفتار | هفدهم: شناخت و خاکساری

سی روز، سی گفتار | شانزدهم: دعا و خواستن

سی روز، سی گفتار | پانزدهم: نماد بندگی