مولانا الامام خامنه ای :: گفتمان برتر

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

دغدغه نوشت های یک طلبه ی تمدن گرا

گفتمان برتر

امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتى که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدى خود را به‌طور کامل اثبات کند، عرصه براى آنها تنگ خواهد شد؛ کمااین‌که همین الان هم آنهامى‌بینند در مقابل نظام جمهورى اسلامى کم‌کارى کرده‌اند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایى که دوستان اشاره کردند، نایل آید.گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن،جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم.
در دهه‌ی چهارم انقلاب، گفتمان اصلیِ، پیشرفت و عدالت است؛ پیشرفت در همه‌ی ابعاد علمی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی، و عدالت همه‌جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی.گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشودگفتمان جامعه.این گفتمان را باید همه‌گیر کنید؛ به‌گونه‌یى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید.لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح...
(آیت الله العظمی امام خامنه ای روحی له الفداء)
***
صفحه اختصاصی سایت گفتمان برتر در نرم افزار تلگرام
https://telegram.me/goftemanbartar
شناسه کاربری صفحه:
@goftemanbartar
شناسه کاربری مدیرسایت:
@gofteman

پیوندهای روزانه

۳۶ مطلب با موضوع «دگرنویس :: مولانا الامام خامنه ای» ثبت شده است

سی روز، سی گفتار | چهاردهم: در راه قله‌ها

سه شنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۲۲ ب.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز چهاردهم: در راه قله‌ها

این آیه شریفه یا به تعبیر بهتر این جمله مبارک «استعینوا بالصّبر و الصّلوة» در قرآن -در سوره بقره- در دو جا تکرار شده است: یکى خطاب به اهل کتاب است که می‌فرماید: «و استعینوا بالصّبر و الصّلوة و إنّها لکبیرة إلّا على الخاشعین»؛ یک‌جا هم خطاب به مؤمنین است که می‌فرماید: «یا أیها الّذین امنوا استعینوا بالصّبر و الصّلوة إنّ اللَّه مع الصّابرین».

اولاً پیداست که اهمیت این دو عنصر؛ عنصر صبر و عنصر صلوة مورد توجه است و تأثیر این‌ها در آن چیزى که تشکیل جامعه اسلامى به‌خاطر رسیدن به آن است؛ اهداف والاى جامعه اسلامى. ثانیاً ارتباط این دو -صبر و صلوة- با یکدیگر و ایستادگى و استقامت و ارتباط و اتصال قلبى و روحى با مبدأ آفرینش. این دو تا با هم از مجموعه این آیه -به‌خصوص این بخش مربوط به «یا أیها الّذین امنوا»- به‌دست مى‌آید. قبل از این آیه شریفه، آیه شریفه «فاذکرونى اذکرکم و اشکروا لى و لا تکفرون» بحث ذکر و شکر است. بعد از این آیه شریفه، مسئله جهاد است؛ «و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل اللَّه اموات بل أحیاء و لکن لا تشعرون». بعد از این آیه، این آیات معروف «و لنبلونّکم بشى‌ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرین»، «الّذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا إنّا للَّه و إنّا إلیه راجعون» بعد «اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة» آمده که ارتباط کامل بین این دو عنصر، کاملاً از این آیات مفهوم می‌شود؛ به‌دست مى‌آید. هم خودِ این دو عنصر اهمیت دارد، هم رابطه این‌ها. حالا من بعداً برمی‌گردم به توضیحى درباره صبر و قدرى بیشتر بحث می‌کنم.

متن کامل در ادامه مطلب

سی روز، سی گفتار | سیزدهم: یاد او

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۰ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز سیزدهم: «یاد او»

                                           

قال اللَّه الحکیم فى کتابه: «بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم یا أیها الّذین امنوا اذکروا اللَّه ذکراً کثیراً و سبّحوه بکرة و اصیلاً هو الّذى یصلّى علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظّلمات إلى النّور و کان بالمؤمنین رحیماً. تحیتهم یوم یلقونه سلام و اعدّلهم اجراً کریماً«
خود من هرچه نگاه می‌کنم، مى‌بینم احتیاج دارم به این‌که این آیه شریفه «اذکروا اللَّه ذکراً کثیراً و سبّحوه بکرة و اصیلاً» را تکرار کنم و در آن تدبر کنم و به آن عمل کنم. قیاس به نفس کردم، به نظرم می‌رسد که شما هم و همه‌مان محتاج به این هستیم. می‌فرماید: «یا أیها الّذین امنوا». این بعد از آن است که جامعه ایمانى شکل گرفته و این جامعه آزمون‌هاى بزرگ را از سرگذرانده است. این آیات سوره احزاب است و بعد از سال ششم هجرت نازل شده است؛ یعنى بعد از جنگ بدر و اُحد و جنگ‌هاى متعدد دیگر و بالاخره جنگ احزاب. در یک چنین شرائطى، قرآن به مسلمان‌ها خطاب می‌کند که: «اذکروا اللَّه ذکراً کثیراً»؛ خدا را ذکرِ کثیر کنید. ذکر یعنى یاد. ذکر و یاد در مقابل غفلت و نسیان است. غرق در عوارض و حوادث و پیشامدهاى گوناگون شدن و از مطلب اصلى غفلت کردن؛ این گرفتارى بزرگ ما بنى‌آدم است. می‌خواهند این نباشد. آن‌وقت این یاد هم صِرف یاد کردن و متذکر شدن نیست، ذکر کثیر را از ما خواسته‌اند.

متن کامل در ادامه مطلب

سی روز، سی گفتار | دوازدهم: تقوای امت

يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۴ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز دوازدهم: «تقوای امت»

                                                   

 تقوا در زندگى انسان، فواید زیادى دارد. از جمله این فواید، یکى این است که انسانِ باتقوا مى‌تواند خود را در لغزشگاه‌ها و دست‌اندازهاى زندگى حفظ کند؛ ولى انسان بى‌تقوا، نمى‌تواند. اگر انسان بتواند روح تقوا را -که عبارت است از مراقبت دائم نسبت به خود و توجّه همیشگى در اعمال و حتّى افکار خود و فعل و تَرکى که به انسان منتسب مى‌شود- در خود به‌وجود آورد، نتیجه‌اش این مى‌شود که در امتحانات الهى، سالم مى‌ماند. چون که معناى تقوا عبارت است از توجّه و پاییدن خود؛ مراقبت کردن از خود و تن به غفلت ندادن.

متن کامل در ادامه مطلب

سی روز، سی گفتار | یازدهم: سفره‌ی رمضان

شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۰ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز یازدهم: «سفره‌ی رمضان»

این‌که مى‌گویند ماه رمضان، ماه ضیافت الهى است و سفره ضیافت الهى پهن است، محتویات این سفره چه چیزهایى است؟ محتویات این سفره که من و شما باید از آن استفاده کنیم، یکى‌اشروزه است؛ یکى‌اش فضیلت قرآن است -قرآن را گذاشتند در این سفره با فضیلتِ زیاد، بیش از ایام دیگر؛ و به ما گفتند که تلاوت قرآن کنید- یکى‌اش همین دعاهایى است که مى‌خوانیم؛ «یا على و یا عظیم»، دعاى افتتاح، دعاى ابوحمزه؛ این‌ها همان مائده‌هایى است که سر این سفره گذاشته شده.

متن کامل در ادامه مطلب


مطالب مرتبط:
+ حجت الاسلام واسطی:بهترین روش خودسازی کدام است؟

+ سی روز، سی گفتار | نه: عید رمضان

+ سی روز، سی گفتار | هشت : ماهِ فرصت ها

معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

چگونه بفهمیم عملمان برای خدا بوده است یا نه؟

سی روز، سی گفتار | دهم: تکبر مانع تکامل

جمعه, ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۰ ق.ظ
وب سایت گفتمان برتر

روز دهم: «تکبر مانع تکامل»

یکى از صفاتى که مانع راه کمال انسانى است و در قرآن به عبارات گوناگون و در جاهاى فراوان و همچنین در روایات و فرمایش‌هاى ائمه علیهم‌السلام نسبت به آن صفت پرهیز داده شده‌ایم و برحذر داشته شده‌ایم، صفت تکبر و خودبزرگ‌بینى است. این صفت براى پیشرفت انسان در مدارج معنوى، چیز بسیار خطرناکى است.

هدف نهایى از این‌همه جنجال‌هایى که از اول تاریخ بوده است -یعنى آمدن پیامبران، مبارزات فراوان، دو صف شدن حق و باطل، جنگ‌ها، نبردها، درگیری‌ها، صبرها بر مشکلات، تلاش عظیم اهل حق، حتّى تشکیل حکومت اسلامى و استقرار عدل اسلامى- تکامل و کمال انسان و نزدیک شدن او به خداست. همه‌چیز، مقدمه این است؛ ولى تکبر حالتى است که اگر در کسى وجود داشت، او دچار خودشگفتى مى‌شود و وقتى خودش، کارش، معلوماتش و خصوصیاتِ فردیش را مورد توجه قرار مى‌دهد، حس اعجاب به او دست مى‌دهد و به نظرش بزرگ و زیبا و مطلوب مى‌آید. شاید بشود گفت که بزرگترین مانع و بدترین درد و بیمارى در راه تکامل بشرى، عبارت از خود را بزرگ دیدن، خود را پاک و بى‌غش دیدن، خود را قدرتمند و توانا دیدن و خود را برتر از دیگران مشاهده کردن است.

متن کامل در ادامه مطلب


مطالب مرتبط:
+ حجت الاسلام واسطی:بهترین روش خودسازی کدام است؟

+ سی روز، سی گفتار | نه: عید رمضان

+ سی روز، سی گفتار | هشت : ماهِ فرصت ها

+ معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

+ چگونه بفهمیم عملمان برای خدا بوده است یا نه؟

فرداى دنیاى اسلام در دست طلبه امروز است...

پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۴۱ ب.ظ

وب سایت گفتمان برتر


عزیزان من! وقتش حالاست...

در بین جلساتى که عدّه‌اى گرد هم مى‌آیند و ما شاهد آن هستیم، شاید جلسه‌اى براى این حقیر، به شیرینى و زیبایى این جلسه نباشد. جمعى که جوان و اهل علم و تحصیل دانش هستند و در راه صلاح انسانیّت و رضاى خدا کوشش مى‌کنند،گرد آمده‌اند. این جمع، ترکیب بدیع، زیبا و با شکوهى از ارزشهاى گوناگون است .

سایت گفتمان برتربنده مکرّر عرض کرده‌ام که بیشترین صفا، معنویّت و حقیقت، روى هم در مجموعه طلبگى حوزه‌هاى علمیّه است. خدا مى‌داند که در این حجره‌ها و مجموعه‌ها و در بین جمع انسانهاى مؤمن، چه دلها، روحها و اخلاصها و چه عشقهایى با ارزشها، و چه صفاهایى وجود دارد، که هر کس چند صباحى را در عالم طلبگى گذرانیده باشد، از آن بى‌خبر نیست.

امروز، حوزه قم، بر قلّه جوامع روحانیت است. در طول تاریخ و در عرض زمان، در هیچ برهه‌اى، حوزه‌اى با این کمیّت و کیفیتِ کارى و با این هدفهاى بزرگ و امیدهاى درخشان وجود نداشته است. در گذشته، طلاّب در حوزه‌هاى علمیّه، افق را تیره و تار مى‌دیدند. آماج تبلیغات آنها، گاهى به یک جماعت چند ده نفرى محدود مى‌شد. حوزه‌ها به جهان نمى‌اندیشیدند. به پایگاههاى رفیع سیاسى، اقتصادى و انسانى در اکناف گیتى نمى‌اندیشیدند. امروز در نگاه طلبه جوان، یک روستا نه به عنوان یک محیط محدود، بلکه جهان گسترده‌اى است که در آن، سیاست، استکبار، ابرقدرتها و صفوف به هم فشرده باطل وجود دارند و طلبه در دل و با عزم راسخ خود، به پیشواز این دنیا مى‌رود تا على‌رغم میل دشمنان، در عرصه گیتى، سخن حق را زنده کند و به کرسى بنشاند. اگر به روستا مى‌رود، به چشم بخشى از آن دنیاى بزرگْ به آن نگاه مى‌کند. در آن دنیا، روستا، شهر، شهر بزرگ، کارخانه، دانشگاه، محیطهاى اسلامى و غیر اسلامى و بلکه ضدّاسلامى هم وجود دارد. این، امید طلبه امروز و آفاق دید اوست (ما در چه زمان چنین شرایطى را داشتیم؟!) و صفاى طلبگى، همان دریاچه زلال آرامى است که طوفان­هاى مادّیگرى، سکون و طمأنینه الهى آن را آشفته نکرده استسایت گفتمان برتر. صفاى طلبگى، همان معنویّت و حجره ساده، تواضع و کم توقّعى آن است، یا خانه‌اى که از حجره، چندان بهتر نیست. به همین دلیل است که بنده در دل خود، این جمع را بسیار ارج مى‌نهم و قدر مى‌دانم و از خدا مى‌خواهم که آنچه رضاى او و به سود این جمع و حوزه‌هاى علمیّه و طبعاً به سود جهان اسلام است، در این فضا منعکس کند و به دلها و گوشها برساند.

عزیزان من! بنده درباره حوزه و دنیا و کار طلبگى، حرفهاى زیادى در دل و بر زبان دارم. شاید بعضى از شما عزیزان آنها را شنیده باشید. این را هم گفته باشم که این حرفها، حرفهاى یک نفر نیست. حرف بنده حقیر نیست؛ بلکه حرف آن نسلى است که گذشته، حال و آینده روحانیت را در مقابل چشم مجسّم مى‌کند. همه دلسوزان، به این حرفها اعتقاد دارند. همه زعما و مسؤولان امور حوزه‌ها که از مجارى امور آگاهند، چنین چیزهایى را مى‌دانند، مى‌شناسند، آرزو دارند و مى‌گویند.

 اگر ما عناصر اصلى حوزه را چهار تا پنج عنصر بدانیم (استاد، شاگرد، فضاى آموزشى، مواد درسى و از این قبیل) شاید به اعتبارى بتوان گفت: مهمتر از همه، عنصرِ طلبه است؛ چون همه این امکانات براى اوست. اگر طلبه نباشد، وجود فضاى آموزشى، کتاب درسى، علم استاد و فنّ سخنورى او بى‌معنا مى‌شود. و این، یک طرف قضیه است.

طرف دیگر آن، فرداى دنیاى اسلام است که آن هم در دست طلبه امروز است. یعنى همین طلبه امروز که مهمترین ناقل و رسانه است، فردا هم مهمترین وسیله و ناقل است. بنابراین، به اعتبارى، طلبه، اهمّ عناصر در این باب است. بنده خودم را در مقابل این عنصر ارزشمند مدیون مى‌دانم و چیزهایى به نظرم مى‌رسد که فکر مى‌کنم اگر آنها را در این جمعِ طلبگى مطرح کنم، بخشى از آن دِیْن، ممکن است ادا شود...

سایت گفتمان برتر

...فضاى قم و حوزه علمیّه، یک فضاى معنوى است. حال، از گذشته‌هاى بسیار دور، حرفى نمى‌زنیم؛ اما از حدود زمان میرزاى قمى (رضوان اللَّه علیه)، و اندکى پیش از آن، یعنى زمان مرحوم ملاّصدرا و فیض تا امروز، که دوباره قم یک حوزه علمیه برجسته شده است، صحبت مى‌کنیم. آن‌قدر اقطاب و ارکان معنوى و روحى از بزرگان، علما، زهّاد و اهل معرفت و سلوک، در همین فضایى که شما در آن نفس مى‌کشید، راه مى‌روید و زندگى مى‌کنید، حضور یافته‌اند که شمارش و شرح حال آنان، انسان را به دهشت مى‌اندازد. چقدر در این فضا معنویت ابراز شده است! سایت گفتمان برترچه خبر است در این مدرسه فیضیه و آستانه مقدّسه و در این قبرستان شیخان و گوشه گوشه این شهر عزیز و پر خاطره! این فضا را باید قدر بدانید و خود را با آن همرنگ کنید.  بارِ سنگینى بر دوش دارید و براى تحمل آن، بنیه معنوى قوى‌اى لازم است. «انّا سنلقى علیک قولاً ثقیلاً» حضرت حق، به پیغمبر و عزیز و حبیب خودش که برترین انسانها در طول تاریخ، از اوّلین و آخرین بود، خطاب فرمود که نماز شب را بخوان. نیمه شب برخیز، ارتباط و اتّصال خود را مستحکم کن؛ چون کارِ سنگینى در پیش دارى. «انّا سنلقى علیک قولاً ثقیلاً.» تحمل این بار، سخت است. آنانى که در وسط این راهِ پر دشمن و شیطان، لرزیدند، لغزیدند، منصرف شدند، به دشمن پیوستند، یا به آفات دیگر مبتلا شدند، این جاى کارشان - معنویّت - عیب داشته است

. طلبه امروز باید به این بُعد از زندگى خود، بسیار توجّه کند. شما جوانید؛ دلهاى شما نورانى است و تعلّقاتتان کم است؛ اما همیشه این طور نمى‌مانید. این سرمایه را امروز فراهم کنید تا آن روز که گرفتاریها و تعلّقاتْ از اطراف به شما حمله کرد، بتوانید از آن ذخیره معنوى خود استفاده کنید

 من یقین دارم، آن پیرمرد نورانى، معنوى، عالم، زاهد و عارف که این انقلاب با دست تواناى او بنا، غرس، آبیارى و میوه چینى شد، اگر در جوانى، آن راز و نیازها و آن عبادتها، تفکّرها و توسّلها را نداشتسایت گفتمان برتر و آن دل مؤمن و نورانى در او پدید نمى‌آمد، این کارهاى بزرگ از او صادر نمى‌شد. مرحوم آقاى حاج میرزا جواد آقاى تهرانى که از علماى بسیار مؤمن، زاهد و خالص بود و در مشهد، بسیارى ایشان را مى‌شناختند، نزدیک سى سال پیش از این، به بنده گفت: «من در جوانى براى تحصیل به قم رفتم و آن زمان، امام را در حرم مطهّر دیدم. نمى‌شناختم ایشان کیست. دیدم که یک سیّد طلبه جوان و نورانى در حرم ایستاده، تحت الحنک را انداخته، نماز مى‌خواند و اشک مى‌ریزد و تضرّع مى‌کند.» حاج میرزا جواد آقاى تهرانى مى‌گفت: «من او را نشناخته، مجذوبش شدم و از بعضى پرسیدم این آقاى نورانى کیست؟ گفتند این آقا روح‌اللَّه خمینى است. » وقتى آقا روح‌اللَّه، در دوره جوانى، آن سرمایه و ذخیره را پدید مى‌آورند، آن وقت در سنّ هشتاد سالگى، امام و بنیانگذار حکومت جمهورى اسلامى مى‌شوند.

معمولاً پیرمردها، در زودتر از این سن بازنشسته مى‌شوند و حال اداره زندگى شخصى خودشان را هم ندارند؛ اما امام در آن سن، چنین بناى عظیم و توصیف ناپذیرى را به وجود آوردند و در مقابل دشمن، آن‌طور ایستادند که انسان از شجاعت و پایدارى ایشان در مقابل حوادث و مصائب، مبهوت مى‌ماند.

در همین قم، اوایل انقلاب، به مناسبتى ما خدمت ایشان رسیده بودیم. صحبتى شد و ایشان درباره سیّد احمد آقا مطلبى را فرمودند که درست و دقیق، یادم نیست. اما مضمون آن این بود که «اگر این احمد را بگیرند یا شکنجه کنند و یا بکشند، من در باطن قلبم هم متزلزل نخواهم شد. نه این‌که بخواهم خودم را نگهدارم؛ تظاهر و تصبّر کنم.» این، تعبیر ایشان بود. مفهوم «لا تحّرکه العواصف و قور عند الحزائز»، این است.

عزیزان من! وقتش حالاست. از این فضاى معنوى، مواریث و یادگارهاى معنوى‌اى که در این فضا انباشته است، استفاده کنید. مرحوم سیّد حسین رضوى، از همین آستان مقدّسه و از علماى اوایل قرن چهاردهم است که از حالاتش نقل مى‌کنند، مثلاً در قنوت نماز وتر، دعاى «ابى حمزه» را از ابتدا تا انتها مى‌خوانده است! چنین عابدان و زاهدانى رااین حوزه تربیت کرده است. من از بزرگان حوزه خواهش مى‌کنم، درس اخلاق و تهذیب را براى جوانان مستعد، روشن و نورانى - که در این حوزه فراوان هستند - جدّى بگیرند. پس، نکته اوّل مغتنم شمردن این فضا، جوانى، فراغت و نورانیّتى است که بحمداللَّه در شما وجود دارد، و این فرصتْ پایه همه چیز است.

بیانات در دیدار جمعی از روحانیون ۱۳۷۴/۰۹/۱۶


مطالب مرتبط:

+ نقشه راه

سی روز، سی گفتار | نهم:عید رمضان

پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۰ ق.ظ
وب سایت گفتمان برتر

روز نهم: «عید رمضان»

شروع ماه مبارک رمضان، در حقیقت عید بزرگى براى مسلمانان است و جا دارد که مؤمنین، ورود این ماه را به هم تبریک بگویند و یکدیگر را به استفاده هرچه بیشتر از این ماه توصیه کنند. چون ماه ضیافت الهى است، در این ماه فقط مؤمنین و کسانى که اهل ورود در این ضیافتند، بر سر سفره پروردگار منان و کریم مى‌نشینند. این، غیر از سفره عام کرم الهى است که همه انسان‌ها بلکه همه موجودات عالم از آن بهره‌مندند؛ این سفره خواص و ضیافت خاصان پروردگار است.

متن کامل در ادامه مطلب


مطالب مرتبط:

+ حجت الاسلام واسطی:بهترین روش خودسازی کدام است؟

+ سی روز، سی گفتار | هشت : ماه فرصت ها

+ سی روز، سی گفتار | هفت: ماهِ او

+ معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

+ چگونه بفهمیم عملمان برای خدا بوده است یا نه؟

سی روز، سی گفتار | هشت: ماه فرصت‌ها

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۰ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر

روز هشتم: «ماهِ فرصت‌ها»

ماه فرصت‌ها

ماه مبارک رمضان با همه برکاتش و همه زیبائى‌هاى معنوى‌اش، بار دیگر فرا رسید. از قبل از شروع ماه مبارک، پیامبر معظم اسلام مردم را آماده می‌فرمود براى ورود در این عرصه خطیر و والا و پربرکت؛ «قد أقبل إلیکم شهر اللَّه بالبرکة و الرّحمة». در خطبه روز جمعه آخر ماه شعبان، بنا به روایتى این‌طور فرمود؛ خبر داد، توجه داد به مردم که ماه رمضان فرا رسید. اگر بخواهیم در یک جمله ماه رمضان را تعریف کنیم، باید عرض کنیم ماه فرصت‌ها. فرصت‌هاى فراوانى در این ماه در برابر من و شماست. اگر از این فرصت‌ها بتوانیم درست استفاده کنیم، ذخیره عظیم و بسیار ارزشمندى در اختیار ما خواهد بود...

متن کامل در ادامه مطلب


مطالب مرتبط:
+ حجت الاسلام واسطی:بهترین روش خودسازی کدام است؟

+ سی روز، سی گفتار | هفت: ماهِ او

+ سی روز، سی گفتار | شش: خطر غرور

+ معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

+ چگونه بفهمیم عملمان برای خدا بوده است یا نه؟


سی روز، سی گفتار | هفت: ماهِ او

سه شنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۳ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز هفتم: «ماهِ او»
سایت گفتمان برتر

فضیلت‌های ماه رمضان در صحیفه سجادیه

در باب ماه رمضان، چند جمله از دعاى چهل و چهارم «صحیفه سجادیه» که مربوط به همین ماه است، انتخاب کرده‌ام و إن‌شاءاللَّه همین چند جمله را براى شما ترجمه مى‌کنم. اما قبل از آن، خواهش مى‌کنم عزیزان من، به‌خصوص جوانان، با صحیفه سجّادیه اُنس بگیرند؛ زیرا همه‌چیز در این کتابِ ظاهراً دعا و باطناً همه‌چیز، وجود دارد.

امام سجّاد علیه‌الصّلاة و السّلام در این دعا هم مثل بقیه دعاهاى صحیفه سجادیه، با این‌که در مقام دعا و تضرّع است و با خداى متعال حرف مى‌زند اما سخن گفتنش کأنّهُ از یک روال استدلالى و ترتیب مطلب بر دلیل و معلول بر علّت، پیروى مى‌کند. اغلبِ دعاهاى صحیفه سجادیه -تا آن‌جا که بنده سیر کرده‌ام- همین حالت را دارد. همه‌چیز مرتّب و چیده شده است. مثل این است که یک نفر در مقابل مستمعى نشسته و با او به‌صورت استدلالى و منطقى حرف مى‌زند. همان ناله‌هاى عاشقانه هم که در صحیفه سجّادیه آمده است، همین حالت را دارد. در این‌جا نیز همین‌طور است.

ادامه متن در ادامه مطلب


مطالب مرتبط:
+ حجت الاسلام واسطی:بهترین روش خودسازی کدام است؟

+ سی روز، سی گفتار | شش: خطر غرور

+ سی روز، سی گفتار | چهار: مراحل روزه‌داری

+ معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

+ چگونه بفهمیم عملمان برای خدا بوده است یا نه؟

سی روز، سی گفتار | شش: خطر غرور

دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۰ ق.ظ

وب سایت گفتمان برتر


روز ششم: خطر غرور

اگر بخواهیم استغفار -این نعمت الهى- را به‌دست بیاوریم، دو خصلت را باید از خودمان دور کنیم: یکى غفلت و دیگرى غرور.      

بالاترین خطر

غفلت، یعنى انسان به‌کلّى متوجّه و متنبّه نباشد که گناهى از او سر مى‌زند؛ مثل بعضى از مردم. حالا عرض نمى‌کنم بسیارى -کار به کم و زیادش ندارم- ممکن است در بعضى از جوامع، کمتر باشند. به هر حال، این نوع آدم‌ها در دنیا و در میان افراد انسان‌ها هستند که غافلند و گناه مى‌کنند؛ بدون این که متوجّه باشند خلافى از آن‌ها سر مى‌زند. دروغ مى‌گوید، توطئه مى‌کند، غیبت مى‌کند، ضرر مى‌رساند، شرّ مى‌رساند، ویرانى درست مى‌کند، قتل مرتکب مى‌شود، براى انسان‌هاى گوناگون و بى‌گناه پاپوش درست مى‌کند، در افق‌هاى دورتر و در سطح وسیع‌تر، براى ملت‌ها خواب‌هاى وحشتناک مى‌بیند، مردم را گمراه مى‌کند، اصلاً متنبّه هم نیست که این کارهاى خلاف را انجام مى‌دهد. اگر کسى به او بگوید که گناه مى‌کنى، ممکن است از روى بى‌خیالى، قهقهه‌اى هم بزند و تمسخر کند: گناه؟ چه گناهى!

بعضى از این افراد غافل، اصلاً به ثواب و عِقاب عقیده‌اى ندارند؛ بعضى به ثواب و عقاب هم عقیده دارند اما غرق در غفلتند و اصلاً ملتفت نیستند که چه کار مى‌کنند. اگر این را در زندگى روزمرّه خودمان قدرى ریز کنیم، خواهیم دید که بعضى از حالات زندگى ما شبیه حالات غافلان است. غفلت، دشمنى بسیار عجیب و خطر بزرگى است. شاید واقعاً براى انسان، هیچ خطرى بالاتر و هیچ دشمنى بزرگتر از غفلت نباشد. بعضی‌ها، این‌طورند.

انسانِ غافل هرگز به فکر استغفار نمى‌افتد. اصلاً به یادش نمى‌آید که گناه مى‌کند. غرق در گناه است؛ مست و خواب است و واقعاً مثل آدمى است که در خواب حرکتى انجام مى‌دهد. لذا اهل سلوک اخلاقى، در بیان منازل سالکان در مسلک اخلاق و تهذیب نفس، این منزل را که انسان مى‌خواهد از غفلت خارج شود، منزل «یقظه» یعنى بیدارى مى‌گویند.

ادامه متن در ادامه مطلب


مطالب مرتبط:

+ حجت الاسلام واسطی:بهترین روش خودسازی کدام است؟

+ سی روز،  سی گفتار | چهار: مراحل روزه‌داری

+ معرفی جلسات سیر و سلوک قرآنی

+ چگونه بفهمیم عملمان برای خدا بوده است یا نه؟