سی روز، سی گفتار | بیست و ششم: مثل بهار :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

سی روز، سی گفتار | بیست و ششم: مثل بهار

يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۳۶ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز بیست و ششم: مثل بهار

                                        

مثل بهار...
بدون کمک خدا، هیچ عزت و هیچ سعادتى نصیب هیچ فرد و ملتى نخواهد شد؛ و کمک الهى هم یک زمینه‌ها و یک موجباتى دارد؛ کما این‌که در دعا عرض مى‌کنیم: «أللّهم إنّى أسئلک موجبات رحمتک»... باید حرکت کنیم و این حرکت را با نیت الهى و با نیت قربت همراه کنیم و بدانیم که در آن صورت، دستگیرى خدا و تفضلات الهى حتمى است. حالا ماه رمضان، فرصت مناسبى است؛ چون «لعلّکم تتّقون»؛ اصلاً خداى متعال روزه را با این هدف مقرر فرموده است؛ لااقل یکى از اهداف واجب شدن روزه در این ماه -که شاخصه مهم این ماه است- همین تحصیل تقواست. در این دعاى روزانه، بعد از نمازها مى‌خوانیم: «و هذا شهر عظّمته و کرّمته و شرّفته و فضّلته على الشّهور»؛ خداى متعال این ماه را بر ماه‌هاى دیگر، فضیلت داده است. یکى از چیزهایى که این ماه را فضیلت داده، همین «روزه» است؛ یکى از چیزها «نزول قرآن» است؛ یکى از چیزها «شب قدر» است؛ که این‌ها در همین دعا به عنوان شاخصه‌هاى این ماه ذکر شده است. این ظرف مساعدى براى رشد و نموّ ماست؛ مثل بهار می‌ماند؛ همچنانى که هر کدام از فصول سال، براى تحرکات عالم طبیعت، یک اقتضاى طبیعى دارند، همین‌طور فصولى از سال، مقطع‌هایى از روزها و شب‌ها و هفته‌ها و ماه‌ها، یک اقتضائاتى براى رشد و نموّ و تحرک معنوى و باطنى انسان‌ها و تعالى آن‌ها دارند. شب جمعه یک خصوصیتى دارد؛ روز جمعه یک خصوصیتى دارد. از این ساعات، تعجب هم نباید کرد؛ همچنانى که در طبیعت مادى یک خصوصیتى دارند، در این طبیعت معنوى، در روح انسان، در تعالى انسان، در قبول اعمال و در تأثیر اعمال عبادى هم یک خصوصیاتى دارند؛ همان‌طور که عرض کردیم مثل روز جمعه، شب نیمه شعبان و اوقاتى که به‌خصوص از طرف شرع مقدس معین شده است؛ «ایاماً معدودات» که درباره ماه رمضان است یا ایام ذى‌حجه و از این قبیل. انتخاب این روزها تصادفى نیست؛ که حالا ماه رمضان از لحاظ طبیعت و تأثیر با ماه رجب یا ماه ذى‌قعده یکسان باشد؛ نه، یک خصوصیتى دارد؛ مثل همان خصوصیت فصول که عرض کردیم. از این استفاده کنید.

در یک روایتى هست که نبى مکرّم اسلام صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم در آستانه ماه رمضان خطاب به مردم فرمودند: «سبحان‌اللَّه! ماذا تستقبلون و ماذا یستقبلکم»؛ شما به استقبال چه دارید می‌روید! و چه به استقبال شما دارد می‌آید! این همان تجلیل ماه رمضان با این زبان است. چشم حقیقت‌بین و باطن‌نگر نبى مکرم برکات ماه رمضان را مى‌بیند. روزه یک فرصت است، با همین آثار و برکاتى که درباره روزه شنیده‌اید و می‌دانید.


 
روزه جسم، روزه جان
یک روایتى از امیرالمؤمنین علیه‌الصّلوةوالسّلام هست که روزه را به روزه جسم و روزه جان تقسیم می‌کند. درباره روزه جسم می‌فرماید: «صوم الجسد الإمساک عن الأغذیه بإرادة و اختیار»؛ روزه جسم این است که انسان خوراکی‌ها را با اراده و اختیار خود مصرف نمی‌کند؛ «خوفاً من العقاب و رغبة فى الثواب و الأجر»؛ با این انگیزه، انسان از غذا اجتناب می‌کند. این روزه جسم است. اما روزه جان: «و صوم النفس إمساک الحواس الخمس عن سائر المآثم»؛ این روزه جان است که حواس پنج‌گانه را از همه گناهان ممنوع کنید و امساک بدهید. «و خلوّ القلب من جمیع اسباب الشرّ»؛ دل را از اسباب و موجبات شر خالى کنید؛ این روزه جان است. حالا اسباب شر چیست؟ امساک از گناهان حواس خمس، براى کسى که اراده امساک داشته باشد، آسان است؛ این‌که دست، چشم، گوش و زبان انسان مرتکب گناه نشود؛ لیکن آن امساکِ خُلوّ قلب از اسباب الشر، خیلى سخت است؛ این سخت‌تر است و تمرین و مجاهدت می‌خواهد.

و دوستان عزیز! من و شما مخاطبان این دستوریم؛ این مجاهدت، بر عهده ماست؛ واقعاً تأثیر گناهى که از ما سر می‌زند، با گناهى که از یک انسان معمولى -که در جامعه مسؤولیتى ندارد- سر می‌زند، تفاوت می‌کند. باید هم نسبت به گناه قلبى و هم گناه‌هاى شخصى، خیلى مراقب باشیم. گناه اسباب شرّ، «حسد»، «حرص» -حرص به دنیا، حرص به جمع مال، افزون‌خواهى دنیوى- «بدخواهى نسبت به دیگران» -بددلى، بدخواهى، سوءظن- «نخوت و کبر» -خودبرتربینى، دیگران را کوچک دانستن، تحقیر کردن، مردم را حقیر شمردن- است. این شُرورى که در عالم به‌وجود می‌آید، از همین چیزها به‌وجود می‌آید. در انسان‌هایى، نخوت آن‌ها، کبر آن‌ها، حرص آن‌ها، حسد آن‌ها، بخل آن‌ها و شهوت‌خواهى‌شان، آن‌ها را به حرکاتى وادار می‌کند که تأثیر عمیق این حرکات در آغاز راه، خیلى به نظر نمی‌رسد، لیکن به‌تدریج که پیش می‌رود، به فاجعه‌هاى انسانى و تاریخى تبدیل می‌شود که می‌ماند. وقتى این فجایع بزرگ تاریخى را نگاه می‌کنیم و به‌طرف سرچشمه این مفاسد می‌گردیم، می‌رسیم به چنین خصوصیاتى که در یک انسان و در یک شخص وجود دارد: افزون‌خواهى، حرص، بخل و شهوتى در یک انسان و در یک مجموعه انسانى وجود دارد؛ که منشأ همه ابعاد این فاجعه بزرگ شده است. «ریاکارى» و نقطه مقابل آن، «بى‌مبالاتى، پرده‌درى» هم از اسباب شر است. این‌ها چیزهایى است که انسان باید دلش را از آن‌ها خالى کند. ماه رمضان، ماه تمرین و تربیت ما براى این چیزهاست. ما باید در این راه قدم بگذاریم و حرکت کنیم.

 
گناهان ویژه!
این بارى که بر دوش مجموعه مسؤولان گذاشته شده است، بار سنگینى است و البته بسیار مسؤولیت پُرافتخار. نظام جمهورى اسلامى، نظامى است که می‌خواهد سعادت مجموعه‌هاى انسانى را با همان پیامى که پیغمبران در طول تاریخ نبوت‌ها آورده‌اند و به بشر رسانده‌اند، تأمین کند؛ و عملاً دارد پیام پیامبران را در مقابل پیام طواغیت عالَم تصدیق می‌کند. طواغیت امروز هم هستند و بر این‌ها گران می‌آید و مقابله و معارضه می‌کنند. راه پیروزى در این چالش و رویارویى هم جز «ایستادگىِ همراه با ایمان و باورِ به خود و باورِ به راه خود» نیست؛ باید راه را باور داشته باشیم: «آمن الرّسول بما انزل إلیه من ربّه و المؤمنون کلّ آمن باللَّه»؛ یعنى آحاد مؤمنینِ به این راه، دست به دست هم بدهند و ایستادگى کنند؛ ایستادگى نشان بدهند. این راه پیشرفت و پیروزى است. اگر این کار را بکنند، پیروزى قطعى است. ما این را در طول این سال‌ها تجربه کرده‌ایم. در میدان‌هاى گوناگون، آن‌جایى که حرف خودمان را باور داشته‌ایم و پاى آن حرف ایستاده‌ایم، آن‌جا پیش رفته‌ایم. در دفاع مقدس همین پیش آمد؛ در حفظ اساس این نظام مقدس، همین پیش آمده؛ در پیشرفت روزبه‌روز، بلکه ساعت به ساعتِ کشور در زمینه‌هاى مختلف، همین پیش آمده است. امروز شاخص‌هاى پیشرفت و توسعه را که ما در کشورمان نگاه کنیم و با اول انقلاب مقایسه کنیم، اصلاً قابل مقایسه نیست. آن روز حدس هم نمی‌شد زد که با وجود آن مشکلاتى که سر راه هست، بشود به این نقطه رسید؛ اما به توفیق الهى رسیدیم. این بر اثر ایستادگى همراه با باور بود؛ و راهش همین است. اگر مسؤولان کوتاهى کنند، این جزو گناهانى است که تأثیرش نه فقط براى اشخاص خودشان، بلکه براى ملت، تأثیر مخربى خواهد بود.

گناهان مسؤولان! علاوه بر گناهان شخصى آحاد مردم، یک سیاهه‌اى از گناهان است که مخصوص مسؤولان است و یکى از آن‌ها همین است: «کوتاهى کردن»؛ کارى را که می‌توان انجام داد و می‌باید انجام داد، انجام ندادن. از جمله «دست‌درازى به اموال عمومى»، جزو گناهان من و شماست؛ یعنى من و شما هستیم که می‌توانیم مرتکب این گناه بشویم اما آحاد مردم نمی‌توانند. تأثیرش هم نسبت به سرقتى که فلان آدم معمولى ممکن است بکند، به‌مراتب بیشتر و مضاعف است. «کُند کردن حرکت عمومى کشور با ایجاد یأس» یکى دیگر از گناهان ماست. مردم را مأیوس کنیم، نیروى محرکه را مأیوس کنیم و افق را در چشم آن کسانى که بایستى با شوق و امید جلو بروند، تیره و تار نشان بدهیم؛ این کُند کردن حرکت مردم است؛ این گناه بزرگى است. یکى از چیزهایى که حرکت کشور را کُند می‌کند، تفرقه، اختلاف و دست به گریبان شدن است؛ این ایجاد اختلاف یا دامن زدن به اختلاف، جزو گناهان مخصوص طبقه ماها مجموعه مسؤولان و سیاست‌مدارها است. یا فساد اقتصادى؛ چه دست داشتن در فساد اقتصادى، چه چشم بستن بر فساد اقتصادى، چیزهایى است که حرکت عمومى کشور را کُند می‌کند. فساد اقتصادى هم خودش یک کُندکننده است، از جهت این‌که فساد است و مسأله مالیه عمومى کشور را دچار مشکل می‌کند، هم انعکاسش در ذهن مردم از جهت دیگرى موجب فساد است که ناامیدى ایجاد می‌کند؛ لذا چه شرکت داشتن در یک فساد -العیاذباللَّه و خداى نخواسته- چه دیدن و چشم بستن بر یک فساد یا کشاندن مردم به فساد؛ نوع ادبیات، نوع حرف و کارى که مردم را نسبت به مسائل مفسدانه جَرى و گستاخ کند -چه فساد مالى، چه فساد امور جنسى و امثال این‌ها- کُند کردن حرکت کشور است و این‌ها گناهان ماست.

 
فکر قیامت
ما باید مراقب باشیم؛ «لعلّکم تتّقون»؛ یعنى تقوا داشته باشید. مکرر عرض کرده‌ایم که تقوا، یعنى مواظب خود بودن. تقوا یعنى مراقب خودتان باشید و با چشم باز خودتان را زیر نظر بگیرید که دست از پا خطا نکنید. خیلى اوقات هست که چشم ما به خطاهاى دیگران باز است، نگاه می‌کنیم ببینیم کجا یک اشتباهى، خطایى یا شبه خطایى کردند -که آن را در ذهن خودمان حمل بر خطا بکنیم- اما چشم‌مان به خطاهاى خودمان بسته است؛ این بد است. ما به‌عنوان شخص، به‌عنوان مسؤول، به‌عنوان مدیر -در هر رده‌اى- به اشکالات و خطاهاى خودمان نگاه کنیم. البته این سخت است. براى انسان، تصدیق کردن به خطاى خود، پیدا کردن خطاى خود و محکوم کردن خود، کار آسانى هم نیست؛ اما این کارِ سخت را باید بکنیم. خداى متعال در معرض قیامت، در آن دادگاه سخت و دشوار، یقه ما را خواهد گرفت و از ما سؤال می‌کنند؛ و اگر حالا فکرش را نکنیم، آن‌جا در جواب درمی‌مانیم.

این دعاها و کلمات مأثور ائمه علیهم‌السّلام در این ایام و شب‌ها، یاد دادنِ نوعِ ارتباط ما با خداست که بتوانیم دائم روى خودمان اثر بگذاریم و خودمان را اصلاح کنیم. در دعاى ابوحمزه داریم که: «أللّهم فارحمنى إذا قطعت حجّتى و کلّ عن جوابک لسانى و طاش عند سؤالک إیّاى لُبّى»؛ خدایا! آن لحظه‌اى که در پاسخ به سؤال و مؤاخذه تو دست من از استدلال خالى بماند و نتوانم استدلال بکنم -چرا این اقدام را کردى؟ چرا این اقدام را نکردى؟ حالا از ما سؤال کنند، همین‌طور پشت سر هم محاجه می‌کنیم، استدلال می‌کنیم؛ اما آن‌جا دستمان از استدلال خالى خواهد ماند؛ چون حقایق روشن است؛ آن‌جا دیگر جاى پشتِ‌هم‌اندازى نیست- آن‌جا به من رحم کن؛ چون «و کَلّ عن جوابک لسانى»؛ زبان انسان در مقابل سؤال و مؤاخذه الهى بند می‌آید. «و طاش عند سؤالک ایاى لبّى»؛ و ذهن انسان به هم می‌ریزد. باید فکر آن‌جا را کرد. امروز من و شما در فرصت حیات و در فرصت نفس کشیدن، می‌توانیم؛ و راهش هم همین مراقبت است و مراقبت هم در این ماه حاصل می‌شود و می‌توان این مراقبت را حاصل کرد. این حرف و عرض اصلىِ ماست. البته مخاطبِ درجه یکِ این توصیه‌ها هم خودِ این بنده هستم؛ چون از همه شماها بیشتر احتیاج دارم که این مراقبت را داشته باشم. حالا می‌گوییم، شاید إن‌شاءاللَّه خداى متعال اثرى بگذارد و در این کلمات قرار بدهد؛ تا هم بر دل خود ما اثر کند هم بر دل شما
.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی